۰۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۲

نظر الهه کولایی درباره سرلیست اصلاح‌طلبان

یکی از چهره‌های اصلاح‌طلبان گفت: تردیدی نیست که بسیاری از مشکلات کشور با قطعنامه‌های تحریم و آثار آن ارتباط مستقیم داشته ولی اینکه همه این مشکلات را به تحریم نسبت دهیم، تقلیل‌گرایی است.
کد خبر : ۲۶۴۶۸۸
صراط: روزنامه آرمان امروز یکشنبه 94/8/3 گفت و گویی با الهه کولایی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و از چهره های فعال اصلاح‌طلب انجام داده که آن را از نظر می‌گذرانید: 

 تحلیل شما از آرایش سیاسی انتخابات آینده مجلس چیست؟

انتخابات مجلس آینده اهمیت زیادی دارد و در تعیین سرنوشت مردم و کشور نقش مهمی خواهد داشت. تجربه تاریخی نشان داده که پیش از برگزاری هر انتخاباتی در کشور، همه آن را حیاتی و سرنوشت‌ساز تلقی می‌کنند. این مساله ابعاد روانشناختی و جامعه‌شناختی دارد. احزاب قدرتمند و توسعه یافته می‌توانند تضمین‌کننده یک انتخابات پرشور و عقلانی باشند؛ انتخاباتی که برساخت یک مشارکت عقلایی و هدفمند است. اگر احزاب توانمند در کشور وجود داشته باشد، مردم با آگاهی و خردورزی سیاسی به سمت صندوق‌های رأی می‌آیند و در پی دستیابی به مطالبات خود برمی‌آیند. البته بسیاری از کشورهای جهان و به ویژه کشورهای منطقه خاورمیانه، همواره با چالش‌های انتخاباتی در برگزاری آن روبه‌رو هستند.

در دهه 60 که انقلاب تازه به پیروزی رسیده بود ما با آرمان‌گرایی روبه‌رو بودیم و این دهه را می‌توان دهه آرمان‌گرایی نامید. مردم ایران در دهه 70 به واقع‌گرایی روی آوردند. واقع‌گرایی سیاسی در این دهه به پارادایم اصلی جامعه تبدیل شد. در نتیجه دهه 70 را می‌توان دهه واقع‌گرایی نامگذاری کرد. در حالی که دهه 80 تفاوت‌های زیادی با دهه‌های گذشته دارد. این دهه را می‌توان دهه رویاگرایی نامید. در شرایط کنونی نخبگان عقلگرا تلاش می‌کنند در میان نسل‌های گذشته نوعی پیوند و قرابت به وجود بیاورند. به همین دلیل تلاش می‌کنند آرمان‌های مختلف را زیر چتر رویکرد اعتدال جمع کنند.

در انتخابات پیش‌رو نیز مانند گذشته، جریان‌های سیاسی تلاش می‌کنند زمینه را برای کسب قدرت و پیشبرد برنامه‌های خود آماده کنند. در شرایط کنونی که بیش از دو سال از عمر دولت تدبیر و امید می‌گذرد، یک واقعیت مهم برای افکار عمومی و جامعه مشخص شده و آن تاثیرگذاری اصلاح‌طلبان بر تحولات کشور، به‌ویژه مقطع کنونی است. در نتیجه انتخابات مجلس آینده از بسیاری از جهات دارای اهمیت است. اصلاح‌طلبان می‌توانند با عبور عقلانی از این مرحله، به بسیاری از دیدگاه‌های خود و مطالبات مردم جامه عمل بپوشانند. بی‌تردید مجلس آینده صحنه بازگشت افکار و رفتار گذشته نخواهد بود و مرحله جدیدی از حیات سیاسی جریان‌های سیاسی و به‌ویژه اصلاح‌طلبان را رقم خواهد زد. جریان تحولخواه ایران و به‌ویژه اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش‌رو تلاش خواهند کرد، پروژه نیمه‌تمام خود در انتخابات ریاست‌جمهوری سال92 را تکمیل کنند.

