۱۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۵:۵۵

اصلاح‌طلبان؛ 13 سال در حسرت پیروزی

جریان اصلاحات هم‌اکنون به این اعتقاد رسیده است که توانسته با گذشت 5 سال از فتنه سال 88، بدنه هواخواه خود در خیابان‌ها را بازسازی و حتی بازنمایی کند.
کد خبر : ۲۲۵۰۹۱
صراط: اصلاح‌طلبان حدود 13 سال است که در هیچ انتخاباتی نتوانسته‌اند حائز اکثریت آرای مردم شوند.

این گزاره که بی هیچ تعارفی اصلاح‌طلبان را با چالش‌های جدی در مقابل تمامی ادعاهای خود مواجه کرده است؛ می‌رود تا سرنوشتی محتوم را در مقابل این جریان سیاسی قرار دهد و کاری کند که یا آنها مرگ سیاسی اصلاحات را اعلام کنند و یا اینکه در حالتی کم احتمال حاضر باشند مانیفست فکری اصلاح‌طلبی را که شامل دودو زدگی با ولایت مطلقه فقیه، تأکید بر سکولاریزاسیون و زندگی در دهکده جهانی آمریکا، برداشت‌های پلورالیستیک از دین و مخالفت با «مقاومت» است را تغییر دهند و این تغییر را نیز اعلام کنند.

اما عقل سلیم سیاسی و تدقیق در سابقه رفتاری اصلاح‌طلبان اینطور خبر می‌دهد که چهره‌های این جریان هرگز چنین کاری نخواهند کرد.
به جای توجه به خواسته‌های اشاره شده اما این اصلاح‌طلبان هستند که دائم بر اکثریت بودن خود در جامعه تأکید دارند. برای هر انتخاباتی خود را تعیین کننده فرض کرده و همه نوع رفتاری اعم از شرکت در انتخابات، قهر با انتخابات (مثل انتخابات مجلس نهم) و اعتراض خیابانی به نتایج انتخابات (همانند آنچه در سال 88 رخ داد) در پرونده آنها پیدا می‌شود.

در تمام این رخدادها و فروضات یک اصل اساسی به روشنی قابل فهم است و آن اینکه ژنتیک جریان اصلاح‌طلب هرگز توان آشتی با نظام ولایت فقیه و آرمان‌های مؤکد امام راحل را نخواهد داشت و در این راه چه در قدرت باشد و چه در اقلیت محض؛ اما سمت و سوی فعالیت‌هایش متأسفانه باز هم به چیزی به نام براندازی و اسقاط نظام اسلامی ختم می‌شود.
 
* در راه انتخابات مجلس دهم

اصلاح‌طلبان تقریباً لحظاتی پس از آنکه رئیس جمهور روحانی بر صندلی ساختمان پاستور بعنوان رئیس جمهور تکیه زد؛ ساز خود را برای «انتخابات مجلس دهم» کوک و نواختن را کردند.
نواختنی زودهنگام برای انتخابات که اگرچه همه می‌دانستند اثری جز تلف کردن فرصت‌های کشور ندارد و بارها و بارها مورد تقبیح مقام معظم رهبری و فعالان سیاسی دلسوز کشور نیز قرار گرفته است اما فهم این مقوله برای اصلاح‌طلبان نامهم بود و چهره‌های این جریان از دوسال قبل، از اعلام کاندیداتوری گرفته تا حتی تعیین تکلیف برای هیئت رئیسه مجلس آینده را نیز مورد اشاره قرار دادند.

در تمام طول دو سال گذشته ترجیع‌بند شعارهای اصلی این طیف سیاسی نیز بلوف «ما در اکثریت هستیم» بوده است.

جمله‌ای که البته طی ماه‌های اخیر وارد فازهای جدیدتری مثل اشاره‌های گنگ اصلاح‌طلبان به مفهوم «موازنه اجتماعی»، ناراضی بودن جوانان کشور و همچنین «ضرورت سالم برگزار شدن انتخابات آینده» شده است.
 
* خبری در راه است؟!

آذر منصوری، فعال زن اصلاح‌طلب اخیراً در یادداشتی در روزنامه اعتماد بر مفهوم «انتخابات آزاد» تأکید کرده است.

احمد پورنجاتی، دیگر فعال اصلاح‌طلب نیز بر «ضرورت رخ‌نمایی بدنه اجتماعی» این جریان اشاره کرده است.
از گوشه و کنار جبهه اصلاحات نیز کنایه‌هایی مبنی بر ضرورت برگزاری انتخابات سالم! به گوش می‌رسد.

