۲۶ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۲:۳۲

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح

کد خبر : ۱۸۴۵۵

كيهان

«عبور از 89» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي‌خوانيد:
سال 1389 از آن سال هايي بود كه زود شروع شد. بسياري عقيده دارند سال 89 در واقع از 9 دي 88 آغاز شد؛ روزي كه سيل خروشان مردم غبار چشم آزار فتنه را پاك شست و زدود. آن روز را عاشقان خميني و خامنه اي در ايران عيد گرفتند و نوروز 90 هم تداوم همان سرور در دل ها بود. كيهان در تمام روزهاي سال 1388 تلاش كرد تا هيچ ماموريت و وظيفه اي را بالاتر از حضور در خط مقدم نبرد با فتنه گران نداند و انرژي خود را، هر چه بود، تمام و كمال در اين راه مصرف كند.

روز 9 دي 88 و بعد از آن 22بهمن، آغاز راهي بود كه تمام سال 89 هم به پيمودن همان راه صرف شد. راهي كه راهبرش ضوابط و معيارهاي آن را چنين تبيين كرده است: مهم ترين ويژگي اهل ايمان در ايام فتنه، بصيرت است و بصيرت يعني مرزبندي شفاف و صريح با دشمن، و در مرحله بعد، دقت در تمييز دوست و دشمن و اشتباه نگرفتن جبهه هاي حق و باطل با يكديگر كه اگر اين اشتباه رخ بدهد آتش فتنه دوباره شعله ور خواهد شد و دشمن مجال بازيابي نيرو و توان خويش را به دست خواهد آورد.

كيهان در حالي قدم به سال 1389 گذاشت كه عقيده داشت ماموريت سال 88 اگرچه با كمال قوت انجام شده اما هنوز پايان نيافته است. كارهاي ناتمام فراواني مانده بود كه بايد انجام مي شد. قبل از هر چيز به محاكمه كشيدن فتنه گران در دادگاه افكارعمومي و صدور كيفرخواست مردمي براي آنها دغدغه اصلي و كليدي كيهان بود چرا كه كيهان عقيده داشت فتنه به معناي واقعي كلمه زماني پايان خواهد يافت كه ماهيت واقعي سران آن تمام و كمال آشكار شده باشد.

از نخستين روزي كه فتنه 88 كليد خورد عقيده كيهان اين بود و هر روز هم مستندات و دلايلي نو براي آن يافت كه اين فتنه يك «پروژه بيروني» است و آنها كه در داخل دانسته يا نادانسته با آن همراه شده اند چيزي جز بازيچه هاي خود فروخته نيستند. اين عقيده در سال 89 به يك باور همگاني تبديل شد و به تدريج انبوهي از مستندات بويژه از ناحيه آمريكا، اسرائيل و انگليس دراين باره منتشر گشت كه به خوبي نشان مي داد آنچه اهل فتنه در ايران كردند فقط اجراي يك برنامه از پيش طراحي شده بر مبناي فرمولي بوده است كه كيهان پيشتر با جزئيات به تشريح آن پرداخته بود. كيهان در سال 89 بخش مهمي از توان خود را متمركز بر مستندسازي اين وابستگي و توضيح و تشريح جزئيات آن كرد، كاري كه بسياري از اهل فن مكرراً توفيق كيهان در آن را ستوده اند و البته كيهاني ها آن را چيزي جز لطف مخصوص پروردگار و عنايت اهل بيت(ع) نمي دانند. 25 بهمن 1389 روزي بود كه به خوبي نشان داد تلاش كيهان براي معرفي هويت واقعي سران فتنه در مسيري كاملا صحيح پيش رفته است.

در آن روز بود كه همگان حتي آنها كه از كاروان ملت جامانده و در تمام اين مدت حاضر به مرزبندي صريح با اهل فتنه نشده بودند دريافتند كه ديگر داستان انتخابات و اعتراض در كار نيست، بلكه هر چه هست مواجهه انقلاب و ضدانقلاب است؛ ضد انقلابي كه بعد از شكست قطعي فتنه، اجراي بخش بعدي نسخه ديكته شده مثلث آمريكا، انگليس و اسرائيل را كليد زد و تلاش كرد با حفظ تابلوي قبلي دست به عقب نشيني زده و بارديگر مانند روزها و ماههاي آغازين فتنه اهداف پليد خود را در پوشش شعارهاي به ظاهر قانون گرايانه و مردم دوستانه مخفي كند اما به محض آنكه اربابان بيروني اش عرصه را بر خود تنگ ديدند و به آن فرمان انتحار دادند تمامي آن پوشش ها را به يكباره كنار گذاشت و بار ديگر تمام قد در دفاع از آمريكا و اسرائيل وارد صحنه شد.
و اين پايان كار بود.


