از آغازین روزهای شروع اختلافهای سیاسی در تاریخ انقلاب اسلامی که با فرو افتادن نقاب نفاق از چهره انقلابی نمایان شد و جدا شدن صف انقلابیون از موجسواران سیاسی رخ داد، انتخابات و نحوه برگزاری آن یکی از حوزههای رقابت و بازیهای سیاسی و جناحی از یک سو و دشمنی با نظام نوپای اسلامی از سوی دیگر بود.
با گذر زمان هرچه سیستم انتخاباتی نظام جمهوری اسلامی سازمانیافتهتر میشد، ادبیات مخالفان نظام در این حوزه نیز گستاختر میگردید، به عنوان نمونه هر چند تفسیر نظارت شورای نگهبان به «نظارت استصوابی» در آغازین سالهای دهه ۷۰ به دنبال آشکار شدن معضلها و چالشهای گوناگون در صحنه عملی برگزاری انتخابات و در راستای شفافسازي و کارآمدسازی سیستم انتخاباتی صورت گرفت، اما همان اقدام در دعواهای سیاسی و جناحی به وجه المصالحه هجمه به مهمترین نهاد نظارتی کشور تبدیل شد. بدین ترتیب انتخابات به یکی از جدیترین عرصههای چالش نظام با مخالفان بدل گردید و شعار و خواسته «انتخابات آزاد»، در کنار دیگر موضوعات مرتبط به ابزار مخالفان نظام مبدل گشت.
پیشینه
دوم خرداد۷۶ و آغاز دوران موسوم به «دوره اصلاحات» را میتوان تجربهای از حضور اپوزیسیون در ساختار قدرت برای یک نظام سیاسی دانست که سابقه کمی در تاریخ سیاست و قدرت دارد. در این مقطع کسانی به کلیدیترین قوای کشور تکیه زدند که تجدیدنظر در اصول و مبانی نظام را در سر میپروراندند. این جریان، کوتاهترین راه استحاله نظام را در تغییر سیستم انتخاباتی و نفوذ دادن عناصر خود به درون حاکمیت از مسیر قانونی و به ظاهر دموکراتیک جستوجو مینمودند. تلاش برای تغییر قانون انتخابات که یکی از موضوعات ماجرای موسوم به لوایح دوگانه بود، همچنین درخواست تعویق زمان انتخابات مجلس هفتم و تحصن نمایندگان مجلس ششم در اعتراض به رد صلاحیت تعدادی از اصلاحطلبان، تنها چند مورد از بحرانهایی است که با موضوع انتخابات سازماندهی شد. این روند ادامه داشت و در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری خود را در قالب اقدامهایی مانند تأسیس «کمیته صیانت از آرا» در مقطع قبل از انتخابات و ادعای «تقلب» و به راهاندازی «شبه کودتای سبز» در مقطع بعد از انتخابات به اوج خود رسید. در این میان مخالفان نظام همواره از خواسته «انتخابات آزاد» و سالم سخن میگفتند و میگویند.
دوم خرداد۷۶ و آغاز دوران موسوم به «دوره اصلاحات» را میتوان تجربهای از حضور اپوزیسیون در ساختار قدرت برای یک نظام سیاسی دانست که سابقه کمی در تاریخ سیاست و قدرت دارد. در این مقطع کسانی به کلیدیترین قوای کشور تکیه زدند که تجدیدنظر در اصول و مبانی نظام را در سر میپروراندند. این جریان، کوتاهترین راه استحاله نظام را در تغییر سیستم انتخاباتی و نفوذ دادن عناصر خود به درون حاکمیت از مسیر قانونی و به ظاهر دموکراتیک جستوجو مینمودند. تلاش برای تغییر قانون انتخابات که یکی از موضوعات ماجرای موسوم به لوایح دوگانه بود، همچنین درخواست تعویق زمان انتخابات مجلس هفتم و تحصن نمایندگان مجلس ششم در اعتراض به رد صلاحیت تعدادی از اصلاحطلبان، تنها چند مورد از بحرانهایی است که با موضوع انتخابات سازماندهی شد. این روند ادامه داشت و در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری خود را در قالب اقدامهایی مانند تأسیس «کمیته صیانت از آرا» در مقطع قبل از انتخابات و ادعای «تقلب» و به راهاندازی «شبه کودتای سبز» در مقطع بعد از انتخابات به اوج خود رسید. در این میان مخالفان نظام همواره از خواسته «انتخابات آزاد» و سالم سخن میگفتند و میگویند.
