۱۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۷:۵۰

حسام نواب صفوی: بی‌سوادی کارگردانان، مشکل سینمای ایران است

کسانی که در سینمای ایران، کارهای حاشیه‌ای دارند، یک دفعه بدون هیچ گزینشی کارگردان می‌شوند.
کد خبر : ۲۵۲۴۸۳
صراط: در این روزها کمتر کسی را می‌توان یافت که در مورد سینمای ایران جملات امید‌وار‌کننده بگوید. سینمای ایران جایگاه خود را در میان مردم و کارشناسان این حرفه از دست داده است. علت چیست؟

حسام نواب صفوی به بخشی از سؤالات ما پاسخ می‌دهد:

*زیبایی چهره را چقدر در بازیگر شدن مؤثر می‌دانید؟ آیا این ویژگی خدادادی در ماندگاری یک بازیگر در این عرصه مؤثر است؟ 

به طور کلی نمی‌توان زیبایی چهره را از بازیگری جدا دانست. شاید برای فیلم اول چهره مفید باشد و کسی که چهره مناسب داشته باشد، مردم بهتر او را قبول کنند اما اگر در فیلم‌های بعدی همین بازی تکرار شود، مردم متوجه می‌شوند که فقط باید چهره را ببینند و بازی متفاوت در این فرد وجود ندارد.

*با توجه به این صحبت‌ها، کیفیت بازی هنرپیشه در اولویت است. این طور نیست؟

در برخی از نقش‌ها، دیگر چهره مهم نیست و فقط کیفیت بازی هنر‌پیشه است که سرنوشت یک فیلم را تغییر می‌دهد و بازیگر را به جایگاه والایی می‌رساند. در سینمای امروز ایران برخی از بازیگران هستند که اگر بعضی از پلان‌های فیلمی که در آن ایفای نقش کرده‌اند را در بیاوریم و دوبله کنیم و سپس مونتاژ کنیم، فیلم دیگری ساخته می‌شود. 

*یکی از چالش‌های مهم بازیگران امروز «بازیگر ماندن» است. فاصله بازیگر شدن و بازیگر ماندن چقدر است؟

خیلی کار سختی است. خیلی‌ها وارد سینما شدند و حتی از جیب خود هزینه کردند و  نقشی را خریدند. بله، شاید بتوان در سینمای ایران نقشی را خرید، اما این افراد به سرعت از سینما دور می‌شوند. در واقع مردم باید یک نقش را ببینند و بپسندند و با بازیگر ارتباط برقرار کنند. بازیگر برای ماندگاری در این عرصه باید با مردم باشد، مطالعه داشته باشد، فیلم ببیند،‌ هنر فن بیان را فرار گیرد. این‌ها بخشی از جواب سوال شماست.

*آیا تجربه ایفای نقش در فیلم‌های مختلف  با موضوعات گوناگون در ماندگاری بازیگر مؤثر است؟

یک بازیگر برای حضور در این عرصه باید نقش‌های مختلف را تجربه کند. به نظر من نقش‌های تاریخی،‌ عیار یک بازیگر را نمایان می‌کند و بازیگر می‌تواند با حضور در نقش‌های تاریخی در میان مردم ماندگار شود. نکته مهم که بازیگر باید به آن توجه کند این است که از کلیشه‌شدن در یک نقش بپرهیزد و فقط در یک قالب قرار نگیرد.

*فیلم‌سازان سینمای کشور بازیگران را به این سمت سوق می‌دهند که فقط در همان نقشی که درخشیده‌اند، قرار بگیرند. و‌گرنه از سینما دور می‌شوند.

صحبت به جا و درستی است. متأسفانه مسئله‌ای که رایج شده است اینکه وقتی کسی در نقشی درخشید و دیده شد، بعد از آن، همه کارگردانان از او همان نقش را می‌خواهند و بازیگر را محدود می‌کنند. این موضوع برای من بارها اتفاق افتاده است.

*اگر بخواهیم از جنبه‌های مختلف به سینما نظر  کنیم،  بخش آموزش را در هنر بازیگری چطور ارزیابی می‌کنید؟

تحصیلات دانشگاهی بسیار مهم است. بعضی از افراد در شغل و حرفه دیگری هستند، اما گاهی اوقات به من می‌گویند: «من می‌توانم بازیگر شدم»؟!

