در ميان افتخارات بيشمار نظام جمهوري اسلامي ايران، حفظ تماميت ارضي اين سرزمين در پي يكي از سهمگينترين جنگهاي تاريخ معاصر، نكتهاي است كه حتي دشمنان ايران اسلامي نيز بر آن بارها تأكيد كردهاند.
اجماع قدرتهاي غرب و شرق در اين جنگ هشت ساله در حمايت از رژيم صدام و با هدف فروپاشي نظام اسلامي و جلوگيري از رشد تفكر انقلاب اسلامي، آنها را به اين باور رسانيده بود كه قادرند در اين مصاف ناجوانمردانه با شكست ايران، انقلاب اسلامي را در نقطه كانوني خود خاموش كنند و به همين دليل بود كه در آن دوران به جز سلاح اتمي، تمامي تجهيزات پيشرفته نظامي غرب و شرق و به ويژه سلاحهاي شيميايي، با پول نفت سران كشورهاي مرتجع عرب منطقه در اختيار صدام قرار ميگرفت تا مقاومت بينظير رزمندگان سپاه اسلام درهم بشكند و نظام اسلامي وادار به تسليم شود، اين در حالي بود كه اگر مقررات داخلي اين كشورها اجازه فروش بعضي از تجهيزات را به رژيم بعثي نميداد، آنها را به اين رژيم اجاره ميدادند كه در اين زمينه ميتوان به اجاره هواپيماهاي سوپراتاندارد فرانسوي با موشكهاي اگزو ۳ اشاره كرد كه كاربرد اصلي آن زدن نفتكشها و ناوهاي جنگي ايران بود.
اما آنچه در كنار بازخواني «افتخارات» دوران دفاع مقدس اهميت دارد، شناخت و حفظ و تقويت ريشههاي تحول است كه سبب شد رزمندگان اسلام به رغم برتري دشمن در تجهيزات و جنگافزارها و حتي آموزشهاي نظامي، بتوانند بر دشمن غلبه كنند و آنچنان صلابت و اقتداري را براي نظام اسلامي ايجاد كنند كه با گذشت بيش از دو دهه از پايان جنگ تحميلي، دشمنان نظام اسلامي حتي از تصور آغاز جنگي ديگر عليه ايران اسلامي قاصرند و در عرصه داخلي نيز به رغم تغيير تاكتيك دشمن و گرايش از جنگ سخت به جنگ نرم، نهادينه شدن اين اصول و آرمانها در متن تودههاي اجتماعي و به ويژه نسل جوان نيز سبب شد كه سناريوهاي مختلف دشمنان عليه نظام اسلامي نيز در اين عرصه به شكست بينجامد.
اما سؤال اساسي اين است كه ما در حفظ ذخاير دفاع مقدس كه به تعبير زيباي مقام معظم رهبري «گنجي» تمامنشدني است، به درستي عمل ميكنيم و ميراثدار خون شهداي گرانقدر انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي هستيم؟
اين روزها كه موضوع اختلاس بزرگ در عرصه جامعه مطرح است و دستگاههاي مسئول سعي ميكنند در اعلام كشف اين اختلاس كه در حقيقت «فتنه» بزرگي در مسير حركت انقلاب است، از يكديگر سبقت بگيرند آيا تبعات و پيامدهاي آن را بر باور اجتماعي به نظام اسلامي نيز در محاسبات خود ميگنجانند؟ و آيا قوه قضائيه كه عزم خود را بر بررسي پرونده و عودت اموال به تاراج رفته جزم كرده است، قادر به محاسبه «تاراج» ارزشها و اصول نظام كه هدف اصلي عاملان اين پرونده و پروندههاي مشابه است، ميباشد و اين نكتهاي است كه همواره در محاسبه پيامدهاي اين پروندهها و محاكمه عاملان آن مغفول ميماند و البته هزينههاي آن را جريانها و شخصيتهاي سياسي كه معمولاً تاريخ مصرف معيني دارند، نميپردازند بلكه اين نظام اسلامي است كه بايد با تحمل هزينههايي بالاتر از مبالغ مادي اين پروژهها آن را جبران كند.