جمهوري اسلامي

«تحليل سياسي هفته»عنوان سرمقاله‌ روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد:
برگهاي تقويم سال 90 به انتها رسيده و روزها يكي پس از ديگري به پايان سال نزديكتر مي‌شوند. يكسال ديگر از كارنامه حيات شخصي، اجتماعي و معنوي ما به پايان رسيد درحاليكه گويا سرعت گذر زمان در اسفند ماه، چند برابر ماهها و روزهاي ديگر سال است.

در اين روزها مردم با شتاب وصف ناپذيري در پي سروسامان دادن به امور شخصي شان هستند. همه سعي دارند در لحظات آخر سال به حساب سالانه خود نظم و نسق بدهند و براي تحويل سال آماده شوند. اما در ميان اين هياهو، آيا هرگز به فكر تسويه حساب اعمال خود با خدا افتاده‌ايم؟ پس بيائيم به پاس ورود به بهار، روح مان را از هر چه غير خدايي است و از هر آنچه آلودگي است، پاك كنيم و براي دل مان در و دروازه و درگاهي بسازيم و نگذاريم هر پيام آلوده‌اي وارد آن شود. بيائيم در لحظه تحويل سال كه همه غرق در تب و تاب نوروز و رنگارنگي روزگارند و زمين در تنفسي دوباره و آسمان در تپشي تازه و زمانه درحال نو شدني دگرباره است، بدور از قيل و قال رايج به دنبال آراستگي درون و پوشيدن جامه پاك قلبي و بر كشيدن لباس تقوي و خدامحوري باشيم و با خدا پيمان ببنديم كه در اين اوقات تحول آفرين و عبرت آموز بهار و لحظه‌هاي رويش شكوفه‌ها و طراوت باران ها، سال جديد را با ذهن و فكر پاك آغاز كنيم و پاكدامني و صداقت را شيوه خود نمائيم.

هفته آينده را به يك جهت بايد "بهار در بهار" نيز ناميد زيرا كه فصل بهار با تمام زيبائيهاي سحرآميزش در ماه ربيع الثاني جلوه گري مي‌كند و رحمت فراگير الهي را شامل اين سرزمين توحيدي خواهد كرد. از مناسبت‌هاي خجسته هفته بايد به سالروز ولادت پرسعادت يازدهمين گلبرگ معطر گل محمدي(ص)، حضرت امام حسن عسگري(ع) اشاره كرد. اين امام همام در دوران عمر پربركت 29 ساله خويش كه به سه دوره 13 ساله مدينه، 10 ساله سامرا و امامت 6 ساله تقسيم مي‌شود هدايت امت، نشر احكام و حفظ اسلام را برعهده داشتند و مردم را با فلسفه غيبت فرزند برومندشان حضرت مهدي(عج) آشنا كردند.

در اين هفته در عرصه مسائل داخلي با موضوع تنگي فرصت مجلس براي رسيدگي لايحه بودجه سال 90 مواجه بوديم كه كشور براي نخستين بار در تاريخ انقلاب با چنين وضعيتي روبرو مي‌شد، زيرا حتي در اوج گرفتاريهاي كشور در دوران سخت دفاع مقدس و مشكلاتي كه آن دوران بر سر راه دولت براي اداره كشور و ارائه بودجه وجود داشت، هيچگاه لايحه بودجه با اين همه تاخير به مجلس ارائه نمي‌گرديد ولي متأسفانه امسال دولت با حدود 3 ماه تاخير، وظيفه ارائه بودجه به مجلس را انجام داد و طبيعتاً فرصت لازم را براي بررسي از نمايندگان گرفت. به همين دليل مجلس در اين هفته تنخواهي دو ماهه به دولت داد تا با آن به دخل و خرج امور و تمشيت كارها و پرداخت‌ها بپردازد تا در فروردين ماه، لايحه بودجه سال 90 در صحن علني مجلس مورد مداقه و كارشناسي قرار گيرد.

