۲۸ آبان ۱۳۹۴ - ۰۷:۵۴

از عشق‌های یواشکی تا ازدواج‎های آبکی

طلاق‌های توافقی، امروزه در جامعه به روالی عادی درآمده که سریال‌های ماهواره‌ای با قصد تخریب بنیان خانواده در حال تبلیغ و شیوع این امر قبیح هستند.
کد خبر : ۲۶۹۴۶۴

صراط: خانواده نهادی است که محل امن برای آرامش جسم و روح محسوب می‎شود، این نهاد به‎عنوان زیربنای جامعه از نقش مهمی برخوردار است که اگر دچار آسیب‎های اجتماعی شود، قطع بر یقین به جامعه نیز سرایت کرده و نقش آن را نیز به خطر می‎اندازد.

زمانی که زوجین به آن درک از زندگی و آگاهی کامل از جنس مخالف نرسیده‎اند، اقدام به ازدواج در چارچوب رسم و رسوم می‎کنند که در طول زندگی مشترک بدون درنظر گرفتن عواطف یکدیگر، منجر به طلاق شده که این امر در جامعه به وفور مشاهده می‎شود.

تشکیل زندگی قبل از شناخت کافی و احساسات عاطفی دوطرفه، یکی از پیش زمینه‎های شکل‎گیری ناهنجاری در خانواده‎های تازه‎شکل‎گرفته است که بیشتر خواسته‎های دوطرف را به چالش کشیده و موجب بروز اختلافات دیگر در زندگی را فراهم می‎کند.

زمانی اختلافات چندبرابر می‎شود که برای مستحکم کردن زندگی مشترک، اقدام به پدر و مادر شدن می‎کند که این امر نه‎تنها مشکلات گذشته را هموار نمی‎کند، بلکه اختلافات را گسترش می‎دهد.

* آگاهی نداشتن جوانان از جنس مخالف موجب بروز اختلافات است

زمانی که خانواده‎ای دچار آشوب می‎شود، بیشترین آسیب و ضربات روحی به فرزند سرایت می‎کند، زیرا شاهد اختلافات و بی‎احترامی‎های والدین خود است و در مرور زمان به یک نوع ناکامی در خود مواجه می‎شود.

طلاق به‎عنوان یک عامل از هم گسستن زندگی مشترک است که می‎توانست محل آسایش زوجین را فراهم کند، ولی با جدایی اثرات جبران‎ناپذیری بر اعضای خانواده‎ها به‎جا خواهد گذاشت.

طلاق موجب محروم شدن فرزندان از نعمت خانواده شده و این موضوع به جامعه نیز سرایت می‎کند، در نتیجه فرزندانی وارد اجتماع می‎شوند که کمبودهای زیادی در آنها وجود دارد.

«ش ـ ر 31 ساله» که با مشکلات زیادی در زندگی مشترک مواجه و در حال جدا شدن با همسر خود است، در گفت‎وگو با فارس، با بیان اینکه من در سن 20 سالگی به اجبار والدین و بدون شناخت از جنس مخالف با همسرم ازدواج کردم، اظهار کرد: من در آن سن هیچ آگاهی از جنس مخالف و زندگی زناشویی نداشتم ولی به اجبار خانواده تن به ازدواج ناخواسته دادم.

وی به اصالت خانوادگی همسر خود اشاره کرد و افزود: با توجه به اینکه همسرم از خانواده بسیار مذهبی بود، والدین من نیز بر مبنای اصالت خانوادگی همسرم، مرا به ازدواج با او در آوردند.

این شهروند میاندورودی بیان کرد: من قبل از ازدواج هیچ آگاهی از جنس مخالف و روابط زناشویی نداشتم، طی مرور زمان اختلافات شدت گرفت که سرانجام برای طلاق به دادگاه مراجعه کردم.

وی در پاسخ به سوال خبرنگار فارس مبنی بر اینکه آیا برای ازدواج با همسرش با خانواده مخالفتی کرد یا خیر، گفت: در خانواده ما مردسالاری حکم‎فرما است و به هیچ‎عنوان نمی‎توان بر روی حرف بزرگ‎تر حرفی زد، من در آن زمان فقط به درس خواندن فکر می‎کردم و ازدواجم موجب شد، تحصیلات را رها کنم.

