۲۳ مهر ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۱
مجری فراری و تشویق مخاطبانش به آتش زدن اموال عمومی

عملیات مجری فراری با رویای لیدری!

حسینی خیلی دوست داشت در زمانی که از ایران می‌رود به او به چشم قهرمان نگاه کنند اما این اتفاق نیفتاد و عقده‌های درونی‌اش حالا با رویای لیدری سربرآورده که این‌هم در نطفه خفه شد.
کد خبر : ۳۸۴۸۰۷
عملیات مجری فراری با رویای لیدری!
صراط: یکی از مجریان سابق سیمای جمهوری اسلامی ایران پس از فرار بحث‌برانگیز خود به خارج از کشور و سریال ناکامی‌هایش در جذب مخاطبان، حالا با راه‌اندازی نمایشی دیگر جوانان را به تخریب اموال عمومی فراخواند. در روزهای گذشته فیلم و اخباری در فضای مجازی دست به دست شد که نشان می‌داد عده‌ای با استفاده از سنگ یا تفنگ‌های ساچمه‌ای به جان شیشه‌های بانک‌ها، مغازه‌ها و ایستگاه‌های اتوبوس افتاده و با شکستن شیشه یا آتش کشیدن درهای چند مسجد با فیلمبرداری از اعمال خود، آن را در فضای مجازی پخش می‌کردند.
 
به گزارش جهان نیوز، این اقدامات در سایه جنبشی بی‌ریشه و مضحک شکل گرفت. جنبشی که جنبدگانش حتی آن‌قدر جرات نداشتند که بعد از شکستن شیشه بانک و ایستگاه اتوبوس، لحظه‌ای بایستند و اعلام وجود کنند.

رویای لیدری
«محمد حسینی» مجری سال‌های پیش سیمای جمهوری اسلامی ایران، کسی است که ادعا می‌کند سرگروه و لیدر کمپینی به‌نام «ری‌استارت» است. کمپینی که گرداننده‌اش در ادعایی عجیب می‌گوید «۳۰ میلیون نفر طرفدار» دارد. حسینی سال ۱۳۸۴، از ایران خارج شد و اکنون در ایالات متحده آمریکا زندگی می‌کند. او که مدت‌ها در شبکه‌های مختلف تلویزیون چون 3 و 5 به اجرای برنامه‌های زنده پرداخته بود، بعد از آنکه نتوانست با مسوولان صدا‌وسیما بر سر مسایلی کنار بیاید، تصمیم به خروج از ایران گرفت. او برای فرار از کشور، به دستاویزهای سیاسی چنگ زد تا بلکه جای بهتری برای خود دست و پا کند. ابتدا از امارات و مسابقه‌های تلویزیونی سردرآورد و پس از شکست‌های پیاپی در برنامه‌سازی، راهی آمریکا شد تا آنجا بخت خود را بیازماید. این‌بار اما در قالب یکی از مخالفان جمهوری اسلامی ایران.

شومن روزهای «ایشیم بالا» و اداهای دلقک‌مابانه، حالا خود را لیدری می‌داند که مخاطبانش را به خسارت زدن به اموال عمومی شهرها تشویق می‌کند. او از آنان می‌خواهد با آتش زدن و خسارت به اموال عمومی، با کمپین ری‌استارت همراه شوند. کاری که در جامعه‌شناسی با پدیده «وندالیسم» شناخته می‌شود و در هیچ کشوری به‌عنوان سمبل اعتراض شناخته نمی‌شود.

شکستن شیشه، جنبش نیست!
فرمان‌برداری از شخصی که مدت‌ها به وطن خود پشت کرده و حالا در گرداب عقده‌هایش دست و پا می‌زند، سبب شده است تا اخبار، عکس‌ها و ویدیوهایی منتسب به این جریان در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی منتشر شود. اتفاق‌هایی که البته جز خسارت به اموال‌عمومی و پراکندن نفرت از بانیان این خسارت‌ها، هیچ آورده‌ای برای او و هم‌داستان‌هایش نداشته است. حسینی تصمیم داشت با تحریک مردم در داخل کشور خود را به‌عنوان منجی معرفی کند؛ اما هیچ‌یک از این اتفاقات نیفتاد. او فکر می‌کرد می‌تواند با شکستن چند شیشه ایران را به آشوب بکشاند؛ اما نمی‌دانست که همان نیروهایی که برایش آستین بالا زدند، حتی جرات ایستادن در کنار اقداماتشان را ندارند و بلافاصله بعد از شکستن شیشه‌ها پا به فرار می‌گذارند. شکستن شیشه و تخریب اموال عمومی کار بسیار پیش پا افتاده‌ای برای نشان دادن اعتراض است که حداقل در ایران منسوخ هم شده و دیگر جواب نمی‌دهد. حسینی با توهم اینکه کشور با شکستن چند شیشه برهم می‌ریزد و راه ورود او و خائنان باز می‌شود، حتماً انسان هالویی است.