این گوشه و کنایه‌ها اما وقتی بغرنج‌تر به نظر می‌رسند که پای تأکیدات فراوان اصلاح‌طلبان بر مفهوم «موازنه اجتماعی» یا همان قدرت کف خیابانی به میان بیاید.
ماجرا بصورت واضح‌تر خود؛ پس از درگذشت یک خواننده جوان و شرکت تعدادی از مردم و جوانان سوگوار در مراسم تشییع وی آغاز شد.
حضوری که جبهه اصلاح‌طلبان بلافاصله به صحنه شتافته و با ادبیات گوناگونی تأکید کردند که جمعیت حاضر در این تشییع را «معترضان» تشکیل داده‌اند!

حمیدجلایی‌پور، فعال سیاسی اصلاح‌طلب که سابقه شرکت در کنفرانس ننگین برلین را نیز داشت بعدها در همین رابطه گفته بود: «عده‌ای، از ده‌ها هزار! تشییع‌کننده پاشایی درس نمی‌گیرند» و او همان کسی بود که مدتی قبل از وقوع فتنه سال 88 نیز طی یک سخنرانی برای تبلیغ و تحسین انقلاب‌های رنگی سخن گفته بود.

در صحبت‌های کسان دیگری همچون هادی خانیکی، آزادارمکی، ابراهیم اصغرزاده، صالحی امیری و چند اصلاح‌طلب دیگر نیز بر مفاهیمی مثل معترض بودن مشایعت کنندگان تأکید شده است.
اما حرف‌های اساسی‌تر را 2 نفر دیگر به زبان آوردند. نفر اول کسی بود که روزنامه شرق از وی با عنوان «یک جامعه شناس» یاد کرد. این فرد در لابه‌لای صحبت‌هایش با اشاره به حضور عده‌ای در مراسم تشییع خواننده جوان گفته بود: «نمایش، نمایش پاشایی نبود»!
و نفر دوم هم معاون وزیر ورزش و جوانان بود که در لابه‌لای مصاحبه‌اش با روزنامه اعتماد از این گفته بود که ماجرای پاشایی «یک تست بود».

اکنون شاید آن گوشه و کنایه‌های انتخاباتی با این اشاره‌ها که مشخصاً در حال به رخ کشیدن و تهدید با چیزی به نام «قدرت خیابانی» هستند؛ معانی جدیدتری را به ذهن القا کند...
 
* فعالیت‌های انتخاباتی با احتمال بارش فتنه!

اصلاح‌طلبان طی ماه‌های اخیر 2 همایش را برگزار کرده‌اند. همایش اول را حزب وابسته به مهدی کروبی(فتنه‌گر در حصر) یعنی حزب اعتماد ملی برگزار کرد و دومی که به «همایش اصلاح‌طلبان» مشهور شد، چند هفته قبل با حضور کثیری از اصلاح‌طلبان صف و البته بدون حضور حلقه اصلی و چهره‌های ستاد اصلاح‌طلبان برگزار شد.

شاه بیت دو همایش اشاره شده نیز دو نکته «تأکید بر فکّ حصر از فتنه‌گران» و «تلاش برای کسب موفقیت در انتخابات مجلس دهم» بوده است.

شاه بیت‌هایی که البته ملحقاتش را در بیرون و با تأکید کنایه‌وار بر «سالم برگزار شدن انتخابات» و نیز «ضرورت رخ‌نمایی بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان» دریافت کرد.

ملحقاتی که بی‌هیچ شک و شبهه‌ای، اولی بر القای دوباره تقلّب! تأکید می‌ورزد و دومی هم پای چیزی به نام اغتشاش خیابانی! را به میان می‌کشد.

با خوانش این حقایق و مداقّه در آنها بایستی این تحلیل را بیان کرد که اگرچه هنوز جوانب «ضربه فتنه سال 88 به اصلاح‌طلبان» توسط آنها درک نشده و اگرچه «حرارت 9 دی» هنوز در جان مردم ایران علیه فتنه و فتنه‌گران برافروخته است اما با تمام این اوصاف، شوربختانه باید گفت که اصلاح‌طلبان همچنان در حال تفکر پیرامون مفهومی به نام «براندازی» هستند.

با عنایت به گفته‌های اشاره شده می‌توان به روشنی دریافت که این جریان سیاسی هم‌اکنون به این اعتقاد رسیده است که توانسته با گذشت 5 سال از فتنه سال 88، بدنه هواخواه خود در خیابان‌ها را بازسازی و حتی بازنمایی کند و لذا اکنون به دنبال یک جرقه است. جرقه‌ای که شاید باید در جریان انتخابات مجلس دهم زده شود!

