۰۵ دی ۱۳۹۴ - ۱۷:۲۵

مسوول‌زاده‌هایی که در راه مجلس هستند

امسال در کنار محمد رضا عارف، حمید رضا عارف در انتخابات نامزد شده است. پسر و دختر هاشمی، برادر سخنگوی دولت، پسر و برادر خانم وزیر اطلاعات،داماد آیت الله مهدوی، خواهر زاده های رئیس جمهور و.... نیز همچنین. مسوول زاده هایی که اگر چه اکنون زیر پرچم پدرانشان هستند، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که تا آخر زیر همان پرچم بمانند و روی در روی پدران نایستند!
کد خبر : ۲۷۶۸۶۸
صراط: مطهری، هاشمی، مفتح، خاتمی، عارف، نوبخت، جهانگیری، علوی، سلیمانی، اردکانی، طالقانی و اشراقی؛ واژگانی پرتکرار در دایره المعارف سیاسی ایران هستند. اما این روزها، این نامهای خانوادگی با اسامی جدیدی همنشین شده و به سپهر سیاسی جمهوری اسلامی وارد شده اند. علی مطهری، محسن و فاطمه هاشمی، محمدرضا خاتمی، حمیدرضا عارف، ابراهیم جهانگیری و مرتضی اشراقی تنها چند نمونه از آشنایان و نزدیکان شخصیتهای سیاسی هستند که این بار در عرصه انتخابات مجلس رو در روی همدیگر صف آرایی کرده اند. در همین راستا شاید بررسی این حضور گسترده و متنوع نزدیکان مهره های سیاسی نسلهای نخست در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی خالی از لطف نباشد. 

در میان خویشاوندان مسئولان که در روزهای اخیر خود را نامزد انتخابات مجلس شورای اسلامی کرده اند،رایج ترین نوع رابطه،رابطه ی پدر و فرزندی است. با این حال تعداد روابط برادران سیاسی نیز چندان کم نیست. شاید بهترین نمونه های این موارد، فرزندان شهیدان مفتح، طالقانی و مطهری، و فرزندان افرادی نظیر عارف، هاشمی و علوی باشند. در میان برادران نیز خاتمی، نوبخت و حتی سردار سلیمانی نیز برادران خود را در عرصه انتخابات خواهند دید. 

این طیف های خانوادگی همگی از میان شخصیت های دهه اول انقلاب و نسل های نخستین آن ریشه می گیرند. در نتیجه با گذر زمان و تغییر نسلها، به نظر می رسد که از حضور اعضای خانواده ی اصلی به تدریج کاسته می شود. با این حال این مسئله تغییر چندانی نسبت به دوره های پیشین نداشته و بلکه در مقابل با گسترش روابط خانوادگی، بر تعداد نامزدهایی افروده شده که با شخصیت های سیاسی رابطه سببی دارند. از مادر شوهر مهناز افشار یا همان همسر رامین گرفته تا  داماد مرحوم مهدوی کنی، خواهر زاده ی روحانی و برادر زن وزیر اطلاعات هر یک آمادگی خود را برای حضور در عرصه انتخاباتی مجلس شورا اعلام کرده اند. 

شاید نخستین شخصیت سیاسی که در زمان ورود به عرصه قدرت از پشتوانه شخصیت سیاسی نزدیکانش بهره می برد، باهنر بود. اما جالب اینجاست که باهنر که خود از رکورد داران حضور در مجلس شورای اسلامی است این بار دیگر در انتخباات مجلس شرکت نخواهد کرد. با این حال او در حالی نزدیک به سه دهه در نظام قانون گذاری ایران فعالیت کرد که بسیاری او را به عنوان برادر شهید باهنر می شناختند.  
در نسل های نخستین سیاست فامیلی، برادری جایگاه ویژه ای داشته و به مجلس نیز محدود نمی شد. علاوه بر باهنر، می توان از برادران لاریجانی، برادر شهید چمران، برادر رئیس دولت اصلاحات و حتی از برادران دستغیب در عرصه مجلس خبرگان نام برد. اما با تغییر نسل، نوبت به به کودکان عصر انقلاب رسید که امروزه به مردان سیاسی دهه 80 و 90 تبدیل شده بودند. 