البته دیدگاه‌های متعارض نیز با این دیدگاه وجود دارد که قابل کتمان نیست و در جای خود قابل احترام است. از این واقعیت نیز نباید غافل شویم که محافظه‌کاران هم از تمام توان خود برای به دست گرفتن دوباره کرسی‌های مجلس در جهت بقای گفتمان خود استفاده خواهند کرد. به هر حال به نظر نمی‌رسد با وجود برخی بزرگ‌نمایی‌ها، کسی در پی احیای مجلس ششم باشد. البته این دوره مجلس در جای خود عملکردی تاریخی و تاثیرگذار داشت. دوره بازگشت به گذشته به پایان رسیده، مردم ایران به دنبال شرایط جدیدی برای زندگی صلح‌آمیز، مقتدرانه و رو به پیش در مسیر توسعه همه‌جانبه هستند. ساختار انتخابات مجلس شورای اسلامی چندلایه و چندوجهی است که در مناطق مختلف کشور تحت تاثیر سازوکارهای محلی قرار دارد. به همین دلیل در بسیاری از مناطق مناسبات و جهت‌گیری‌های سیاسی زیاد تاثیرگذار نیست و ملاحظات محلی، قومی و خانوادگی تاثیر بیشتری خواهد داشت. شرایط منطقه خاورمیانه و رخدادهای ناگواری که در بیشتر کشورهای اطراف ما در جریان است، نشان‌دهنده این واقعیت است که تنها راه تحول و پیشرفت کشور، حضور در پای صندوق‌های رأی و برگزاری انتخابات دموکراتیک است. انتخابات دموکراتیک کم‌هزینه‌ترین و پرفایده‌ترین راه‌حل برای برای حل مناقشات سیاسی جناح‌های سیاسی است. به دلیل اینکه احزاب در فضای سیاسی ایران نقشی پایدار ندارند و جای خود را به احزاب نوپا و گروه‌های جدید سیاسی داده‌اند، نوعی سیالیت وغیرقابل‌پیش‌بینی بودن رخدادها در فضای سیاسی ایران به وجود آمده است. این مساله می‌تواند انتخابات پیش‌روی مجلس شورای اسلامی را نیز تحت تاثیر قرار بدهد. ممکن است نتیجه انتخابات در ثانیه‌های آخر مشخص شود. یادتان باشد این ملت همیشه حماسه‌ساز بوده است. 

 برخی از اصلاح‌طلبان معتقدند در شرایط کنونی سرلیستی یک شخصیت معتدل مانند ناطق نوری بیشتر به مصلحت اصلاح‌طلبان است. در مقابل برخی معتقدند که جریان اصلاحات دارای پتانسیل زیادی است و سرلیست اصلاح‌طلبان باید از دل جریان اصلاح‌طلبی انتخاب شود. شما با کدام دیدگاه موافقید؟

