iranpn.comنوشت: شاید هر مخاطبی با دیدن عکسهای این قصر زیبا ابتدا گمان کند که لابد قصری قدیمی در رم، مادرید، پاریس یا لندن است؟ قصری متعلق به «سر»ها، «کنت»ها، «سزار»ها ... و یا سرمایهداران کلان دهههای گذشته. اما این گمان کاملاً خطاست. این قصر نه قدیمی است و نه در خارج از کشور قرار دارد. بلکه قصری نوساز در یکی از خیابانها تهران است. در پی تهیهی گزارشی در سطح شهر تهران بود که ناگهان از مقابل این قصر عبور کرده و چشمانش خیره میماند. ما بقیهی ماجرا را به نقل از خودش بخوانیم: محل سکونت من نیز در شمال شهر تهران است. البته نه در محلههای گران نیاوران، دزاشیب یا فرمانیه، بلکه در بلندیهای اطراف «امامزاده قاسم – ع». کوچههای باریک، آپارتمانهای بلند با زیربنایی اندک و برخوردار از دهها واحد غیر مسکونی و پر مخاطره برای سکونت ما. همینطور عرقریزان به پیادهروها نگاه میکردم که ناگهان زیبایی یک پیادهروی اختصاصی نظرم را به خود جلب کرد. اما سرم را که بالا کردم، بهتزده شدم. البته نه فقط به خاطر دیدن یک قصر زیبا، بلکه به خاطر دیدن دو طاووس زنده که مانند دو مجسمه یا بهتر بگویم دو سرباز زنده در دو طرف سر در این قصر ایستاده بودند.
فوری از خودرو پیاده شدم. چرخش چشم کفاف نمیداد، لذا با حرکت سر به راست و چپ و بالا و پایین نمای بیرونی این قصر نظری انداختم. بهتم تشدید شد. با همین بهت فوری به طرف کیف دوربین رفتم تا چند عکس زیبا تهیه کنم، اما به ناگاه سایهای بر سرم افتاد و همینطور که نشسته بودم، متوجه شدم که به جز چهار ستون قوی که در واقع پاهای دو محافظ قصر بودند، چیز دیگری نمیبینم. از جسارت روحیهی خبرنگاری استفاده کردم و خونسرد سری بالا کردم. قبل از این که چیزی بگویم، یکی از آنان با صدایی کاملاً محکم گفت: اجازه نداری عکس بگیری. پرسیدم چرا؟ گفت: چون اجازه داریم دوربینت را خرد کنیم. هر کس اقدام به عکس گرفتن از این قصر کند، دوربینش را خرد میکنیم! حق بدهید که دیگر فرصت یا بهتر بگویم جرأت این نبود که بگویم: «بیخود میکنید، چنین قانونی نداریم». لذا تشکر کردم و بساط را پهن نکرده جمع کردم و به راه افتادم. اما عذاب وجدان ناراحتم میکرد. شاید هم گردنکلفتی نگهبانان مرا بر سر لج آورده بود. در هر حال علت هر چه بود نمیدانم، ولی تصمیم گرفتم حتماً از این قصر و طاووسهایش عکسبرداری کنم و این کار را کردم. نمیدانم که این قصر متعلق به کیست؟ و خوشحال میشوم اگر بدانم. البته مالک خودش هم میداند که قصر عجیب و قریبی ساخته است و طاووسها نیز بر حس کنجکاوی بیننده میافزاید، لذا آیهی «و ان یکاد» را باخطی خوش به صورت کچ کاری در زیر طاق حکاکی کرده است که یک موقع چشم نخورد. اما، با دیدن این آیه، آن هم بر سر در قصری که به رغم زیبایی هیچ انطباقی با فرهنگ اسلام نداشت، مرا به یاد حکایتی قدیمی انداخت که به صورت خلاصه به شما عرض میکنم: میگویند: روزی یکی از انبیای الهی در گذر خود به مردی پیر و فرتوت برخورد که برای خود جایگاهی در بالای درختی کهنسال ساخته بود و در آن به عبادت خدا مشغول بود. سر سخن را با او باز کرد و در نهایت پرسید: حالا چرا اینجا زندگی میکنی؟ گفت: جوان که بودم در عالم رؤیا به من خبر دادند که بیش از 900 سال زندگی نخواهم کرد، لذا حیفم آمد که این عمر کوتاه را به جای عبادت، در راه ساختن خانه و کاشانه تلف کنم. آن نبی گفت: اما به من خبر رسیده که زمانی خواهد رسید که در آن مردمان بیش از 80 یا 90 سال عمر نمیکنند، اما برای خود قصرها و برجها میسازند. او گفت: ای بابا، اگر عمر من 90 سال بود که آن را با یک سجده سپری میکردم. در هر حال اگر چشمتان به این قصر افتاد، فقط محو تماشای معماری، ستونها یا طاووسها نشوید، بلکه حتماً به آیهی مبارکهی «و ان یکاد» نیز نظری بیاندازید تا مالک زحمتکش که لابد پول آن را با زور بازو و عرق جبین درآورده است چشم نخورد.
یه عده که با پیروزی انقلاب به نان و نوایی رسیدن و مردم و به کل انقلاب و انقلابیون بد بین کردن
یه عده که با سوء استفاده هاشون یه عده عوام رو با تمام انقلاب و انقلابی دشمن کردن
چه بسیار مردم فقیری که توی روستاها یا اصلا همین تهران یا گشنه می خوابن یا نیم سیر و آقایان...
همین لقمه های مبهم باعث شده کشور ما الان این باشه
به گفته آقای رییس جمهور در کشور ما به برکت مدیریت صحیح هیچ کس گرسنه نمیخوابد
««یک موی سر این کوخ نشینان و شهید دادگان؛ به همه کاخ و کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد.
