۱۵ شهريور ۱۳۹۰ - ۱۷:۳۷

آب‌گل‌آلود درياچه و صيادان سياسي

تجمع‌های اعتراضی که در روزهای اخیر به بهانه‌ی نگرانی در مورد سرنوشت این دریاچه در شهرستان ارومیه و تعدادی دیگر از نقاط این منطقه برگزار شد توجه بخشی از رسانه‌ها را به خود جلب نموده است.
کد خبر : ۳۱۸۲۴
 به گزارش صراط نیوز، پايگاه اطلاع‌رساني برهان طي تحليلي با اشاره به موج‌سواري‌هاي سياسي‌كاران درباره فاجعه زيست محيطي درياچه اروميه نوشت: مسأله‌ی کاهش تدریجی سطح آب دریاچه‌ی ارومیه که به نظر برخی کارشناسان محیط زیست می‌تواند ضایعه‌ای جبران ناپذیر را به بار آورد، مدتی است که به یکی از دغدغه‌های مهم علاقه‌مندان حوزه‌ی محیط زیست و مردم منطقه‌ی شمال غرب کشور بدل شده است. اما در این میان برخی تحرک‌های سیاسی و موج سواری‌های رسانه‌ای سبب شده است تا این ضایعه‌ی زیست محیطی به خوراک رسانه‌های مغرض در به چالش کشیدن فضای عمومی جامعه به خصوص مردم منطقه‌ی آذربایجان بدل گردد.

تجمع‌های اعتراضی که در روزهای اخیر به بهانه‌ی نگرانی در مورد سرنوشت این دریاچه در شهرستان ارومیه و تعدادی دیگر از نقاط این منطقه برگزار شد توجه بخشی از رسانه‌ها را به خود جلب نموده است که این توجه رسانه‌ای، نیاز به تأمل بیش‌تری دارد. به نظر می‌رسد این تجمع‌ها که البته با محوریت یک دغدغه‌ی زیست محیطی و غیرسیاسی شکل گرفته است فرصتی را برای طیف وسیعی از فعالان سیاسی از رسانه‌های معاند خارج نشین گرفته تا اصحاب فتنه‌ی۸۸ و حتی برخی اصلاح طلبان بازگشت طلب -که از هر بهانه برای توجیه لزوم بازگشت خود به قدرت بهره می‌گیرند- فراهم آورده است. میدان داران اصلی سیاسی نمودن این تجمع‌ها، جریان‌های قومیت‌گرا و تجزیه طلبی هستند که با هم نوایی با این اعتراض‌ها و نوشتن مقاله، صدور بیانیه و فراخوان، به دنبال اهداف خود می‌باشند که این نیز در جای خود قابل تأمل است.

در ورای این موج سواری‌های سیاسی و رسانه‌ای تلاش برای القای دو تفسیر مغرضانه از این ماجرا به چشم می‌خورد که سیاسی نمودن اعتراض‌های اخیر نیز در همین قالب انجام گرفته است. بخشی از رسانه‌های خارج نشین جریان فتنه که به طور کلی از احیای این جریان ناامید شده‌اند اکنون با انتساب این اعتراض‌ها به عنوان آن چه که «تداوم اعتراض‌های جنبش سبز» می‌خوانند به تلاش برای هم‌نوایی با آن پرداخته‌اند. در کنار این‌ها گروهک‌های تجزیه‌طلب و قومیت‌گرای منطقه که بر محوریت رؤیای خیالی «پان ترکیسم» و «پان تورانیسم» تا کنون نتوانسته‌اند در میان مردم منطقه‌ی شمال غرب موج اجتماعی ایجاد نمایند، تلاش می‌نمایند تا محوریت این تجمع‌ها را به خواسته‌های قومیت‌گرایانه‌ی خود نزدیک نموده و عملاً آن را مکمل اعتراض‌های ملی و سیاسی جریان‌های معاند بدانند. در این میان البته از تلاش برخی چهره‌های بازگشت طلب جریان موسوم به اصلاحات غافل نباید شد که با مرتبط دانستن مسأله‌ی دریاچه با تصمیم‌های مدیریتی دولت نهم و دهم یک فرصت و ژست تبلیغات انتخاباتی برای خود ایجاد نموده‌اند که البته جالب آن است که اینان هیچ‌گاه اعتراف نکرده و نمی‌کنند که بخشی از مشکلات فعلی ناشی از تصمیم‌های اتخاذ شده در حوزه‌ی آب در دوره‌ی موسوم به دوم خرداد است![۱]