تجربه نشان داده ما در دوره‌های انتخاباتی، سرانجام از آرمان‌ها و ایده‌آل‌ها به سوی واقعیت‌ها حرکت کرده‌ایم. اگر به انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 بازگردیم، به خوبی این روند را مشاهده می‌کنیم. در انتخابات سال 92 نیز اصلاح‌طلبان در ابتدا با آرمان‌ها و ایده‌آل‌های خود وارد رقابت انتخاباتی شدند. اما سرانجام واقعیت‌های جامعه، اصلاح‌طلبان را ناچار کرد تغییر مسیر بدهند و به انتخاب مقدور و واقعی روی آورند. در نتیجه اگر ملاک ما در انتخابات مجلس آینده نیز انتخابات ریاست‌جمهوری باشد، باید بگویم که با همه تفاوت‌هایی که بین این دو نوع انتخابات وجود دارد، در اسفندماه امسال هم گزینه‌های گوناگون پیش‌روی اصلاح‌طلبان قرار دارد. به همین دلیل اصلاح‌طلبان باید با دقت و عقلانیت، بهترین گزینه و رویکرد را برای موفقیت انتخاب کنند. باید در میان واقعیت‌های جامعه و آرمان‌های مطلوب تفاوت قائل شد. گزینه‌های اصلاح‌طلبان نوعی حداقل و حداکثر دربردارد. از میان «موفقیت مطلوب» و «موفقیت مقدور» یکی را می‌توان انتخاب کرد. روشن است که عقلانیت ما را به سوی «موفقیت مقدور» هدایت می‌کند. مساله دیگری که در این زمینه اهمیت دارد چگونگی عملکرد شورای نگهبان در مقوله تایید صلاحیت‌ها و به ویژه مساله تایید صلاحیت اصلاح‌طلبان است. رویکرد شورای نگهبان در این زمینه به‌طور قطع در مساله سرلیستی اصلاح‌طلبان نیز تاثیرگذار است. اگر شرایط به شکلی پیش برود که چهره‌های برجسته جریان اصلاحات موفق نشوند مورد تایید شورای نگهبان قرار بگیرند، وضعیت به صورتی خواهد شد که نزدیکی اصلاح‌طلبان به یک چهره معتدل، به مصلحت عمومی نزدیک‌تر است. اما اگر اصلاح‌طلبان شاخص تایید شوند، می‌توانند با رویکرد اجرایی کردن«موفقیت مطلوب» به دست آوردن اکثریت مجلس را هدف قرار دهند. با این حال، به نظر می‌رسد در شرایط فعلی با توجه به شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی، رویکرد اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس، تکرار تجربه آنها در انتخابات ریاست‌جمهوری سال92 باشد. 

 این یعنی مصلحت اصلاح‌طلبان ایجاب می‌کند در انتخابات مجلس از امثال آقای ناطق نوری حمایت کنند؟

بله، به نظر من اصلاح‌طلبان در صورت تایید نشدن کافی نامزدهایشان به این سو حرکت خواهند کرد. 

 شما تکرار رویکرد انتخابات ریاست‌جمهوری در حمایت از یک چهره غیراصلاح‌طلب را برای آینده اصلاح‌طلبان صحیح می‌دانید؟

 در شرایط کنونی موضوع صحیح یا غلط بودن این رویکرد مطرح نیست، بلکه بحث درباره استفاده از ابزارها و امکانات موجود برای تحقق اهداف آینده اصلاحات مطرح است. 

 آیا در انتخابات مجلس شخصیت‌هایی مانند آقای عارف نمی‌توانند مطالبات اصلاح‌طلبان را به پیش ببرند؟

 بهترین گزینه برای سرلیستی اصلاح‌طلبان و ریاست مجلس آینده دکتر عارف است. با این وجود انتخاب ایشان بستگی به این دارد که اصلاح‌طلبان چه سناریویی را برای حرکت خود انتخاب خواهند کرد. با توجه به عملکرد محافظه‌کاران در مجلس نهم، همچنین عملکرد دولت آقای روحانی، این احتمال که اصلاح‌طلبان اکثریت مجلس آینده را به دست بگیرند، زیاد است. البته این وضعیت تنها یک سناریوی پیش روی اصلاح‌طلبان است. سناریوهای دیگری نیز پیش‌روی اصلاح‌طلبان وجود دارد. یکی این است که اکثریت مجلس آینده از نمایندگان غیراصلاح‌طلب تشکیل شود. اصلاح‌طلبان باید برای چنین شرایطی نیز برنامه‌ریزی مناسب داشته باشند. اگر چهره‌های مطرح اصلاح‌طلب مورد تایید شورای نگهبان قرار بگیرند، احتمال سرلیستی دکتر عارف افزایش خواهد یافت. 

 سخن شما به این معناست که در شرایط کنونی آقای ناطق نوری و امثال ایشان شرایط بهتری نسبت به آقای عارف دارند؟

مساله مهم این است که کدامیک از این شخصیت‌های سیاسی با توجه به شرایط، ابزارها و سازوکارهای موجود، توان تاثیرگذاری بیشتری در پازل قدرت به سود مصالح عمومی خواهند داشت. اگر این مساله را مشخص کنیم، برای بسیاری از پرسش‌ها پاسخ منطقی روشن می‌شود. 

