۰۸ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۱
نجابت:

احتمال ردصلاحیت احمدی‌نژاد زیاد است

به نظرم احمدی نژاد نمی آید چون احتمال اینکه او صلاحیتش تأیید نشود وجود دارد. احتمال این اتفاق هم زیاد است.
کد خبر : ۳۱۹۸۹۹

صراط: خبرآنلاین گفت و گویی را با حسین نجابت فعال سیاسی اصولگرا و نماینده سابق مجلس انجام داده که به شرح زیر است:

***

آقای نجابت! تا آغاز ثبت نام کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، 7 ماه زمان داریم، الان که فضای انتخابات را رصد می کنید، به نظر شما چه نوع انتخاباتی پیش رو خواهیم داشت، شاهد انتخاباتی دو قطبی بین آقای روحانی و رقیب اصولگرا خواهیم بود یا یک انتخاباتی می شود که دو قطبی نیست و هر سلیقه سیاسی کاندیدای خود را به صحنه می آورد و آن نامزدها براساس گفتمان و برنامه ای که دارند از مردم کسب رأی می کنند؟

فکر می کنم خوب است انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم دو قطبی سیاسی نشود چون دچار بلوا می شویم، نمی گویم فتنه بلکه چیزی شبیه فتنه اتفاق می افتد. در سال های اخیر به ویژه از سال 84 به بعد حتی اگر چند نامزد در صحنه بودند، رقابت دو قطبی می شد مثل انتخابات سال 88 که آقای موسوی و آقای احمدی نژاد دو قطب انتخابات شدند، در صورتی که نامزدهای دیگر هم در صحنه بودند. البته انتخابات سال 92 استثنا بود. انتخابات ریاست جمهوری سال 92 بی تدبیری اصولگراها در ارائه کاندیداهای متنوع و مختلف باعث آن اتفاق شد چون فکر می کردند برنده انتخابات هستند که متأسفانه این توهم پیش آمد.

من آرزو می کنم انتخابات ریاست جمهوری سال 96 دو قطبی سیاسی نشود. دوقطبی سیاسی برای کشور خیلی آفت دارد. امروز فضای مجازی سهم و تأثیر جدی در جهت دهی به آرا پیدا کرده و آن هم یک میدان می شود. مردم کاملا توجه دارند که آرای شان در صحنه تأثیر دارد بنابراین اگر کاندیدای خودشان را احساس کنند رأی نمی آورد بلافاصله می روند سراغ کاندیدایی که نزدیک ترین نظر را به کاندیدای آنها دارد مثل انتخابات سال 88 که افرادی در ستاد آقای کروبی بودند اما روز شنبه شب هفته منتهی به انتخابات تمام ستادها را تعطیل کردند و به ستاد آقای موسوی پیوستند حال آنکه بعضی شان واقعا اعتقاد به آقای کروبی داشتند ولی احساس شان این بود که باید رأی شان معنی دار شود.

به نظرم این اتفاق تکرار خواهد شد، به خصوص این دفعه که دورخیز اصولگراها بر وحدت است. علائمی هم وجود دارد به علاوه کسانی که در قدرت نیستند راحت تر وحدت و ائتلاف می کنند. معتقدم آقای روحانی نامزد منحصر به فرد جناح اصلاح طلب است آن وقت اگر رقابت دو قطبی سیاسی نشود مردم از میان دو گفتمان برای اداره امور اجرایی کشور یکی را انتخاب می کنند. دو قطبی سیاسی یعنی اینکه نگوییم اینها به طور سنتی اصولگرا یا اصلاح طلب هستند پس به نامزد اصولگرا یا اصلاح طلب رأی می دهیم؛ اگر این اتفاق بیفتد برای کشور خوب نیست اما اگر دو گفتمان طرح شود مثلا در حوزه داخلی، خارجی، اقتصاد و فرهنگی، آن وقت دو نگاه رو به روی هم قرار می گیرند که این برای کشور موجب رشد می شود.

