۲۸ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۷

ناگفته‌های یک قربانی اسیدپاشی،قبل ازمرگ +تصاویر

« روزی خواهد آمد که هیچ مادری تنها از ترس زخم نخوردن، فرزندش را در آغوش نخواهد گرفت و آغوش مادران جایی برای نوازش های عاشقانه خواهد شد. »
کد خبر : ۲۹۳۲۶۴
« روزی خواهد آمد که هیچ مادری تنها از ترس زخم نخوردن، فرزندش را در آغوش نخواهد گرفت و آغوش مادران جایی برای نوازش های عاشقانه خواهد شد. »

به گزارش ایسنا، اکنون یکسال است که رعنا آغوش گرم مادر را ندارد تا دستی نوازشگر و تسکینی بر درد زخم‌هایش باشد. زخمها هدیه کسی است که قرار بود پدر باشد.

سمیه به همراه دو دخترش در یکی از نیمه‌شب‌های اردیبهشت‌ماه سال 90 قربانی کینه همسر و برادر شوهرش شد و نفسش بعد از چهار سال سوختن در اسید، پارسال مصادف با روز مادر به تنگ آمد و در نهایت در 25 فروردین‌ماه در آتش اسید برای همیشه خاکستر شد.

ناگفته‌های یک قربانی اسیدپاشی،قبل ازمرگ +تصاویر
مرحومه سمیه مهری قربانی اسید پاشی

سمیه در آخرین روزهای زندگی پرده از قصه پر غصه زندگیش برداشت و برایم گفت که چگونه قبل از اینکه قربانی اسید شود، از آزار شوهر و برادر شوهرش بارها و به انحای مختلف دست به خودکشی زده بود که البته موفقیت‌آمیز نبوده، هراسان از آینده پیش‌روی "رعنا" و "نازنین" ، با تمام دردهایش می‌ساخت تا سایه‌ ای بر سر بی موی رعنا باشد و دست از تلاش بر نمی‌داشت و زندگی را به عشق دو دخترش از صبح تا شب طی می‌کرد و از صدای دویدن و خندیدن آنها نبض خسته‌اش ادامه می‌یافت تا اینکه درنهایت زیر چادر اکسیژن به صفر نزدیک و نزدیک‌تر شد و به آغوش معبودش رفت تا دیگر درد کشیدن را تحمل نکند.

ناگفته‌های یک قربانی اسیدپاشی،قبل ازمرگ +تصاویر
رعنا

سرنوشت این زن آنقدر دلخراش است که دل هر انسانی را به درد می‌آورد اما او در اوج دردمندی و سوختن در آتش اسیدی که همسرش براو پاشیده بود، همچنان عاشقانه از ابتدای زندگی و قبل از تولد رعنا می‌گفت « با وجود تمام مشکلات، چون امیر (همسر) را خودم انتخاب کردم، پای همه چیز حتی ندیدن خانواده‌ام ماندم و در واپسین روزهای قبل از اجرای آن نقشه شوم از او خواستم که دست از دزدی و اعتیاد بردارد تا با او ادامه دهم. ملتمسانه می‌گفتم "تو را خواستم"، "الانش هم می‌خوام، تا زنده هستم، باهات هستم"، » اما امیر از آنجا که تمام وجودش افیونی بود به ضجه‌های سمیه توجه نکرد و همچنان در باتلاق بیش از دیروز فرو رفت تا دست به جنایتی زد که دنیا را شرمسار کرد.

طاقتش تاب آمده بود؛ "نبود امیر"، "تحقیر و توهین‌های علی" (برادرشوهرش)، "ندیدن خانواده"، "نداشتن خرجی" "سرگردانی" و ...، تا جایی که چشم امید دخترانش به او نیز مانع آن نشد که با خوردن قرص پایانی به زندگیش دهد اما چشم‌هایش را در بیمارستان گشود و آن موقع بود که فهمید نقشه‌اش برباد رفته، یک هفته از این اقدام نگذشته بود که توهین و فحاشی‌های علی در زندانی که در نبود همسرش برای او ساخته بود، دنیا را برایش تنگ و تنگ‌تر کرد و این بار جلوی چشمان گریان دخترانش به "توری مرغی" رفت، جایی که بیش از 20 بشکه 20 لیتری نفت بود.....