* طلاق موجب بروز آسیب‎های اجتماعی در فرزندان می‎شود

 زمانی مشکلات زناشویی به حداکثر می‎رسد که فرد دیگری به نام فرزند، به کانون زندگی مشترک وارد می‎شود و یک خانواده را شکل می‎دهد، در صورتی که زن و شوهر، فرزند نورسیده را عاملی برای جدا نشدن و برطرف شدن مشکلات می‎دانند.

این جوان میاندورودی با اشاره به بچه‎دار شدن در زمانی که اصلاً مناسب نبود، خاطرنشان کرد: اختلافات زمانی شدت گرفت که خانواده‎ها به بچه‎دار شدن ما اصرار می‏‎کردند، ما نیز با تصور اینکه شاید فرزند موجب کاهش اختلافات و درگیری بین ما می‌شود، تن به بچه‎دار شدن دادیم، اما هر روز بر تحقیر و بی‎احترامی‎ها افزوده‎تر می‎شد.

وی عامل طلاق خود را دخالت‎های بی‎مورد مادرشوهر خود دانست و بیان کرد: وقتی که ازدواج کردیم همسرم از لحاظ اقتصادی متکی به والدین خود بود، این امر موجب دخالت‎های مادرشوهر در زندگی شخصی من بود و حتی برای بیرون رفتنم باید از او اجازه می‎گرفتم.

* ازدواج اجباری و فقط بر پایه آداب و رسوم به هیچ‎عنوان قابل قبول نیست

در گذشته طلاق به‎عنوان یک امر قبیح شناخته می‎شد و با وجود مشکلات و درگیری‎های زیاد در کانون خانواده، به ناچار مجبور به ادامه زندگی بودند که این امر به هیچ‎وجه قابل قبول نیست.

امروزه افراد نسبت به گذشته از پدیده طلاق، هیچ واهمه‎ای نداشته و به‎راحتی تن به طلاق می‎دهند و این امر به‎عنوان یک ابزار جدید در جامعه مد شده است.

طلاق به‎معنی پایان دادن به یک زندگی مشترکی است که به بن‎بست عاطفی رسید و موجب قطع پیوند زناشویی می‎شود، اما موضوعی که قابل توجه است نگرش متفاوت افراد جامعه به این پدیده است.

کارشناس مسائل اجتماعی در گفت‎وگو با فارس با اشاره به دلایل امر طلاق اظهار کرد: طلاق می‎تواند دلایل مختلفی داشته باشد که شناخت عوامل آن نقش زیادی در کاهش این امر دارد از جمله: عدم تفاهم، ازدواج اجباری، چشم‎ و هم‎چشمی، عدم بلوغ اجتماعی و اقتصادی از موارد طلاق به شمار می‎رود.

ابراهیم اندرخورا کارشناس مازندرانی مسائل خانواده به عدم بلوغ اجتماعی و ازدواج‎های اجباری اشاره و بیان کرد: بیشترین موضوعی که در طلاق مشاهده می‎شود، عدم تفاهم زوجین است که گاهی دلایل قانع‌کننده‎ای ندارند و فقط با بیان اینکه ما با هم تفاهم نداریم، حرف یکدیگر را متوجه نمی‎شویم، مرا دوست ندارد و ... که این عوامل دلایل مختلفی دارد که می‎توان به عدم بلوغ اجتماعی و ازدواج‎های اجباری اشاره کرد.

وی تصریح کرد: ازدواج اجباری گاهی فقط بر پایه آداب و رسوم غلط خانواده‎ها شکل می‎گیرد، در صورتی که فرد به آن درک از بلوغ اجتماعی نرسید، بدون شک پایه‎های زندگی مشترک را سست کرده و به جامعه نیز انتقال می‎دهد.

* با عشق‎های زودگذر نمی‎توان زندگی بادوام و مفید شکل داد

اندرخورا با اشاره به عشق‎های زودگذر، گفت: بعضی از ازدواج‎هایی را مشاهده می‎کنیم که دختر و پسر عاشق دل‎باخته هم هستند، اما بعد از مدت کوتاهی آتش عشق و علاقه بین آنها خاموش شده و به یک میدان جنگ تبدیل می‎شود، سوال اینجاست که آیا زندگی مشترک فقط با عاشقانه و رمانتیک بودن آن می‎توان شکل واقعی به خود گرفت؟  

وی ادامه داد: زمانی که به عمق این موضوع توجه کنیم، پی می‎بریم که هنوز به آن درک از بلوغ اجتماعی نرسیده و ازدواج را عاملی برای غرایز خود می‎دانند و همین موضوع باعث فروپاشی زندگی که ناآگاهانه شکل گرفته است، می‎شود.