اين هفته در مسائل خارجي،‌ تحولات خاورميانه همچنان در رأس ساير موضوعات خبري رسانه‌هاي بين‌المللي قرار داشت. در ليبي، عزم راسخ مردم اين كشور براي به زير كشيدن ديكتاتور از تخت، همزمان با تشديد كشتار مردم توسط قذافي، قيام اين كشور را وارد مرحله جديدي ساخته است. مردم ليبي، با وجود حملات وحشيانه ارتش قذافي از زمين و هوا به شهرهاي مختلف، همچنان به مبارزه خود ادامه مي‌دهند و براساس تازه‌ترين گزارش‌ها، مناطق شرق ليبي به كلي در كنترل انقلابيون است و نيروهاي قذافي تنها به طرابلس و برخي شهرهاي غربي تسلط دارند. قذافي كه رژيم خود را در آستانه سقوط قريب الوقوع مي‌داند ديوانه وار با هواپيماهاي جنگي و تسليحات سنگين به جان مردم اين كشور افتاده است تا با استفاده از برتري نظامي ماشين جنگي اش، صداي اعتراض مخالفان را خاموش سازد و شرايط را به روزهاي قبل از شروع اعتراض‌ها باز گرداند.


قدس

«جنايت عربستان در بحرين بي پاسخ نمي ماند» عنوان يادداشت روز روزنامه قدس به قلم جواد جهانگيرزاده است كه در آن مي‌خوانيد:
کشور بحرين در ميان 35 جزيره اطراف خود بزرگترين جزيره است، اما قسمت اعظم آن لم يزرع و بسيار خشک است. با وجود اين، اقتصاد اين جزيره که با يک پل به عربستان سعودي متصل شده است، با توليد نفت و گاز طبيعي اداره مي شود.
عربستان از سالها پيش ارتباطات خاصي را با اين جزيره آغاز کرده و امير بحرين هم به خاطر ترس از واکنش مردم در برابر حکومت خود، قراردادهاي امنيتي را با عربستان منعقد کرده است. با وجود اين، مردم بحرين جزو اولين ملتهايي بودند که پس از انقلاب اسلامي ايران دست به انتقاد از حکومت مرکزي خود زده و خواستار تغييرات عمده در کشورشان شدند.

از دير باز در منطقه خاورميانه آمريکا از دو متحد استراتژيک برخوردار بود: مصر به دليل همسايگي با اسرائيل، و دارا بودن کانال سوئز و بحرين به خاطر وجود ناوگان پنجم آمريکا در آبهاي اين کشور. سران آمريکا به اين نکته که بحرين يکي از متحدين استراتژيک اين کشور مي باشد، بارها اشاره کرده اند.تلاش آمريکا براي حفظ ناوگان دريايي خود در بحرين، اين کشور را به تناقض گويي در رابطه با مسائل منطقه دچار کرده است، به طوري که آنها از يک سو از چند ده نفر اغتشاش گر در ايران که فقط زورشان به سطل زباله هاي شهري مي رسد حمايت علني مي کنند، اما در برابر کشتار مردم بحرين محافظه کاري اختيار مي کنند.

عربستان هم از ديرباز روابط نزديکي را با بحرين آغاز کرده است و حتي ساليانه نزديک به 5 ميليون نفر از مردم عربستان به دليل آزاديهاي بيشتري که در بحرين وجود دارد، از روي پل ميان دو کشور عبور مي کنند و وارد اين کشور مي شوند.خاندان حاکم بر بحرين براي تضمين تداوم حاکميت خود، با کمک غربي ها به تغيير ارزشهاي اسلامي بحرين مبادرت کرد. علاوه بر آن، ساخت «پُل فهد» يعني تنها پل ارتباطي دريايي بحرين و عربستان، به گسترش فساد در بحرين افزوده است.

اکنون عربستان به پيروي از آمريکا، براي حفظ حکومت ديکتاتوري علي عبدا... صالح نهايت تلاش خود را به خرج مي دهد. در همين شرايط، ارتباطات در بحرين قطع شده و سايتهايي همچون يوتوب و توييتر که در جريان اغتشاشهاي ايران بسيار فعال بوده و مرتب از آزادي سخن مي راندند، نه تنها ساکت شده اند، بلکه اخباري از سانسور فيلمهاي کشتار مردم بحرين توسط اين سايتها نيز به گوش مي رسد.

