صراط: هرچند ادعای اطرافیان در مورد بیخیالی وی واقعیت بود، اما آرمین نهتنها به هیچ وجه فردی تنبل و تنپرور نبود، بلکه ساعتی از روز تا پاسی از شبپشت کامپیوتر مینشست و از بازیهای مختلف آن نهایت لذت را میبرد.
این پسربچه علاوه بر اینکه علاقهای به درس و کتاب نداشت، با بازیهایی که نیاز به تحرک، بویژه تحرکهای زیاد در کوچه و مدرسه با بچههاداشت، مخالف بود.
مادرآرمین به تنهایی نه میتوانست با این مشکل تنها پسرش کنار بیاید، و نه میتوانست آرمین را به ترک یا کم کردن انجام بازیهای رایانه ای راضی کند.
آرمین در زمان غیبت پدر که به علت شرایط شغلی و مأموریتهای مداوم، 20روز در ماه را در خانه حضور نداشت، به راحتی پشت کامپیوتر مینشست و به قول خود دلی از عزا در میآورد.
وی هر چند در 13سالگی میدانست که علت اصلی چاقیاش تا حدود زیادی بازیهای رایانهای است. اما گویا در زمان غیبت پدر در خانه به هیچ وجه نمیتوانست از کامپیوتر و بازیهای آن دل بکند. پدر هر چند مخالف بازیهای بدون تحرک فرزندش بود اما در زمان حضور در خانه با خسته شدن از حرف زدن با تنها پسرش یا بازی کردن با وی تا حدودی به تنها پسرش در شرایط کنونی آن هم با وجود زندگی آپارتمانی حق میداد.
آرمین خود نیز نمیدانست که چرا وقتی پدر در خانه حضور نداشت بیشتر از هر زمان دیگری میل به حضور در پشت کامپیوتر و سرگرم شدن با بازیهای آن را پیدا میکرد، این موضوع شاید به خاطر استرس ناشی از جدایی از پدر بود.
دو روزی از رفتن پدر به مأموریت جدید خود به یکی از استانهای جنوبی میگذشت، آرمین از این جدایی به شدت ناراحت و عصبی بود، وی روز نخست در همان ساعات ابتدایی پس از خداحافظی پدر بلافاصله پشت کامپیوتر رفت تا دوری پدر در آن لحظه آنچنان که باید بر وی اثر نگذارد، به نوعی وی میخواست کامپیوتر، خلأ ناشی از دوری پدر را برایش پرکند.
مادر پس از چند سال نخستین بار، برای اینکه آنچنان که باید به وی در زمان جدایی پدرش، سخت نگذرد، سعی کرد زیاد بر این رفتار آرمین خرده نگیرد. روز دوم غیبت پدر، آرمین بعد از وقت ناهار تا هنگام غروب چند ساعتی را پشت کامپیوتر نشسته بود، در این مدت وی تنها برای رفع نیازهای ضروری و پس از آن هنگام شب فقط برای صرف شام از پشت میز کامپیوتر برخاست.
پس از شام مادر آرمین در حالی که چندین بار از وی خواست تا دست از بازی با کامپیوتر برداشته و به تکالیفش پرداخته یا بخوابد تا صبح بموقع به مدرسه برود، اما آرمین نپذیرفت که سرانجام مادر بیچاره ناامیدخوابید.آرمین آن شب بدون دغدغه تادیر وقت بیدار بود.
مادرش وقتی صبح از خواب بیدار شد، با تعجب دید آرمین به جای رختخواب پشت میز کامپیوتر به حالت افتاده خوابش برده است.
با ناراحتی و شگفتزدگی به سمت وی رفت، اما هرچه صدا زد آرمین دیگر بیدار نشد که نشد، همسایهها با شنیدن صدای جیغ و فریاد مادر آرمین به سمت خانه آنها رفتند و با تعجب دیدند که آرمین دیگر نفس نمیکشد.