یک قطب به طور مشخص آقای روحانی است، اصولگراها چنین فردی را در بدنه سیاسی خودشان دارند که بیاید و یک گفتمانی را مطرح کند و مردم او را به عنوان نماد این گفتمان بپذیرند؟

وقتی می گوییم گفتمان، باید یک مجموعه و یک سیستم و یک مجموعه از آرا و عقاید مطرح شود. ابتدا به ساکن مهم نیست چه کسی این را طرح می کند. به عنوان مثال در حوزه اقتصادی از قدیم بین دانش آموختگان این رشته «سرمایه داری» طرفدارانی دارد، در این دولت هم همین نگاه وجود دارد، حالا اگر نامزد منتقد و مقابل این دیدگاه اقتصاد مقاومتی را طرح کند آن وقت مردم می توانند بین دو نگاه انتخاب کنند. امیدواریم این فضا شکل بگیرد، مهم نیست چه کسی این گفتمان را نمایندگی کند. البته مردم و سیاسیون همیشه دنبال افرادند یعنی فرد سهم و تأثیرش زیاد است اما امروز قدم به پیش آن است که گفتمانی رقابت کنیم، در این حالت می توان کسان مختلفی مطرح باشند البته همه آنها همه نمی توانند رئیس جمهور شوند اما 5 یا 6 نفر در حوزه اصولگرایی ممکن است بتوانند این گفتمان را طرح کنند، ضرورتی هم ندارد اسم بیاورم اما ظرفیت این کار را دارند که مثلا آقایان قالیباف، لاریجانی، باهنر، زاکانی، بعضی نیروهای نظامی و انتظامی این کار را انجام دهند.

4 نفر از 6 نفر را گفتید 2 نفر دیگر را هم بفرمایید.

این چند نفر را هم که گفتم خدا می داند از باب ظرفیت آنها برای قرار گرفتن در جایگاه ریاست جمهوری گفتم هر چند مطرح هستند.

آقای جلیلی چه طور؟

آقای رضایی فرمودند شرکت نمی کند، از آقای جلیلی و آقای حداد عادل هم نقل شده که نامزد انتخابات ریاست جمهوری نمی شوند. مثلا آقای دکتر نادران واقعا ظرفیت، قاطعیت، سلامت نفس و دانش این کار را دارد. من از او شخصا دفاع می کنم.

به نظر می آید شما وقتی نام آقای نادران را به عنوان کاندیدای مناسب جایگاه ریاست جمهوری اعلام کردید، امر تصادفی نبود، درست است؟

نه، تصادفی نبود. همه اینها مطرح هستند.

آقای نادران چه حسنی نسبت به سایر گزینه های مطرح در جریان اصولگرا دارد؟

اولا اقتصاد را مسلط است و راه حل اجرایی دارد. ثانیا امتحانش را پس داده است. نادران دو ویژگی دارد اولا شفاف و رک صحبت می کند و ثانیا در زندگی خودش سالم سالم است. در دولت قبل تلاش بی امانی شد که شخصیت آقای نادران را خدشه دار شود. 

منظورتان آقای رحیمی است؟

بله، خیلی تلاش شد که آقای نادران را مبتلا یا متهم کنند، همه تلاش شان را هم کردند اما اتفاقی نیفتاد چون آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. دانش کافی و سلامت نفس دارد. درباره آقای باهنر من همین را عرض می کنم.

آقای نادران در تهران برای دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی رأی نیاورد چه طور می خواهد در انتخابات ریاست جمهوری رأی بیاورد؟

تهران مردم لیستی رأی دادند و لیستی که آقای نادران در آن بود رأی نیاورد. آقای احمدی نژاد هم اگر نامزد ریاست جمهوری شود حتما در تهران رأی نخواهد آورد. دو دوره ای هم که رئیس جمهور شد در تهران رأی دوم بود بنابراین رأی تهران معیار نیست. دوم اینکه انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات مجلس فرق می کند، اگر کسی بتواند از پس بحث صادقانه بر بیاید مردم به او اعتماد می کند آقای نادران هر جا صحبت می کند قدرت چنین کاری را دارد. هفته گذشته در یک مسجدی صحبت می کرد همه کسانی که آنجا بودند از صحبت های او متقاعد شدند.

به آقای باهنر هم اشاره کردید ولی ایشان چندین بار قوی گفته نامزد انتخابات ریاست جمهوری نمی شود؟

اینها کسانی هستند که ظرفیت نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری را دارند.  مثلا آقای دکتر لنکرانی را خوب می دانم.

اما خود آقای لنکرانی اعلام کرد برنامه ای برای انتخابات ریاست جمهوری سال 96 ندارد؟

بله، این افراد ظرفیت دارند بعد اینکه روی آنها اجماع شود. اگر نام آقای علی لاریجانی را نام می برم به خاطر آن است که ظرفیت این کار را دارد.