اين در حالي است که نظاميان بحرين و همچنين نظامياني که از کشورهاي عربستان براي کمک به سرکوب مردم اين کشور وارد بحرين شده اند، دست به قتل عام مردم مي زنند، به طوري که طي اخبار روزهاي گذشته آنها حتي از تيرهاي خوشه اي براي سرکوب معترضان نيز استفاه کرده اند.


مردم سالاري

«نوروز چوپاني يا عيد سلطاني» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم فرزامي است كه در آن مي خوانيد:
ايران در دنياي باستان به کشور جشن ها شهره بوده است. نياکان ما چون از کار روزانه فارغ مي شدند، براي انبساط خاطر و آرامش روان و زدودن رنج روزانه، در جمع خانواده، مراسم شادي برپا مي کردند. هر روز از ماه اسمي داشت و ايام هفته مرسوم نبود. هرگاه که اسم ماه با اسم روز، يکي مي شد، جشن بزرگي برپا مي کردند. مهرگان و تيرگان از آن جمله اند.

نوروز، سده، مهرگان، تيرگان و اسفندگان از جشن هاي بزرگ ايرانيان باستان به شمار مي رود.
استاد فقيد دکتر مهرداد بهار مي نويسد: در ايران باستان دو عيد برگزار مي شده است:  عيد باززايي به نام نوروز در آغاز بهار و عيد آفرينش به اسم مهرگان در آغاز پاييز (البته ايرانيان، سال را به دو فصل تابستان و زمستان تقسيم مي کردند و چهار فصل از تقسيم بندي هاي کهن نيست.)
از دو جشن نوروز و مهرگان، به سبب حکمتي که در نوروز است، کم کم «مهرگان» کم فروغ تر شد و نوروز نمودي برجسته و پايا پيدا کرد.

فلسفه وجودي نوروز آميزه اي شگفت از افسانه و واقعيت است. استاد توس در شاهنامه به استفاده خداي نامک ها جمشيد را باني نوروز مي داند. برخي نيز معتقدند که نوروز روز شادي چوپانان و سرور و اميد دهقانان است. چون اين دو جماعت پيوندي ناگسستني با طبيعت دارند و راز و رمز آن را بهتر از آنان که محصور در چارديواري اند، درمي يابند. اينان مي دانند که زمان تحول به چه هنگام است. جوانه دانه ها کي از زندان تيره خاک بيرون ميآيد و وقت زايش دام هايشان کدام است. آب شدن برف ها و شکفتگي گل ها و لبخند شکوفه ها را به چشم خود ديده اند، نوروز روز نو شدن اميدها و آرزوهاي آنان به شمار ميآيد. پس چنين روزي بايسته شادي و شادي خواري است و خوشدلي به دل ديگران رساندن.

عقل و استنباط به ما مي گويد که نوروز چوپاني و دهقاني را شاهان به مثال بسياري از سنت هاي مردمي، مصادره کرده اند و به جهت سودجويي و برگزاريش با خراب کردن کوخ هاي دردمندان، کاخ ها برآورده اند. کاخ ها هميشه به زيان دردمندان ساخته شده است.

