۲۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۲

آینده روابط با عربستان چگونه است؟

کارشناس مسائل خاورمیانه گفت: دولت‌های پیرامونی و در رأس آن عربستان سعی کرده‌اند با فرافکنی، بیداری اسلامی و ناخرسندی جمعی مردم یمن را به جمهوری اسلامی ایران و گروه‌های منتسب به آن مرتبط کنند و نوعی فرار رو به جلو را انجام دهند.
کد خبر : ۲۲۷۱۲۳
صراط: خبرگزاری فارس در گفتگو با «صباح زنگنه» و «عبدالرسول شبیبی» کارشناسان مسائل خاورمیانه نگاهی به عربستان سعودی و تحولات رخ داده در این کشور طی سال گذشته میلادی و بخصوص ماه‌های گذشته و نیز روابط ایران و عربستان داشته است.

وضعیت یمن برای عربستان سعودی بغرنج شده و برخی مقامات یمنی و سعودی، ایران را در تحولات اخیر دارای نقش می‌دانند و از آن ناراضی هستند. نظر شما در این باره چیست؟
 
شبیبی: در رابطه با یمن بعد از کناره‌گیری علی عبدالله صالح در سال 2011 و انقلاب مردمی و اعتراضات گسترده‌ای که در رابطه با این دیکتاتور صورت گرفت، شورای همکاری خلیج فارس و در رأس آن عربستان سعودی با ارائه طرحی سعی کردند که به صورت مسالمت‌آمیز دیکتاتور یمن را از قدرت خارج و سپس معاون وی را به عنوان رئیس‌ جمهور روی کار بیاورند و در این راه سعی کردند به گونه‌ای عمل کنند که اعتراضات مردمی به آرامی کنترل شود و علی عبدالله صالح به صورت مسالمت‌آمیز از صحنه رودررویی با مردم و انقلابیون خارج شود. این در حالی است که متاسفانه واقعیت، مشکلات و بحران‌های یمن از سوی شورای همکاری خلیج فارس و همسایه بزرگ آن یعنی عربستان کاملاً نادیده گرفته شده بود و زیرساخت‌ها و مشکلات اقتصادی و فساد گسترده اداری و همچنین نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌ها با روی کار آمدن دولت جدید یعنی دولت منصور همچنان باقی ماند و اعتراضات مردم بی‌پاسخ گذاشته شده بود.
 
*تلاش ریاض برای مرتبط کردن بیداری اسلامی در یمن به ایران
 
از طرف دیگر شورای همکاری خلیج فارس هم سعی می‌کرد که با حمایت از طرحش یعنی روی کار آوردن نخست‌وزیر و رئیس‌ جمهور مورد نظرش این موضوع را پیگیری کند و در کنار این تحولات، موج افزایش نفوذ و اقدامات گروهک القاعده در یمن نیز رو به ازدیاد بود که موج دیگری را در داخل یمن به وجود آورد و همه این اتفاقات باعث شد که شاهد اعتراضات مردم نسبت به وضعیت نابسامان اقتصادی در یمن باشیم که این اعتراضات غلیان کرد و نهایتاً هم منجر به بیداری عمومی تمامی احزاب و گروه‌ها شد.
 
اگر چه عربستان و ریاض سعی می‌کرند که این بیداری را به جمهوری اسلامی ایران مرتبط و آن را سیاسی قلمداد کنند، اما همانطور که جنبش انصارالله اعلام کرد و با توجه به اینکه حوثی‌ها در یمن حدود 30 درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند اتفاقات، انقلاب و راهپیمایی‌هایی که در این کشور صورت گرفت نه تنها حوثی‌ها را در بر می‌گرفت، بلکه حضور میلیونی مردم یمن در تظاهرات نشان می‌داد که علیرغم تبلیغات مسموم غرب و شورای همکاری خلیج‌فارس و همچنین عربستان سعودی، مردم یمن نسبت به وضعیتشان معترض بودند و دامنه این اعتراضات آنقدر گسترده شد که باعث شد رئیس جمهور از برخی از تصمیماتش مانند قطع یارانه‌های سوخت عقب‌نشینی کند و نسبت به برخی موارد نیز اصلاحاتی را انجام دهد.
 
ولی با توجه به عمق فساد و نابرابری حاکم بر یمن، طبیعتاً خواسته‌های مردم یمن نیز فراتر از این رفت که نهایتاً هم منجر به کناره‌گیری و استعفای منصور شد.
 
