صراط: عصر بیست و یکم اسفند 91 به کلانتری 170 خبر رسید زن 28ساله‌ای به نام «فریبا» در حالی که فرزند خردسالش در خانه خواب بوده به طرز هولناکی کشته شده است.
جنازه با صدور دستور قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شد و پلیس به رازگشایی جنایت پرداخت. بررسی‌ها نشان می‌داد به خانه این زن دستبرد زده شده و النگو و گوشواره‌های طلای این زن دزدیده شده است. قفل در خانه تخریب نشده بود و شواهد نشان می‌داد زن جوان به احتمال فراوان قربانی جنایت یک آشنا شده است.
پلیس در نخستین گام از تحقیق‌ها به بررسی میدانی پرداخت و به پسردایی معتاد قربانی به نام «بهزاد» که به تازگی از زندان آزاد شده بود مشکوک شد.
پلیس وقتی در بازرسی از خانه پسر معتاد طلاهای «فریبا» را یافت «بهزاد» به ناچار لب به اعتراف گشود و کشتن دخترعمه‌اش را گردن گرفت.
وی گفت: «صبح بیست و یکم اسفند در حوالی خانه «فریبا» پرسه می‌زدم که متوجه شدم شوهرش از خانه خارج شد. همان لحظه به خانه آنها رفته و از فریبا خواستم مقداری از طلاهایش را به من بدهد اما قبول نکرد. او می‌خواست مرا از خانه بیرون کند که با هم درگیر شدیم و سرش را به دیوار کوبیدم. همان موقع دهانش را گرفتم تا بی‌حال شد بعد با کارد آشپزخانه سر او را بریدم.»
به دنبال بازسازی صحنه جرم کیفرخواست صادر و به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در نخستین جلسه رسیدگی به این ماجرا مادر و همسر مقتول در جایگاه ویژه ایستادند و برای «بهزاد» اشد مجازات خواستند.
مادر داغدار گفت: «13 سال است از همسرم خبر ندارم و نمی‌دانم زنده است یا مرده. به همین خاطر از طرف خودم برای قاتل دخترم حکم قصاص می‌خواهم. »
سپس هیات قضایی با اعلام تنفس وارد شور شد و پرونده را برای روشن شدن سرنوشت پدر مقتول و تعیین‌تکلیف درباره درخواست اولیای دم به دادسرا بازگرداند.
در حالی که هیچ سرنخی از سرگذشت پدر قربانی به دست نیامده بود، رئیس قوه قضائیه درخواست قصاص قاتل را مطرح کرد. به این ترتیب بهزاد دیروز پای میز محاکمه ایستاد.
در نشست رسیدگی به این پرونده که به ریاست قاضی «عزیزمحمدی» و با حضور چهار مستشار تشکیل شد، اولیای دم در جایگاه ویژه ایستادند و برای بهزاد حکم قصاص خواستند. همسر مقتول در حالی که اشک می‌ریخت گفت: «وقتی از محل کارم به خانه برگشتم دیدم همسایه‌ها مقابل خانه‌مان جمع شده‌اند. صدای گریه دختر یک ساله‌ام به گوش می‌رسید. همسایه‌ها گمان کرده بودند همسرم به خرید رفته و دخترم را در خانه تنها گذاشته است. اما وقتی در خانه را باز کردم با صحنه وحشتناکی روبه‌رو شدم. همسرم به طرز هولناکی کشته شده بود. من از طرف دخترم برای «بهزاد» حکم قصاص می‌خواهم.»
وقتی متهم پشت تریبون دفاع ایستاد به جرمش اعتراف کرد.
این پسر در حالی که سرش را پایین انداخته بود، گفت: «جز پشیمانی حرفی برای گفتن ندارم. من به شیشه معتاد بودم و حال و روز خوشی نداشتم. به همین خاطر برای تهیه پول مواد دست به هر کاری می‌زدم. پولی در جیب نداشتم که به خانه دخترعمه‌ام رفتم و از او پول خواستم. اما او با من درگیر شد.من هم او را خفه کردم و با چاقوی آشپزخانه سرش را بریدم.»
در پایان این جلسه هیات قضایی با اعلام تنفس وارد شور شد و «بهزاد» را به قصاص و 10 سال زندان محکوم کرد. این حکم تا 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی است.
