۱۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۵
حشمت الله فلاحت پیشه

آتش در خیمه ارتجاع

کد خبر : ۳۶۶۲۷۸
صراط: اتفاقات اخیر در مناسبات قطر و کشورهای مرتجع عرب، شاید برای کسانی که فقط اخبار را دنبال می کنند ، خبری غافل کننده بود اما برای کسانی که نگاهی تحلیلی نسبت به تحولات منطقه دارند غافلگیر کننده محسوب نمی شود. بخش عمده ای ازاین تحولات قابل پیش بینی بود. کشورهای عربستان، مصر، بحرین، امارات و لیبی و به عبارتی اغلب کشورهایی که با بیداری اسلامی مواجه بوده اند و از طریق سرکوب و انحراف کماکان بیداری اسلامی را به تعویق انداخته و مانع از نهادسازی و دموکراتیک سازی کشور خود شده اند، در کنار عربستان قرار گرفته اند. در طرف مقابل، کشور قطر قرار دارد که به دلایلی از جمله فعالیت رسانه ای در مسیر غیر ارتجاعی آماج حملات اخیر قرار گرفته است. غیر از اقدام نظامی، همه اقدامات بی ثبات کننده و خصمانه علیه کشور قطر صورت گرفته است. این تحولی اساسی در منطقه محسوب می شود که باید به درستی مورد تحلیل قرار گیرد. جمهوری اسلامی ایران نیز باید با ظرافتهای راهبردی این موضوع را تحت پیگرد قرار دهد.

ریشه یابی موضوع ابتدا مهم است. قطر و عربستان دو کشوری هستند که در شورای همکاری خلیج فارس با یکدیگر رقابت داشته اند. حتی در دهه 1990 میلادی شاهد وقوع درگیری های محدود مرزی میان این دو کشور بودیم. طرفین در این درگیری کشته دادند. چند اتفاق موضوع اختلافات این دو کشور را جدی تر کرد. اختلافاتی که در سال 2004 تحت الشعاع ادعای ایران هراسی قرار گرفته بود. از زمانی که ایران، به ویژه از 3 آذر 1393 که توافقنامه ژنو شکل گرفت( و پس از آن شاهد توافق هسته ای بودیم)  و ایران هراسی دیگر محملی نداشت  برخی از اختلافات داخلی کشورهای عربی که به حاشیه رانده شده بود دوباره سر باز کرد.

اولین اختلاف جدی، مربوط به شرایط دموکراسی سازی یا بیداری عربی در منطقه بود.در آن زمان قطر سعی کرد نمایندگی رسانه ای مردم و جوانان را در اختیار بگیرد و الجزیره بیشتر در همین راستا عمل کرد. البته  سیاستهای دولت قطر چندجانبه است. بعضی وقتها قطری ها حتی مخالف دموکراسی خواهی قرار گرفتند و از گروه های تروریستی حمایت کردند. با این حال هر رفتاری که آنها صورت دادند، حتی در مقابله با بیداری اسلامی، تحت الشعاع عربستان قرار گرفت و کسی قدر رفتارهای آنها را ندانست. در شرایطی که عربستان به تدریج شکل دادند از پول خود برای نفوذ در دنیای اسلام و جلوگیری از دموکراسی سازی. اما قطری ها از نفوذ رسانه ای و علمی خود استفاده کردند تا جریانهای غیر ارتجاعی را نمایندگی کنند. عربستان صندوقی را طراحی کرد تحت عنوان صندوق مقابله با امواج دموکراسی سازی و حفظ قدرتهای موروثی. در سال گذشته عربستانی ها بیشترین کمک خارجی را در این صندوق سرمایه گذاری کردند و  به کشورهایی دادند که با دموکراسی سازی مواجه بودند. در طرف مقابل قطر دو کار را صورت داد. یکی اینکه در حوزه رسانه ای سعی کرد حضور داشته باشد در دفاع از پویایی دنیای عرب و دیگر اینکه بزرگترین مجتمع علمی و دانشگاهی دنیای عرب را در دوحه طراحی کرد که علوم مدرن را نمایندگی می کرد. در حالی که عربستانی ها مدارس علوم دینی خود را به آموزشهای سلفی اختصاص داده بودند قطری ها سعی کردند جوانان عرب را جذب علوم جدید کنند. دانشگاه های مختلف دنیا اعم از هاروارد، بوستون و آکسفورد شعباتی را ایجاد کردند تا جوانان عرب در آنجا با هزینه کمتر مدرک معتبر دریافت کنند.