جالب آنکه رضا صالحی امیری، مدیر کتابخانه ملی و از چهره‌های اصلاح‌طلب اخیراً در جلسه ماهانه بنیاد باران (وابسته به محمد خاتمی) در کنار اشاره به جمعیت حاضر در مراسم تشییع خواننده تازه‌درگذشته؛ از آبستنی کشور در زمینه «تحولات قومیتی» هم خبر داده است.
این نکات وقتی در کنار تأکید مؤکد اصلاح‌طلبان بر وجود مشکلات معیشتی در ایران و ناراضی بودن مردم از وضعیت مذکور! قرار می‌گیرد به روشنی تحلیل بالا را مبنی بر تلاش این جریان سیاسی بر ناآرام‌سازی کشور با هر جرقه‌ای اثبات می‌کند.

برخی چهره‌های اصلاح‌طلب همچنین با تلاش مضاعف برای ایجاد احساس گره‌خوردگی معیشت به مذاکرات هسته‌ای و با علم به اینکه مذاکرات هسته‌ای هرگز به سرانجام نمی‌رسد (و فرض بر امضای چیزی به نام توافق نهایی هم نه تنها تغییر ملموسی در زندگی مردم رخ نمی‌دهد بلکه توافق امضا شده نیز همانند مذاکرات هسته‌ای همین جریان در سال 82 و 83 شکسته خواهد شد)؛ تلاش کرده‌اند در کنار این به‌هم بافتن اشاره شده؛ پای «موانع»! را به میان بکشند و اینطور القا کنند که موانعی در فرادست دولت قرار دارند که نمی‌گذارند توافق نهایی هسته‌ای امضا شود و یا اگر امضا شد؛ لااقل دستاوردهایش برای مردم ملموس شود!
بحث «موانع» تاکنون چندین بار در کلام این افراد و حتی عددی از چهره‌های دولتی مورد اشاره قرار گرفته است.

علی خرّم،‌ از دیپلمات‌های سابق و از چهره‌های نزدیک به دولت چند ماه قبل در نشریه اصلاح‌طلب صدا و طی یادداشتی نوشت: «ظرف 10 ماه آثار موفقیت‌های سیاست‌های خارجی در اقتصاد، صنعت و اوضاع اجتماعی پدید آمد و اگرچه با اعمال نفوذ برخی تفکرات، دامنه این موفقیت‌ها نتوانست وسعت یابد»

خرّم البته توضیح نداده بود که منظورش از «برخی تفکرات با نفوذ» که آنقدر قدرتمند هستند که حتی نمی‌گذارند دستاوردهای مذاکره‌ای دولت! وسعت یابد، چیست؟! اما با اندکی تدقیق در صحبت وی می‌توان، فهمید که خرّم چه گفت و چه منظوری داشت؟!
اکنون باید برای تحلیل بهتر، تمام این پدیدارها را در کنار هم قرار داد.
اصرار اصلاح‌طلبان به برخورداری از یک بدنه اجتماعی و تأکید بر تلاش برای رخ‌نمایی آن، تلاش برای ناراضی سازی مردم از نظام و اشاره‌های مشخص آنها به مقولاتی مثل ضرورت فکّ حصر، سخت بودن معیشت! و ایجاد شائبه در انتخابات مجلس دهم!
آیا اکنون واضح‌تر نیست که آنها فقط به دنبال یک جرقه تأثیرگذار هستند؟!
 
* بزن و در رو؛ یا فتنه یا برد حداقلی

یک نکته مهم را نیز نباید از نظر دور داشت. عاقل‌ترهای اصلاح‌طلب که عموماً در حلقه ستادی این جبهه و در نزدیکی خاتمی قرار دارند؛ به نیکویی می‌دانند که ضربه سال 88 به آنها که منجر به حصر خانگی دو تن از فتنه‌گران و حبس و بازداشت تعدادی دیگر و محدودیت فعالیت‌های خاتمی شد؛ در صورت تکرار، اثری از آثار اصلاح‌طلبان را بر جای نخواهد گذاشت.

برای همین است که آنان در تلاش‌های جدید خود با دقت بیشتری حرکت می‌کنند.

در حرکت جدید آنها قرار است اگر هم قصدی برای تشویق به اغتشاش خیابانی هست؛ این قصد باید به صورت زیرپوستی باشد و مثل سال 88 نیست که چهره‌های این جریان قبل از بروز رخداد، مردم را به حضور در خیابان تشویق کنند.