منبع: فرهیختگان
جنازه با صدور دستور قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شد و پلیس به رازگشایی جنایت پرداخت. بررسی‌ها نشان می‌داد به خانه این زن دستبرد زده شده و النگو و گوشواره‌های طلای این زن دزدیده شده است. قفل در خانه تخریب نشده بود و شواهد نشان می‌داد زن جوان به احتمال فراوان قربانی جنایت یک آشنا شده است.
پلیس در نخستین گام از تحقیق‌ها به بررسی میدانی پرداخت و به پسردایی معتاد قربانی به نام «بهزاد» که به تازگی از زندان آزاد شده بود مشکوک شد.
پلیس وقتی در بازرسی از خانه پسر معتاد طلاهای «فریبا» را یافت «بهزاد» به ناچار لب به اعتراف گشود و کشتن دخترعمه‌اش را گردن گرفت.
وی گفت: «صبح بیست و یکم اسفند در حوالی خانه «فریبا» پرسه می‌زدم که متوجه شدم شوهرش از خانه خارج شد. همان لحظه به خانه آنها رفته و از فریبا خواستم مقداری از طلاهایش را به من بدهد اما قبول نکرد. او می‌خواست مرا از خانه بیرون کند که با هم درگیر شدیم و سرش را به دیوار کوبیدم. همان موقع دهانش را گرفتم تا بی‌حال شد بعد با کارد آشپزخانه سر او را بریدم.»
به دنبال بازسازی صحنه جرم کیفرخواست صادر و به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در نخستین جلسه رسیدگی به این ماجرا مادر و همسر مقتول در جایگاه ویژه ایستادند و برای «بهزاد» اشد مجازات خواستند.
مادر داغدار گفت: «13 سال است از همسرم خبر ندارم و نمی‌دانم زنده است یا مرده. به همین خاطر از طرف خودم برای قاتل دخترم حکم قصاص می‌خواهم. »
سپس هیات قضایی با اعلام تنفس وارد شور شد و پرونده را برای روشن شدن سرنوشت پدر مقتول و تعیین‌تکلیف درباره درخواست اولیای دم به دادسرا بازگرداند.
در حالی که هیچ سرنخی از سرگذشت پدر قربانی به دست نیامده بود، رئیس قوه قضائیه درخواست قصاص قاتل را مطرح کرد. به این ترتیب بهزاد دیروز پای میز محاکمه ایستاد.
در نشست رسیدگی به این پرونده که به ریاست قاضی «عزیزمحمدی» و با حضور چهار مستشار تشکیل شد، اولیای دم در جایگاه ویژه ایستادند و برای بهزاد حکم قصاص خواستند. همسر مقتول در حالی که اشک می‌ریخت گفت: «وقتی از محل کارم به خانه برگشتم دیدم همسایه‌ها مقابل خانه‌مان جمع شده‌اند. صدای گریه دختر یک ساله‌ام به گوش می‌رسید. همسایه‌ها گمان کرده بودند همسرم به خرید رفته و دخترم را در خانه تنها گذاشته است. اما وقتی در خانه را باز کردم با صحنه وحشتناکی روبه‌رو شدم. همسرم به طرز هولناکی کشته شده بود. من از طرف دخترم برای «بهزاد» حکم قصاص می‌خواهم.»
وقتی متهم پشت تریبون دفاع ایستاد به جرمش اعتراف کرد.
این پسر در حالی که سرش را پایین انداخته بود، گفت: «جز پشیمانی حرفی برای گفتن ندارم. من به شیشه معتاد بودم و حال و روز خوشی نداشتم. به همین خاطر برای تهیه پول مواد دست به هر کاری می‌زدم. پولی در جیب نداشتم که به خانه دخترعمه‌ام رفتم و از او پول خواستم. اما او با من درگیر شد.من هم او را خفه کردم و با چاقوی آشپزخانه سرش را بریدم.»
در پایان این جلسه هیات قضایی با اعلام تنفس وارد شور شد و «بهزاد» را به قصاص و 10 سال زندان محکوم کرد. این حکم تا 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی است.
منبع: فرهیختگان