لزوم توجه به ماهیت اصلی این چالش

اما به نظر می‌رسد فراتر از نگاه سیاسی برخی صیادان که ماهی گرفتن از آب گل آلود موجود را در سر می‌پرورانند، نیم نگاهی به حقیقت اصلی این مسأله لازم است تا اول، به حل این معضل کمک نماید و دوم، مانع از سوءاستفاده‌های احتمالی گردد. واقعیت آن است که در حال حاضر دریاچه‌ی ارومیه به عنوان یک بوم زیست ملی در معرض خطر نابودی قرار گرفته است و جنس این حادثه و راه‌حل‌های احتمالی آن بیش از آن که قومیت‌گرایانه و سیاسی باشد، زیست محیطی و علمی است و لازم است رسانه‌ها و جریان‌های دلسوز و نیز متخصصین امر مانع از ارایه‌ی این آدرس غلط – که متأسفانه در روزهای اخیر پررنگ تر شده است- شوند.

بی‌تردید دریاچه‌ی ارومیه بخشی از طبیعت ایران است و هرگونه تهدید احتمالی آن چالشی برای محیط زیست گیاهی، جانوری و انسانی کشورمان به شمار می‌آید و البته هیچ‌گونه ارتباطی میان این موضوع و برخی مطالبات قومیت‌گرایانه وجود ندارد.[۲]‌با این تفاصیل می‌توان گفت بهره‌برداری سیاسی انجام گرفته توسط جریان‌های قومیت‌گرا در راستای تداوم تلاش‌های پیشین این جریان‌ها برای ایجاد و تقویت انگیزه‌های تجزیه طلبانه در منطقه‌ی آذربایجان شکل گرفته که البته نگاهی به پیشینه‌ی این تحرک‌ها، نشان از نافرجام بودن آن دارد. از این دست اقدام‌ها در یک سده‌ی اخیر در تاریخ سیاسی آذربایجان کم نبوده است که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به اقدام‌های فرقه‌ی دموکرات (به رهبری پیشه وری) و آشوب‌های حزب خلق مسلمان در آغازین سال‌های انقلاب اسلامی اشاره کرد. تمامی این تحرک‌ها ویژگی‌های مشترکی داشته‌اند که از جمله‌ی آن می‌توان به نقش روشن دست‌های خارجی و به خصوص کشورهای همسایه و نیز عدم همراهی مردم مسلمان آذربایجان اشاره نمود.
ولایت‌مداری، ایمان و تعصب دینی تحسین برانگیز، عرق ملی و ریشه‌دار بودن مردم آذربایجان امری بوده است که تمام این سال‌ها باعث نقش بر آب شدن توطئه‌هایی از این دست شده است. در یکی از آخرین اقدام‌ها در سال ۱۳۸۵ در پی اعتراض‌ها به چاپ کاریکاتور موهن در روزنامه‌ی ایران، تلاش بسیاری از سوی رسانه‌های بیگانه و عوامل وابسته به برخی کشورهای همسایه برای تحریک و تقابل مردم این منطقه با نظام و کشور انجام گرفت که البته به جز اقدام‌های عده‌ای قلیل، موفقیتی نصیب دشمن نشد. در این‌جا بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان خود ضمن آن که «تلاش برای تشنج‌آفرینی و تحریکات قومی و مذهبی را شیوه‌ی دیگر دشمنان و آخرین تیر ترکش آنان بر ضد نظام و مردم دانستند» با اشاره به سابقه‌ی برجسته‌ی آذربایجان در مشروطیت، قضایای انقلاب و حوادث سال‌های بعد از انقلاب تصریح کردند: «دشمنان، آذربایجان را نمی‌شناسند، زیرا آذربایجانی در دفاع جانانه از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی و استقلال کشور همواره بی‌نظیر بوده است.» معظم له هم‌چنین با اشاره به حوادث اوایل انقلاب در تبریز و جمله‌ی معروف امام(ره) که فرمودند: «نگران نباشید مردم تبریز جواب آن‌ها را خواهند داد» تأکید کردند: «امروز نیز مردم آذربایجان و عناصر بیدار و انقلابی این خطه، پاسخ دشمن را به بهترین وجه خواهند داد و همان‌گونه که در شعارهای خود می‌گویند «آذربایجان جانباز از انقلاب جدا نخواهد شد.»»[۳]