« بنزین را روی خودم خالی کردم، فندک را برداشتم هر قدر تلاش کردم روشن نشد، چون بنزین آن را خیس کرده بود که ناگهان با فریادهای پسر برادر شوهرم همه از اقدامم مطلع شدند و باز هم .... باید به زندگی مشقت‌بار ادامه می‌دادم و در نبود امیر هر روز تحقیر می‌شدم و اجازه نداشتم از خانه بیرون بروم. دیگری مجالی نمانده بود جز راه حل آخر؛ طلاق.»

درخواست طلاق، امیر و علی را بر آن داشت تا تمام تلاش خود را بکنند که سمیه مستاصل، از درخواستش برگردد و همچنان با خفت ادامه دهد اما تهدیدهای آنان مبنی بر اینکه "نازنین" و "رعنا" را از او خواهند گرفت هم چاره ساز نشد، دیگر بریده بود. اصرارهای سمیه برای طلاق کار دستش داد تا او را به دنیای دردناک‌تر از قبل وارد کند، ساعت 9 شب او که تمام روز را مثل مرغ سرکنده در خانه و بیرون گذرانده بود، به خانه آمد و شام خواست، زنگ خانه به صدا درآمد، پدر سمیه بود. "نازنین" و "رعنا" را آورده بود - آنها اجازه داشتند به منزل پدربزرگ بروند و با بچه‌های دایی و خاله‌شان بازی کنند - پدر سمیه به خانه آنها نیامد چون معتقد بود خانه مردی که به زن و بچه‌اش نامردی می‌کند، رفتن ندارد. امیر از نازنین که چهارساله‌ بود در مورد آنچه در خانه پدربزرگ گذشته بود پرسید و نازنین جواب درست و حسابی نمی‌داد که نتیجه آن سیلی محکمی بر صورت طفل شد. خونی که از لب نازنین جاری شد سمیه را به خروش واداشت و شروعی برای درگیری و دعوا شد.

ناگفته‌های یک قربانی اسیدپاشی،قبل ازمرگ +تصاویر
محلی که سمیه و دخترانش مورد حمله اسید پاشی قرار گرفتند - همت‌آباد بم

شب موقع خواب سمیه از سردرد به خواب نمی‌رفت که این بهانه خوبی برای آغاز نقشه امیر بود. او به بهانه کاهش سردرد قرص خواب به خورد سمیه می‌دهد و همین که او به خواب عمیق می رود اجرای نقشه‌ش را آغاز می کند که سمیه با صدای در از خواب می‌پرد.

او می‌گفت: امیر ساعت 12 شب با چراغ قوه از بیرون آمد و گفت یه موتوری مشکوک می‌زد و با این جملات مرا قانع کرد تا مجدد بخوابم، امیر با علی تا صبح گودال عظیمی را در حیاط خانه کنده بودند و می‌خواستند اسید را روی خانواده‌ام بریزند، تا حیاط پدرم هم رفته بودند، اما چهار لیتری سوراخ شده و ریخته بود و خدا نخواست آنها هم مثل من شوند.

سمیه در بستر بیماری در واپسین روزها با صدای لرزان و بی‌خبر از آنچه در انتظارش بود درباره لحظه حادثه گفت : در عالم خواب بودم که حس کردم روغن داغ رویم ریختند، فریاد می‌زدم "سوختم"، "سوختم". به سمت سطل آب رفتم اما ترسیدم آب دردم را بیشتر کند که ناگهان با زانو افتادم. موهایم ریخت، لباسم ریش ریش شد، دنیا تیر و تار شد ....