می گویند نام 30 شخصیت اصولگرا فهرست شده است و نام آقایان روحانی و احمدی نژاد هم درون آن فهرست وجود دارد، ریزتر شویم آیا فقط 6 شخصیت گزینه برای حمایت شدن از سوی جریان اصولگرا هستند یا 30 شخصیت شانس دریافت این حمایت را دارند؟

خیر، اسم آقای ضرغامی هم گفته می شود. حتی در مشی شخصی نام آقای رحمانی فضلی وزیر کشور هم به چشم می خورد. از سفرهای استانی او کاملا این داعیه پیدا است. حدس می زنم آقای پورمحمدی که دوره قبل نامش برای انتخابات مطرح بود، این دوره هم داعیه داشته باشد. هم اصحابان آقای دکتر هاشمی وزیر بهداشت می گویند او از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری می تواند باشد، یعنی حتی در اعضای دولت هم کسانی هستند. بالاخره اقوال می چرخد. اینکه گفته می شود 30 نفر برخی نام شان به این صورت مطرح می شود مثل حاج آقای ابوترافی فرد و آقای علی اکبری رئیس اسبق سازمان ملی جوانان. می گویم اینها هستند ما قبل از اینکه به فرد برسیم باید به دو مطلب برسیم اول بفهمیم اگر روی یک نامزد یا نهایتا روی دو نامزد وحدت نکنیم بدون تردید شکست می خوریم. دوم اینکه اگر این رقابت را سیاسی کنیم برنده ای نخواهد داشت.

آقای توکلی چه طور؟

بله نام آقای توکلی هم مطرح است. حالا هر کدام از این نام ها که مطرح می شود یا خود شخص می گوید تصمیمی ندارد یا  دوستانش این احتمال را رد می کنند یا گفته می شود هنوز تصمیم نگرفته است. در کل اگر گفتمانی جلو برویم بهتر است یک نفر نامزد ریاست جمهوری می شود و بعد معاون اول و دو وزیر تأثیرگذار خود را معرفی می کند. آن وقت 4 نفر در فضای اجتماعی بحث و نقادی می کنند و اگر ادب و قواعد بازی را رعایت کنند ممکن است شاهد اتفاق دیگری به جز آنچه تاکنون سنت انتخابات ریاست جمهوری بود باشیم. یعنی اگر از بین 30 شخصیت اصولگرا 4 نفر بتوانند بین خودشان برای ریاست جمهوری، معاون اولی، وزارت فرهنگ و وزارت امور اقتصادی و دارایی تقسیم کار کنند اتفاقی نو خواهد بود.

این پیشنهاد جمعیت ایثارگران است؟

من عضو جمعیت ایثارگران نیستم.

طیف تحول خواه؟

خیر.

پس این ایده چه جمعی است که مطرح می کنند؟

این ایده در همه جمع ها شامل ایثارگران و رهپویان و سنتی ها مطرح است. همه دنبال می کنند که یک خلاقیت و نوآوری ایجاد شود. یعنی فردی که می آید با کابینه اش بیاید چون آن موقع ظرفیت آن افراد هم اضافه می شود، البته بعد باید دید چه طور می توانند آرای مردم را جذب کنند.

پس این مدل اصولگرایان برای ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود؟

من از این مدل دفاع می کنم ولی اینکه در نهایت چه شود الان لُجنه اصولگرایان به تدریج دارد شکل می گیرد. جلساتی شروع شده همه این گروه ها همچون جبهه پیروان، ایثارگران و رهپویان و دیگران جلسات خودشان را دارند، حتی آخرین خبر هم یک تماسی بود که بین روحانیت مبارز و جامعه مدرسین انجام شد. اینها عناصر طیف اصولگرایی هستند حالا به چه جمع بندی برسند باید صبر کنیم و ببینیم. ولی اینهایی که می گویم در فضای سیاسی موج می زند. این بحث ها در جلساتی که ما هفته ای یک بار یا دو هفته یک بار می رویم وجود دارد.