خوشا به حال آنان كه با شهادت رفتند. خوشا به حال آنان كه در این قافله نور، جان و سر باختند، خوشا به حال آنهایی كه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.
بدا به حال آنهایی كه از كنار این معركه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی ساكت و بی تفاوت و یا انتقاد كننده و پرخاشگر گذشتند.»»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
***یا حضرت زهرا***
بهتر بود در كنار اين خانه، خانه اي از مناطق جنوب شهر را جهت مقايسه قرار مي داديد.
حالا اگر صاحبش پولش را برمیداشت ومیرفت خارج بهتر بود؟
بهتره اینقدر بخل نداشته باشید تا سرمایه ها در همین کشور خودمون بماند
همین جوسازیها باعث میشه که کسی
پولش را درکشورش خرج نکنه
واونوقت میرید دوبی واز عظمت ساختمانهای اونجا تعریف میکنید وجوانان ما جذب اونجاها میشوند
برای خدا وبرای نظام مقدسمون اینقدر ایراد گیر نباشید
اما خدا وکيلي عين خونه هاي دود گرفته قديمي انگليسي مي مونه!
اصلا هم قشنگ نيست
ديشب داشتم از خيابونهاي شهرک غرب ميگذشتم
يه خونه ديدم که چشم اندازش رو به خيابون بود
چراغاي داخلش را روشن گذاشته بودن که توش ديده بشه
البته ظاهرا هنوز اسبابي توش نبود
فکر کنم ارتفاع سقفش 5 متري بود
خدا وکيلي هم قشنگ بود
هم ميشد بهش بگي قصر
البته از اين دست خونه ها کم نيست
در حالي که بعضي از جوونا حتي توان اجاره يه خونه 30 متري را هم ندارن!
شاید هزاران برابر این باشه ...
vaghean moteasefam baraye hamine ke inghadr aghab oftadeim chon faghat darim fozoolie mardom ro mikonim ke ki chidare ki nadare.. va hich talashi nemikonim va mikhahim be jaei beresim
مالک این قصر یار گرمابه و گلستان ریس جمهور و مالک بانک تات و قصر مبل آقای انصاری است
لطفآ
متاسفم که این اجازه رو به اینا میدین که اینجوری زندگی کنن
هرکس هر جور دوست داره زندگی میکنه.
خدا یکی رو توی یه خونواده فقیر به دنیا میاره یکی رو توی خونواده ثروتمند.
نتیجه این تفکر متحجر و خودخواهانه میشه اسیدهایی که روی ماشینای مدل بالا میریزن.میدونین چرا ؟ چون از زور حسودی میترکن و بغضشون رو اینطور خالی میکنن.
گربه دستش به گوشت نمیرسید می گفت بو میده
باز این داره کارآفرینی می کنه خیلی از همینا که کامنت گذاشتن اگه چنین پولی داشتن خدا میدونست الان کجا بودن
هرچندمن با این خرجا موافق نیستم ولی راهشو بلد بوده به این جا رسیده حالا می خواد خرج کنه
چرا اینقد خودتونو میزنید!
اگر ایشون اینهمه پول داره (از هر راهی)
بدونید که لیاقتشو داره.و کسی هم که نداره مطمئن باشید که گنجایششو نداره
خدا رو چه دیدید؟یه لحظه خودتونو جای ایشون بذارید،اگه یهو اینهمه پول داشتیم ممکن بود چه بلایی سر این مردم بیاریم!!!!
نوش جونش.امیدوارم همه موفق باشن و حسادت نکنن
1- با دادن خمس و زکات مال ، همچین خونه ای بوجود نمیاد. کارآفرینی بخوره تو سرش
2- بدون زد و بند و رشوه ، اجازه ی ساخت چنین خونه ای داده نمیشه.
3- نه ع.ا و نه باباش تهرانی نیستن و سواد بالایی هم ندارن. باعث تاسفه. اگر این خونه برای یه دکتر یا مهندس بود ، دلم نمیسوخت.
یا علی...
.
.
.
.
حرصتون درامد ...نه
اولن ............ مهندسه
ثانیا ایشو نمرد بسیار با غیرتیه که مال و اموالش رو تو ایران سرمایه گذاری کرده
من مطمئن هستم خیلی از شما اگه یک صدم این رو داشتین الان آمریکا بودید
دمت گرم .............
vaghen alie
veriy nice
اما می دونم این فقط یه رویا یا شاید آرزو که هیچ وقت بهش نمی رسم
اگه حتی تصورش رو نمیکنی چجوری بهش میرسی...
حالا آدمای ذهن فقیر بشینن تا آخر عمرشون بگن اینا دزدن و... ببینم یه ابسیلن پیشرفت می کنید با این حرفاتون.
تات آریا افتخار آسیا
معماریش فوق العادس و یه ذهن کاملا خلاق میخواد.
آفرین........
آقای انصاری مردی بزرگ و مهربان است که برای ما جواتها ایجاد شغل نموده است.خداوند نگهدارش باشد
اگه این خونه توآامریکا بود به احتمال زیاد صاحبش یک آدم خلاق و کار آفرین و . . . بود ولی تو این مملکت حتما باید از راه میانبر رفته باشی که یه همچین پولی رو در آورده باشی،میگیری که چی میگم
وگرنه از این پولدارترش تو کشورهای دیگه ریخته ولی این همه اظهارنظر منفی درموردشون نمیشه، بلکه شاید تاحدودی تحسین هم بشن!
.....
تُفو بر تو ای چرخ گردون تفو