و اماشعار انتخابات آزاد...
این سابقه و آن مقدمه سؤالی جدی را به ذهن متبادر میسازد که انتخابات آزاد در ادبیات اصلاحطلبان، جریان سبز و دیگر مخالفان نظام چه معنایی را دنبال میکند؟ به عبارت دقیقتر کسانی که از انتخابات آزاد سخن میگویند به صورت عملیاتی خواهان تحقق چه شرایطی در ایران هستند؟ نگاهی به تعریف و توصیفهای این جریانها از انتخابات آزاد، از اهداف و نیات کسانی که پشت این مفهوم سنگر گرفتهاند، به روشنی پرده برمیدارد.
این سابقه و آن مقدمه سؤالی جدی را به ذهن متبادر میسازد که انتخابات آزاد در ادبیات اصلاحطلبان، جریان سبز و دیگر مخالفان نظام چه معنایی را دنبال میکند؟ به عبارت دقیقتر کسانی که از انتخابات آزاد سخن میگویند به صورت عملیاتی خواهان تحقق چه شرایطی در ایران هستند؟ نگاهی به تعریف و توصیفهای این جریانها از انتخابات آزاد، از اهداف و نیات کسانی که پشت این مفهوم سنگر گرفتهاند، به روشنی پرده برمیدارد.
۱- هرج و مرج
سیاسی
در ادبیات اصلاحطلبان و جریان موسوم به سبز، نوعی تقسیم کار مشاهده میشود. در کنار ادبیات معتدل برخی از رهبران و سران به ظاهر موجه، ادبیات رهبران دون پایه و فعالان میدانی رادیکالتر است. برخی رهبران و فعالان اصلاحطلب که با اتخاذ مواضع میانه، سعی مینمایند جریان منسوب به خودشان را در چارچوب و پایبند به نظام نشان دهند، در بحث انتخابات هم خواستههای به ظاهر معتدلتری مطرح مینمایند، به گونهای که گویا تنها دغدغه آنها ایجاد فضای باز سیاسی و رقابتی درون خانواده انقلاب است؟! به عنوان نمونه «هاشمی رفسنجانی» که بحرانی عنوان کردن فضای کشور شیوه چندین ساله اوست، «برگزاری انتخابات آزاد با حضور واقعی تمامی جناحها و گروههای دلسوز و معتقد به نظام و قانون اساسی» را، راه «خروج از اوضاع کنونی سیاسی کشور» عنوان میکند!(۱) «سیدمحمد خاتمی» هم با صراحت بیشتر، برای حضور در انتخابات از شروطی مانند «آزادی زندانیان سیاسی»، «باز شدن فضای امنیتی» و نهایت «برگزاری آزاد انتخابات با حضور احزاب موجود» سخن میگوید. (۲)
در ادبیات اصلاحطلبان و جریان موسوم به سبز، نوعی تقسیم کار مشاهده میشود. در کنار ادبیات معتدل برخی از رهبران و سران به ظاهر موجه، ادبیات رهبران دون پایه و فعالان میدانی رادیکالتر است. برخی رهبران و فعالان اصلاحطلب که با اتخاذ مواضع میانه، سعی مینمایند جریان منسوب به خودشان را در چارچوب و پایبند به نظام نشان دهند، در بحث انتخابات هم خواستههای به ظاهر معتدلتری مطرح مینمایند، به گونهای که گویا تنها دغدغه آنها ایجاد فضای باز سیاسی و رقابتی درون خانواده انقلاب است؟! به عنوان نمونه «هاشمی رفسنجانی» که بحرانی عنوان کردن فضای کشور شیوه چندین ساله اوست، «برگزاری انتخابات آزاد با حضور واقعی تمامی جناحها و گروههای دلسوز و معتقد به نظام و قانون اساسی» را، راه «خروج از اوضاع کنونی سیاسی کشور» عنوان میکند!(۱) «سیدمحمد خاتمی» هم با صراحت بیشتر، برای حضور در انتخابات از شروطی مانند «آزادی زندانیان سیاسی»، «باز شدن فضای امنیتی» و نهایت «برگزاری آزاد انتخابات با حضور احزاب موجود» سخن میگوید. (۲)
۲- تغییر سبک زندگی
برخلاف امثال خاتمی و هاشمی، برخی فعالان سیاسی اصلاحطلب صریح اللهجهتر هستند، چنانچه «سیدمصطفی تاجزاده» عضو سازمان مجاهدین و حزب مشارکت و از متهمان حوادث پس از انتخابات، خواسته اصلاحطلبان را چیزی فراتر از حضور تمامی احزاب و جناحها دانسته و انتخابات آزاد را «آزادی قلم، اندیشه و بیان» و حتی «سبک زندگی» معنا میکند(۳)، با این وصف انتخابات آزاد تنها یک خواسته سیاسی نیست بلکه به خواستههای فرهنگی و جامعهشناختی مانند تغییر سبک زندگی از نوع بومی و مذهبی فعلی به آنچه در پس ذهن اصلاحطلبان وجود دارد، تسری مییابد.
