صراط: محمد مهدی زاهدی سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در کشور مالزی طی یادداشتی تاکید کرد: اگرچه در کنفرانس مونیخ شاهد ذبح عزّت ملی و پاسپورت ایرانی مقابل چشمان متحیر دیپلماتهای خوش خنده بودیم؛ لیکن این اتفاق نامبارک فرصتی خواهد بود برای تجدید نظر در سیاستهای خارجی دولت.
متن کامل این یادداشت به شرح ذیل است:
« روزهای گذشته شاهد برگزاری کنفرانس مونیخ و تشکیل پنل تخصصی چالش های خاورمیانه بودیم که چاوش اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه، عادل الجبیر وزیر امور خارجه عربستان، آویگدور لیبرمن وزیر جنگ رژیم اسرائیل و مایک پنس معاون اول دولت دونالد ترامپ در اظهاراتی مشترک جمهوری اسلامی ایران را عامل ناامنی و بحرانهای منطقه دانستند.
وزیر امور خارجه ترکیه در حالی ایران را عامل تفرقه در کشورهای منطقه نامید که عملکرد اشتباه ترکیه در قبال مسائل سوریه و اعتماد بیش از حد به غرب دولت اردوغان را تا مرز سرنگونی پیش برد. اما نکته قابل توجه اظهارات چندی پیش تیم دیپلماسی کشور و خبر از دوره جدیدی از روابط فی مابین با ترکیه بود. به نظر می رسد عدم استراتژی مشخص و استفاده از تمام ظرفیتهای ملی و تمرکز بر موضوع برجام، دستگاه دیپلماسی کشور را از توجه به همسایگان غافل کرده است.
تاکید بر محدودسازی برنامههای هستهای و موشکهای بالستیکی و تحریم و تخریب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک نیروی اثرگذار در تحولات منطقه از دیگر مسایل مطرح شده در این نشست بود که به نظر می رسد جریان "ضد مقاومت" در ماههای پیش روی تمرکز بیشتری برای اجرایی نمودن این برنامه ها داشته باشد.
وزیر امور خارجه عربستان نیز با تکرار سخنان بی پایه خود جمهوری اسلامی ایران را به عنوان بزرگترین حامی دولتی تروریسم دانست؛ در حالیکه همگان بر نقش عربستان سعودی و هم پیمانانش در تشکیل و پشتیبانی مالی و معنوی از جریانهای تکفیری همچون داعش اذعان دارند.
نکته قابل توجه در صحبتهای عادل الجبیر پیشنهاد وی برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران با استفاده از ابزار قطع سیستم بانکی و تجاری است. این اظهارات بیش از پیش بر لزوم برنامه ریزی داخلی برای استحکام زیرساختهای مالی، تجاری و اقتصادی تاکید میکند.
دولتمردان باید برنامه های خود را بر محور حمایت از تولید ملی و بومی سازی فناوری های نوین بنیان نهند. به نظر می رسد در شرایط حاضر در کنار خرید هواپیما یا هر چیز دیگری، انتقال تکنولوژی به داخل بیشتر باید در اولویت قرار گیرد. اعتقاد به اقتصاد بدون نفت باید ابتدا در باور مسئولان شکل گرفته و بعد در برنامه های دولت مورد توجه قرار گیرد. لیکن متاسفانه آخرین آمار ارایه شده توسط وزارت نفت حکایت از افزایش بی برنامه میزان صادرات نفت خام دارد و گویی که داستان نفت را بفروش و پولش را خرج کن بار دیگر در حال تکرار است.
معاون اول دولت دونالد آمریکا نیز به تبعیت از ترامپ با تکرار ادعای واهی حمایت ایران از تروریسم در جهان و منطقه خاورمیانه، از عدم تعهد طرف آمریکایی به اجرای برجام خبر داد و عنوان داشت که برداشتن تحریم های اقتصادی در قالب برجام موجب خواهد شد که ایران منابع مالی در اختیار گیرد و بتواند بیشتر از جریانات تروریسم حمایت کند.
ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که بدانیم آمریکاییها خود بیشتر از هر کس دیگری بر قدرت دفاعی و نفوذ جمهوری اسلامی ایران واقفند و هرگز برخلاف آنچه بعضا در برخی رسانه های داخلی و خارجی وانمود میشود هیچگاه به گزینه نظامی حتی در زیر میز هم فکر نمی کنند.
آمریکایی ها هنوز بعد از گذشت قریب به 16 سال در افغانستان دستاوردی نداشتند. ضمن اینکه پیوند عمیق مردم با حاکمیت و حضور توانمند نیروهای مسلح و قدرت بی بدیل سپاه و بسیج، اقتدار ملی ایران عزیز اسلامی را به رخ جهانیان کشانده است.
اگرچه در کنفرانس مونیخ شاهد ذبح عزّت ملی و پاسپورت ایرانی مقابل چشمان متحیر دیپلمات های خوش خنده بودیم؛ لیکن این اتفاق نامبارک فرصتی خواهد بود برای تجدید نظر در سیاست های خارجی دولت.
جمع بندی همه این اظهارات، حکایت از نقش بی بدیل جمهوری اسلامی ایران نه تنها در منطقه بلکه به عنوان قدرتی تاثیر گذار در دنیا دارد. لذا بردولتمردان است که در کنار توجه به حل مشکلات اقتصادی و معیشت مردم و تحکیم ساختارهای داخلی و برنامه ریزی برای حمایت از محصولات و تولیدات داخلی و شرکتهای دانش بنیان، همچنان تقویت جبهه مقاومت در منطقه را به عنوان راهبردی استراتژی پیش ببرند.