شما به کدام جلسات می روید؟

حالا دیگر (خنده). واقعا اگر یک چراغی هم آن بالا آویزان کنیم مثل بازپرسی می شود (خنده). من نزدیک به ایثارگران و رهپویان هستم. اخوی من خدا رحمتش کند عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران بود ولی من نپذیرفتم من استخدام دولت هم نیستم. یعنی الان هم که نماینده نیستم برای خودم کار می کنم بنابراین مقصودم این است ما نخست باید بفهمیم حتما باید وحدت داشته باشیم ثانیا تلاش کنیم دو قطبی سیاسی اتفاق نیفتد. چون دو قطبی سیاسی چه ما پیروز شویم چه دیگران، خیلی آفت دارد. تجربه اش را در فتنه و سال 92 دیدیم. هنوز برخورد آقایان قالیباف، روحانی، ولایتی و جلیلی آثارش وجود دارد. دائم اشاره به آن صحبت ها می شود اما اگر رقابت گفتمانی شود به نظرم انتخابات بسیار خوبی خواهد بود و مردم هم حق انتخاب پیدا می کنند.

الان گزینه های مدنظر ایثارگران و رهپویان چه کسانی هستند؟

آنها هم لیست 10 تا 12 نفری را دارند ارزیابی می کنند. آنجا آقای دکتر نادران، زاکانی و فروزنده شورای مرکزی هستند و اقبال به آنها بیشتر است. یکی دو نفر دیگری هم هستند که نمی خواهم اسم ببرم.

کسانی که نام شان را نمی آورید آیا پشت صحنه خواهند ماند و بعد در زمان مقتضی روی صحنه می آیند؟

خیر چون من آنجا نیستم اسم نمی آورم. آنها به یک جمع بندی حتما خواهند رسید. سابقه جمعیت ایثارگران و رهپویان نگاه شود در تمام ادوار انتخابات تحول خواهان گزینه داشتند. البته خیلی اوقات از گزینه خودشان دست برداشتند و سراغ ائتلاف رفتند. فکر می کنم اصولگرایان تحول خواه در اینکه مصالح جمع، کشور و اسلام را در نظر می گیرند بدیل ندارند. به کرات در مجلس یا انتخابات ریاست جمهوری از گزینه خودشان عدول کردند.

یک مثالی مطرح می شود برخی در توصیف جمعیت ایثارگران و جمعیت رهپویان از تعبیر دوقلوهای گل آفتاب گردان استفاده می کنند، یعنی آفتاب از هر سمتی بتابد آنها به همان سمت رو می کنند آیا همین طور است؟

خیر، مصداقی باید صحبت کرد.

کسانی که چنین اعتقادی دارند انتخابات ریاست جمهوری سال 92 را مثال می آورند وقتی آقای حداد عادل، آقای قالیباف و آقای جلیلی آمدند جمعیت ایثارگران و رهپویان در نهایت نتوانستند تصمیم بگیرند که به سمت چه کسی بروند حتی وقتی آقای حدادعادل انصراف داد، باز در رودبایسی ماندند و اعلام نکردند که نامزد تشکیلاتی آنها از میان آقای قالیباف و آقای جلیلی چه کسی است، این دیدگاه را قبول دارید؟

خیر، آنها بیانیه دادند و حمایت خودشان را از آقای قالیباف اعلام کردند. چون تحزب در کشور پا نگرفته باشد رفتار سازمانی هایمان دقیق نیست. مثلا بچه های حزب الهی و بدنه بسیج در انتخابات اخیر همیشه دو دسته بود. گاهی فرمانده ها یک جور بودند و بدنه طور دیگری رفتار کرد و بالعکس. بنابراین ضعف تشکیلاتی مسئله دیگری است آقای قالیباف نامزد جمعیت ایثارگران و جمعیت رهپویان در سال های 84 و 92 بود. البته مرحله دوم سال 84 و انتخابات ریاست جمهوری سال 88 از آقای احمدی نژاد حمایت کردند.

آقای جلیلی هم جزء لیست 12 نفره ایثارگران و رهپویان است؟

از آقای جلیلی نقل شده که نامزد انتخابات ریاست جمهوری نمی شود.

این صحبت های آقای جلیلی را باید با دیده تردید نگاه کرد. چون سال 92 هم چنین مواضعی را می گرفت اما ساعت آخر ثبت نام نامزدها آمد و نام نویسی کرد؟

بله یک بار این کار را کرد. ولی آقای جلیلی هم جزء 12 نفر ارزیابی شد و در جمع 12 نفر است.

آقای جلیلی می تواند قطب مقابل آقای روحانی باشد؟

خیر.

چرا؟

به هر حال یک ویژگی هایی این قطب باید داشته باشد، باید با نگاه جامعی به مسائل بنگرد، از یک مقبولیتی برخوردار باشد. این نکته خیلی مهم است. این مقبولیت شامل اطلاعات و کاریزمای آن فرد، برخوردش با مردم و رسانه ها می شود اما فعلا از آقای جلیلی نقل شده که داوطلب این صحنه نیست.