اما این روزها برخی از این پسران و دختران در صورتی که در اثر کهولت سن از عرصه خارج نشده باشند، به واسطه برخی رفتارهای سیاسی مورد مناقشه قرار دارند. تصاویر مخدوش از این شخصیت ها در کنار تغییر خواسته های نسل های جدید جامعه سبب شده تا نوبت به آخرین حربه ی بازتولید و تقویت "برندهای خانوادگی سیاسی" برسد. به طوری که استفاده از جوانترها اعم از سببی و نسبی در این انتخابات در مقایسه با دوره های قبل رشد چشمگیری داشته است. خواهرزادگی و برادرزادگی و در نهایت دامادها نیز در میان رواج بیشتری دارند. 

چرا خانواده برند می شود؟

کسب و کارهای خانگی و خانوادگی همواره از آغاز تمدن رواج داشته است. فقدان تحرک اجتماعی، انحصار آموزش فرزندان در دستان خانواده، قدرت خانواده به عنوان منبع هویت ساز و در نهایت شاید هزینه کمتر بازتولید وضع موجود از عوامل موثر در انتقال بین نسلی شغل به شمار می روند. در سیاست نیز با توجه به امتیازات سیاسی اعم از قدرت و شهرت طبیعی است که پسران راه پدران را در پیش بگیرند. 

البته این نکته به ایران محدود نمی شود. از روزولت ها و کلینتون ها گرفته تا جورج بوش پدر و پسر و خواهران رایس در امریکا، از برادران استانلی در 1938 تا برادران میلیبند در کابینه اخیر انگلستان همگی از نشان خانوادگی سیاسی بهره برداری کرده اند. گاندی، انقلابی بزرگ هند نیز در کنار دختر و نوه اش تنها موردی است که 3 نسل از یک خانواده به عنوان نخست وزیر در راس هرم قدرت سیاسی یک واحد سیاسی قرار می گیرند. 

بر این اساس استفاده بازیگران سیاسی از نشانهای خانوادگی امری نیست که صرفا به جوامع کمتر توسعه یافته نسبت داده شود. بلکه بر مبنای الگوهای جذب و تربیت نخبگان و با تکیه بر امتیازات مبتنی بر تجربه ی سیاسی این افراد در خاندانهای سیاسی، می توان برند سیاسی را امری کاملا طبیعی به شمار آورد. 

شاید مهمترین دغدغه ی بازیگران سیاسی خانوادگی در ایران، حفظ نام و نشان پدران و برادران و بزرگترهاست. تلاش برای بزرگنمایی تشابهات بعضا به قدری تشدید می شود که برادر کوچکتر برای احیای نام خانوادگی اش، از پوشش و زبان بدن نمونه برداری شده از برادر بزرگتر بهره می گیرد. 

اما شاید امتیازات تبلیغاتی و رسانه ای مهترین پیامد ورود این افراد به عرصه سیاست کشور باشد. وقتی خواهرزاده روحانی با مادر و خاله اش برای ثبت نام در حوزه انتخابی سمنان حاضر می شود بهترین فضا برای بزرگنمایی خبری این حضور فراهم می شود. به بیان دیگر بازیگران مستقل باید تا هفته آخر که زمان تبلیغات است صبورانه رفتار کنند، اما این پسران و برادران سیاسی، بدون نیاز به هماهنگی با رسانه ها، زیر ذره بین قرار گرفته و رسانه ها ناخواسته این چهره ها را در حافظه سیاسی جامعه جا می اندازند. 

لنین یا روزولت؛ مسئله این است؟ 

لنین در 17 سالگی برادر بزرگترش را به دلیل سوء قصد به جان تزار روسیه از دست داد. اما لنین مسیر انقلاب برادر را تا پایان ادامه داد. در سوی دیگر معادله حضور دو روزولت در مسند ریاست جمهوری امریکا، تئودور از حزب جمهوری خواه و فرانکلین از میان دموکراتها نمونه ایست که اعضای یک  خانواده در دو انتهای طیف سیاسی قرار می گیرند. حال شاید این سوال مطرح شود که در میان آقازاده های سیاسی ایران، کدام جریان پیروز خواهد بود: فرزندان راه پدر را ادامه می دهند؟ یا این بار افکار و اندیشه های سیاسی متفاوتی را از نمایندگان احتمالی مجلس دهم خواهیم دید؟  
منبع: تابناک