رعنا در بغلم در حال شیر خوردن بود و با کمی فاصله، نازنین خوابیده بود، روی نازنین مقداری اسید ریخت، اما رعنا خیلی آسیب دید. امیر فریاد می‌زد "کابل برق ترکیده"، "بمب در کولر منفجر شده"، مرتب دروغ پشت دروغ .... همسایه‌ها ما را به بیمارستان بردند.

ناگفته‌های یک قربانی اسیدپاشی،قبل ازمرگ +تصاویر
رعنا

« سه روز بعد از حادثه با همین وضعیت در بیمارستان می‌خواستم به رعنا شیر بدهم چون مرتب گریه می‌کرد، برادرم مانع شد اما اصرار کردم، رعنا را در آغوش گرفتم، نگاهی به صورتم انداخت و برگشت و دیگر هرگز شیر نخورد. »

تمام تلاش‌ها برای نجات‌شان فقط سه ماه دوام آورد، زمانی که آنها را در فروردین‌ سال 91 یافتیم، هفت‌ماه به دلیل نداشتن پول تحت درمان قرار نگرفته بودند و در آتش خشم مرد معتاد می‌سوختند، با کمک‌های مردمی تیماری بر آلامشان زدیم. سمیه و رعنا بارها و بارها خودشان را به تیغ جراحان سپردند تا شاید امیدی برای بهبود داشته باشند.

سمیه درحالی که هرگز فکرش را نمی‌کرد که تاب این همه درد را نیاورد با صدای بلند و لرزان گفت:خودم با دستان خودم او را قصاص خواهم کرد. آرزویی که برای همیشه محال شد. رعنا نیز خواستار قصاص است و می‌گوید " اگه بابایی روی ما اسید ریخت ما هم باید بریزیم که اونهم مثل ما بسوزه." نازنین خواهر بزرگتر رعنا که در زمان اسیدپاشی در کنار آنها شاهد این جنایت بوده از اسم و خانواده پدرش وحشت دارد و از آنها می‌ترسد.

اعضای خانواده سمیه برای اولین سالگرد ملکوتی شدنش بر سر مزار او در بهشت زهرای نظام‌آباد گرد آمدند، رعنا و نازنین بازیگوشانه چشم به سیاهی سنگ قبری دوختند که بر آن مرثیه‌ی از درد بی‌مادری حک شده بود. گلهای روی قبر را برمی‌داشتند و بر سر و روی سمیه می‌پاشیدند.قامت پدر و مادر سمیه با دیدن این سنگ سیاه مجدد شکست و اشک‌هایشان بدرقه مراسمی شد که آسمان از دردش ابری شده بود، اما نمی‌گریست.

ناگفته‌های یک قربانی اسیدپاشی،قبل ازمرگ +تصاویر
رعنا بر سر مزار مادرش

اکنون رعنا یکسال است بدون مادر به زندگی ادامه داده و در این مدت بارها به اتاق عمل رفته تا شاید سرنوشت روی خوش به او نشان دهد؛ چون او امید دارد و با تمام زخم‌هایش به مدرسه‌ای در روستای همت‌آباد می‌رود و در مدرسه در کنار همسالانش درس می‌خواند تا برای خودش کسی شود.

ناگفته‌های یک قربانی اسیدپاشی،قبل ازمرگ +تصاویر
رعنا

ناگفته‌های یک قربانی اسیدپاشی،قبل ازمرگ +تصاویر
یک سال پس از سمیه

ناگفته‌های یک قربانی اسیدپاشی،قبل ازمرگ +تصاویر

ناگفته‌های یک قربانی اسیدپاشی،قبل ازمرگ +تصاویر

ناگفته‌های یک قربانی اسیدپاشی،قبل ازمرگ +تصاویر
مرحومه سمیه مهری قربانی اسید پاشی

این پرونده‌ همچنان در دستگاه قضاست و متهم ردیف اول در زندان روزگار می‌گذراند و متهم ردیف دوم با وثیقه ،که پدر سمیه می‌گوید میزان آن 100 میلیون تومان بوده، فعلا از زندان آزاد شده است.

