صراط: سیدعلیرضا کریمی امروز سهشنبه 94/11/6 طی یادداشتی با عنوان «بر سر دو راهی» در روزنامه آفتاب یزد نوشت:
شنیدههای انتخاباتی حاکی از آن است که اصلاحطلبان پس از اعلام نظر شورای نگهبان بر سر یک دو راهی قرار گرفتهاند. به نظر میرسد این دو راهی سخت و دشوار باشد. البته اصلاحطلبان سال 1392 همچنین تجربهای را داشتهاند. آنان آن زمان میان اصلاحطلبی و اصولگرایی معتدل دومی را انتخاب کردند و اتفاقا پشیمان هم نشدند. امروز هم چنین است. به دلیل رد صلاحیت گسترده اصلاحطلبان این جریان برای پر کردن لیستهای خود دچار مشکل شده است. طبق گفته حسین مرعشی از میان 3 هزار اصلاحطلبی که ثبتنام نمودهاند تنها 30 چهره جریان فوق توانستند از فیلتر شورای نگهبان عبور نمایند. از همین رو نه لیست اصلی اصلاحطلبان تکمیل شده است و نه از لیست خاکستری خبری میباشد. البته برخی از بزرگان اصلاحطلب از جمله محمدرضا عارف آنچنان نسبت به این مسئله بیمناک نبوده و همچنان از امید سخن میگویند. ایشان معتقدند میتوان از این وضعیت بهره برد و با به میدان دادن به نخبگان غیر برند گردش نخبگان صورت گیرد. درواقع گفته میشود بایستی از تهدید فعلی یک فرصت برای آینده ساخت.
از سوی دیگر، برخی اصلاحطلبان با توجه به شرایط موجود احتمال ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرایان معتدل را مطرح مینمایند و معتقدند آلترناتیو دیگری برای عبور از بحران فعلی و حضور قدرتمند در انتخابات مجلس وجود ندارد. این گروه میگویند از آنجایی که نیمتوان آنچنان به تجدیدنظر شورای نگهبان امیدوار بود پس لاجرم بایستی خود اصلاحطلبان به فکر چاره باشند و با پیروی از مدل 92 از این دیوار و سد عبور نمایند.
اکنون اصلاحطلبان در مرحله انتخاب حضور دارند. علیرغم تمام امیدواریها و رایزنیهای بزرگان به نظر نمیرسد اتفاق خارقالعادهای در شورای نگهبان رخ دهد. نگارنده نیز اگرچه ناامید نیست و اظهار امیدواری رئیسجمهور را جدی تلقی کرده است اما مشکل عدم اعتماد حاکمیت به اصلاحطلبان پابرجا و به قوت خود باقیست.
معالوصف به نظر میرسد از آنجایی که در داخل و خارج شرایط حساسی را سپری میکنیم اصلاحطلبان ناچارند از مدل دوم یعنی مدل 1392 پیروی نمایند. اگر هم بناست گردش نخبگانی صورت گیرد و یا کادرسازیای انجام شود بهتر است در حوزههای دیگری و در شرایط بهتری رخ دهد. این نکته را هم نبایستی از نظر دور داشت که در همین مجلس نهم، نمایندگانی که با نام اصلاحطلبی حضور داشتند بسیار ضعیفتر و کمفروغتر از نمایندگانی بودند که به نام اصولگرای معتدل میشناختیم فقط کافی است برای نمونه عملکرد محمدرضا تابش با علی مطهری مقایسه شود تا بتوان بر این ادعا صحه گذاشت. اولین مدعی اصلاحطلبی است و دومی مدعی اصولگرایی ارزشی. ختم کلام آنکه تز ائتلاف اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل قابل بحث و بررسی است.
شنیدههای انتخاباتی حاکی از آن است که اصلاحطلبان پس از اعلام نظر شورای نگهبان بر سر یک دو راهی قرار گرفتهاند. به نظر میرسد این دو راهی سخت و دشوار باشد. البته اصلاحطلبان سال 1392 همچنین تجربهای را داشتهاند. آنان آن زمان میان اصلاحطلبی و اصولگرایی معتدل دومی را انتخاب کردند و اتفاقا پشیمان هم نشدند. امروز هم چنین است. به دلیل رد صلاحیت گسترده اصلاحطلبان این جریان برای پر کردن لیستهای خود دچار مشکل شده است. طبق گفته حسین مرعشی از میان 3 هزار اصلاحطلبی که ثبتنام نمودهاند تنها 30 چهره جریان فوق توانستند از فیلتر شورای نگهبان عبور نمایند. از همین رو نه لیست اصلی اصلاحطلبان تکمیل شده است و نه از لیست خاکستری خبری میباشد. البته برخی از بزرگان اصلاحطلب از جمله محمدرضا عارف آنچنان نسبت به این مسئله بیمناک نبوده و همچنان از امید سخن میگویند. ایشان معتقدند میتوان از این وضعیت بهره برد و با به میدان دادن به نخبگان غیر برند گردش نخبگان صورت گیرد. درواقع گفته میشود بایستی از تهدید فعلی یک فرصت برای آینده ساخت.
از سوی دیگر، برخی اصلاحطلبان با توجه به شرایط موجود احتمال ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرایان معتدل را مطرح مینمایند و معتقدند آلترناتیو دیگری برای عبور از بحران فعلی و حضور قدرتمند در انتخابات مجلس وجود ندارد. این گروه میگویند از آنجایی که نیمتوان آنچنان به تجدیدنظر شورای نگهبان امیدوار بود پس لاجرم بایستی خود اصلاحطلبان به فکر چاره باشند و با پیروی از مدل 92 از این دیوار و سد عبور نمایند.
اکنون اصلاحطلبان در مرحله انتخاب حضور دارند. علیرغم تمام امیدواریها و رایزنیهای بزرگان به نظر نمیرسد اتفاق خارقالعادهای در شورای نگهبان رخ دهد. نگارنده نیز اگرچه ناامید نیست و اظهار امیدواری رئیسجمهور را جدی تلقی کرده است اما مشکل عدم اعتماد حاکمیت به اصلاحطلبان پابرجا و به قوت خود باقیست.
معالوصف به نظر میرسد از آنجایی که در داخل و خارج شرایط حساسی را سپری میکنیم اصلاحطلبان ناچارند از مدل دوم یعنی مدل 1392 پیروی نمایند. اگر هم بناست گردش نخبگانی صورت گیرد و یا کادرسازیای انجام شود بهتر است در حوزههای دیگری و در شرایط بهتری رخ دهد. این نکته را هم نبایستی از نظر دور داشت که در همین مجلس نهم، نمایندگانی که با نام اصلاحطلبی حضور داشتند بسیار ضعیفتر و کمفروغتر از نمایندگانی بودند که به نام اصولگرای معتدل میشناختیم فقط کافی است برای نمونه عملکرد محمدرضا تابش با علی مطهری مقایسه شود تا بتوان بر این ادعا صحه گذاشت. اولین مدعی اصلاحطلبی است و دومی مدعی اصولگرایی ارزشی. ختم کلام آنکه تز ائتلاف اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل قابل بحث و بررسی است.