صراط: مرد 80 ساله که بسختی با عصا راه میرفت وقتی از ناشناسی پیشنهاد کار شنید طلاهای همسرش را به باد داد.
27 مهرماه سال جاری مرد 80 سالهای که با عصا بسختی راه میرفت با پاهای لرزان داخل شعبه سوم بازپرسی دادسرایهاشمی تهران شد.
این مرد پیش روی قاضی «هادی» روی صندلی نشست، آهی کشید و گفت: صبح روز گذشته برای گرفتن وام تسهیلات به بانکی در خیابان هفتچنار رفتم، از آنجا که مدارکم تکمیل نبود موفق به گرفتن وام نشدم. به همین خاطر بیرون آمدم تا به خانه برگردم. وی افزود: در برابر بانک مردی 40 ساله که سوار بر موتور بود جلویم آمد و به من گفت پدر دنبال کار میگردی، چون بیکار هم هستم و از لحاظ مالی در شرایط نامناسبی قرار دارم با شنیدن این پیشنهاد خوشحال شدم. آن مرد چربزبان بود و با حرفهای فریبندهاش خیلی زود اعتماد مرا به خود جلب کرد و همان لحظه گفت اگر میخواهم مشغول به کار شوم باید طلاهای همسرم را در قالب ضمانت در بانک کارگشایی گرو بگذارم. من ساده هم غافل از نقشه این مرد تبهکار همان لحظه سوار موتورش شدم و با هم به خانهمان رفتیم.
مرد موسفید که هنوز باور ندارد اعتمادش به مرد چربزبان کار دستش داده است، گفت: وقتی وارد خانه شدیم آن مرد تبهکار را به عنوان یک نیکوکار به همسرم معرفی کردم و از وی خواستم همه زیورآلاتش را بیاورد تا همراه مرد ناشناس برای ضمانت کارم به بانک کارگشایی برویم.همسرم نیز گردنبند، انگشتر، گوشواره و النگوهایش را به من داد و بعد همه را تحویل همان مرد دادم.
وقتی همراه آن شیاد سوار موتور شدیم مرد کلاهبردار به بهانه اینکه باید عکس مرا نیز برای تشکیل پرونده کار داشته باشد خواست با هم به عکاسی برویم. در مسیر به یک عکاسی رفتیم و عکس گرفتم، پس از یک ربع آنجا را ترک کردیم و مقابل بانک رفتیم. آن مرد وارد بانک شد در حالی که منتظر آمدنش بودم خبری از وی نشد، زمانی که وارد بانک شدم و به جستوجویش پرداختم اثری از وی نیافتم. آنجا بود که متوجه شدم این تبهکار حرفهای از سادگی من سوءاستفاده کرده و مرا فریب داده است و حالا از وی شکایت دارم.
با این ادعاها و با دستور بازپرس هادی تیمی از مأموران کلانتری 111 هفتچنار مأموریت یافتند تصاویر دوربینهای مداربسته بانک را بازبینی کنند تا چهره مرد حیلهگر به دست آید.همین اقدام کافی بود تا پلیس در فیلمهای بانک موفق به شناسایی موتور سواری شود که چهره اش دیده نمی شد اما روی موتور سبز رنگی نشسته بود.
بازپرس هادی با توجه به اینکه همین تصویرتنها سرنخ برای دستگیری وی است خواستار انتشار این عکس در شوک روزنامه ایران شد تا چنانچه گروهی از مخفیگاه این تبهکار حرفهای خبر دارند موضوع را به کلانتری 111 هفتچنار یا شعبه سوم بازپرسی دادسرایهاشمی تهران اطلاع دهند.
27 مهرماه سال جاری مرد 80 سالهای که با عصا بسختی راه میرفت با پاهای لرزان داخل شعبه سوم بازپرسی دادسرایهاشمی تهران شد.
این مرد پیش روی قاضی «هادی» روی صندلی نشست، آهی کشید و گفت: صبح روز گذشته برای گرفتن وام تسهیلات به بانکی در خیابان هفتچنار رفتم، از آنجا که مدارکم تکمیل نبود موفق به گرفتن وام نشدم. به همین خاطر بیرون آمدم تا به خانه برگردم. وی افزود: در برابر بانک مردی 40 ساله که سوار بر موتور بود جلویم آمد و به من گفت پدر دنبال کار میگردی، چون بیکار هم هستم و از لحاظ مالی در شرایط نامناسبی قرار دارم با شنیدن این پیشنهاد خوشحال شدم. آن مرد چربزبان بود و با حرفهای فریبندهاش خیلی زود اعتماد مرا به خود جلب کرد و همان لحظه گفت اگر میخواهم مشغول به کار شوم باید طلاهای همسرم را در قالب ضمانت در بانک کارگشایی گرو بگذارم. من ساده هم غافل از نقشه این مرد تبهکار همان لحظه سوار موتورش شدم و با هم به خانهمان رفتیم.
مرد موسفید که هنوز باور ندارد اعتمادش به مرد چربزبان کار دستش داده است، گفت: وقتی وارد خانه شدیم آن مرد تبهکار را به عنوان یک نیکوکار به همسرم معرفی کردم و از وی خواستم همه زیورآلاتش را بیاورد تا همراه مرد ناشناس برای ضمانت کارم به بانک کارگشایی برویم.همسرم نیز گردنبند، انگشتر، گوشواره و النگوهایش را به من داد و بعد همه را تحویل همان مرد دادم.
وقتی همراه آن شیاد سوار موتور شدیم مرد کلاهبردار به بهانه اینکه باید عکس مرا نیز برای تشکیل پرونده کار داشته باشد خواست با هم به عکاسی برویم. در مسیر به یک عکاسی رفتیم و عکس گرفتم، پس از یک ربع آنجا را ترک کردیم و مقابل بانک رفتیم. آن مرد وارد بانک شد در حالی که منتظر آمدنش بودم خبری از وی نشد، زمانی که وارد بانک شدم و به جستوجویش پرداختم اثری از وی نیافتم. آنجا بود که متوجه شدم این تبهکار حرفهای از سادگی من سوءاستفاده کرده و مرا فریب داده است و حالا از وی شکایت دارم.
با این ادعاها و با دستور بازپرس هادی تیمی از مأموران کلانتری 111 هفتچنار مأموریت یافتند تصاویر دوربینهای مداربسته بانک را بازبینی کنند تا چهره مرد حیلهگر به دست آید.همین اقدام کافی بود تا پلیس در فیلمهای بانک موفق به شناسایی موتور سواری شود که چهره اش دیده نمی شد اما روی موتور سبز رنگی نشسته بود.
بازپرس هادی با توجه به اینکه همین تصویرتنها سرنخ برای دستگیری وی است خواستار انتشار این عکس در شوک روزنامه ایران شد تا چنانچه گروهی از مخفیگاه این تبهکار حرفهای خبر دارند موضوع را به کلانتری 111 هفتچنار یا شعبه سوم بازپرسی دادسرایهاشمی تهران اطلاع دهند.