برخلاف امثال خاتمی و هاشمی، برخی فعالان سیاسی اصلاحطلب صریح اللهجهتر هستند، چنانچه «سیدمصطفی تاجزاده» عضو سازمان مجاهدین و حزب مشارکت و از متهمان حوادث پس از انتخابات، خواسته اصلاحطلبان را چیزی فراتر از حضور تمامی احزاب و جناحها دانسته و انتخابات آزاد را «آزادی قلم، اندیشه و بیان» و حتی «سبک زندگی» معنا میکند(۳)، با این وصف انتخابات آزاد تنها یک خواسته سیاسی نیست بلکه به خواستههای فرهنگی و جامعهشناختی مانند تغییر سبک زندگی از نوع بومی و مذهبی فعلی به آنچه در پس ذهن اصلاحطلبان وجود دارد، تسری مییابد.
۳- نظارت نهادهای بینالمللی
یکی دیگر از خواستههای اصلاحطلبان که هر از چند گاهی بر زبان برخی فعالان سیاسی این طیف جاری میشود و آن را معادل انتخابات آزاد و مستقل میدانند، امکان نظارت بینالمللی بر روند انتخابات در ایران است. این نگرش به لحاظ مبانی بسیار جدی است و در اصل، ریشه در روحیه انفعالی و تفکر وابسته اصلاحطلبان دارد که «آزادی» را بر«استقلال» مقدم برمیشمارند و دل در گرو حمایت و یاری نهادهای بینالمللی دارند.
یکی دیگر از خواستههای اصلاحطلبان که هر از چند گاهی بر زبان برخی فعالان سیاسی این طیف جاری میشود و آن را معادل انتخابات آزاد و مستقل میدانند، امکان نظارت بینالمللی بر روند انتخابات در ایران است. این نگرش به لحاظ مبانی بسیار جدی است و در اصل، ریشه در روحیه انفعالی و تفکر وابسته اصلاحطلبان دارد که «آزادی» را بر«استقلال» مقدم برمیشمارند و دل در گرو حمایت و یاری نهادهای بینالمللی دارند.