شما می گویید آقای ضرغامی جزء 12 شخصیتی است که جمعیت رهپویان و جمعیت ایثارگران مشغول ارزیابی آنها هستند از طرفی گفته می شود آقای ضرغامی می تواند بدیل آقای احمدی نژاد باشد یعنی احمدی نژاد بازار رأی را گرم می کند بعد کنار می رود تا آقای ضرغامی گفتمان او را در انتخابات ریاست جمهوری نمایندگی کند، نظر شما درباره این تحلیل چیست؟

گفتمان آقای احمدی نژاد را فقط خودش نمایندگی می کند. به نظر من کسی دیگر ممکن است حرف های او را بزند اما آقای احمدی نژاد هم یک مطالبی را عنوان می کند و یک کاریزمایی دارد. به نظر من اینکه از کسی حمایت کند غیر از این است که خودش در صحنه باشد. در واقع کسانی که به احمدی نژاد رأی می دهند به شخص او رأی می دهند حتی ممکن است تفکرش را هم ملاک رأی قرار ندهند.

به نظر شما احمدی نژاد این دوره می آید؟

خیر، به نظر من به هزار دلیل بهتر است نیاید.

احمدی نژاد که به توصیه افراد و گروه ها گوش نمی کند سال 84 هم به این توصیه ها گوش نکرد. شما توصیه می کنید نیاید یا تحلیل تان این است که احمدی نژاد نمی آید؟

به نظرم نمی آید چون احتمال اینکه او صلاحیتش تأیید نشود وجود دارد. احتمال این اتفاق هم زیاد است.

پس احمدی نژاد جز 12 گزینه ایثارگران و رهپویان نیست؟

خیر، آقای احمدی نژاد عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران بود اما به مجردی که انتخاب شد اعلام برائت کرد، خوب این کار منطقی نیست. بعد در کابینه اولش از دوستان سنتی که به او رأی نداده بودند 5 نفر را انتخاب کرد. من هر 5 نفرشان را یقین دارم که به او رأی ندادند و به آقای هاشمی رأی دادند.

ما نمی بینیم ایثارگران و رهپویان خیلی قوی بگویند از احمدی نژاد حمایت نمی کنند بعضی این تحلیل را مطرح می کنند که ایثارگران و رهپویان منتظرند ببینند اگر فضا تغییر کرد به سمت احمدی نژاد چرخش کنند؟

خیر، ما معتقدیم انتخاباتی کردن فضای سیاسی کشور الان زود است. بین سیاسیون درست است بحث می شود باید هم بحث شود ولی این مباحث را به جامعه منتقل کردن درست نیست چون برای کشور هزینه دارد. معتقدم از نیمه دوم زمستان به بعد باید فضای انتخاباتی را در کشور گرم کرد.

تلاشی که طیف تحول خواه دارد انجام می دهد این است که آرای سلبی به آقای روحانی را تقویت شود، یک دیدگاهی را برخی اصولگرایان مطرح کردند که این حرکت و اقدام شاید آرای روحانی را تضعیف کند اما برای اصولگرایان رأی نمی شود بلکه حتی ممکن است یک گزینه غیر اصولگرای ضعیف تر از روحانی رأی بیاورد ولی این رأی به سمت گزینه اصولگرا نمی رود نظر شما چیست؟

اینکه آنها کار آقای روحانی را نقد می کنند قبول دارم اما در نقد خود مسئله خلافی نگفتند. نکته دوم اینکه متأسفانه در تمام انتخابات کشور آرای سلبی تعیین کننده بود یعنی نه به آقای خاتمی، رأی به سبد آقای احمدی نژاد ریخت؛ نه به آقای احمدی نژاد، سبد رأی آقای روحانی را سنگین کرد؛ در صورتی که آقای روحانی دو ماه قبل از انتخابات خیلی انتظار آنکه حتما انتخاب شود را نداشت.

یعنی شما می گویید نه به آقای روحانی اگر تقویت شود سبد رأی اصولگراها را سنگین می کند؟

بله حتما.

اصلاح طلبان می گویند یک گزینه در سایه خواهیم داشت، احتمال ندارد آرا به سمت گزینه در سایه اصلاح طلبان برود؟

معنی این حرف آن است که آنها از آقای روحانی عبور کنند.