* فرار رو به جلوی عربستان در تحولات یمن
 
دولت‌های پیرامونی و در رأس آن عربستان سعودی سعی کرده‌اند با فرافکنی، این بیداری اسلامی و این ناخرسندی جمعی مردم یمن را به جمهوری اسلامی ایران و گروه‌های منتسب به آن مرتبط کنند و نوعی فرار رو به جلو را انجام دهند، اما حضور حداکثری اطیاف و حضور حداکثری مردم یمن ثابت می‌کرد که این موضوع نه تنها جنبه فراملی ندارد، بلکه به لحاظ مذهبی منتسب کردن آن به گروه اقلیت می‌تواند نوعی فرار رو به جلو به حساب آید و دنبال کردن سیاست‌های عربستان سعودی را نشان می‌دهد.
 
در عین حال شورای همکاری خلیج‌فارس با حمایت عربستان درصدد است این بیداری و موج را به نفع خود مدیریت و همچنان رژیم‌های مرتبط با برخی نظام‌های مرتجع را حفظ کند و یا حداقل آنها را روی کار بیاورد که تمامی اینها سیاست‌هایی بوده که متأسفانه همواره بدون در نظر گفتن خواست عمومی مردم یمن و بدون در نظر گرفتن خواست اکثریت این مردم دنبال شده است. ضمن اینکه تحرکات ایذایی در قالب‌های مختلف، انفجارات، نسبت دادن، تلاش برای ایجاد بحران و آشوب‌ها همگی در این چارچوب قرار می‌گیرد که همسایه شمالی یمن درصدد است که این انقلاب و بیداری را به فراتر از مرزهای یمن برای منحرف کردن افکار عمومی منطقه و خارج از منطقه نسبت دهد تا بتواند همچنان سیاست‌های خودش را در یمن دنبال کند.
 
انصارالله در یمن برخلاف روال گذشته علیرغم درگیری‌های شدیدی که با القاعده دارد و همچنین اختلاف‌نظری که با آمریکایی‌ها داشته و انفجارات و عملیات‌های انتحاری مدیریت شده از سوی همسایه شمالی، ولی کوچک‌ترین تعرضی نسبت به همسایه شمالی خود و حدود و ثغور آن نداشته، حتی بارها سعودی‌ها به دنبال آن بودند که با حرکت‌های ایذایی بتوانند نفوذی برای اقدامات نظامی و مداخله در مسائل و موضوعات یمن پیدا کنند که با حضور مردم بیدار یمن این توطئه همچنان خنثی شده و طبیعی است که این خواست کشورهای مرتجع و همسایه شمالی نخواهد بود و آنها سیاست‌های خودشان را برای فرافکنی و القای نفوذ ایران و انحراف افکار عمومی همچنان دنبال خواهند کرد.
 
* افزایش صادرات و تعهد به پایین آوردن قیمت نفت برای ضربه زدن به عراق، ونزوئلا و روسیه و ایران

در خصوص کاهش قیمت نفت، مقامات کشورمان این موضوع را خیانتی دانستند که از ذهن ملت‌های جهان اسلام پاک نخواهد شد. آیا این موضوع نشانگر تغییر رویکرد دولت روحانی در قبال عربستان سعودی است؟
 
زنگنه: نفت به عنوان یک کالای استراتژیک نقش زیادی در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی و داخلی کشورها ایفا می‌کند. موضوع نفت یک موضوع فنی، سیاسی و اقتصادی است و نمی‌توان همه عوامل را به گردن سعودی انداخت، چرا که پیش‌بینی سقوط قیمت نفت از چند سال قبل وجود داشت، اما ادامه افزایش صادرات و تعهد در پایین آوردن قیمت نفت حاکی از یک سیاست است. تولید نفت صخره‌ای و شل در آمریکا یک دهه است دنبال می‌شود و سعودی در اوپک می‌توانست تدابیری بیندیشد تا مانع کاهش نفوذ اوپک در دنیا از طرق دیگر باشد و نه پایین آوردن قیمت نفت.
 