۴- بازگشت مخالفان
در نگاه بسیاری از مخالفان نظام، انتخابات آزاد زمانی تحقق مییابد که امکان بازگشت مخالفان نظام جمهوری اسلامی فراهم گردد و تمامی «نیروهای حذف شده»، «صرفنظر از ایدئولوژی»(۴) و برنامه عملیشان، در عرصه رقابت انتخاباتی حضور یابند، این حذفشدگان اعم از منافقین و مارکسیستهای دهه ۶۰ و سکولارها، لیبرالها و فتنهگران دهه ۸۰ میباشند. تاجزاده در تکمیل این نوع نگاه میگوید: «اگر از من بپرسند آیا سکولارها هم حق دارند، میگویم ترکیه به عنوان یک مدل درست، دموکراسی را با اسلام سازگار کرد و الگوی عملی ارائه داد. در ایران هم باید به رقابت با سکولارها بپردازیم. انتخابات آزاد به این معنا نیست که ما و دوستانمان تأیید صلاحیت شویم و بتوانیم در انتخابات شرکت کنیم. »(۵)
در نگاه بسیاری از مخالفان نظام، انتخابات آزاد زمانی تحقق مییابد که امکان بازگشت مخالفان نظام جمهوری اسلامی فراهم گردد و تمامی «نیروهای حذف شده»، «صرفنظر از ایدئولوژی»(۴) و برنامه عملیشان، در عرصه رقابت انتخاباتی حضور یابند، این حذفشدگان اعم از منافقین و مارکسیستهای دهه ۶۰ و سکولارها، لیبرالها و فتنهگران دهه ۸۰ میباشند. تاجزاده در تکمیل این نوع نگاه میگوید: «اگر از من بپرسند آیا سکولارها هم حق دارند، میگویم ترکیه به عنوان یک مدل درست، دموکراسی را با اسلام سازگار کرد و الگوی عملی ارائه داد. در ایران هم باید به رقابت با سکولارها بپردازیم. انتخابات آزاد به این معنا نیست که ما و دوستانمان تأیید صلاحیت شویم و بتوانیم در انتخابات شرکت کنیم. »(۵)
۵- تغییر قانون اساسی
همان طور که گفته شد، هر چه از ادبیات اصلاحطلبان به سمت ادبیات جریان سبز و دیگر جریانهای اپوزیسیون حرکت میکنیم، خواستهها شفافتر میشود. در منشور بسیاری از مخالفان نظام، انتخابات آزاد در چارچوب قانون اساسی کنونی قابل تحقق نیست و از نظر آنان انتظار «انتخابات سالم و آزاد» و «بر طبل اجرای بدون تنازل قانون اساسی» کوبیدن با هم سازگار نمیباشند. (۶)
همان طور که گفته شد، هر چه از ادبیات اصلاحطلبان به سمت ادبیات جریان سبز و دیگر جریانهای اپوزیسیون حرکت میکنیم، خواستهها شفافتر میشود. در منشور بسیاری از مخالفان نظام، انتخابات آزاد در چارچوب قانون اساسی کنونی قابل تحقق نیست و از نظر آنان انتظار «انتخابات سالم و آزاد» و «بر طبل اجرای بدون تنازل قانون اساسی» کوبیدن با هم سازگار نمیباشند. (۶)
۶- آنارشیسم
هرچند اصطلاح لغوی «آنارشیسم» معنای کامل «هرج و مرج» را نمیدهد و در ادبیات آکادمیک سیاسی بیشتر به معنای نبود تمرکز قدرت است، ولی کاربرد آنارشیسم به معنای هرج و مرج، غلط مصطلح و رایجي است. در بحث خواسته انتخابات آزاد از سوی مخالفان نظام نیز شاهد نوعی مبنای آنارشیستی به معنای یاد شده هستیم. در این نگرش انتخابات آزاد یعنی «هرکس آزاد است به آن کسی که نظر و خواسته او را تأمین میکند، رأی دهد. » (۷) این نگرش کاملاً غیرمنطقی است که تنها جنبه شعاری دارد و نتیجه عملی آن نوعی نابسامانی در نظام انتخاباتی کشور به وجود خواهد آورد.
هرچند اصطلاح لغوی «آنارشیسم» معنای کامل «هرج و مرج» را نمیدهد و در ادبیات آکادمیک سیاسی بیشتر به معنای نبود تمرکز قدرت است، ولی کاربرد آنارشیسم به معنای هرج و مرج، غلط مصطلح و رایجي است. در بحث خواسته انتخابات آزاد از سوی مخالفان نظام نیز شاهد نوعی مبنای آنارشیستی به معنای یاد شده هستیم. در این نگرش انتخابات آزاد یعنی «هرکس آزاد است به آن کسی که نظر و خواسته او را تأمین میکند، رأی دهد. » (۷) این نگرش کاملاً غیرمنطقی است که تنها جنبه شعاری دارد و نتیجه عملی آن نوعی نابسامانی در نظام انتخاباتی کشور به وجود خواهد آورد.
