۲۱ آذر ۱۳۸۸ - ۱۷:۴۰
در انتقاد از سياست رسانه اي برخي رسانه هاي اصولگرا

"جنبش" سازی از اقلیت خودخواه، چرا؟

کد خبر : ۳۳۷
گروه سياسي ـآنچه غالب تحلیلگران سیاسی بر آن اذعان دارند این است که اقلیت مدعی تقلب که حرکت خود را "جنبش سبز" می نامد، در عین اینکه فاقد راهبرد و مباین مشخص تئوریک است، از حمایت های اولیه ای که از سوی مردم وجود داشت هم بی بهره شده. ریزش آرای سبزها در پی آشکار شدن هویت آنان و ناتوانی شان در اثبات مدعایی که داشتند، رقم خورد و این همه در حضورهای خیابانی هم بروز و ظهور داشت.

در واقع در شرایط کنونی خیلی ساده لوحانه است اگر گمان کنیم هنوز سبزها 13 میلیون رای را پشت سر خود دارند. این تحلیل غلطی است که به نظر می رسد برخی شخصیت ها را در موضع گیری دچار اشتباه کرده و می کند. در سایه این خطای فاحش است که اکثریت مردم نادیده انگاشته می شوند و اقلیتی خودخواه به جنبشی قابل توجه ارتقا پیدا می کنند.

نظریه پردازان علوم اجتماعی و سیاسی درخصوص مفهوم "جنبش" تعاریف متعددی را مورد توجه قرار داده اند که عمده این تعاریف بر محوریت ارزش ها و هویتی مشترک تکیه دارد. هویت مشترکی که نمی توان اثری از آن در میان معترضان سبز یافت. بخش دیگر شاخصه های یک جنبش به پشتوانه مردمی آن باز می گردد.

مطابق برخی تعاریف "ظرفیت و پتانسیل حرکت اجتماعی در داخل اجتماع وقتی بیش از قدرت جذب ساختار سیاسی باشد، جنبش اجتماعی شکل می گیرد." در واقع آنچه اکنون تحت لوای رنگ سبز خود را تعریف می کند، با هیچ یک از معیارهای تعریف علمی "جنبش" نسبت واقعی و منطقی ندارد و این حقیقتی است که نمی توان آن را انکار کرد.

اما اینکه چرا از بازندگان انتخابات دهم در همان آغاز تعبیر به جنبش شد و این تعبیر بر سر این جریان باقی ماند، طبیعتا به عزم بانیان جریان برای زنده و پویا و فراگیر نشان دادن آن برمی گردد. اصلاح طلبانی که سرخوش از استقبال های انتخاباتی بودند، گمان می کردند که اکنون جریانی فراگیر در سطح کشور به نفع آنها شکل گرفته است. آنها دقیقا در سایه همین توهم نتایج انتخابات را باورناپذیر دانستند و برای بقای خود عنوان "جنبش سبز" را برگزیدند.

در این میان آنچه محل توجه و تامل است، تلاشی است که برخی به اصولگرایان اصلاح طلب برای جنبش سازی از این اقلیت انجام داده و می دهند. چگونه است که 24 میلیون جمعیت حاضر در انتخابات که اکنون نیز بر سر رای خود هستند، مصداق "جنبش" نیستند و سخن گفتن از مطالبات و خواسته های آنان جایگاهی ندارد، اما سخن گفتن از جنبشی که وجود ندارد و جنبش ساختن از اقلیتی که روز به روز از تعدادشان کاسته می شود، موضوعیت پیدا می کند؟!

در این میان شاید مرور برخی تیترهای سایت خبری "الف" که یک سایت اصولگرا به شمار می آید خالی از لطف نباشد. "الف" طی مطالبی با تیترهایی نظیر "آسيب‏شناسي جريان موسوي و آينده آن"، "جنبش بي سر!"، "اشتباهاتی که میتواند جنبش سبز را زنده کند"، "چالش در مبدأ جنبش" و "بجاي تحقير موج سبز، اقناعشان كنيد" دقیقا همین اشتباه استراتژیک را مرتکب شده است.

این سایت خبری عنوان "چالش در مبدأ جنبش" را برای تازه ترین مطلب خود برگزید. مطلبی که تنها در لید سه خطی صفحه اول آن سه بار لفظ جنبش استفاده شده بود! در این مطلب می خوانیم:«آیا جنبش سبز بد است یا خوب؟ برای پاسخ به این سوال بسیار زودهنگام است. اما آنچه هست اینکه جمهوری اسلامی، از نقطه‌ی عطف ژرفی در حال گذر است. گذری پرمخاطره و پر هزینه. هر چه باشد، جنبش سبز حتی اگر دربرگیرنده‌ی تعداد نه چندان انبوهی باشد، محکی برای سنجش شراحت صدر نظام برای مواجهه با تغییر و اعتراض و تعرض و «مسأله» است. محکی که در طی آن، بدنه‌ای از حکومت که در تماس مستقیم با مردم بود، به دلیل اشتباهاتش، هزینه‌ای بیش از حد برای همگان به بار آورد.» در همین مطلب دقیقا 21 بار لفظ "جنبش" مورد استفاده قرار گرفته است!!!

در واقع آنچه در این مطلب و مطالب این چنینی به چشم می خورد، پذیرفتن جنبش سبز به عنوان یک واقعیت کشور است! در حالی که چه از حیث علمی و مطابق تعاریف موجود و چه از حیث عملی نمی توان معترضان کنونی را مصداق این عنوان دانست.

حتی اگر سبزها مصداق واقعی این صفت باشند، که نیستند، سخن گفتن مکرر از آنها با این لفظ و تکرار عبارت "جنبش سبز" و سکوت در خصوص 24 میلیون جمعیتی که اکنون به مراتب بیشتر از 24 میلیون هستند، جز ظلم در حق اکثریت مظلوم کشور نیست.

کدام منطقی می پذیرد که در میدان جنگ نرم از اقلیتی خودخواه مدام تعبیر به جنبش کنیم، آن گونه که اتفاقا خود آنها انتظار دارند و در مقابل اکثریت مردم را که شهری و روستایی، پیر و جوان و زن و مرد را شامل می شود به کناری بنهیم؟ اینکه برخی افراد که همراه این جریان شده اند، از ماهیت آن مطلع نیستند و باید با منطق آنان را توجیه کرد، دلیلی برای این نمی شود که از اقلیت معترض یک جنبش بسازیم و برای به اصطلاح رهبران آن نامه نگاری کنیم.

به نظر اکنون بانیان این اعتراضات نیز دریافته اند که با این خط مشی راه به جایی نخواهند برد. اگر تا دیروز در تجمعاتشان شعار بر ضد فلسطین و لبنان داده می شد، امروز عکس امام در تجمعات معترضین به آتش کشیده می شود. طبیعتا در صورت ادامه این وضع آنچه در محرم رقم بخورد، چیزی از حیثیت سردمداران گیج این اعتراضات و راهروان آن باقی نخواهد گذاشت. ضروری است که در این میان جریانات اصولگرا نیز میدان را به درستی بشناسند و از اقلیتی معدود جنبشی 13 میلیونی در رویاهای خود نسازند.
خبر فوری

علت شلیک پدافند هوایی در اصفهان و تبریز