نوروز، نخستين روز بهار است و به آن «اعتدال ربيعي» مي گويند. خورشيد در اين روز وارد برج حمل مي شود و زمان روز و شب برابر است. در اين روز طبيعت و مردم نو مي شوند. کينه ها از دل مي رود. درخت دوستي، ميوه محبت و ديدار مي دهد و غم ها از ياد مي رود. دلنشين ترين سخن و نغزترين بيان درباره نوروز از آن زنده ياد دکتر علي شريعتي است: «نوروز، که قرن هاي دراز است بر همه جشن هاي جهان فخر مي فروشد، از آن رو هست که يک قرارداد مصنوعي اجتماعي يا يک جشن تحميلي سياسي نيست. جشن جهان است و روز شادماني زمين و آسمان و آفتاب و جشن شکفتن ها و شور زادن ها و سرشار از هيجان هر آغاز». به راستي که نوروز، روز آشتي انسان با طبيعت است. روز زدودن جور و سوگ زمستاني از چهره ها و روز نياز ضروري زيستن انسان دلآزرده و سرخورده از زندگي سخت. جشن نوروز که فلسفه وجوديش زايش و رويش است، از آغاز تاکنون بي وقفه حتي در ميان آتش و خون، اسارت و دربه دري ناشي از حمله غارتگران و تعدي حاکمان خودي و غيرخودي برگزار شده است. از مراسم عيد نوروز در دوره هخامنشيان آثار و آگاهي هاي کمي مانده است اما جاي جاي تخت جمشيد و هدايايي که شاهان و بزرگان قبايل و مناطق به حضور برده اند، خود بيانگر برگزاري عيد و رعايت سنت هاي جانبي آن بوده است.
از دوره اشکاني شواهدي که دليلي بر برپايي مراسم عيد نوروز باشد تاکنون خبري نرسيده است.


تهران امروز

«اين است وعده الهي» عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم حسن وزيني است كه در آن مي‌خوانيد:
دهه 80 آخرين روزهاي خود را پشت سر مي‌گذارد. 10 سالي كه 4 روز ديگر به اتمام مي‌رسد را مي‌توان عصر تثبيت گفتمان بين‌المللي جمهوري اسلامي دانست. به مصداق آيه شريفه «و مكروا و مكرالله و الله خيرالماكرين» در اين دهه مكر دشمنان همچون بومرنگ استراليايي به خودشان بازگشت. ابتداي اين دهه، با برنامه‌هاي تازه دشمنان براي افزايش فشارها به بهانه اعلام فعاليت‌هاي صلح‌آميز هسته‌اي آغاز گشت. چند سال فشار، چندين قطعنامه، بارها تهديد و تحريك مخالفان نظام همگي تنها سايه‌اي از چنگ و دندان را به تصوير كشيد.

نظام اسلامي، در هر دوره با منطق و شيوه خاصي سدها و موانع را كنار زد. منطق پايدار در مخالفت با تضييع حقوق ملت‌ها، بي‌عدالتي، تبعيض و محروم ساختن مسلمانان از فن‌آوري‌ها و پيشرفت‌هاي بشري كه از قضا بخش عظيمي از آنها مرهون تلاش دانشمندان اين ملت‌ها مي‌باشد، منجر به زايش گفتمان استقلال‌گرايي، توسعه‌خواهي، عدالت‌طلبي و مخالفت با استبداد و ... شد.

اين زايش گفتماني گرچه آرام آرام اما زيرپوست خاورميانه و ساير نقاطي شكل گرفت كه ملت‌هايشان ساليان سال از سوي حاكمان وابسته به برخي قدرت‌هاي غربي تحقير شده بودند. اگر در آغاز دهه 80 پيش‌بيني اثرگذاري گفتمان مقاومت و استقلال‌طلبي جمهوري اسلامي در برابر گفتمان سلطه قدرت‌هاي غربي براي كارشناسان و حتي ناظران آنها دشوار به نظر مي‌رسيد، امروز اما اين سياستمداران و مقامات آنها هستند كه با غم و نگراني، تلاش دارند خود را به نيروهاي حاشيه‌اي و منكوب شده آن دوران در سرزمين‌هاي اسلامي و خاورميانه نزديك كنند اما امروز نيروهاي به متن آمده از تحولات جديد هستند كه دست رد به سينه آنها مي‌زنند.
همانگونه‌ كه جوانان مصري حاضر نيستند با وزير خارجه آمريكا ديدار كنند.

چه تلخ است براي غرب كه 10 سال پيش خود را در مقابل نداي مقاومت يك ملت مي‌ديد اما امروز خيزش ملت‌هايي را مي‌بيند كه يكي، پس از ديگري گفتمان مقاومت و عدالت‌طلبي برآمده از جمهوري اسلامي را تكثير مي‌كنند.

