بحث پیرامون پتروشیمی، اهمیت آن در توسعه و رونق مناطق محروم و جایگاه آن در ایجاد اشتغال کار را به جایی رسانده که اکثر مقامات و مسئولان مناطق مختلف کشور تلاش دارند تا در هر منطقهای که دستشان میرسد به زعم خود یک قطب جدید پتروشیمی ایجاد کنند.
کسی متوجه این واقعیت نیست در حالی که بیرون پتروشیمی دیگران را سوزانده درونش نیز دارد خودش را میسوزاند. برای ایجاد مناطق جدید اقتصادی و توسعهای متکی بر حضور نفت و پتروشیمی، این دو سازمان نمیتوانند رأساً کاری انجام دهند چون عملا طبق قوانین جدید بودجهای برای این کار ندارند. آنان حتی در اجرای طرحهای مهمی مانند احداث پالایشگاههای جدید نفت و یا طرحهای مصوب قبلی پتروشیمی هم درماندهاند.
صنایع پتروشیمی یک روز قرار میشود با رفتن به منطقه آزاد چابهار آنجا را هاب خود کند و روز دیگر مسئول دیگری از اینکه قرار است کرمانشاه هاب صنایع پتروشیمی شود، صحبت میکند.
بعد از آنکه مدیرعامل شرکت نفت فلات قاره، جزیره لاوان را هاب آینده پتروشیمی دانست، خبر دیگر مطلبی بود که رئیس دانشگاه آزاد لامرد گفته بود این دانشگاه قابليت تبدیل شدن به قطب شیمی و پتروشیمی در منطقه یک دانشگاه آزاد اسلامی را دارد.
در یکی از آخرین اظهارنظرها مدیر تولید پتروشیمی با اشاره به منطقه آزاد چابهار اظهار امیدواری کرده بود که این منطقه بتواند هاب جدید پتروشیمی باشد. وی در ادامه صحبت خود گفته بود پس از بهرهبرداری از خط لوله هفتم سراسری گاز و کشیده شدن یک انشعاب از این خط لوله تا بندر چابهار برای خوراک محصولات پتروشیمی میتوان امیدوار بود که چابهار هاب جدید پتروشیمی شود ولی اشارهای نکرده که این خط لوله سراسری هفتم چه موقع به پایان میرسد و یک انشعاب تا بندر چابهار برای پتروشیمی چند دهه میتواند به طول بینجامد.
بنابراین کسانی که از تشکیل این قطب جدید پتروشیمی میگویند باید پاسخگوی این نکته باشند که: ۱- کدام بخش خصوصی قرار است چابهار یا هر منطقه دیگری را قطب پتروشیمی کند؟
۲- اگر بخش خصوصی قرار است آنجا را آباد کند نفت و پتروشیمی چه کمک مؤثری میتوانند انجام دهند؟ آیا اینکه طرحی را برای اجرا در این منطقه تعریف کرده و آن را در بوق و کرنا کنند کافی است؟
۳- اصلیترین نیاز واحدهای پتروشیمی گاز است و خط لوله سراسری (خط لوله هفتم) که قرار است درآن منطقه کشیده شود در راستای تأمين گاز مورد نیاز خط لوله صلح است و سهمی برای خوراک طرحهايی که پتروشیمی مدعی اجرای آنهاست ندارد. احداث و تأمين گاز آن حتی اگر منتظر راهاندازی واحدهای جدید پارس جنوبی نباشد برای تاریخ مشخصی قابل پیش بینی نیست.
۴- کدام بخش خصوصی تاکنون برای حضور یا مشارکت با پتروشیمی در این منطقه اعلام آمادگی کرده است؟
با تأسف این روزها صنایع پتروشیمی را میتوان به منطقهای خوش آب و هوا و باکلاس تعبیر کرد که هر کس برای اینکه خودش را جزو طبقات مرفه نشان دهد به هر ترتیبی شده سعی میکند ساکن این منطقه شود. از جمله مشکلات چنین مناطقی یکی هم ساکن شدن انواع و اقسام آدمها با آداب و رفتارهای مختلف است. بحثهایی مانند خصوصی شدن، الحاق به صنایع یا ماندن در مجموعه نفت مشتی از خروار گرفتاریهای این صنعت است. مشکل عمده دیگر این است که هرکس وقتی میخواهد موضوعی را مطرح کند که تیتر مطبوعات شود محور صحبت خود را پتروشیمی قرار میدهد. واقعیت امر این است که ایجاد یک هاب به آسانی صورت نمیگیرد. مسئولان مربوط خود بهتر از هرکسی میدانند که توسعه پتروشیمی چند سال است به دلیل برخی مشکلات رشد چندانی نداشته و هرآنچه از توسعه و اجرای طرحهای جدید پتروشیمی گفته میشود مباحثی است که در حد شعار باقی ماندهاند.