۷- حذف ولایت فقیه از ساختار نظام
اما مهمترین خواستهای که نقطه مشترک تمامی مخالفان و معارضان به حساب میآید، حذف جوهره اصلی جمهوری اسلامی یعنی «ولایت فقیه» از ساختار نظام و قانون اساسی آن است و اگر این اتفاق روی دهد شاید با همین قانون اساسی هم کنار بیایند. برای همین است که در تحلیل و برداشت طیفهای وسیعی از مخالفان نظام، آزادی انتخابات با ولایت فقیه ناسازگار است و بر این باورند که «اگر عمود خیمه نظام کنونی بیت ولی فقیه است، عمود خیمه نظام آینده (مطلوب) صندوق رأی و انتخابات آزاد است»(۸) و انتخابات آزاد، در چارچوب قانون اساسی و ولایت فقیه را ناممکن میانگارند(۹). در نگرش این دسته از مخالفان نظام، «تا هنگامی که ولایت فقیه بر اراده مردم حاکم باشد، نه آزادی زندانیان سیاسی، آزادی احزاب و مطبوعات، حق آزادی اندیشه و بیان و تشکل و حق فرد در انتخاب زندگی خود و رعایت حقوق فرهنگها و اقوام مختلف و در یک کلام رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر و ملحقات آن تأمین میشود و نه انتخابات آزاد عملی میگردد.» (۱۰) آنها شرکت دادن اصلاحطلبان در انتخابات برای تصدی قوای مجریه و مقننه را تا زمانی که قوه قضائيه به طور مستقیم زیر نظر نهاد رهبری است، بیحاصل میدانند! (۱۱)
اما مهمترین خواستهای که نقطه مشترک تمامی مخالفان و معارضان به حساب میآید، حذف جوهره اصلی جمهوری اسلامی یعنی «ولایت فقیه» از ساختار نظام و قانون اساسی آن است و اگر این اتفاق روی دهد شاید با همین قانون اساسی هم کنار بیایند. برای همین است که در تحلیل و برداشت طیفهای وسیعی از مخالفان نظام، آزادی انتخابات با ولایت فقیه ناسازگار است و بر این باورند که «اگر عمود خیمه نظام کنونی بیت ولی فقیه است، عمود خیمه نظام آینده (مطلوب) صندوق رأی و انتخابات آزاد است»(۸) و انتخابات آزاد، در چارچوب قانون اساسی و ولایت فقیه را ناممکن میانگارند(۹). در نگرش این دسته از مخالفان نظام، «تا هنگامی که ولایت فقیه بر اراده مردم حاکم باشد، نه آزادی زندانیان سیاسی، آزادی احزاب و مطبوعات، حق آزادی اندیشه و بیان و تشکل و حق فرد در انتخاب زندگی خود و رعایت حقوق فرهنگها و اقوام مختلف و در یک کلام رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر و ملحقات آن تأمین میشود و نه انتخابات آزاد عملی میگردد.» (۱۰) آنها شرکت دادن اصلاحطلبان در انتخابات برای تصدی قوای مجریه و مقننه را تا زمانی که قوه قضائيه به طور مستقیم زیر نظر نهاد رهبری است، بیحاصل میدانند! (۱۱)
نتیجه
با مروری بر ادبیات اصلاحطلبان، جریان سبز و دیگر جریانهای مخالف نظام یک شعار و خواسته مشترک زیر عنوان «انتخابات آزاد و مستقل» دیده میشود که به ظاهر در لفظ مشترک و در معانی ناهمسو مینمایاند اما واکاوی بیشتر این ادبیات، روشن میسازد که گفتارها و نوشتارهای به ظاهر متفاوت در معنای انتخابات آزاد، در باطن هدف واحدی را دنبال میکند و آن تغییر سیستم انتخاباتی ایران به عنوان هدف حداقلی و دگرگونی ساختار نظام به عنوان هدفنهایی است. در این معادله اظهارنظر معتدل امثال خاتمی که برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات شروط تعیین میکند، با ادبیات رادیکال قلم به دستان آن سوی مرزها تکمیل و تأیید میگردد.