عربستان سعودی در گذشته زمانی که احساس خطر می‌کرد، همه تولیدکنندگان را فرا می‌خواند، اما چرا در این دوره خاص حاضر نمی‌شود به گفت‌وگویی جواب دهد. به نظر می‌رسد هدف عربستان زیان زدن به منافع تولیدکنندگانی مانند ونزوئلا، عراق، ایران و روسیه باشد. استفاده کنندگان نهایی این وضعیت صرفاً آمریکایی‌ها هستند و عربستان هم متضرر شد و حدود 40 میلیارد دلار کسری بودجه پیدا کرد و مجبور شد از ذخایر ارزی خود استفاده کند و با سیاست شاه جدید مبنی بر دادن یارانه بیشتر به مردم نیز 30 میلیارد دلار دیگر مصرف شد که این وضعیت کشور را وارد فاز جدیدی می‌کند که مردم مرتب در انتظار کمک‌های یارانه‌ای خواهند بود. اقدام به کاهش قیمت نفت و ادامه تولید آن با علم به اینکه بازار بیش از ظرفیت نفت دارد، ناشی از توافق عربستان سعودی با آمریکاست.
 
عربستان از این فرصت استفاده کرد و سخن روحانی درست است. اینکه فراموش می‌شود یا نه، به رفتار آینده عربستان بستگی دارد که آیا می‌تواند مانند ملک فیصل عمل کند یا همچنان برخلاف سیاست وی رفتار می‌کند. فیصل صادرات نفت به غرب را برای حمایت از فلسطین و جهان عرب قطع کرد، اما سیاست کنونی حاکمان سعودی برعکس است.
 
حضور ظریف در مراسم درگذشت پادشاه عربستان از سوی برخی جریانات در ایران مورد انتقاد قرار گرفت چون در حال حاضر در اوج جنگ سرد بین ایران و سعودی‌ها هستیم. به نظر شما حضور در مراسم مرگ ملک عبدالله در این سطح لازم بود یا خیر؟
 
شبیبی:‌ حضور وزیر امور خارجه در حالی صورت گرفت که تعداد قابل توجهی از کشورها در حد سران رؤسای قوا و مسئولان تراز اول کشورها شرکت کردند، ضمن اینکه حضور در مجلس ختم یک حضور پروتکلی است کما اینکه گفت‌وگو و گفتمان به معنای مصالحه و تسلیم شدن نیست. تسلیت گفتن هم به معنی همپوشانی سیاست‌ها و یا تأیید سیاست‌های کشور نیست، در حالی که این امر یکی از عرف‌های دیپلماتیک محسوب می‌شود.
 
حضور ظریف به عنوان فرستاده جمهوری اسلامی ایران در مراسم ختم پادشاه فقید عربستان جزو روش‌های دیپلماتیک برای تسلیت به یک کشور همسایه محسوب می‌شود، این در حالی است که سیاست‌های ریاض و سیاست‌های تهران در برابر یکدیگر همچنان واضح است که ممکن است در خیلی از عرصه‌ها با هم اختلاف‌نظر داشته باشند که حضور در مراسم ختم و ترحیم، به معنی تأیید سیاست‌های یک کشور تلقی نمی‌شود.
 
ضمن اینکه ما شاهد بودیم که خیلی از کشورها در سطوح مختلف و خیلی بالاتر شرکت و حتی رؤسای سابق کشورها در کنار رؤسای فعلی حضور داشتند، بنابراین حضور محمد جواد ظریف باید فارغ از دیدگاه‌های سیاسی از سوی کارشناسان مدنظر قرار گیرد.
 
تغییرات جدید در عربستان سعودی چه تاثیراتی در سیاست خارجی و داخلی این کشور خواهد داشت؟
 
شبیبی: اتفاقات و انتصابات اخیری در عرصه داخلی و بعد از درگذشت ملک عبدالله در عربستان رخ داد و برخی از ناظران و کارشناسان این انتصابات را به انقلاب تعبیر کردند، هر چند که برخی رسانه‌ها و مطبوعات سعودی سعی کردند از آن به عنوان رفرم و اصلاح یاد کنند، ولی واقعیت این است که اتفاقات رخ داده بسیار گسترده بود.
 
در این اتفاقات با اینکه پادشاه فقید هنوز دفن نشده بود پادشاه جدید انتصابات خود را اعلام کرد که این موضوع بسیار کم‌سابقه بود، نکته دوم این بود که دو پسر پادشاه قبلی یعنی ترکی و بن‌عبدالله در انتصابات جدید که امرای مکه و ریاض بودند از پست‌های خودشان با حکم پادشاه جدید برکنار شدند و دو وزارتخانه آموزش عالی و آموزش و پرورش بر اساس فرمان حکومتی در هم ادغام شدند.
 