 اگر در شرایط فعلی آقای ناطق نوری وارد عرصه انتخابات نشود و چهره‌های مطرح اصلاح‌طلب نیز تایید صلاحیت نشوند آیا مصلحت اصلاح‌طلبان ایجاب می‌کند که حول شخصیت‌هایی چون علی لاریجانی که در شرایط کنونی چهره‌ای کاملا معتدل به خود گرفته است اجماع کنند؟

احتمال این مساله وجود دارد. البته من طبقه‌بندی و اولویت‌گذاری ارزشی نمی‌کنم، بلکه توجه شما را به امکان‌های واقعی جلب می‌کنم. با این حال اصلاح‌طلبان به دلیل تحولات آینده و تغییرات احتمالی که ممکن است در آرایش سیاسی انتخابات آینده صورت بگیرد، همه تغییرها را رصد می‌کنند، سپس برای تصمیم‌گیری اقدام می‌کنند. اگر اصلاح‌طلبان وزن سیاسی شخصیت‌های مختلف را در کنار یکدیگر قرار دهند و نسبت به رفتار آنها تصویر صحیحی ارائه دهند،این امکان وجود خواهد داشت که در میان سناریوهای مختلف که پیش‌روی آنان قرار دارد بتوانند بهترین رویکرد ممکن را در دستور کار خود قرار بدهند. دغدغه اصلی جریان اصلاح‌طلبی منافع ملی و مصالح عمومی است. به همین دلیل باید شخصیتی را برای سرلیستی خود انتخاب کنند که بیشترین فایده را همراه با کم‌ترین هزینه برای کشور داشته باشد. 

 ائتلاف اصلاح‌طلبان با اصولگرایان معتدل را در بدنه لیست‌های انتخاباتی صحیح می‌دانید؟

این مساله بستگی به شرایط انتخابات و همچنین کیفیت ورود جریان‌های سیاسی به عرصه انتخابات دارد. به همین دلیل نمی‌توان از اکنون استراتژی و رویکرد مشخصی را مطرح کرد. وضعیت انتخابات در فضای سیال جامعه ما و همچنین نقشی که شورای نگبهان در روند و سمت و سوی برگزاری انتخابات ایفا می‌کند تصمیم‌گیری را پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی می‌کند. در این روند از یک طرف آرمان‌ها و ایده‌آل‌ها و از طرف دیگر واقعیت‌های موجود اجتماعی و سیاسی وجود دارد. در نتیجه برای یک تصمیم‌گیری صحیح و عقلانی باید همواره این دو وضعیت با یکدیگر سنجیده شود تا در نهایت یک تصمیم عقلانی و دوراندیشانه اتخاذ شود. اگر چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب تایید صلاحیت شوند، ائتلاف اصلاح‌طلبان با محافظه‌کاران معتدل نمی‌تواند مطرح باشد. اما اگر چهره‌های برجسته اصلاح‌طلب، به دلیل ممانعت نهادهای نظارتی موفق نشوند وارد عرصه انتخابات شوند، به صورت طبیعی سناریوهای دیگر پیش‌روی اصلاح‌طلبان قرار خواهد گرفت. آنها نمی‌توانند به این روند بی‌توجه باشند. 

  برخی اصلاح‌طلبان معتقدند هدف اصلی اصلاح‌طلبان عدم حضور تندروها در مجلس آینده است. شما با این دیدگاه موافقید؟