ژست اپوزیسیون
حسینی از همان روزهای پیش از مهاجرت به امارات، تصمیم گرفت ژست اپوزیسیون بگیرد و ادعاهای عجیبی مبنی بر تلاش برای بازگرداندنش به ایران و تهدیدش در چندین شوی ماهواره‌ای را مطرح کرد که از اساس واقعیت نداشت و صرفاً سرپوشی برای به‌حاشیه راندن ماجرای کلاهبرداری این مجری و جمع کردن ترحم مردم بود. در همین راستا، او با نقل مکان به آمریکا، سعی کرد آلترناتیوی برای شبکه‌های سلطنت‌طلب باشد و در همان چارچوب فعالیت کرد.

شبکه‌های معاند که از دیدن یک مجری سبک و جلف به‌وجد آمده بودند، با حمایت از او، آغوش خود را به رویش گشودند تا بلکه از این شخص، آبی برایشان گرم شود. بعد از سال‌ها فعالیت امروز تأثیر این مجری خرده‌شیشه‌های بانک‌هاست که شب جارو و صبح تعویض می‌شوند و چند روز بعد هم کسی یادش نیست که چه اتفاقی افتاده است. آتش، سنگ و شیشه کنار هم دوام نمی‌آورند و داستان ری‌استارت را باید شروع‌نشده پایان یافته دانست. ژست‌های اپوزیسیونی و به زبان آوردن حرف‌هایی ضد‌کشور، تاثیری در امورات جاری مردم ندارد البته به جز اینکه گاهی اوقات با حرف‌های پیش پا افتاده‌اش زمینه خندیدن مردم را فراهم می‌کند. رفتارهای امروز حسینی ناشی از شکست‌هایی است که وی را تحت فشار قرار داده و به نظر برخی عقلش را از دست داده است.

فریب‌خورده
شکستن شبانه شیشه تعداد انگشت‌شماری از بانک‌ها و آسیب رساندن به چند مسجد از طریق تلاش برای به آتش کشیدن آنها، خسارت زیادی بر جای نگذاشت. این شومن چنین تحرکات مخربی را ری‌استارت نام گذاشته و خودش را رهبر این گروه می‌داند. در تمام دوران فعالیت حسینی در شبکه‌های تلویزیونی تنها کارش اجرای مسخره‌بازی‌هایی بود که با همکار خود انجام می‌داد. این شخص در ایران هم توجه مردم را گدایی می‌کرد؛ حالا با رسیدن به تریبون شبکه‌های آمریکایی که حال و روزشان مشخص‌تر از این مجری است، سعی کرده تا زیر سایه این شبکه‌ها خود را بیشتر از آن چیزی که هست نشان دهد.  خود این شخص به نظر می‌رسد فریب خورده اصلی این جریان است که مانند توپ از جایی به جای دیگر فرستاده می‌شود تا بتواند گل بزند اما گل می‌خورد. حسینی و داستانی که راه انداخته به اندازه شوخی‌ای بچه‌گانه است که نه تنها ضربه‌ای به کشور نمی‌زند، بلکه زمینه تمسخر خود را بیشتر از قبل فراهم می‌کند.

شروعی که خود پایان بود
اقداماتی که در چند روز اخیر انجام شد، اقداماتی کودکانه و به دست کسانی انجام شد که حتی نمی‌دانستند این کار چه معنایی می‌دهد و تنها تحت تأثیر هیجان‌های درونی دست به شکستن شیشه‌ها زدند. سنگ‌هایی که از روی موتور پرتاب تا تیرهای ساچمه‌ای که از دور رها می‌شدند در حدی نیستند که خدشه‌ای به امورات مردم وارد کنند. در این بازی که راه افتاد، چهره واقعی دلقک سال‌های گذشته صدا‌وسیما بیشتر خودرا نشان داد. کسی که خود را به اندازه رهبری یک گروه بزرگ می‌داند اما اقداماتش در حد یک موش است!

باور به خود بزرگ‌بینی حسینی، دل خیلی‌ها را شاد کرده است و انگار تنها کسی که خبر ندارد در دنیای واقعی چه می‌گذرد، خود اوست که سرش را مثل کبک زیر برف کرده است و خیال می‌کند همه‌چیز آنطور که او دوست دارد پیش می‌رود. جنبش ری استارت شروع شده تمام شد تا نشان دهد آن کسانی که می‌خواهند با بازی‌های بچگانه خود را بین مردم مطرح کنند، سرنوشتی جز فراموش شدن ندارند. این آدم به درد همان شوهای آبکی می‌خورد که در آن تبحر داشت و با ادا درآوردن مردم را می‌خنداند. حسینی خیلی دوست داشت در زمانی که از ایران می‌رود به او به چشم قهرمان نگاه کنند اما این اتفاق نیفتاد و عقده‌های درونی‌اش حالا با رویای لیدری سربرآورده که این‌هم در نطفه خفه شد.