مثلا برخی از آنها می گویند احتمال نامزد نشدن یا اتفاقاتی چون سلامت جسمانی آقای روحانی را در نظر می گیرند و نامزد در سایه خواهند داشت وگرنه نامزد قطعی شان آقای روحانی خواهد بود.

و احتمال ترور (خنده). نه ما به طور منطقی می گوییم آقای روحانی داوطلب انتخابات است. اصلاح طلبان هم ناگزیر به حمایت آقای روحانی هستند گزینه بهتری برای رأی آوری پیدا نمی کنند اما تجربه تاریخی می گوید آرای سلبی تعیین کننده است.

یعنی شما معتقدید تقویت رأی سلبی به آقای روحانی برای اصولگرایان رأی ایجابی ایجاد می کند؟

به نظرم آرای نه به روحانی در سبد نامزد دیگری ریخته می شود.

و یعنی کسانی که با نیت نه به روحانی پای صندوق های رأی حاضر می شوند به نامزد اصولگرای مقابل آقای روحانی رأی می دهند؟

حتما اگر همان دو قطبی مفهومی و گفتمانی اتفاق بیفتد به رقیب آقای روحانی رأی می دهند چون نه به آقای هاشمی شد آقای خاتمی وگرنه باید آقای ناطق رأی می آورد.

پس شما می گویید این مدل موفق خواهد بود؟

من می گویم این تأثیرگذار بود. البته تجربه انتخابات مرحله اول هیچ وقت نبوده در تمام ادوار اخیر کسی که رئیس جمهور بود دور دوم آرایش افزایش پیدا کرده است ولی آقای روحانی ممکن است استثنا باشد.

البته آقای هاشمی هم در دوره دوم رأیش کاسته شد؟

مطمئن هستید؟

بله آرای آقای هاشمی نیز در دومین دوره نامزدی شان برای انتخابات ریاست جمهوری کمتر شد. از این بحث بگذریم تکلیف شورای ائتلاف اصولگرایان چه می شود، بالاخره مدل انتخابات مجلس دهم پیش می رود که 3 ضلع موتلفه، ایثارگران و پایداری دور هم نشستند و بعد حول سه ضلعی شورای ائتلاف شکل گرفت یا مدل جدیدی که جبهه پیروان خط امام و رهبری می گوید دنبال می شود که دبیران کل احزاب با محوریت جامعتین دور هم می نشینند و مذاکره می کنند. به نظر شما شورای ائتلاف چه شکلی پیدا می کند؟

تفاوت در این است که آیا جامعتین حَکَم باشند یا بازیگر اصلی شوند. این ممکن است محل اختلاف سلیقه باشد. به طور روشن تر یک نگاه آن است که ما باید روحانیت را درگیر کار اجرایی کنیم، نگاه دیگر می گوید نمایندگان سلایق اصولگرا کار جمعی کنند اما حَکم و ناظر روحانیت باشد. این دو دیدگاه است و ایثارگران از نگاه دوم حمایت می کند که ما یک شورایی شکل می دهیم کار خودشان را منطقی انجام می دهند ناظر و حکم جامعتین هستند که همه حکمیت آنها را قبول دارند.

گفته می شود آقای احمدی نژاد یک نامه ای به مراجع نوشته و می خواهد یک نامه ای هم به مردم بنویسد و درباره 2 سال آخر دوره ریاست جمهوری اش توضیح دهد به نظر شما با این کار می تواند عملکرد آن روزهای خود را توجیه کند؟

خیر نمی تواند. از فحوای کلامش هم پیداست نه تنها 2 سال آخر بلکه 8 سال دوره ریاست جمهوری اش را می خواهد توجیه کند. البته 4 سال اول کمتر مسئله داشت ولی حاضر نیست بپذیرد که دچار چه اشتباهاتی شده است. در بعضی صحبت های او این است که «من کارم چه اشکالی داشت». حتی برای خانه نشینی ای می گوید «من می خواستم از ولایت فقیه حمایت کنم» که اینها قابل قبول و قابل پذیرش نیست. مراجع که با آقای احمدی نژاد رابطه خوبی نداشتند، برای توجیه مردم هم اول باید سیاسیون را متقاعد کند، سیاسی ها هم این توجیه را نمی پذیرند. بله احمدی نژاد اگر وارد هر صحنه ای شود به نظر من بازیگر اصلی آن صحنه خواهد بود این کاریزما و این توان را دارد؛ احمدی نژاد آدم خاصی است. ما که نمی توانیم این را ندیده بگیریم ولی دو قطبی احمدی نژاد و روحانی اتفاق نخواهد افتاد و بسیار برای کشور و اسلام مضر است.