*دعوای داخلی در عربستان
 
معنای این حرف آن است که رویکرد ظاهراً اصلاح‌طلبانه‌ای که ملک عبدالله دنبال می‌کرد مورد توجه و تأیید پادشاه جدید نبود و نوعی رجعت به سنت و حرکتی تند در عرصه دینی تلقی می‌شد. 12 نهاد و دستگاه دولتی طبق فرمان جدید پادشاه مانند کمیته و شورا و مواردی از این قبیل و حتی شورای عالی امنیت ملی منحل شد که ریاست آن قبلاً بر عهده بندر بن‌ سلطان بود. همچنین خالد بن بندر نیز از ریاست سازمان اطلاعات عمومی برکنار شد. این در حالی است که خالد بن‌ بندر حدود 6 ماه پیش توسط ملک عبدالله به ریاست این شورا منصوب شده بود، یعنی کمتر از 7 ماه از ریاست آن نگذشته بود که توسط ملک سلمان از کار برکنار شد.
 
عبدالعزیز پسر ملک‌ سلمان نیز قائم‌ مقام وزارت نفت شد که این وزارتخانه یکی از وزارتخانه‌های بسیار کلیدی در عربستان به حساب می‌آید و همچنان پسر دیگر شاه هم وزیر دفاع شد. 11 وزیر جدید وارد کابینه شدند، در حالی که هیچ سابقه‌ای در کابینه‌های قبلی نداشتند. 7 وزیری که کمتر از دو ماه از عمرشان در کابینه می‌گذشت نیز برکنار شدند. در کنار این موارد شاهد بودیم که نوادگان عبدالعزیز یعنی نسل سوم در حالی وارد سیستم شدند که 15 نفر از مسئولان وزارتخانه و وزرا و امرای مناطق و مستشاران از خاندان حاکم محسوب می‌شوند. سعی شده است این اتفاقات جدید به گونه‌ای آنالیز و بیان شود که عنوان رفرم بیان و روی کار آمدن دولتی تکنوکرات و مدرن را نوید دهند، این در حالی است که من از این اتفاقات به تعبیر دعوای داخلی استنباط می‌کنم.
 
* تغییری در سیاست خارجی عربستان رخ نمی‌دهد
 
وزیر خارجه با حدود 4 دهه سابقه وزارت همچنان در پست خود ابقاء شد و این اتفاق برای وزیر دارایی و وزیر نفت هم رخ داد. صحبت‌هایی که ملک سلمان پس از انتخاب و انتصابش در تلویزیون داشت، با اینکه قبلا کاملاً اصلاح و هماهنگ شده بود، اما نشان از سیاست‌های آتی دولت بود. وی در این صحبت‌ها تأکید کرد همواره سیاست‌های قبلی را دنبال خواهد کرد و معنایش این است که سیاست خارجی عربستان ادامه سیاست خارجی حاکم قبلی است و علاوه بر آن ابقاء افراد قبلی وزرای حاکمیتی (وزرای خارجه و نفت) و انتصاب پسر شاه به عنوان وزیر دفاع نشان می‌دهد که رویکرد پادشاه جدید رویکرد قابل توجهی نسبت به رویکرد قبلی پادشاه فقید است. بسیاری از مفسران و کارشناسان رویکرد پادشاه جدید را با ملک فهد برابر می‌دانند و آن را رجعت تلقی می‌کنند، در عین حال به نظر می‌آید با صحبت‌هایی که از سوی کارشناسان مختلف صورت گرفت و با توجه به نحوه چیدمان و انتصابات صورت گرفته، نباید انتظار داشت که در رویکرد ریاض خصوصاً در مسائل سیاست خارجی تغییر و تحولی صورت گیرد.
 
جالب است که بدانید یکی از مقامات ارشد آمریکایی در دیدار اخیری که به همراه اوباما با ملک سلمان انجام داد با تأکید بر اینکه اسمش محفوظ بماند گفت که در هواپیمای اختصاصی باراک اوباما و تیمش صحبتی را با پادشاه جدید عربستان داشته است که علیرغم پراکنده‌گویی که در صحبت‌های ملک سلمان دیده می‌شد و داستان‌های هزار و یک شبی که وی می‌گفت، اما پادشاه جدید عربستان بر روی کلید واژه ایران‌هراسی تأکید فراوانی داشته است که می‌تواند حاصل القائات مختلف منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای باشد و برآیند این انتصابات، گفتمان مقامات ارشد و ابقاء برخی از مقامات کلیدی می‌تواند ادامه سیاست‌های قبلی عربستان سعودی به ویژه در رابطه با جمهوری اسلامی ایران تلقی شود و به نظر می‌آید که نباید انتظار تغییر یا رفرم را در دولت یا حاکمان جدید عربستان داشته باشیم.
 