این مطالبه، مساله‌ای بدیهی برای اصلاح‌طلبان به شمار می‌رود. مطالبه حداکثری اصلاح‌طلبان تشکیل مجلسی با ترکیب اکثریت اصلاح‌طلبان و همکاری با دولت آقای روحانی است. هدف اصلی اصلاح‌طلبان به دست آوردن اکثریت کرسی‌های مجلس است. مساله این است که این هدف چقدر در دسترس است؟ نمی‌توانیم نسبت به سازوکارها و تجربه‌‌های انتخابات در کشور توجه نکنیم. بر این اساس ما در میان «بهترین وضعیت» و «بدترین وضعیت»، طیفی از احتمال‌های گوناگون را پیش روی د اریم. وظیفه عقلانی و سیاسی اصلاح‌طلبان کاهش دادن خسارت‌های به قدرت رسیدن افراط‌گرایی از هر گرایش و جهت‌گیری است. شرایط مهمی که کشور ما را در برگرفته است اهمیت داشتن رویکرد صحیح و مناسب درباره واقعیت‌ها را به همگان، به‌ویژه لیدران جریان اصلاحات گوشزد می‌کند. این یک وظیفه مهم تاریخی است که در شرایط گسترش افراط‌گرایی در منطقه، فراروی همه ما قرار دارد. 

 چه انتقاداتی را به دولت آقای روحانی وارد می‌دانید؟

دولت آقای روحانی در شرایطی اداره کشور را برعهده گرفت که برخی سیاست‌های نادرست دولت گذشته خسارت‌های گسترده‌ای را ایجاد کرده بود. خالی کردن خزانه کشور از همه ذخایری که با خارج کردن منابع انرژی به دست آمد و باید در خدمت مردم و برنامه‌های توسعه همه‌جانبه به کار گرفته می‌شد، انجام تکالیف مورد انتظار مردم از دولت را با دشواری‌های جدی روبه‌رو کرده است. مهم‌ترین ناکارآمدی دولت به ناتوانی آن در به بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های انسانی در کشور و پیچیده شدن در حلقه‌های بسته و تنگ سیاسی افرادی است که برپایه علقه‌ها و وابستگی‌های غیرنهادی و کاملا سنتی در پی مدیریت کشور هستند. باز نکردن عرصه تعامل سازنده با جامعه داخلی و به‌ویژه نخبگان علمی و فکری، با دستاوردهای استراتژی موفق تعامل با جهان سازگار نیست. دولت به اهمیت و ضرورت تواناسازی جامعه مدنی و نهادهای آن توجه لازم و کافی نداشته است. ضمن اینکه تحولات عمیق در جهان و آثار آن بر سیاست و جامعه داخلی مورد توجه لازم و مناسب قرار نگرفته است. 

 جریان اصلاحات پس از روحانی چه برنامه‌ای برای تداوم مسیر حرکت خود خواهد داشت؟برنامه اصلاح‌طلبان برای پس از روحانی چیست؟

اصلاح‌طلبان که به تغییر مناسب و کافی در همه شئون و سطوح مدیریت کشور توجه دارند، به خوبی دریافته‌اند که اصلاحات همه‌جانبه نیازمند صبوری و بردباری بر پایه خردورزی و واقع‌گرایی است. آنها می‌دانند که در شرایط پیچیده و دشوار کنونی در غرب آسیا، حفظ وحدت، انسجام و تلاش برای تغییر و اصلاح در همه جنبه‌های زندگی نیازمند آگاهی و درک عمیق و گسترده است. آنها با پیگیری پروژه مبارزه با تندروی در اشکال گوناگون آن، تقویت نهادهای مدنی و فرهنگ مدنی را هدف قرار داده‌اند. بی‌تردید آموزش‌های تشکیلاتی، تواناسازی همه افراد جامعه و نیز ایجاد و تقویت نهادهای مدنی از مهم‌ترین تکالیف فراروی اصلاح‌طلبان است. به‌خوبی می‌دانیم که راه‌های بسیاری برای تغییر و اصلاح جامعه وجود دارد که مسیر سیاسی یکی از آنهاست. بنابراین فعالیت‌های اصلاحی می‌تواند در مسیرهای غیرسیاسی هم تداوم یابد. اصلاحات فقط یک مقوله سیاسی نیست. در شرایط مناسب، رقابت‌های سیاسی می‌تواند در مرکز این تلاش‌ها قرار گیرد. 