در جریان فتنه‌ی ۸۸ نیز که یکی از آوردگاه‌های اساسی پیشروی ملت ایران بود، علی رغم آن که دشمن در تلاش بود با سوءاستفاده از برخی وابستگی‌های قومیتی یکی از سران فتنه به این منطقه، چالشی امنیتی در برابر نظام در منطقه‌ی آذربایجان ایجاد نماید که ـ البته با ولایت‌مداری و هوشیاری مردم این خطه، این سناریو عقیم ماند و ـ در مقابل مردم این خطه جایگاه ویژه‌ای در مقابله با فتنه به خصوص در ۸ و ۹ دی ماه ۱۳۸۸ ایفا نمودند. به نظر می‌رسد با این اوصاف نیز شرایط پیش رو این بار نیز جریان‌های ضدانقلاب و تجزیه طلبان همانند تمام مقاطع حساس گذشته در موج سواری بر روی مطالبات زیست محیطی مردم منطقه ناکام خواهد ماند و البته با توجه به استقبال ناچیز انجام گرفته از این تجمع‌ها و نیز تعداد اندک آشوب‌گران موجود در صفوف معترضان، نشانه‌های تحقق این ادعاست.

البته ذکر این نکته ضروری است لزوم مرزبندی معترضان با جریان‌های معاند به معنای عدم توجه به مطالبه به حق آنان نیست. روشن است که به دلیل برخی تصمیم‌های استراتژیک نادرست در حوزه‌ی بهره‌برداری از منابع آب در دولت‌های گوناگون و پاره‌ای بی‌توجهی‌ها (که منحصر به دولت فعلی هم نیست) معضل جدی کاهش سطح آب دریاچه در حال تشدید شدن است و ادامه‌ی این بی‌تفاوتی می‌تواند به خشک شدن این دریاچه و وقوع یک فاجعه‌ی زیست محیطی در فلات ایران منجر شود. با این وصف لازم است تأکید گردد که اصل مطالبه در مورد سرنوشت این بوم زیست امری به حق و کاملاً طبیعی بوده و آن‌چه در این مقال مورد مناقشه قرار گرفته، روش اعتراض و نیز برخی سوءاستفاده‌های جریان‌های معاند از این تجمع‌ها بوده است.
از این رو در این جا نقش تصمیم‌گیران، مسؤولان و متخصصان این حوزه جدی خواهد بود که اول، به بهانه‌ی سوءاستفاده‌ی تعدادی عناصر معاند، اصل این مطالبه‌ی حق را به فراموشی نسپارند و این معضل را از منظر زیست محیطی و نه سیاسی جدی گرفته و با استفاده از نظرهای کارشناسی از بحرانی شدن این چالش پیش‌گیری نمایند و البته این موضوع ممکن است چراغ خطر هشداری نیز برای مسؤولین امنیتی روشن نماید و آن احتمال تغییر رویکرد و پارادایم جریان تجزیه طلب شمال غرب از «پان آذریسم» به «پان ترکسیم» و حتی «پان تورانیسم» باشد، امری که با توجه به ضربات جدی نیروهای امنیتی کشورمان به گروهک‌های ترویستی پژاک و تلاش فزآینده‌ی برخی کشورهای همسایه هم‌چون «ترکیه» چندان بعید به نظر نمی‌رسد.(*)

نظرات بینندگان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۳۳ - ۱۵ شهريور ۱۳۹۰
۰
۰
خوب این بدیهی هست که هر شخص یا گروه سیاسی و حتی کشورها سعی میکنند از هر مسئله و اتفاقی به نفع خود بهره برداری کنند. ولی به نظر من اشتباهی که شما دارید این هست که با بیان این دیدگاه دارید صورت مسئله رو پاک میکنید و باعث میشید با تجمعات بدون غرض برخورد تندی صورت بگیره که این نه کمکی به دریاچه میکنه نه معترضین واقعی دلشون آرام میگیره و نه معاندین ضرر میکنند(بدتر شروع میکنند به تبلیغات سو علیه نظام). من فکر میکنم واقعا دور از انصاف هست که این مسئله روشن و بدیهی رو سیاسی قلمداد کرد هر چند که این هم روشن هست که تجزیه طلبان هم در صدد بهره برداری از این موضوع هستند.