۱۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۲۶

خیانت، فراتر از لو دادن کربلای 4 بود

سرلشگر «رعد الحمدانی» فرمانده سابق گارد ریاست جمهوری صدام، در مصاحبه‌ با «روسیا الیوم» می گوید: «قرار بود نیروهای عراقی 10 تا 20 کیلومتر در عمق خاک ایران و در طول 1350 کیلومتر مرز دو کشور نفوذ کنند تا سران ایران نیروهای خود را به طرف مرز‌ها اعزام نمایند. این شرایط می‌توانست به نهضت آزادی، مهدی بازرگان و یارانش در ایران اجازه دهد که کنترل تهران را در دست بگیرند.»
کد خبر : ۲۴۳۶۷۰
صراط: هفته گذشته، پس از شکل‌گیری موج رسانه‌ای حول محور شهدای غواص و عملیات کربلای 4، طی یادداشتی به علل لو رفتن عملیات کربلای 4 پرداخته شد و در آن، مستنداتی از نقش آمریکا در حمایت اطلاعاتی از صدام و در نتیجه لو دادن عملیات کربلای 4 و شهادت فرزندان مظلوم ملت توسط بعثی‌ها ذکر گردید. در این یادداشت هم‌چنین به نقش بعضی گروه‌های سیاسی مخالف نظامی اسلامی هم‌چون مجاهدین خلق (منافقین) ، جبهه ملی و نهضت آزادی اشاراتی شد که با واکنش بعضی فعالین سیاسی و رسانه‌ای وابسته به این جریانات نشان‌دار هوادار آمریکا، مواجه شد.

در مهم‌ترین این واکنش‌ها، ابراهیم یزدی، دبیرکل حزب به اصطلاح نهضت آزادی، ادعاها درباره نقش این نهضت در لو رفتن عملیات کربلای 4 را «فرافکنی» خوانده و در مقابل این سؤال بنیادین که آیا نهضت آزادی نقشی در لو دادن عملیات کربلای 4 داشته یا نه، از پاسخ طفره رفت.

البته باید دانست که خیانت‌های گروه نهضت آزادی به انقلاب و نظام اسلامی و مردم مسلمان ایران، ریشه‌ای تاریخی دارد و به نوعی می‌توان گفت از ابتدای شکل‌گیری این جریان سیاسی بروز و ظهور داشته است تا حدی که این گروهک صراحتاً مخالفت خود با سقوط رژیم شاهنشاهی را اعلام و بنابر قول مهندس بازرگان، دبیرکل وقت نهضت، به‌عنوان آخرین سنگرهای دفاع از سلطنت، به دنبال تثبیت پایه‌های سلطنت پهلوی بود.

بر همین اساس، به‌منظور تبیین بیشتر نقش این گروه که از جانب حضرت امام(ره) فاقد هرگونه صلاحیت سیاسی و اجرایی شناخته شده و امام راحل در خصوص آنان فرمود: «نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدّی وابستگی کشور ایران به آمریکا است و در این‌باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است» بعضی از شواهد و قرائن خیانت‌های نهضت آزادی به کشور در دوران جنگ، ذکر می‌گردد.

 

آگاهی نهضت آزادی از طرح عراق برای آغاز جنگ و عدم اطلاع‌رسانی آن به امام و شورای انقلاب

یکی از نقاط تاریخ پرونده نهضت آزادی، ارتباطات ویژه اعضای این گروه با دشمن اصلی ملت یعنی آمریکا بوده است. ماهیت و ابعاد این ارتباطات که از سال‌های گذشته و پیش از انقلاب آغاز شده و تا ایام اخیر نیز تداوم داشته است، به‌ویژه در شرایط خاص کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی که از طریق ملاقات‌ها و دیدارهای اعضاء نهضت با رابطین سفارت آمریکا که در واقع جاسوس‌های سازمان سیاه بوده‌اند، از اهمیت بالایی برخوردار است.

در این خصوص ، «مارک گازیوروسکی»، محقق آمریکایی در مقاله‌ای که در سال 2012 در مجله «میدل ایست ژورنال» منتشر ساخت، به  یکی از این دیدارها اشاره می‌کند که در مهرماه 1358 در تهران میان «ابراهیم یزدی» و «عباس امیرانتظام» و دو تن از مأمورین سازمان سیا به نام‌های «جورج کیو» و «ران اسمیت» برگزار شده است.

این محقق آمریکایی می‌نویسد: «جورج کیو در مورد تدارکات عراق جهت حمله به ایران، برای یزدی و امیرانتظام گزارش داد و به آن‌ها گفت که آمریکا اسناد متقنی دارد مبنی بر انجام مانورهای نظامی از سوی عراق که فقط می‌تواند با هدف آماده‌شده عراق برای حمله احتمالی به ایران صورت گرفته باشد.»