این کارشناس مسائل اجتماعی، با بیان اینکه چشم و هم‎چشمی‎های بی‌مورد در خدشه‎دار کردن زندگی مشترک نقش زیادی دارد، تصریح کرد: زرق و برق‎های امروزی و چشم و هم‎چشمی‎ها، در خدشه‎دار کردن زندگی نقش زیادی دارند که افراد با درنظر نگرفتن جنبه‎های مثبت زندگی خود، دچار کمبود در زندگی خود شده که به مرور زمان، این موضوع موجب از هم پاشیدن زندگی مشترک می‌شود.

* شبکه‎های ماهواره‎ای نقش زیادی در تخریب خانواده دارد

زمانی که خانواده‎ای از هم پاشیده و احترام از بین می‎رود، ناخود‎آگاه فرزندان به‌سمت فضای مجازی و پرخطر سوق پیدا می‎کنند تا بتوانند کمبود محبت را در آن جبران کنند.

اندرخورا نقش شبکه‎های اجتماعی در تخریب خانواده‎ها را یکی از مواردی دانست که ارتباط مستقیم با فروپاشی خانواده‎ها دارند و یادآور شد: مقایسه خود با دیگران و افزایش نقاط منفی در زندگی، موجب می‎شود تا افراد تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار گیرند که یکی از این موارد، انواع شبکه‎های ماهواره‎ای است که به‎سمت خانواده نشانه رفته تا بتواند زندگی مدرن را به نمایش بگذارد.

وی بیان کرد: تحت تأثیر قرار گرفتن این موارد در طی مرور زمان موجب کشمکش‎هایی بین زوجین شده که سرانجام نقشه دشمن عملی شده و طلاق در خانواده شکل می‎گیرد.

* مشکلات اقتصادی عامل مهمی در اختلافات زناشویی است

این کارشناس شاخص مازندرانی در حوزه مسائل اجتماعی با اشاره به مشکلات اقتصادی و متکی بودن بعد از ازدواج به والدین گفت: گاهی مشکلات اقتصادی موجب کم‎رنگ شدن نقش عاطفی در زندگی می‎شود که وابستگی مرد خانه به والدین، موجب شکل‎گیری اختلاف جزئی شده که با دخالت‎های نابه‎جای مادر شوهر و گاهی نیز پدر شوهر در زندگی مشترک جوانان است و عامل آن متکی بودن پسر خانواده به والدین بعد از ازدواج است.

وی تصریح کرد: در این میان باید به این موضوع توجه کرد که اگر دختر و پسر به آن درک از زندگی و بلوغ اجتماعی رسیده باشند، با حداقل امکانات نیز می‎توانند خوشبختی و رضایت را فراهم کنند.

اندرخورا با بیان اینکه برای تشکیل زندگی مشترک باید جنبه‎های اقتصادی درنظر گرفته شود، ادامه داد: بیشتر دختران بدون درنظر گرفتن شرایط اقتصادی همسر و توجه به خواسته‎های خود،  تن به ازدواج و تشکیل زندگی زناشویی می‎دهند و با گذشت مدتی، این زندگی مشترک به طلاق ختم می‎شود و گاهی بالعکس این موضوع، که دختر فقط با توجه به مادیات و شرایط اقتصادی پسر تن به ازدواج می‎دهد.

وی مهم‎ترین علت اختلاف زناشویی را ارتباط نادرست با خانواده‎های دوطرف دانست و تأکید کرد: یکی از مهم‎ترین علل اختلافات زناشویی، ارتباط با خانواده همسر و نگرش آنها در زندگی مشترک زوجین است که این موضوع با مشورت و دخالت نابه‎جای خانواده‎ها متفاوت است و مشکلات فراوانی را ایجاد می‎کند، حتی اگر زوجین اختلافی با یکدیگر نداشته باشند.

* اغلب فرزندان طعمه بی‎فکری والدین هستند

فشارهای روانی موجود در خانواده، موجب انتقال آن به فرزندان می‎شود که در این میان بیشترین آسیب متوجه فرزندی است که بدون تدبیر زوجین، وارد زندگی می‎شود که از قبل با مشکلات روحی و روانی دست و پنجه نرم می‎کرد.