* ایران و عربستان باید در پرونده‌های منطقه‌ای به حدود یکدیگر احترام بگذارند
 
ایران و ترکیه در قبال سوریه اختلافات عمیقی دارند، اما با تفکیک پرونده‌ها و موضوعات بین آنها شاهد هستیم که علیرغم این اختلاف در موارد دیگر با یکدیگر همکاری داشته و حجم مبادلات دو کشور در سال جاری به 30 میلیارد دلار خواهد رسید. آیا با عربستان نیز می‌توان به تفکیک پرونده‌ها از یکدیگر به توسعه روابط رسید؟
 
زنگنه: کشورها با هم قابل مقایسه نیستند، اما رویه‌ای که با ترکیه دنبال شد، عملیاتی، کارآمد و معقول است. اقتصاد ایران و ترکیه مکمل هم هستند، اما اقتصاد ایران و عربستان مکمل نیستند، چرا که هر دوی آنها نفت و پتروشیمی را دارند. ما باید به دنبال طرحی برویم که متناسب با داشته‌ها و نیازمندی‌های دو طرف باشد. باید به این فکر باشیم که در کجاها می‌توانیم به منافع بیشتری برسیم و در پرونده‌های اختلاف‌آمیز حدود یکدیگر را به رسمیت شناخته و به آنها احترام بگذاریم.
 
* نمونه‌ای از همکاری ایران و عربستان در پرونده لبنان
 
یک دهه قبل که اختلافات در لبنان اوج گرفته بود، عربستان وارد شد تا پیمان طائف را احیا کند و ایران نه تنها ممانعت نکرد، بلکه از آن حمایت کرد و منافع احزاب و مردم لبنان با این همکاری تامین شد. باید حد و حدود عربستان و ایران در پرونده‌های منطقه‌ای مشخص شود و به تعریف جدیدی از روابط با این رویکرد برسیم.
 
موارد ناممکنی مانند تمایل به وجود حاکم سنی در عراق از سوی عربستان وجود دارد که شدنی نیست، اما شاید در مورد مسائل دیگر بتوان گفت‌وگو کرد. حق رای و انتخاب مردم در کشورهای منطقه قابل اجراست که اگر ایران و عربستان در این خصوص به تفاهم برسند، شدنی و قابل پیاده شدن است. عربستان باید بپذیرد که هر انسانی حق رای دارد که این می‌تواند مبنایی باشد تا کشورهای منطقه از پرداخت هزینه‌های زیاد در جان، مال و سرنوشت‌شان نجات یابند.
 
* مبارزه با تروریسم یکی از راه‌های همکاری تهران- ریاض/ عربستان در دوره جدید به لاک دفاعی در مقابل تروریست‌ها می‌رود
 
تغییرات رخ داده در مقامات سعودی پس از درگذشت شاه سابق و ترکیب کابینه جدید در عربستان سعودی را چطور ارزیابی می‌کنید؟
 
زنگنه: برای جمهوری اسلامی ترکیب جدید وزرا به خصوص در بخش سیاسی و امنیتی مناسب‌تر از ترکیب قبلی است. با حذف بندر بن سلطان یک گام مثبتی برداشته شد. با مسئولیت‌پذیری محمدبن نایف به عنوان مسئول شورای سیاسی- امنیتی دولت می‌توان به این نتیجه رسید که شاهد مواضع تند سابق سعودی نسبت به ایران نباشیم، هر چند سعود الفیصل به عنوان وزیر خارجه در پست خود ابقا شد.
 
محمدبن نایف شخص با تجربه‌ای است که عمده مسئولیتش متمرکز بر تروریسم، القاعده و داعش خواهد بود و این بدان معناست که همچنان نگرانی اصلی عربستان تروریسم است که این می‌تواند مدخل مشترکی برای همکاری ایران و عربستان باشد. سعودی می‌داند که نه تنها با تروریسم به شکل کلی آن روبروست، بلکه در آینده با سیل داعشی‌ها هم روبرو خواهد بود که این زمینه همکاری 2 کشور در آینده خواهد بود.
خبر فوری

علت شلیک پدافند هوایی در اصفهان و تبریز