پاسخی که به آن‌ها می‌دهم این است که اگر هنر بازیگری در مسیر درست خود قرار گیرد، بسیار کار سختی است و باید فرد مورد نظر آموزش‌های لازم بازیگری را پشت سر بگذارد. اما صرفاً اگر قرار باشد که پلانی گرفته شود و فیلمی بدون هدف ساخته شود،  فیلم‌سازی و بازی در این فیلم، کار سختی نیست و می‌توانید در این کار بازی کنید،‌ اما به هیچ وجه بازیگر نمی‌شوید.

*از نگاه شما آموزش در هنر بازیگری بسیار مهم است. آیا سینمای ایران به جای پرداختن به این موضوع درگیر مسائل حاشیه‌ای نشده‌ است. به طور مثال موضوعاتی مثل زیبایی چهره بیش از حد پرداخته نمی‌شود؟

تا حدودی همین است. اما مشکل جای دیگری است. سینمای ایران در حال حاضر مشکل کارگردانی دارد. در شغل‌های دیگر مثل پزشکی، مهندسی، قضاوت و حتی مشاغل ساده‌تر، شخص مورد نظر باید مراحل مختلفی را پشت سر بگذارد و آموزش کافی را ببیند تا به جایگاهی برسد. اما در سینمای ایران کسانی که کارهای حاشیه‌ای دارند، یک دفعه بدون هیچ گزینش و امتحانی، فیلم‌ساز می‌شوند و این موضوع که شما بیان کردید، نتیجه همین عمل است.

*پس انتقاد اصلی شما در سینمای ایران از فیلم‌سازان است؟ 

بله. در سینمای امروز ایران نگاتیو از بین رفته است و هر کسی می‌تواند کارگردان باشد فقط باید گفت: 

صدا، دوربین، ‌حرکت، همین.

*پس دلیل اصلی حال و روز سینمای ایران نبود علم کافی است. آیا برداشت من از صحبت‌های شما درست است؟

بله دقیقاً. نمی‌شود کسی گرافیک بخواند و بعد به درمان مردم بپردازد. کارگردانان ما، حتماً باید علم فیلم‌سازی را فراگیرد. این طور نیست که اگر کسی در چند کار مختلف، دستیار کارگردان بوده است، پس می‌تواند کارگردانی کند و فیلم بسازد. باید از کارگردانان آزمون گرفته شود، سطح معلومات آنان چک شود و بسیاری از مسائل دیگر رعایت شود تا اینکه بعد از آن به آن‌ها اجازه ساخت فیلم را دارد. 

*این نگاه شما به کارگردان‌ها از کجا سر‌چشمه می‌گیرد؟

توجه داشته باشید، نگاه من به سینما نگاه دلسوزانه است. زیرا افول سینمای ایران را مشاهده می‌کنم. این سوء برداشت ایجاد نشود که من به سینمای ایران نگاه خصمانه دارم. در مورد پاسخ به سوال شما باید گفت: زیرا یک فیلم را همه مردم می‌بینند. و در مورد آن نظر می‌دهند و حتی یک فیلم می‌تواند در جامعه به یک فرهنگ تبدیل شود. فیلم‌سازان ما از این جهت مورد توجه مردم هستند. امیدوارم روزی فیلم‌سازان ما با علم روز سینما آشنا شوند و سپس گزینش شوند و سینمای ایران احیا شود. تا این اتفاق نیفتد، هنر هفتم رو به افول می‌رود تا اینکه روزی نابود می‌شود.

نابودی؟ این صحبت تهدید خیلی جدی برای سینمای ایران است.

صد در صد همین است. وقتی مخاطب برای دیدن فیلم وقت و هزینه صرف می‌کند و آن فیلم هیچ نکته مثبتی ندارد، حتماً دلسرد می‌شود. این روزها همه در اطراف من به فکر ساختن فیلم هستند! این تهدید را باید جدی گرفت، وگرنه در سال‌های آینده چیزی به عنوان سینما نخواهیم داشت.

*به عنوان سؤال آخر و سؤالی که از همه با تجربه‌ها پرسیده می‌شود توصیه شما به جوان‌ها چیست؟

ابتدا تحصیلات دانشگاهی و بعد کار در این حرفه. بازیگران جوان، باید خلاق باشند‌، روی نقش خود کار کنند. هنر فن بیان بیاموزند. باید این را بدانند که بازیگری حرفه بسیار سختی است.