پس شما می گویید دو قطبی روحانی-احمدی نژاد شکل نمی گیرد؟

بله، خدا هم کند چنین دو قطبی شکل نگیرد چون رقابت عجیبی می شود هر طرفی هم پیروز شود خودش دیگر نیست. این ماندگار می شود و جامعه آرامش و انسجامش به هم می خورد.

برخی بزرگان جریان اصولگرا مثل آقای مرتضی نبوی می گویند آقای روحانی پیروز قطعی انتخابات است برویم سراغ انتخابات شوراها، نظر شما چیست؟

من این تحلیل را قبول ندارم سرنوشت آقای روحانی تقریبا به شش ماه دوم سال است، اگر اتفاق تأثیرگذار و تعیین کننده ای نیفتد آقای روحانی به شدت متزلزل خواهد شد اما اگر اتفاقی بیفتد یعنی پول وسیعی به جامعه تزریق شود یا یک حادثه منطقه ای یا بین المللی به نفع او رخ دهد رأی می آورد اما اگر جمعه همین هفته رأی گیری شود، آقای روحانی در خطر است. مستقل از اینکه چه کسی رقیب او باشد. یعنی قطعی نمی توان گفت پیروز است خود او هم نمی گوید و دوستانش هم نمی گویند.

اصولگراها کسی را دارند به صحنه بیاورند که ظرفیت 13 میلیون رأی آوردن در مرحله اول را داشته باشد؟

بستگی به فضای اجتماعی دارد. اگر جمعه همین هفته انتخابات باشد هر کسی از آنهایی که نام بردیم بیاید آن 13 میلیون رأی را می آورد چون فضای اجتماعی برای چنین رأی آوری وجود دارد. آقای قالیباف هم بیاید رأی می آورد.

یعنی آقای قالیباف بعد از دو تجربه شکست در انتخابات ریاست جمهوری که سال 84 نزدیک 4 میلیون و سال 92 حدود 6 میلیون رأی آورد، شما می گویید اگر در قالب این مکانیزم بیاید 13 میلیون رأی می آورد؟

بله، سیاست یکی از مقولاتش که خیلی عجیب و غریب است زمان است. یعنی زمان در سیاست نقش اساسی دارد. بعضی بی موقع یا بعضی به موقع وارد می شوند.

یعنی آقای قالیباف بی موقع وارد شد و شکست خورد؟

خیر آقای قالیباف نامزد ما بود. او وقتی فصل انتخابات شد همه همتش را گذاشت تا آرای خاکستری را جذب کند و همین باعث شکستش شد. چون آرای خاکستری را دیگران بهتر از او بهتر شعارش را می دادند و هم می توانستند باورسازی کنند. او وقتی رفت دنبال آرای خاکستری دوستان خودش را هم از دست داد.

به نظر شما فردی که سابقه نظامی گری دارد در عرصه انتخابات ریاست جمهوری موفق خواهد بود؟

آقای قالیباف نظامی به آن صورت نیست.

اما جمله من سرهنگ نیستم حقوقدانم که آقای روحانی خطاب به قالیباف مطرح کردند خیلی موثر بود؟

بله، از مطالب خیلی مهم بود. اگر کسی می توانست آنجا باز کند که سرهنگ بودن یا حقوقدان بودن چه معنا دارد، اگر احمدی نژاد در آن صحنه بود به نظر من یک اتفاق دیگری می افتاد مثلا ممکن بود جلسه را ترک کند بگوید «آقای روحانی دارد توهین می کند به منی که جزء ایثارگران جبهه بودم و برای کشور زحمت کشیدم» اما دوستان ما هیچ کدام روحیه آن طور برخورد را نداشتند. اینکه می گویم تابع جو است، کسی بتواند شعار من سرهنگ نیستم حقوقدانم را به نقد بکشد. واقعا این شش ماه دوم سال 95 تعیین کننده است. جزء کسانی نیستم که بگویم آقای روحانی رأی می آورد به نظرم اصلا این طور نیست.

از ماجرای جلسات خانه آقای ناطق نوری در لواسان خبری دارید؟

من فقط خبر آن را شنیدم.