پزشکی قانونی بعدها با انجام معاینات تخصصی زمان مرگ آرمین را ساعت سه و 40 دقیقه صبح به علت فشار بیش از حد به مغز و سرانجام ایجاد عارضه سکته مغزی هنگام بازی رایانهای اعلام کردند.
این پسربچه علاوه بر اینکه علاقهای به درس و کتاب نداشت، با بازیهایی که نیاز به تحرک، بویژه تحرکهای زیاد در کوچه و مدرسه با بچههاداشت، مخالف بود.
مادرآرمین به تنهایی نه میتوانست با این مشکل تنها پسرش کنار بیاید، و نه میتوانست آرمین را به ترک یا کم کردن انجام بازیهای رایانه ای راضی کند.
آرمین در زمان غیبت پدر که به علت شرایط شغلی و مأموریتهای مداوم، 20روز در ماه را در خانه حضور نداشت، به راحتی پشت کامپیوتر مینشست و به قول خود دلی از عزا در میآورد.
وی هر چند در 13سالگی میدانست که علت اصلی چاقیاش تا حدود زیادی بازیهای رایانهای است. اما گویا در زمان غیبت پدر در خانه به هیچ وجه نمیتوانست از کامپیوتر و بازیهای آن دل بکند. پدر هر چند مخالف بازیهای بدون تحرک فرزندش بود اما در زمان حضور در خانه با خسته شدن از حرف زدن با تنها پسرش یا بازی کردن با وی تا حدودی به تنها پسرش در شرایط کنونی آن هم با وجود زندگی آپارتمانی حق میداد.
آرمین خود نیز نمیدانست که چرا وقتی پدر در خانه حضور نداشت بیشتر از هر زمان دیگری میل به حضور در پشت کامپیوتر و سرگرم شدن با بازیهای آن را پیدا میکرد، این موضوع شاید به خاطر استرس ناشی از جدایی از پدر بود.
دو روزی از رفتن پدر به مأموریت جدید خود به یکی از استانهای جنوبی میگذشت، آرمین از این جدایی به شدت ناراحت و عصبی بود، وی روز نخست در همان ساعات ابتدایی پس از خداحافظی پدر بلافاصله پشت کامپیوتر رفت تا دوری پدر در آن لحظه آنچنان که باید بر وی اثر نگذارد، به نوعی وی میخواست کامپیوتر، خلأ ناشی از دوری پدر را برایش پرکند.
مادر پس از چند سال نخستین بار، برای اینکه آنچنان که باید به وی در زمان جدایی پدرش، سخت نگذرد، سعی کرد زیاد بر این رفتار آرمین خرده نگیرد. روز دوم غیبت پدر، آرمین بعد از وقت ناهار تا هنگام غروب چند ساعتی را پشت کامپیوتر نشسته بود، در این مدت وی تنها برای رفع نیازهای ضروری و پس از آن هنگام شب فقط برای صرف شام از پشت میز کامپیوتر برخاست.
پس از شام مادر آرمین در حالی که چندین بار از وی خواست تا دست از بازی با کامپیوتر برداشته و به تکالیفش پرداخته یا بخوابد تا صبح بموقع به مدرسه برود، اما آرمین نپذیرفت که سرانجام مادر بیچاره ناامیدخوابید.آرمین آن شب بدون دغدغه تادیر وقت بیدار بود.
مادرش وقتی صبح از خواب بیدار شد، با تعجب دید آرمین به جای رختخواب پشت میز کامپیوتر به حالت افتاده خوابش برده است.
با ناراحتی و شگفتزدگی به سمت وی رفت، اما هرچه صدا زد آرمین دیگر بیدار نشد که نشد، همسایهها با شنیدن صدای جیغ و فریاد مادر آرمین به سمت خانه آنها رفتند و با تعجب دیدند که آرمین دیگر نفس نمیکشد.
پزشکی قانونی بعدها با انجام معاینات تخصصی زمان مرگ آرمین را ساعت سه و 40 دقیقه صبح به علت فشار بیش از حد به مغز و سرانجام ایجاد عارضه سکته مغزی هنگام بازی رایانهای اعلام کردند.