اجماع قدرتهاي غرب و شرق در اين جنگ هشت ساله در حمايت از رژيم صدام و با هدف فروپاشي نظام اسلامي و جلوگيري از رشد تفكر انقلاب اسلامي، آنها را به اين باور رسانيده بود كه قادرند در اين مصاف ناجوانمردانه با شكست ايران، انقلاب اسلامي را در نقطه كانوني خود خاموش كنند و به همين دليل بود كه در آن دوران به جز سلاح اتمي، تمامي تجهيزات پيشرفته نظامي غرب و شرق و به ويژه سلاحهاي شيميايي، با پول نفت سران كشورهاي مرتجع عرب منطقه در اختيار صدام قرار ميگرفت تا مقاومت بينظير رزمندگان سپاه اسلام درهم بشكند و نظام اسلامي وادار به تسليم شود، اين در حالي بود كه اگر مقررات داخلي اين كشورها اجازه فروش بعضي از تجهيزات را به رژيم بعثي نميداد، آنها را به اين رژيم اجاره ميدادند كه در اين زمينه ميتوان به اجاره هواپيماهاي سوپراتاندارد فرانسوي با موشكهاي اگزو ۳ اشاره كرد كه كاربرد اصلي آن زدن نفتكشها و ناوهاي جنگي ايران بود.
اما آنچه در كنار بازخواني «افتخارات» دوران دفاع مقدس اهميت دارد، شناخت و حفظ و تقويت ريشههاي تحول است كه سبب شد رزمندگان اسلام به رغم برتري دشمن در تجهيزات و جنگافزارها و حتي آموزشهاي نظامي، بتوانند بر دشمن غلبه كنند و آنچنان صلابت و اقتداري را براي نظام اسلامي ايجاد كنند كه با گذشت بيش از دو دهه از پايان جنگ تحميلي، دشمنان نظام اسلامي حتي از تصور آغاز جنگي ديگر عليه ايران اسلامي قاصرند و در عرصه داخلي نيز به رغم تغيير تاكتيك دشمن و گرايش از جنگ سخت به جنگ نرم، نهادينه شدن اين اصول و آرمانها در متن تودههاي اجتماعي و به ويژه نسل جوان نيز سبب شد كه سناريوهاي مختلف دشمنان عليه نظام اسلامي نيز در اين عرصه به شكست بينجامد.
اما سؤال اساسي اين است كه ما در حفظ ذخاير دفاع مقدس كه به تعبير زيباي مقام معظم رهبري «گنجي» تمامنشدني است، به درستي عمل ميكنيم و ميراثدار خون شهداي گرانقدر انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي هستيم؟
اين روزها كه موضوع اختلاس بزرگ در عرصه جامعه مطرح است و دستگاههاي مسئول سعي ميكنند در اعلام كشف اين اختلاس كه در حقيقت «فتنه» بزرگي در مسير حركت انقلاب است، از يكديگر سبقت بگيرند آيا تبعات و پيامدهاي آن را بر باور اجتماعي به نظام اسلامي نيز در محاسبات خود ميگنجانند؟ و آيا قوه قضائيه كه عزم خود را بر بررسي پرونده و عودت اموال به تاراج رفته جزم كرده است، قادر به محاسبه «تاراج» ارزشها و اصول نظام كه هدف اصلي عاملان اين پرونده و پروندههاي مشابه است، ميباشد و اين نكتهاي است كه همواره در محاسبه پيامدهاي اين پروندهها و محاكمه عاملان آن مغفول ميماند و البته هزينههاي آن را جريانها و شخصيتهاي سياسي كه معمولاً تاريخ مصرف معيني دارند، نميپردازند بلكه اين نظام اسلامي است كه بايد با تحمل هزينههايي بالاتر از مبالغ مادي اين پروژهها آن را جبران كند.