از سوی دیگر، حلقه ستادی اصلاحات با محوریت خاتمی همانگونه که تلویحاً در صحبت‌های کسانی همچون رمضان‌زاده، عرب‌سرخی، الویری، مبلّغ، جلایی‌پور و دیگران مطرح شده است؛ به حضور فعال در انتخابات و تلاش برای حضور کمتر چهره‌های شاخص اصولگرا در مجلس آتی می‌اندیشند.

آنها به نیکی می‌دانند که عمده چهره‌های مبرّز آنها به دلیل ایفای نقش در فتنه سال 88، تأیید صلاحیت نخواهند شد و برای همین باید پازل بازی انتخابات مجلس دهم را به‌گونه‌ای طراحی کنند که دو سرٍ برد ـ برد برای آنها داشته باشد.

یا طراحی یک اغتشاش براندازنه که به قول خودشان تست‌هایش انجام گرفته است یا عبور از انتخابات با هزینه‌های هرچه کمتر.

البته این دیدگاه از سوی عددی از اصلاح‌طلبان صف و کسانی که در حلقه اصلی جایی ندارند؛ همچون عارف و کواکبیان بخوبی فهم نشده است و آنان در سخنرانی‌های خود بر تلاش
اصلاح‌طلبان بر کسب اکثریت مجلس آینده اصرار می‌ورزند.

اصراری که البته نه تنها مورد بی‌محلی حلقه اصلی اصلاح‌طلبان قرار گرفته است بلکه به تازگی از سوی وابستگان و اعضای این حلقه؛ مسئله تهدید به «تسویه»! نیز مطرح شده تا مخالفان دیدگاه‌های ستاد اصلی اصلاح‌طلبان بدانند که نباید پا را از حد خود فراتر بگذارند.
 
* نگاهی به آینده...

اکنون باید منتظر ماند و دید که کدامیک از دو سر نقشه اصلاح‌طلبان ستادی محقق می‌شود...؟! شکل‌گیری اغتشاشات خیابانی با جرقه‌ای که می‌تواند «انتخابات مجلس دهم»! باشد یا عبور آرام و با چراغ‌های خاموش از کنار انتخابات مجلس دهم و بعد هم سخن‌سرایی درباره اینکه ما برنده‌های واقعی انتخابات هستیم؟!

جالب آنکه به تازگی مؤلفه‌های جدیدتری نیز به این بازی اضافه شده و آن حمایت نمادین غرب از اصلاح‌طلبان برای انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی است.

در همین زمینه، اخیراً کلودیا روت، نایب رئیس مجلس آلمان به دیدار محمدرضا عارف رفته و در این دیدار حمایت‌گونه بصورت تلویحی برای عارف و اصلاح‌طلبان آرزو کرده است که در انتخابات مجلس آینده پیروز شوند!

در اینجا اما ذکر چند نکته نیز حائز اهمیت به نظر می‌رسد. نکته اول آن است که تحلیل اصلاح‌طلبان از برخورداری از بدنه اجتماعی و کسانی که حاضر باشند بخاطر مطالبات طرح شده از سوی اصلاح‌طلبان به خیابان‌ها بریزند؛ تحلیل صحیحی نیست.

اصلاح‌طلبان در نظر نمی‌گیرند که چند برابر جمعیتی که در مراسم تشییع خواننده جوان حاضر شد؛ در مراسم تشییع سردار شهید الله‌دادی و البته نه فقط در تهران که در 4 شهر ایران حضور پیدا کردند.

آنها همچنین به قدرت روشنگری نظام اسلامی و خواص در قبال دسایس، توطئه‌ها و شبهات واقف نشده‌اند و متوجه این معنا نیستند که نمی‌توانند برخی شبهات را در ذهن جامعه نهادینه و یا تئوریزه کنند.

«حمایت مردم از نظام اسلامی» و «طرفداری مردم از دین» هم مقوله‌ای است که در محاسبات اصلاح‌طلبان هیچگاه جایی نداشته است.

آنها هیچگاه نتوانستند و نخواهند توانست رخداد بزرگ و یوم‌الله «9دی» را به درستی تعبیر و تفسیر کنند.

حمایت نمادین چهره‌های غربی و اروپایی از اصلاح‌طلبان برای پیروزی در انتخابات آتی نیز نوع نگاه مردم ایران به این جریان سیاسی را بیش از این منفی خواهد کرد.