گاهی این اقدام شاید در اوایل، مانع از جدایی رسمی بین زوجین شود، اما ادامه زندگی نیز با چنین شرایطی نرمال نمی‌شود و طبعات خود را نیز به همراه دارد.

اندرخورا با اشاره به اینکه اعتیاد عامل فروپاشی خانواده و آسیب‎های اجتماعی بر فرزندان می‎شود، خاطرنشان کرد: موضوع قابل توجه دیگری که در جامعه بیداد می‎کند اعتیاد است، که در این زندگی فرزند به حال خود رها شده و در مواجه با انواع آسیب‎های اجتماعی قرار می‎گیرد، زیرا پدر یا مادر خانواده فقط به فکر به‎دست آوردن مواد مخدر برای خود هستند و ناخودآگاه به‎هیچ‎ عنوان متوجه فرزند و کمبودهایش نیستند.

این کارشناس مسائل اجتماعی به طلاق عاطفی بین زوجین اشاره و اضافه کرد: گاهی نیز ترس از طلاق رسمی، موجب طلاق عاطفی می‎شود که زن و مرد در یک خانه و زیر یک سقف زندگی مشترک دارند، بدون هیچ ارتباط زناشویی و عاطفی، که در این میان فرزند آن خانواده مانند عروسک خیمه‌شب‎بازی، اسیر این زندگی به ظاهر مشترک است.

وی تصریح کرد: در این نوع زندگی، مرد و زن جداگانه به فکر زندگی خود هستند و توجه به فرزند گاهی به فراموشی سپرده می‎شود، در این میان نیز باز هم فرزند خانواده برای جبران محبت و عواطف خود به‌سوی شبکه‎های دنیای مجازی روی آورده و به‎نوعی معتاد به آن شده و از خود و زندگی واقعی غافل می‎شود.

اندرخورا در پایان گفت: هیچ دختر و پسری از آغاز زندگی مشترک تصور اینکه روزی گرفتار پدیده طلاق شوند، زندگی مشترک را آغاز نمی‎کنند، همه این امور تحت تأثیر عواملی قرار دارند که به نوعی در تشدید اختلافات دخیل هستند در این صورت اگر دختر و پسر با برنامه‎ریزی دقیق و استفاده از مشاوران خبره و داشتن اطلاعات کافی از جنس مخالف، می‎توانند ازدواج منطقی بر مبنای اصول داشته باشند.

به گزارش فارس، خانواده‎هایی که به‎سادگی و به‎دلیل اختلافات جزیی، زندگی را به یک زندان تبدیل می‎کنند، طی مرور زمان اختلافات تشدید شده و به یک فضای بی‎روح و رفتارهای تحقیرآمیز تبدیل می‎شود، در شرایطی که می‎توانست زندگی را از ابتدا با آگاهی صحیح و درک متقابل روابط زناشویی، به یک کانون گرم و صمیمی تبدیل کرد.

همه انسان‎ها در زندگی خود به‎نوعی در معرض آسیب‎های روحی و روانی قرار دارند که اگر به شکل مفید و موثر برای رفع و مدیریت این آسیب‎ها، اقدامی صورت نگیرد به نوعی به طلاق‎های متفاوتی منجر می‌شود.

* برداشت آخر

خانواده به‎عنوان یک هسته کوچک در جامعه، از اهمیت بسیار زیادی برخودار است و برقراری یک ارتباط سالم زناشویی، موجب کاهش مشکلات در جامعه می‌شود.

آسیب‎های اجتماعی که به‌واسطه امر طلاق به وجود می‎آیند، نه‎تنها متوجه خانواده‎ها است بلکه به جامعه نیز منتقل شده و نسل آینده را به مخاطره می‎اندازد.

اگر ازدواج را رعایت حقوق دوطرفه بدانیم و از تکالیف زناشویی از ابتدا آگاه باشیم و تن به ازدواج ناخواسته و فقط بر مبنای آداب و رسوم و اصرار والدین قرار ندهیم، به‎راستی می‎توان کانون گرم زناشویی را به‌وجود آورد و فرزندان سالم و با انگیزه به جامعه تحویل داد.

منبع: فارس