نظرات بینندگان
ناشناس
|
-
|
۱۱:۵۸ - ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۵
۲۳
۰
دین یعنی محبت به خداوندومخلوقاتش شیطان با انسان چه میکندکه باخانواده خوداینگونه برخورد میکند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۵۰ - ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵
۱۷
۰
برای جلو گیری از تجری به انجام بزه علاوه بر انتفاء زمینه جرم باید کیفرهای متناسب، قاطعانه مصوب و اجرا شود.
ساحل
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۱ - ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵
۲۳
۰
همه اونایی که از اسیدپاشها میگذرن و قصاص نمیکنن باید جواب بدن. جواب این بچه های طفل معصوم و اون مادر بدبخت
محمد
|
Lebanon
|
۰۱:۰۲ - ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵
۹
۳
زنده باد مردسالاري اكر دختر يكي از مسئولين ...... بود با مجرم ايظوري برخورد ميكرديد
علی
|
Spain
|
۱۸:۱۳ - ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵
۱۷
۰
باید جنایتکاران در اسرع وقت در ملا عام در همان مکانی که این کار رو مرتکب شده اند اعدام شوند به سرعت ...در عذاب جهنم تا آخر زمان بسوزند
محمد بنده خدا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۴:۴۲ - ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
۴
۶
......
والله ما تاسال 75هیچ چهارشنبه سوری که دران فردی کشته شود زخمی شود نداشتیم از 76که این خاینین به بهانه ازادی اراذل راازاد گذاشتند اولین کشته شروع شد واز 77قمه کشی علنا رسما اغاز گردید وچاقوکشی انهم دردستان دانش اموزان مدرسه وچندین قتل درکمتر ازیکماه صورت گرفت اراذل اوباش دیدند ...... ازانها به شذت حمایت میکنند مشارکتیها هم کاملا انها راساپورت مخفیانه میکنند وحتی والله عضو اصلی مشارکت با گوش وچشم خود درتهران میدیدم انها راتحریک ساپورت مالی قضایی میکند دردادگاه حرامزاده های مشارکتیها نفوذ داشتند وراحت مظلوم رابه سلابه میکشیدند من که مستقل بودم اما وای اگر کسی رااحساس میکردند حزب الهی هست تا برایش پاپوش درست نمیکردند نابودش نمیکردند دراداره خوارش نمیکردند برکنارش نمیکردند دست بردار نبودندشعارشان شعار بوش بود یا بامایی یا برعلیه مایی ....... این شعار سالهای اواخر دهه 70بود خاتمی راعروسک کردند مسخره میکردند تا اون شیر شود وگرنه اصلا انها اصلاحات وشایسته سالاری واین اشعار رابه سخره میگرفتند فقط موقتا به اونیاز داشتند تا به هدفشان برسند اما مغزشان بوی فاضلاب میداد چون نمیدانستند کور خواندند بیچاره میلیونها جانباز وشهید وسپاه چون شیر حامی نظامند ای مشارکتی خیانتکار نجس تو دررویا هستی ای منافق خاین مزدور صدام واجنبی وطن فروش ملت تورااشغال هم بدتر میداند بیهوده دست وپانزن اری متاسفانه اینان زبانباز قهاری هستند وخوب ... نفوذ کردند تا زمینه نارضایتی ملت فراهم کنند وسکان راتصرف کنند ولی کور خواندند بیچاره های مفلک وطن فروش درایران جایی ندارد تومشارکتی برو درهمان غرب مزدوری بکن تا بمیری وتومنافق بروبه درک دنبال اربابت صدام ملعون ووووحال این جانیان از دسته همان منافقین ومشارکتیها هستند وتوسط انها ساپورت وتحریک میشوند حتی به اعتیاد هم ارتباطی ندارد اینها بهانه هست هزاران معتاد برخورد کردم اینها ذاتشان نجس وپلید واوباش هست وزود هم توسط افرادی خاص مخفیانه پنهان تحریک میشوند ایا بیجه وخفاش ووومعتاد بودند حتی سیگار ومشروب هم هرگز استفاد نکرده بودند اما چه جنایاتی انجام دادند به