کسی متوجه این واقعیت نیست در حالی که بیرون پتروشیمی دیگران را سوزانده درونش نیز دارد خودش را میسوزاند. برای ایجاد مناطق جدید اقتصادی و توسعهای متکی بر حضور نفت و پتروشیمی، این دو سازمان نمیتوانند رأساً کاری انجام دهند چون عملا طبق قوانین جدید بودجهای برای این کار ندارند. آنان حتی در اجرای طرحهای مهمی مانند احداث پالایشگاههای جدید نفت و یا طرحهای مصوب قبلی پتروشیمی هم درماندهاند.
صنایع پتروشیمی یک روز قرار میشود با رفتن به منطقه آزاد چابهار آنجا را هاب خود کند و روز دیگر مسئول دیگری از اینکه قرار است کرمانشاه هاب صنایع پتروشیمی شود، صحبت میکند.
بعد از آنکه مدیرعامل شرکت نفت فلات قاره، جزیره لاوان را هاب آینده پتروشیمی دانست، خبر دیگر مطلبی بود که رئیس دانشگاه آزاد لامرد گفته بود این دانشگاه قابليت تبدیل شدن به قطب شیمی و پتروشیمی در منطقه یک دانشگاه آزاد اسلامی را دارد.
در یکی از آخرین اظهارنظرها مدیر تولید پتروشیمی با اشاره به منطقه آزاد چابهار اظهار امیدواری کرده بود که این منطقه بتواند هاب جدید پتروشیمی باشد. وی در ادامه صحبت خود گفته بود پس از بهرهبرداری از خط لوله هفتم سراسری گاز و کشیده شدن یک انشعاب از این خط لوله تا بندر چابهار برای خوراک محصولات پتروشیمی میتوان امیدوار بود که چابهار هاب جدید پتروشیمی شود ولی اشارهای نکرده که این خط لوله سراسری هفتم چه موقع به پایان میرسد و یک انشعاب تا بندر چابهار برای پتروشیمی چند دهه میتواند به طول بینجامد.
بنابراین کسانی که از تشکیل این قطب جدید پتروشیمی میگویند باید پاسخگوی این نکته باشند که: ۱- کدام بخش خصوصی قرار است چابهار یا هر منطقه دیگری را قطب پتروشیمی کند؟
۲- اگر بخش خصوصی قرار است آنجا را آباد کند نفت و پتروشیمی چه کمک مؤثری میتوانند انجام دهند؟ آیا اینکه طرحی را برای اجرا در این منطقه تعریف کرده و آن را در بوق و کرنا کنند کافی است؟
۳- اصلیترین نیاز واحدهای پتروشیمی گاز است و خط لوله سراسری (خط لوله هفتم) که قرار است درآن منطقه کشیده شود در راستای تأمين گاز مورد نیاز خط لوله صلح است و سهمی برای خوراک طرحهايی که پتروشیمی مدعی اجرای آنهاست ندارد. احداث و تأمين گاز آن حتی اگر منتظر راهاندازی واحدهای جدید پارس جنوبی نباشد برای تاریخ مشخصی قابل پیش بینی نیست.
۴- کدام بخش خصوصی تاکنون برای حضور یا مشارکت با پتروشیمی در این منطقه اعلام آمادگی کرده است؟
با تأسف این روزها صنایع پتروشیمی را میتوان به منطقهای خوش آب و هوا و باکلاس تعبیر کرد که هر کس برای اینکه خودش را جزو طبقات مرفه نشان دهد به هر ترتیبی شده سعی میکند ساکن این منطقه شود. از جمله مشکلات چنین مناطقی یکی هم ساکن شدن انواع و اقسام آدمها با آداب و رفتارهای مختلف است. بحثهایی مانند خصوصی شدن، الحاق به صنایع یا ماندن در مجموعه نفت مشتی از خروار گرفتاریهای این صنعت است. مشکل عمده دیگر این است که هرکس وقتی میخواهد موضوعی را مطرح کند که تیتر مطبوعات شود محور صحبت خود را پتروشیمی قرار میدهد. واقعیت امر این است که ایجاد یک هاب به آسانی صورت نمیگیرد. مسئولان مربوط خود بهتر از هرکسی میدانند که توسعه پتروشیمی چند سال است به دلیل برخی مشکلات رشد چندانی نداشته و هرآنچه از توسعه و اجرای طرحهای جدید پتروشیمی گفته میشود مباحثی است که در حد شعار باقی ماندهاند.
عبدالرسول دشتی