توجه به ظرفیت همسایگان و تلاش برای تقویت روابط با کشورهای جهان اسلام از جمله کشورهای جنوبشرق آسیا، کشورهای آسیای میانه و آفریقا می تواند راهبردی استراتژیک در حوزه روابط بین الملل باشد.»
متن کامل این یادداشت به شرح ذیل است:
« روزهای گذشته شاهد برگزاری کنفرانس مونیخ و تشکیل پنل تخصصی چالش های خاورمیانه بودیم که چاوش اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه، عادل الجبیر وزیر امور خارجه عربستان، آویگدور لیبرمن وزیر جنگ رژیم اسرائیل و مایک پنس معاون اول دولت دونالد ترامپ در اظهاراتی مشترک جمهوری اسلامی ایران را عامل ناامنی و بحرانهای منطقه دانستند.
وزیر امور خارجه ترکیه در حالی ایران را عامل تفرقه در کشورهای منطقه نامید که عملکرد اشتباه ترکیه در قبال مسائل سوریه و اعتماد بیش از حد به غرب دولت اردوغان را تا مرز سرنگونی پیش برد. اما نکته قابل توجه اظهارات چندی پیش تیم دیپلماسی کشور و خبر از دوره جدیدی از روابط فی مابین با ترکیه بود. به نظر می رسد عدم استراتژی مشخص و استفاده از تمام ظرفیتهای ملی و تمرکز بر موضوع برجام، دستگاه دیپلماسی کشور را از توجه به همسایگان غافل کرده است.
تاکید بر محدودسازی برنامههای هستهای و موشکهای بالستیکی و تحریم و تخریب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک نیروی اثرگذار در تحولات منطقه از دیگر مسایل مطرح شده در این نشست بود که به نظر می رسد جریان "ضد مقاومت" در ماههای پیش روی تمرکز بیشتری برای اجرایی نمودن این برنامه ها داشته باشد.
وزیر امور خارجه عربستان نیز با تکرار سخنان بی پایه خود جمهوری اسلامی ایران را به عنوان بزرگترین حامی دولتی تروریسم دانست؛ در حالیکه همگان بر نقش عربستان سعودی و هم پیمانانش در تشکیل و پشتیبانی مالی و معنوی از جریانهای تکفیری همچون داعش اذعان دارند.
نکته قابل توجه در صحبتهای عادل الجبیر پیشنهاد وی برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران با استفاده از ابزار قطع سیستم بانکی و تجاری است. این اظهارات بیش از پیش بر لزوم برنامه ریزی داخلی برای استحکام زیرساختهای مالی، تجاری و اقتصادی تاکید میکند.
دولتمردان باید برنامه های خود را بر محور حمایت از تولید ملی و بومی سازی فناوری های نوین بنیان نهند. به نظر می رسد در شرایط حاضر در کنار خرید هواپیما یا هر چیز دیگری، انتقال تکنولوژی به داخل بیشتر باید در اولویت قرار گیرد. اعتقاد به اقتصاد بدون نفت باید ابتدا در باور مسئولان شکل گرفته و بعد در برنامه های دولت مورد توجه قرار گیرد. لیکن متاسفانه آخرین آمار ارایه شده توسط وزارت نفت حکایت از افزایش بی برنامه میزان صادرات نفت خام دارد و گویی که داستان نفت را بفروش و پولش را خرج کن بار دیگر در حال تکرار است.
معاون اول دولت دونالد آمریکا نیز به تبعیت از ترامپ با تکرار ادعای واهی حمایت ایران از تروریسم در جهان و منطقه خاورمیانه، از عدم تعهد طرف آمریکایی به اجرای برجام خبر داد و عنوان داشت که برداشتن تحریم های اقتصادی در قالب برجام موجب خواهد شد که ایران منابع مالی در اختیار گیرد و بتواند بیشتر از جریانات تروریسم حمایت کند.
ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که بدانیم آمریکاییها خود بیشتر از هر کس دیگری بر قدرت دفاعی و نفوذ جمهوری اسلامی ایران واقفند و هرگز برخلاف آنچه بعضا در برخی رسانه های داخلی و خارجی وانمود میشود هیچگاه به گزینه نظامی حتی در زیر میز هم فکر نمی کنند.
آمریکایی ها هنوز بعد از گذشت قریب به 16 سال در افغانستان دستاوردی نداشتند. ضمن اینکه پیوند عمیق مردم با حاکمیت و حضور توانمند نیروهای مسلح و قدرت بی بدیل سپاه و بسیج، اقتدار ملی ایران عزیز اسلامی را به رخ جهانیان کشانده است.
اگرچه در کنفرانس مونیخ شاهد ذبح عزّت ملی و پاسپورت ایرانی مقابل چشمان متحیر دیپلمات های خوش خنده بودیم؛ لیکن این اتفاق نامبارک فرصتی خواهد بود برای تجدید نظر در سیاست های خارجی دولت.
جمع بندی همه این اظهارات، حکایت از نقش بی بدیل جمهوری اسلامی ایران نه تنها در منطقه بلکه به عنوان قدرتی تاثیر گذار در دنیا دارد. لذا بردولتمردان است که در کنار توجه به حل مشکلات اقتصادی و معیشت مردم و تحکیم ساختارهای داخلی و برنامه ریزی برای حمایت از محصولات و تولیدات داخلی و شرکتهای دانش بنیان، همچنان تقویت جبهه مقاومت در منطقه را به عنوان راهبردی استراتژی پیش ببرند.
توجه به ظرفیت همسایگان و تلاش برای تقویت روابط با کشورهای جهان اسلام از جمله کشورهای جنوبشرق آسیا، کشورهای آسیای میانه و آفریقا می تواند راهبردی استراتژیک در حوزه روابط بین الملل باشد.»