مارک گازیوروسکی هم‌چنین از دیدار خود با رئیس وقت پایگاه سازمان سیا در ایران می‌نویسد و از قول او عنوان می‌کند که ده روز قبل از تسخیر لانه جاسوسی در ایران، با ابراهیم یزدی دیدار داشته و به او تأکید کرده است که اطلاعاتی دارد که حاکی از تصمیم جدی دولت عراق برای حمله به ایران است.

این در حالی است که نهضت آزادی با علم به حمله احتمالی عراق به ایران، این موضوع را به حضرت امام و شورای انقلاب منتقل نکرده است و با عدم اطلاع‌رسانی در این خصوص، زمینه تصرف بخش‌های زیادی از استان‌های غربی کشور توسط ارتش بعث را فراهم نموده است.

کودتای داخلی و براندازی نظامی اسلامی هم‌زمان با آغاز جنگ عراق علیه ایران

به‌نظر می‌رسد عدم اطلاع‌رسانی از آغاز جنگ به نهادهای مربوطه توسط نهضت آزادی، دلایل پشت پرده‌ای داشته است و نمی‌توان آن‌را صرفاً جدی نگرفتن این هشدارها توصیف کرد. در تحلیل دلیل سکوت نهضت آزادی تنها می‌توان به برنامه‌ریزی جهت سوءاستفاده از فرصت تهاجم دشمن بیرونی و زمینه‌سازی براندازی نظام نوپای اسلامی اشاره کرد.

در همین خصوص، سرلشگر «رعد الحمدانی» فرمانده سابق گارد ریاست جمهوری صدام، در مصاحبه‌ای با خبرگزاری روسی «روسیا الیوم» گفت: «بر اساس دستوراتی که به ما ابلاغ شده بود، فلسفه جنگ این بود که نیروهای ملی‌گرا مانند بازرگان از این طریق بتوانند حکومت را در تهران در دست بگیرند و ما را از عوارض انقلاب در ایران نجات دهند.»

رعد الحمدانی ادامه می‌دهد: «قرار بود نیروهای عراقی 10 تا 20 کیلومتر در عمق خاک ایران و در طول 1350 کیلومتر مرز دو کشور نفوذ کنند تا سران ایران نیروهای خود را به طرف مرز‌ها اعزام نمایند. این شرایط می‌توانست به نهضت آزادی، مهدی بازرگان و یارانش در ایران اجازه دهد که کنترل تهران را در دست بگیرند.»

آیا گفته‌های این فرمانده بعثی که در حلقه نزدیک‌ترین یاران صدام قرار داشته و قطعاً از اشراف اطلاعاتی خوبی به مسائل جنگ برخوردار بوده است، به معنای این نیست که نهضت آزادی قصد و برنامه بهره‌گیری از فرصت حمله نظامی صدام به ایران برای خیانت به ملت و براندازی و کودتا علیه نظام نوپای اسلامی را داشته است؟!

پاسخ این سؤال را نیز می‌توان در مقاله‌ای که مهندس بازرگان در اردیبهشت 1360، در روزنامه میزان با عنوان «مبارزه قانونی و مبارزه مسلحانه» نوشت و طی آن مشروعیت سیاسی و اعتقادی اقدام مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی را تئوریزه و تأیید نمود، پیدا کرد و جالب این‌جاست که در خرداد همین سال، منافقین خلق که به گفته خود مهندس بازرگان، فرزندان عزیز او به شمار می‌آمدند، اعلام قیام مسلحانه علیه نظام اسلامی کردند و طی آن با عملیات‌های متعدد خود، قریب به 20 هزار نفر از بزرگان انقلاب و فرزندان ملت را به شهادت رساندند.

هم‌چنین در این زمینه می‌توان به جزوه آموزشی محرمانه تولیدشده توسط نهضت با عنوان «تدوین استراتژی مبارزه» نیز اشاره کرد که در سال 1365 (سالی که عملیات کربلای 4 در آن اجرا شد) منتشر شد و طی آن صراحتاً از مبارزه مسلحانه به‌عنوان راه براندازی و سرنگونی نظام اسلامی نام برده شد.

تئوریسین‌های نهضت آزادی در این خصوص می‌نویسند: «برای تغییر وضع موجود و تبدیل به وضع مطلوب یا مقبول، در یک مرحله از رشد و تکامل حرکت، دیگر حرکت شدید و با زور سلاح خواهد بود. در آخرین مرحله، لاجرم باید با قتال کار را تمام کرد. بدون جنگ و بدون خونریزی امکان پیروزی ممکن نیست.»

ایفای نقش ستون پنجم برای دشمن بعثی

براساس تقسیم کار صورت‌گرفته در اتاق‌های فکر بین‌المللی که به منظور ساقط کردن نظام مقدس جمهوری اسلامی از طریق تحمیل جنگ همه‌جانبه که با هدایت و راهبری مستقیم آمریکایی‌ها صورت گرفت، یکی از مهم‌ترین وظائف گروه‌های سیاسی معاند انقلاب در داخل کشور، ایفای نقش ستون پنجم و جمع‌آوری اطلاعات حساس و حیاتی از وضعیت نیروهای مسلح ایران و طرح‌ها و برنامه‌های عملیاتی بوده است.