نبض امنیت در دستان پلیس
با افزایش حرکت‌هایی که در اثر تأثیرپذیری کورکورانه برخی از جوانان از مجری خلع شده‌ای که حالا به‌عنوان یک ضد انقلاب خود را به مردم سرزمینش که دستش به گوشت نمی‌رسد، معرفی کرده، با افزایش موارد شکستن شیشه بانک‌ها و ایستگاه‌های شهر تهران و همچنین نگرانی‌های عمومی از ایجاد مسائل امنیتی، پلیس پایتخت وارد ماجرا شد تا این موضوع را به‌صورت فوری و با استفاده از اشرافیت اطلاعاتی خود مورد بررسی قرار دهد تا عوامل آن را شناسایی و دستگیر کند.

سرهنگ مراد مرادی، معاون رییس پلیس تهران بزرگ در این باره گفته است: «در مدت چند روز گذشته چندین مورد شکستگی شیشه بانک‌ها و مغازه‌ها را داشتیم که در شهر تهران صورت گرفته بود و ضاربان با استفاده از تفنگ ساچمه‌ای به این کار اقدام کرده بودند. با توجه به اهمیت موضوع، بررسی و برخورد یا عوامل این اتفاق در دستور کار پلیس قرار گرفت.»

وی ادامه داد: «با اشرافیت اطلاعاتی که پلیس داشت دو نفر با دو قبضه سلاح ساچمه‌زنی دستگیر شدند و مابقی ضاربان شناسایی شده‌اند. این اتفاق به هیچ‌وجه موضوعی امنیتی و سازمان‌یافته‌ای نبوده است و بیشتر جنبه بازی و شیطنت بچه‌گانه داشته است که این دو نفر که دستگیر شدند، افراد کم سن و سالی هستند.»

به گفته معاون رییس پلیس تهران بزرگ، این ماجرا مساله امنیتی نیست یعنی در حدی نبوده که بخواهد برای کشور مشکلات امنیتی ایجاد کند. ایران در محلی قرار گرفته که دور تا دورش را تروریست‌ها گرفته‌اند با این حال هر چند سال یکبار شاهد اتفاقی است که ممکن است امنیت داخلی کشور را برهم بزند. جنبش ری‌استارت که نقطه‌ای در مقابل این همه تهدید برای جمهوری اسلامی ایران نیست که بخواهد مشکلی برای کشور ایجاد کند.

نشاط؛ عامل بازدارنده بزهکاری
شهرها هر روز بزرگ‌تر می‌شوند و میزان هزینه‌های زندگی نیز بالا می‌روند. خشن و سخت‌تر شدن وضعیت زندگی باعث شده تا مردم مجبور باشند بیشتر کار کنند. این بیشتر کار کردن فرصت تفریح را از شهروندان گرفته است. زندگی ماشینی جایی برای نشاط مردم نگذاشته است درحالی‌که جامعه باید پویا و شاداب باشد تا مردم در آن احساس آرامش و امنیت کنند. هرقدر آرامش و امنیت در جامعه در فضایی شاداب و پر نشاط افزایش یابد، به همان اندازه میزان بروز خشونت نیز کاهش خواهد یافت.

پروفسور «حسین باهر» جامعه‌شناس در گفت‌و‌گو با «صبح نو» معتقد است برای داشتن جامعه‌ای سالم و به دور از خشونت باید دلایل انگیزشی که مطرح شدند مورد بررسی قرار گیرند. وی ادامه می‌دهد: «این افراد ممکن است خانواده آسیب‌پذیری داشته باشند، درآمد نا کافی، فرهنگ نابسامان و بیکاری داشته باشند و بهترین راه‌حل، بهسازی وضعیت اقتصادی خانواده و کسب‌‌وکار مردم و همچنین از نظر فرهنگی، فراهم کردن فضای نشاط درجامعه است.»

وی اضافه می‌کند: «راه حل جلوگیری از بروز اینگونه مشکلات، ایجاد فضای نشاط در جامعه است که بهترین راه‌حل ممکن است و اگر نشاط باشد، انگیزه‌های بی‌نشاطی به نشاط ختم خواهد شد.» او می‌افزاید: «اینگونه رفتارها می‌تواند متأثر از فضای مجازی باشد که در همه‌جای دنیا رخ می‌دهند.»

وی اینگونه ادامه می‌دهد: «این اتفاق موضوعی ساده اما با ریشه انگیزشی بسیار پیچیده است.» باهر با اشاره به اینکه نافرمانی‌های مدنی شکل‌های مختلفی دارند، اضافه می‌کند: «یکی از نافرمانی‌های مدنی انگیزه‌های بچه‌گانه است؛ انگیزه‌هایی که مخرب هم هستند. انگیزه‌های قهرمانانه که می‌توانند ناشی از اتفاقاتی که در جوامع مختلف افتاده یا درس‌هایی باشند که از فضاهای مجازی می‌گیرند. در واقع اینها انگیزه‌های جسمی، روحی، اخلاقی و عرفانی‌اند که می‌توانند در بروز چنین اتفاقاتی مؤثر باشند.»