با مروری بر ادبیات اصلاحطلبان، جریان سبز و دیگر جریانهای مخالف نظام یک شعار و خواسته مشترک زیر عنوان «انتخابات آزاد و مستقل» دیده میشود که به ظاهر در لفظ مشترک و در معانی ناهمسو مینمایاند اما واکاوی بیشتر این ادبیات، روشن میسازد که گفتارها و نوشتارهای به ظاهر متفاوت در معنای انتخابات آزاد، در باطن هدف واحدی را دنبال میکند و آن تغییر سیستم انتخاباتی ایران به عنوان هدف حداقلی و دگرگونی ساختار نظام به عنوان هدفنهایی است. در این معادله اظهارنظر معتدل امثال خاتمی که برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات شروط تعیین میکند، با ادبیات رادیکال قلم به دستان آن سوی مرزها تکمیل و تأیید میگردد.
پینوشتها:
۱- هاشمی رفسنجانی در سخنانی در دیدار با جمعی از دانشگاهیان شیراز، ۲۲تیر۱۳۹۰
۲ ـ سید محمد خاتمی در سخنانی در دیدار با جمعی از فعالان سیاسی شمال کشور، خرداد۱۳۹۰
۳ ـ سیدمصطفی تاجزاده، گفتوگو با سایت کلمه، ۱۸تیر۱۳۹۰
۴ ـ کمپین انتخابات آزاد، مکانیسم سازماندهی به سوی انتخابات آزاد، فریبا داوودی مهاجر، سایت انتخابات آزاد، ۰۳ مرداد ۱۳۹۰
۵ ـ مصطفی تاجزاده، گفتوگو با، سایت، ۲۴مرداد ۱۳۹۰
۶ ـ انتخابات آزاد و راه سبز امید، آرش بهمنی، سایت انتخابات آزاد، هشتم ۱۳۹۰
۷ ـ نقد اصلاحطلبی و استراتژی انتخابات آزاد توأم با مذاکره با نظام، جهانگیر گلزار، ۳۰ مرداد۱۳۹۰
۸ ـ برونرفت از پارادوکس انتخابات آزاد در ایران، رضا سیاوشی، سایت انتخابات آزاد، ۲۴ مرداد ۱۳۹۰
۹ ـ وفاق عمومی حول برگزاری انتخابات آزاد، نادر عصاره، سایت انتخابات آزاد، ۱۵ مرداد۱۳۹۰
۱۰ـ همان
۱۱ـ نه انتخابات آزاد یعنی این و نه شرکت نکردن در انتخابات کافی است، سایت انتخابات آزاد، الهه بقراط، چهارم مرداد۱۳۹۰
۱- هاشمی رفسنجانی در سخنانی در دیدار با جمعی از دانشگاهیان شیراز، ۲۲تیر۱۳۹۰
۲ ـ سید محمد خاتمی در سخنانی در دیدار با جمعی از فعالان سیاسی شمال کشور، خرداد۱۳۹۰
۳ ـ سیدمصطفی تاجزاده، گفتوگو با سایت کلمه، ۱۸تیر۱۳۹۰
۴ ـ کمپین انتخابات آزاد، مکانیسم سازماندهی به سوی انتخابات آزاد، فریبا داوودی مهاجر، سایت انتخابات آزاد، ۰۳ مرداد ۱۳۹۰
۵ ـ مصطفی تاجزاده، گفتوگو با، سایت، ۲۴مرداد ۱۳۹۰
۶ ـ انتخابات آزاد و راه سبز امید، آرش بهمنی، سایت انتخابات آزاد، هشتم ۱۳۹۰
۷ ـ نقد اصلاحطلبی و استراتژی انتخابات آزاد توأم با مذاکره با نظام، جهانگیر گلزار، ۳۰ مرداد۱۳۹۰
۸ ـ برونرفت از پارادوکس انتخابات آزاد در ایران، رضا سیاوشی، سایت انتخابات آزاد، ۲۴ مرداد ۱۳۹۰
۹ ـ وفاق عمومی حول برگزاری انتخابات آزاد، نادر عصاره، سایت انتخابات آزاد، ۱۵ مرداد۱۳۹۰
۱۰ـ همان
۱۱ـ نه انتخابات آزاد یعنی این و نه شرکت نکردن در انتخابات کافی است، سایت انتخابات آزاد، الهه بقراط، چهارم مرداد۱۳۹۰