در خصوص نقش اطلاعاتی نهضت آزادی می‌توان به صورت‌جلسه هیئت اجرایی نهضت آزادی در اردیبهشت‌ماه 1367 اشاره کرد که امضای دکتر ابراهیم یزدی نیز پای این صورت‌جلسه مشهود است و طی آن، مسئله جمع‌آوری اطلاعات در مورد نقاط حساس دفاعی و نظامی ایران که ظرفیت حملات موشکی دارند و تأثیر حملات موشکی عراق بر مردم ایران تصویب شد. حال باید اعضای نهضت آزادی به این سؤال مهم پاسخ دهند که در زمانی که نهضت آزادی هیچ مسئولیت اجرایی و نظامی در کشور نداشته است و حتی به‌جرأت می‌توان گفت هیچ‌یک از اعضای آن در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضور نیافته‌اند، جمع‌آوری چنین اطلاعاتی چه کارکرد و خاصیتی برای حزب داشته است؟!

پاسخ این سؤال به‌ویژه در فقره اخیر صورت‌جلسه یعنی تأثیر حملات موشکی عراق را می‌توان در اعترافات یکی از فرماندهان ارشد عراقی که پس از عملیات والفجر 10 در اسفند سال 66 به اسارت نیروهای اسلام درآمد جست‌وجو کرد که در پاسخ به چرایی آغاز مجدد جنگ شهرها و موشک‌باران مناطق مسکونی توسط صدامیان، سند مؤثر بودن این حملات را اطلاعیه‌های نهضت آزادی می‌خواند و به تحلیل اعضای گروهک منافقین در تأثیرگذار بودن این حملات هوایی که با استناد به اطلاعیه‌ها و جزوات نهضت آزادی صورت می‌گرفت، اشاره می‌کند.

کار نهضت آزادی در جنگ تحمیلی به‌جایی رسید که حتی «محمد سلامتی» دبیر کل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که از لحاظ طیف‌بندی سیاسی جدید با نهضت آزادی در یک گروه قرار می‌گیرد، طی مصاحبه‌ای در آبان 75 شکوه و گلایه خود از عمل نهضت آزادی را این‌گونه بیان می‌کند که «نهضت آزادی متأسفانه در جریان جنگ تحمیلی به مرز خیانت رسید.»

جنگ روانی و تبلیغاتی نهضت آزادی علیه رزمندگان اسلام

شاید یکی از مهم‌ترین و بی‌شرمانه‌ترین خیانت‌های نهضت آزادی مسئله جنگ روانی و تبلیغاتی این گروهک ضد مردمی و ضد انقلابی علیه رزمندگان اسلام و مدافعان اسلام و انقلاب در مقابل حمله صدامیان بود.

این رفتار خائنانه که به کرات توسط مسئولین سیاسی و نظامی کشور بدان اشاره و تصریح شده است، تا جایی پیش رفت که شعار بنیادینِ قرآنی امام و امت (جنگ تا رفع کل فتنه‌های عالم) را ناشی از افکار مارکسیستی خواندند که همین نکته نیز مورد بهره‌برداری «طارق عزیز» وزیر امور خارجه عراق در دوران جنگ در سازمان ملل متحد قرار گرفت و طی آن، وی نظام ایران را جنگ طلب و آغازگر جنگ نامید.

در همین زمینه، روزنامه جمهوری اسلامی در سال 81 در مقاله‌ای می‌نویسد: «نهضت آزادی در دوران جنگ، با صدور اطلاعیه و نامه‌پراکنی علیه رزمندگان، هم‌صدا با بوق‌های استکباری عمل می‌کرد و در بسیاری از موارد از مواضع سازمان منافقین حمایت می‌کرد.»

سران نهضت در جنگ روانی علیه نظام اسلامی و امت انقلابی که در سال‌های دفاع مقدس در مقابل ابرقدرت‌های شرق و غرب ایستادگی کردند، از هر ابزاری استفاده نمودند. نهضت آزادی در بهمن‌ماه 1365 پس از عدم‌الفتح کربلای 4 و در میانه پیروزی‌های غرورآفرین کربلای 5، طی نامه‌ای سرگشاده ملت ایران و رزمندگان و جانبازان را آتش‌بیار صهیونیست‌ها نامید.

«دکتر علی‌اکبر ولایتی» وزیر امور خارجه وقت، خیانت نهضت آزادی به جنگ و رزمندگان اسلام را این‌گونه توصیف می‌کند: «رو به روی رزمنده‌ها، صدام و پشت سرشان [به عنوان دشمن داخلی] نهضت آزادی بود. یعنی رو به روی شما توپ‌های عراقی‌ها بود و پشت سرشان خنجری بود که از سوی بعضی افراد بر پشت جبهه مقاومت فرو می‌رفت و آن هم تبلیغات نهضت آزادی بود.»
منبع: فارس
برچسب ها: صراط کربلای 4