  دیدگاه شما درباره ائتلاف احتمالی روحانی، هاشمی و سیدحسن خمینی برای انتخابات خبرگان چیست؟

 این چهره‌ها از تاثیر و نفوذ ویژه‌ای در میان اصلاح‌طلبان و هوادارانشان برخوردارند و می‌توانند با انسجام خود قدرت جریان اصلاحات را در برابر محافظه‌کاران تقویت کنند. در سطح کنونی تحولات در جامعه ما شخصیت‌های سیاسی همچنان از نقش و نفوذی تعیین‌کننده برخوردار هستند. با این حال توجه به سازوکار انتخابات خبرگان و ماهیت روند انتخابات در کشور ما، نشان می‌دهد که این ائتلاف نمی‌تواند به ضرورت کارساز باشد. در این زمینه، روندی از اعتماد‌سازی و گفت‌وگو می‌تواند تاثیرگذار باشد. 

 روحانی در دوران پساتحریم با چه چالش‌هایی روبه‌رو خواهد بود؟

این دوره ساده و هموار نیست. تردیدی نیست که بسیاری از مشکلات اقتصادی- اجتماعی و حتی فرهنگی- سیاسی کشور با قطعنامه‌های تحریم و آثار آن ارتباط مستقیم داشته، ولی اینکه همه این مشکلات را به تحریم نسبت دهیم، تقلیل‌گرایی است. مشکلات پساتحریم در رفع تحریم‌ها خلاصه نمی‌شود. مدیریت جامعه‌ای پیچیده مانند جامعه ما، نیازمند رویکرد و روشی علمی با به کارگرفتن نخبگان فکری و علمی است. ضرورت به کارگیری سیاست‌ها و برنامه‌هایی که پیش از این در کشورهای دیگر مورد بهره‌برداری قرار گرفته است، همچنین شناخت و استفاده از موفقیت‌ها و شکست‌های دیگران، با مراجعه به کارشناسان و متخصصان قابل دسترسی است. دولت روحانی باید به انزوای دیدگاه علمی و کارشناسی در فضای پساتحریم پایان دهد. مبارزه با فساد یکی از اولویت‌های مهم در دوره پساتحریم است. در این زمینه گشودن فضای فعالیت‌های اقتصادی برای حضور فعالان اقتصادی و تقویت فضای کسب وکار بسیار اهمیت دارد. تقویت بخش خصوصی یکی از مهم‌ترین گام‌ها در مسیر دموکراتیک‌سازی کشور است. در همین زمینه رفع تبعیض‌های گوناگون علیه زنان در مسیر بهبود همه‌جانبه کشور و در تقویت مبانی اقتدار دولت تاثیرگذار است. 

 آینده رابطه ایران و آمریکا را با توجه به اتفاقات رخ داده در دو سال گذشته چگونه ارزیابی می‌کنید؟

رابطه ایران و آمریکا موضوع پیچیده‌ای است که تحت تاثیر عوامل گوناگون قرار دارد. در دو کشور گروه‌ها و جریان‌هایی هستند که در چارچوب منافع خود در پی شکل دادن به این روابط هستند. با توجه به ماهیت انقلاب اسلامی و تجربه‌های دهه‌های گذشته، بی‌اعتمادی شدیدی این روابط را شکل داده است. در همان حال، نظام بین‌الملل به صورت اساسی تغییر کرده است، در پیرامون کشور ما رخدادهایی شکل گرفته که ما را نیز به‌طور عمیق و گسترده تحت تاثیر قرار می‌دهد. در روابط بازیگران جهانی و منطقه‌ای هم تحولات چشمگیر ایجاد شده است. ما نمی‌توانیم به این دگرگونی‌ها بی‌توجه باشیم. منافع ایران و آمریکا در پرتو این تحولات، در برخی حوزه‌ها، تداخل و در حوزه‌هایی هم تقابل دارد. همه کشورهای جهان، کمتر یا بیشتر به این قاعده پایبند هستند که «منافع دائمی دارند و نه دوستان و دشمنان دائمی». ایران و آمریکا هم از این قاعده جدا نیستند. هر دو کشور در سال‌های گذشته منافع بسیاری را در پرتو دشمنی پایدار خود، به رقبایشان واگذار کرده‌اند. اینک دولت‌های هر دو کشور به منافع مشترک بیشتر توجه دارند.