موضوع جدید و اخیری که منجر به تشدید اختلافات موجود شد، زمانی بود که آقای ترامپ نمایشی را راه انداخت که همه کشورهای عربی به تماشاگر قرار داد 480 میلیارد دلاری ده ساله بین عربستان و آمریکا تبدیل شدند.  بلافاصله دیداری که امیر قطر با ترامپ داشت،نشان داد که از این قرار داد ناراحت است. امیر قطر بدون در نظر گرفتن عرف دیپلماتیک و با دمپایی با ترامپ دیدار کرد و این دیدار ، دیدار سردی بود.

رسانه الجزیره عملا از قرار داد عربستان و آمریکا به عنوان قرار دادی ارتجاعی یاد می کرد که منطقه را دستخوش بحران می سازد. عربستانی ها قطر را متهم کردند از گروه هایی که سعی در بی ثبات سازی کشورهای عربی دارند و حتی گروههای شیعی حمایت می کنند .آنها قطر را به گونه ای محاصره کرده اند که یا قطری ها باید در مقابل دنیای ارتجاع و عربستان تسلیم شوند یا سعی کنند

مسیرهای تازه مانند مسیر دیپلماتیک با اتحادیه اروپایی و همکاری های ترانزیتی و اقتصادی با ایران را در دستور کار قرار دهند.در گذشته قطری ها هر گاه با چنین شرایطی مواجه شده اند مسیر محافظه کاری را در پیش گرفته و سعی کرده اند به ایران نزدیک نشوند، اما الان عربستان سیاست انتحاری در پیش گرفته و در صدد براندازی رژیم حاکم بر قطر است. قطری ها چنین خطری را از سوی عربستان احساس می کنند. در این شرایط سوال اصلی اینجاست که جمهوری اسلامی ایران باید چه اقدامی صورت دهد؟

جمهوری اسلامی ایران کشوری است که همواره راهبرد مبتنی بر ثبات در منطقه و خلیج فارس را در پیش گرفته و حتی جنگ بین دو دشمن نیز مورد موافقت ایران نبوده است. قطر و عربستان در گذشته بارها دشمنی مشترک با ایران داشته اند اما قطری ها امکان مذاکره دیپلماتیک با ایران را حفظ کرده اند. الان مناسبات قطر با ایران متفاوت از عربستان است و قطر به همکاری مشترک و ثبات بخش با ایران( از جمله پذیرش نقش بی بدیل ایران در ثبات منطقه ) قائل  است اما عربستان معتقد است ایران را باید به عنوان دشمن منطقه ای تعریف کرد. با این وجود جمهوری اسلامی ایران باید راهبرد مبتنی بر ثبات را در پیش بگیرد و مانع از شکل گیری جنگ در منطقه شود اما اگر عربستان بخواهد مانند یمن  جنگ تازه ای شکل دهد در آن صورت، سیاست جمهوری اسلامی ایران باید در قالب اجتماع منطقه ای و فرامنطقه ای علیه جنگ شکل گیرد. زیرا قطر نه بحرین است و نه یمن. در بحرین ، زمامداران همراه با عربستان در خیانت به ملت خود شریک هستند، اما در قطر زمامداران و مردم هر دو از سیاست های عربستان ناراضی هستند. در یمن نیز دولت فقیر و بی پولی وجود دارد که به همان میزان نفوذش در دنیا کم است اما قطری ها از نفوذ گسترده برخوردار هستند. عمق استراتژیک قطر در حوزه رسانه ای و مالی می تواند عربستان را با چالش مواجه سازد. اعتقادم بر این است که جمهوری اسلامی ایران در قبال همسایگانی که همواره راهبرد محافظه کارانه در پیش گرفته اند باید سیاستی توام با احتیاط در پیش گیرد. ضمن اینکه ما باید مانع از سیاست های انتحاری در منطقه شویم. واقعیت امر این است که آتش در خیمه ارتجاع افتاده است. شرایط کنونی بسیار متفاوت از سال 2004 میلادی است که در آن بهانه های مختلف برای ایران هراسی وجود داشت. این بهانه ها هم اکنون با قدم های

مختلفی از جمله برجام، شکست داعش، بیداری جوان عرب، افشای نیت سوء و کثیف آمریکا برای کشورهای منطقه و تلاش برای تاراج پول و نفت دنیای اسلام و باز  شکل دادن جنگ های منطقه ای و حتی شکل گیری گسل های

تازه در جهان عرب نشان می دهد که پل های مختلف خراب شده و دنیای عرب دیگر نمی تواند بحث ایران هراسی را مطرح کند. همین مسئله برای ایران نقش بی بدیلی را تعریف می کند که سایر نقش ها از جمله تعامل آینده با قطر باید در این قالب تعریف شود.
منبع: رسالت
برچسب ها: صراط قطر عربستان