هرحال بهانه ای برای ذات کثیفشان می اورند مست بودن معتاد بودن روانی بودن ووواینها همه بهانه ذات جلب وفریب مجرم کثیف هست ولاغیر ذات گرک درندگی است جندین گوسفند رامیدرد نابود میکند تا یکی ببرد بخورد وهرگز اهلی ورام نمیشود اما سگ رام واهلی میشود من هزاران سگ رابا پول خودم ناشناس اهلی کردم وبه جامعه اوردم ذاتشان ماه بود من دربین معتادین بد هم دیدم که درخمارترین حالت هم حاضر به دزدی نشدند طرف میتوانست کیف من راببرد گفت اقا کیفت جامانده یک دونه هزاری قرضم میدی خدایا نمیشناسمش کیفم افتاد میتوانست ببرد دنبالش کردم وفهمیدم وسالمش کردم هرچند خودم به سختی زندگی میگذراندم ووودهها موارد اینچنینی در55سال زندگی دیدم ونجات دادم ورفتم تا شناخته نشوم وفهمیدم ذات بد بد است وذات خوب درهر وضعیتی عالی است وبی انصاف وبیرحم نمیشود حتی اگر کارتن خواب هم بشود غرورش اجازه گدایی نمیدهد انصافش اجازه دزدی نمیدهد ووومن اینها رادیدم لمسشون کردم اما محال است بدذات رابتوانی ادم کنی امتحانش مجانیست کمی محبت کن چنان قصد جبران دارد که حیران میشوی چون ذاتش خوب است محبت کن چنان از کرده ات پشیمانت میکند که به مرگ راضی میشوی عسل به اومیدهی دستت راگاز میگیرد وووو
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
بدبختي ايرانيان از زمان شما آغاز شد ...
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۲۲ - ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
۵
۱
واقعا سوختم.
حسین صفری
|
United States of America
|
۰۴:۱۶ - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵
۴
۰
خدا لعنتش کنه ولی اون کسی که باعث و بانی این اتفاقات وحشتناک هست چطور باید شبها سرش رو روی بالش بزاره مسولین محترم کمی تفکر!!!
حمیده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۱ - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵
۷
۰
چه دردناک!
اگه همسر سمیه به صورت زنش اسید پاشیده باشه پس قاتله. چطور میشه که یه قاتل با وثیقه آزاد میشه!!!!
....... با 100 میلیون تومان یه قاتل روانی رو که به زن و بچه خودش رحم نکرده رو در اجتماع ول کرده؟!!!! باید هرچه سریعتر اشد مجازات اجرا بشه تا کسی جرات حتی فکر اسید پاشی رو به سرش نزنه.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۱۳ - ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵
۵
۰
الهی بسوزه این پدر بیرحم. بچه بیچاره در حال خوردن شیر نابود شده.واقعا متاثر کننده است.
فرزاد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۲۸ - ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵
۵
۰
محمد بنده خدا ،خودت فهمیدی چی نوشتی عجب دل خجسته ای داری بنده خدا.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۱۷ - ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵
۱
۰
فقط خدا میدونه چه عذابی در اخرت منتضر امسال این ادمها و کسانی که میخاهند در جامعه اسلامی این مساعل باشه است
امیرعباس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۲ - ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵
۲
۰
عجب صبری خدا دارد!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۲ - ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵
۴
۰
بنظرم باید قصاص اسید اعدام باشه ببینیم چی میشه
خانم ایرانی
|
-
|
۰۹:۲۷ - ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵
۱
۰
تمام زن های کشورمون بدبختن. هر کدوم یه جور