۳۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۱

روایت یک ملی‌پوش از گروگان‌گیری در جنوب

حامد صداقتی مدال آور بازی‌های آسیایی پس از یکصد و هشت روز گروگانگیری‌ توسط اشرار با کمک نیروهای امنیتی‌ و وزارت اطلاعات آزاد شد.
کد خبر : ۱۹۸۳۴۵
صراط: گروگان گرفته شدن حامد صداقتی ملی‌پوش شمشیربازی‌ کشورمان توسط اشرار مسلح‌ بهانه‌ای شد تا از جزئیات روزهای سختی که وی در چنگ گروگان گیران بود خبرهایی را منتشر کنیم.
 
علت سفرتان به جنوب کشور چه بود؟
 
طبق روال گذشته با یکی از دوستانم تصمیم گرفتیم این بار به یکی از شهرهای جنوبی ایران سفر کنیم که این سفر یک سفر تفریحی بود.
 
 ماجرای گروگانگیریتان‌ از کجا آغاز شد؟ چرا شما را به گروگان گرفتند؟
 
من و دوستم احسان غفاری که در این درگیری و گروگانگیری به شهادت رسید اتومبیلمان‌ را از طریق قطار به بندر عباس انتقال دادیم. در مسیر برگشت، زمانی که قصد داشتیم به سمت استان سیستان و بلوچستان برگردیم در 60 کیلومتری خاش راه ما را بستند و پس از تعقیب و گریز توانستند ما را اسیر کنند.
 
 گروگانگیران چند نفر بودند؟
 
در ابتدای تعقیب و گریز هفت یا هشت نفر به سمت ما تیراندازی کردند اما ما با سرعت به مسیر خود ادامه دادیم ولی در نهایت با هدف قرار دادن لاستیک اتومبیل ما را متوقف کردند. یک گلوله به پای شهید غفاری اصابت کرده بود. من از وضعیت وی نگران و ناراحت بودم. پس از این ماجرا و با متوقف شدن ماشینمان اشرار به سمت ما حمله‌ور شدند، چشمان ما را بستند و دیگر از چیزی خبر نداشتیم.
 
از نحوه شهادت شهید غفاری بگویید؟
 
پس از متوقف کردن ماشین، چشم‌های ما را بستند. من از آنها در خصوص وضعیت دوستم پرسیدم که به من گفتند ما وی را به نزدیک‌ترین آبادی رساندیم تا مداوایش‌ کنند اما بعد از آن متوجه شدم همزمان با دستگیری‌مان، ان‌ها او را با گلوله‌ای دیگر به شهادت رسانده‌اند، این شوک بزرگی در زندگی من بود چرا که از دوران دبیرستان با احسان غفاری دوست بودم. این حادثه‌ تلخ تا مدت‌ها فکر من را درگیر خود خواهد کرد.
 
108 روز گروگانگیری را چگونه سپری کردید؟
 
گروگانگیران ما را به یک غار بردند دست‌ها و پاهای ما را بستند. چشمان ما نیز تا مدت‌ها بسته بود و فقط زمانی که می‌خواستیم غذا بخوریم چشمان ما را باز می‌کردند. من در این مدت 19 کیلو وزن کم کردم. دوران سختی بود که به هر حال سپری شد.
 
گروگانگیران چه هدفی از این گروگانگیری داشتند؟ آیا تقاضای پول داشتند یا تنها یک خصومت شخصی بود؟
 
از هدف آنها اطلاعی ندارم، اما فکر می‌کنم هدف آنها رسیدن به پول بود. من آنها را نمی‌شناختم و خصومت شخصی با کسی نداشتم که مر ا به این علت گروگان یگیرند.
 
از نحوه دستگیری گروگانگیران بگویید؟
 
آنها پس از اسیر کردن ما کارت‌های عضویت من در تیم ملی شمشیربازی را دیده بودند و پس از اینکه از این موضوع مطلع شدند از خانواده‌ام 5 میلیون دلار طلب کردند که مدام  به آن مبلغ اضافه کردند. گروگانگیران با شوهر خاله‌ام صحبت کردند و او هم موضوع را به پلیس اطلاع داد. نیروهای امنیتی و وزارت اطلاعات پرونده را در دست گرفتند. ما فکر نمی‌کردیم از دست این اشرار زنده بمانیم اما خدا ر و شکر با کمک وزارت اطلاعات و لطف خداوند پس از صد و هشت روز به آغوش خانواده بازگشتیم.
 
در این مدت گروگان گرفته شده بودید به چه چیزی فکر می کردید؟   
 
در این مدت من به فکر خانواده‌ام بودم چرا که نگرانی از وضعیت کسی که خودش از همه جا بی اطلاع است مشکل‌ترین مسئله برای من بود. پس از آزادی نیز دوست داشتم اولین کسی که می‌بینیم خواهر و مادرم باشند که خدا رو شکر  این امر محقق شد. در این مدت تنها با کمک و استعانت از خداوند و خواندن آیه‌هایی از قرآن کریم که از گذشته در ذهن داشتم این دوران سخت را سپری کردم.