۱۵ مهر ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۱

سعید حنفی در شب عاشورا چه کرد؟

مدافعان حریم اهل بیت در کربلای سال ۶۱ هجری قمری تعداد اندکی بودند اما وفای آنان برای همیشه در تاریخ مثال زدنی شد. در این ایام قصد داریم بزرگترین مدافعان حریم اهل بیت (ع) را معرفی کنیم.
کد خبر : ۳۲۶۸۴۷
صراط: مدافعان حریم اهل بیت در کربلای سال ۶۱ هجری قمری تعداد اندکی بودند اما وفای آنان برای همیشه در تاریخ مثال زدنی شد. در این ایام قصد داریم بزرگترین مدافعان حریم اهل بیت (ع) را معرفی کنیم.

به گزارش مجله مهر، «سعید» دلداده اباعبدالله است. دلاوری است از قبیله «بنی حنیفه بن لجیم» که به شجاعت و عبادت شهره است. عشق امام سعید را بارها به بیابان ها کشانده است. سعید ۶ ماه تمام مسافر بیابان است تا نامه های امام و کوفیان را به دست هم برساند. امام به وسیله سعید به کوفیان پیام می دهد که مسلم بن عقیل را به عنوان فرستاده خود به کوفه می فرستد. مسلم وقتی وارد کوفه شد و سخنرانی کرد. عابس و حبیب بن مظاهر نیز خطبه خواندند و بعد از آنها سعید به پا خواست و قسم یاد کرد که به یاری امام خود بر می‌خیزد. سعید بعد از آنکه پیام مسلم را به امام در مکه می‌رساند. همراه کاروان امام می‌شود تا اینکه به کربلا می‌رسد.

سعید در شب عاشورا چه کرد؟

شب عاشورا یاران با وفای حضرت هرکدام شب را طوری می‌گذرانند. عده‌ای از خیمه کودکان و زنان پاسداری می‌کنند. عده‌ای با خانواده خود وداع می‌کنند و عده‌ای شمشیرشان را تیز می‌کنند تا فردا مدافع خوبی برای حریم اهل بیت باشند. امام یاران را به پشت خود خیمه ها فرا می‌خواند و بعد از سخنرانی خود از آنها می‌خواهد که از این تاریکی بهره گیرند و اگر دلشان نیست و ترسی دارند بی آنکه کسی رویشان را ببیند و آنها را ملامت کند از کاروان جدا شوند. در این میان سعید مظلومیت امامش را تاب نمی‌آورد و فریاد می‌زند:« یابن رسول الله به خدا سوگند ما دست از یاری شما برنمی‌داریم. به خدا سوگند اگر من کشته شوم و سپس زنده شوم و هفتاد مرتبه مرا بسوزانند و خاکسترم را بر باد دهند دست از یاری شما نمی‌کشم.»

سعید سپر بلای امام زمانش شد

روز عاشورا وقتی امام قصد نماز می‌کند. به سپاهیان می‌گوید که وقت نماز را به یزیدیان هشدار دهند تا برای ادای نماز مدتی دست از جنگ بکشند. اما آنها قبول نمی‌کنند و جنگ را ادامه می‌دهند. امام بی‌توجه به یزیدیان نماز را همراه کاروان به جماعت اقامه می‌کند. هنگام نماز سعید چون سپری مستحکم روبروی امام می‌ایستد و سینه‌اش را سپر تیرهایی که می‌کند که دشمن به سوی امام پرتاب می‌کند. بعد از پایان نماز امام هرچه این طرف و آن طرف حرکت کرد سعید سایه به سایه او رفت و تیرها را به جان خرید طوری که طاقتش تمام شد و بر زمین افتاد. طوری که نقل است علاوه بر زخم‌های نیزه و شمشیر ۱۳ تیر بر پیکرش اصابت کرده بود و او در این حال می‌گوید:« خدایا همان گونه که قوم عاد و ثمود را لعنت کردی. کوفیان را نیز مورد لعن خود قرار بده. خدایا سلام و درود مرا به پیامبرت برسان و درد و رنجی که در اثر زخم‌هایم تحمل کردم را به آن حضرت ابلاغ کن. زیرا من در یاری پیامبرت خواستار پاداش توام.»

سعید بعد از آن رو به امام زمانش می‌کند و می‌گوید: « ای فرزند رسول خدا؛ آیا از من راضی هستی؟ آیا من به پیمان خود عمل کرده‌ام؟»

و امام حسین (ع) در جواب یار با وفایش می‌گوید:«آری، تو در بهشت پیشاپیش من قرار داری»