صراط: رزمندگان و خانوادههای شهدا منشور گنجی هستند که جنگ را باید از دل آنها جستوجو کرد، واژه به واژهای که بیان میکنند، گوشهای از سند افتخار سربازان روحالله و برگی زرین از تاریخ شیعه است.
* ماجرای کفشی که سید باقر برای پیرزن خرید
خواهر شهید سید باقر تاکامی در گفتوگو با فارس، اظهار میکند: کمک به مستضعفان و دستگیری از نیازمندان از دغدغههای اصلی زندگی سید باقر بود.

این مسائل برایش مهم بود و حتی پیش میآمد که روزها فکر او را به خودش مشغول میکرد.
یک روز در منزل گِلیمان در روستای تاکام ساری، مشغول گِلکاری ایوان خانه بودم، سید باقر در حالی که شرایط روحی چندان مساعدی نداشت، وارد خانه شد.
روی پله نشست و شروع به گریه کرد، من که تعجب کرده بودم، از او پرسیدم: «چرا گریه میکنی، داداش؟ چه اتفاقی افتاده؟»
در جوابم گفت: «نمیدانم چه حکایتی در کار است! زن فقیری را دیدم که با پای برهنه بار سنگینی را بر سر خود حمل میکرد، از پاشنه ترکخورده پایش خون جاری شده بود، خیلی دلم به حال او سوخت».
سعی کردم آرامش کنم و به او گفتم: «خدا بزرگ است، غصه خوردن تو که مشکلی را از پیرزن حل نمیکند».
چند روز بعد وقتی برای انجام کاری به ساری رفته بود، از پس انداز اندک خود، یک کفش محلی (کلوش) برای آن پیرزن خرید و توانست با این کار دل او را شاد کند.
به گزارش فارس، شهید سید باقر تاکامی فرزند سید علی که در 14 آذر ماه 1336 در روستای تاکام ساری دیده به دنیا گشود، بهعنوان نیروی پیاده از لشکر 25 کربلا در 23 آذر ماه 1360 در منطقه گیلانغرب جام شهادت را سر کشید.
* زمانی که خبر شهادت او را شنیدم گفتم پسرم! شهادتت مبارکت باشد
به گزارش فارس، برای گفتوگو با پدر شهید سید عبدالله موسوی تاکامی پس از گذشتن از جادهای زیبا و پر پیچ و خم که چشم هر بینندهای را به خود خیره میکرد، به منزل شهید در روستای تاکام ساری رسیدیم.
با استقبال گرم خانواده شهید روبهرو شدیم، بعد از معرفی کوتاهی، مصاحبه با پدر شهید را آغاز کردیم و از او خواستیم خودش را برای ما بیشتر معرفی کند.
او اینگونه خودش را معرفی کرد که: من میرمحمدعلی موسوی تاکامی، پدر شهید سید عبدالله موسوی تاکامی و برادر شهید سید مجتبی و عموی شهید سید علی موسوی تاکامی هستم.
شغلم کشاورزی است که از گذشته تا حال بهخاطر شرایط آب و هوایی منطقه، شالی و گندم کشت میکنیم و همسرم همانند دیگر زنان فداکار و ایثارگر، علاوه بر خانهداری و تربیت فرزندان در کار کشاورزی به من کمک میکرد.
پرسیدیم: «حاج آقا! چند فرزند دارید و عبدالله چندمین فرزندتان است؟» با لبخندی گفت: «خداوند پنج فرزند، یک دختر و چهار پسر به ما داد که یکی را در راه اسلام و انقلاب هدیه کردیم».
گفتم: «حاج آقا! از خوی و خصلت شهید عبدالله بگویید؟» با درنگی کوتاه گفت: «اخلاق و رفتار همه فرزندانم خوب بود ولی پسرم عبدالله بسیار محجوب، آرام، صبور، خوشرو و خوش اخلاق بود و بهخاطر همین اخلاق، دوستانش بعد از شهادت او بسیار غمگین و ناراحت شدند».
از تحصیلات و فعالیتهای شهید سید عبدالله پرسیدیم که جواب داد: «پسرم ابتدایی را در روستای تاکام خواند و برای ادامه تحصیل به ساری رفت و با برادر بزرگش زندگی کرد و دیپلم را در آنجا گرفت اما درسش خیلی خوب بود و علاوه بر تحصیل به کارهای هنری مثل نقاشی، طراحی و خوشنویسی علاقه زیادی داشت».
پدر شهید سید عبدالله موسوی تاکامی درباره اعزام سید عبدالله به خدمت سربازی گفت: «او پس از گرفتن مدرک دیپلم به سربازی رفت و خدمتش را در سپاه آمل پشت سر گذاشت و 20 ماه از خدمت را انجام داد که در مأموریتی یکماهه در مانور طریقالقدس در بندر عباس شرکت کرد و به شهادت رسید».
وقتی دیدیم که با صلابت تمام و بهراحتی در مورد شهادت فرزندش حرف میزند، با تعجب پرسیدیم: «حاج آقا! پس از شنیدن خبر شهادت سید عبدالله چه حسی داشتید؟»
با تأمل گفت: «موضوع شهادت برای من و خانوادهام جا افتاده بود و مسألهای غریب نبود، چون در دوران هشت سال دفاع مقدس، برادرم سید مجتبی، برادرزادهام سید علی و نوه خواهرم سید عباس به شهادت رسیدند و از آنجایی که اهداف آنها دفاع از انقلاب و حفظ ناموس و مملکت و بهویژه حفظ اسلام بود، اصلاً ناراحت نشدم و به همین خاطر زمانی که خبر شهادت او را شنیدم گفتم پسرم! شهادتت مبارکت باشد، خدا قبول کند».
پرسیدیم: «حاج آقا! وقتی خبر شهادت عبدالله را شنیدید، چه کردید و برای وداع به پسرتان چه گفتید؟»
با سکوت معناداری گفت: «وقتی خبر شهادت را شنیدم و پیکر مطهرش را دیدم، سرم را رو به آسمان گرفتم و گفتم خدایا تو را شکر و راضیام به رضای تو، هرچه خودت مقدر دانستی من به آن راضیام و شاکرم که پسرم در راه اسلام و قرآن رفت و راه عمو و پسرعمویش را ادامه داد».
در طول مدت مصاحبه، مادر شهید در گوشهای نشسته بود و آرام و بیصدا اشک میریخت.
در پایان از پدر و خانواده شهید تشکر کردیم که وقت خودشان را در اختیار ما گذاشتند و پدر شهید هم در حق ما دعا کرد و گفت که خداوند شما و تمام کسانی که در راه شهدا قدم برمیدارند و برای شهدا فعالیت میکنند را ثابت قدم و محفوظ نگه دارد.
شهید سید عبدالله موسوی تاکامی فرزند میرمحمدعلی که در 2 فروردین ماه 1354 در روستای تاکام ساری متولد شد، بهعنوان سرباز در تیپ مستقل کماندویی نیروی مخصوص 58 مالک اشتر نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در مانوری در بندرعباس به مقام شهادت نائل آمد.