اكنون ديگر مشكل جهان غرب، چرخش دستگاه‌هاي غني‌سازي اورانيوم ايران نيست كه از نظر آنها صلح‌آميز باشد يا نباشد، بلكه اين نداي تقويت شده انقلاب است كه در گوش تا گوش منطقه از لبنان گرفته تا آفريقاي شمالي، منافع غرب را به خطر انداخته است. به همين اعتبار مي‌توان گفت دهه 90، دوران حضور ملت‌ها در صحنه خواهد بود. قدرت‌هاي غربي از اين پس نه در دالان‌هاي تودرتوي لابي‌ها و مذاكرات بلكه در ميدان‌هاي التحرير بايد به خواست ملت‌ها پاسخ دهند. اين است وعده «و مكروا و مكرالله و الله خيرالماكرين.»


ابتكار

«مشکل روزگار مختار، مساله امروز ما» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم روح الله دهقاني است كه در آن مي‌خوانيد:
مختار به قدرت دست يافته و توانسته کوفه را به تصرف خود درآورد. تشکيل حکومت اما مشکلات تازه­اي براي او ايجاد کرده، مشکلاتي که تا پيش از اين وجود نداشته و طبيعت دوران جديد مبارزه بود.
اولين چالش او در حوزه حفظ امنيت است که از وظايف اوليه هر حکومتي است. اين تهديد امنيتي نه تنها از بيرون از مرزهاي قلمرو او، بلکه از درون، و نه توسط معاندين و مخالفين که در اثر رفتار نيروهاي خودسر! به وجود آمده بود، آنهايي که براي هدف مقدسي چون خون­خواهي سيدالشهداء(ع)، هر که را تشخيص مي‌دادند، محاکمه و مجازات کرده و به راحتي ديگران را «مفسد في­الارض» تشخيص داده و حکم قضايي صادر کرده وحدِّ الهي جاري مي‌ساختند.

اين چالش در کنار چالش ديگري که در ماهيت حرکت‌هاي انقلابي ايجاد مي‌شود، تصميم گيري را براي رهبري قيام مشکل تر مي‌کند. چالشي که ريزش نيروهاي انقلاب گفته مي‌شود و همان عبارت معروف که: «انقلاب، فرزندان خود را مي‌خورد.»

به صورت خيلي طبيعي زماني که سخن از نفي چيزي گفته مي‌شود، خيلي‌ها با هم همراه مي‌شوند، حادثه اي که همين امروز در جبهه مقابل حرکت نظام اسلامي شکل گرفته و در آن از سلطنت طلب و منافق گرفته تا اصلاح طلب و انقلابي در کنار هم قرار گرفته اند. آنها همه در نفي وضع موجود مشترکند، ولي آن گاه که سخن از مشخص ساختن وضعيت جديد است، اختلاف‌ها نمايان شده و تضادها خود را نشان مي‌دهند.تجربه اي که پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايجاد شد و گروه‌هايي که با هم در انقلاب مشارکت داشتند، روند واگرايي را تجربه کردند تا جايي که برخي به مبارزات مسلحانه عليه نظام دست زدند.

آن چه مختار در دوره حکمراني با آن درگير است، اعتراض‌هايي است که در ميان بدنه داخلي خود با آنها روبرو است. افرادي که حتي اگر در مباني با او مشترکند، روش­هاي او را بر نمي‌تابند، به باور خود از مختار انقلابي ترند و او را اهل سياست و مدارا مي‌خوانند.


آفرينش

«نوروز و ديپلماسي نوروز»عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن مي‌خوانيد:
نوروز با پيشينه کهن چندين هزار ساله در حوزه تمدن ايراني چه پيش از اسلام و چه پس از اسلام همواره مورد توجه بوده است و همچنان که آغازي بوده است براي طبيعت و سال جديد شروعي نيز براي نو شدن بوده است . در اين حال اين اهميت و گستره تاثير گذاري اين جشن بوده است که موجب گرديده است تا با وجود موانع و چالشهاي بسيار اين جشن و نماد تمدن و فرهنگ ايراني همچنان در گستره اي از جغرافياي آسياي صغير تا آسياي ميانه و قفقاز وحتي بالکان و شبه قاره هند نيز نفوذ خود را داشته باشد در اين حال اين اهميت بنيادين اين جشن بود که در سال گذشته کشورها و دولت هاي منطقه بر آن شدند تا با ثبت جهاني نوروز در يونسکو و سازمان ملل و به رسميت شناختن نوروز به عنوان يك جشن جهاني اهميت اين رويداد فرهنگي را در منطقه و جهان يادآوري کنند در اين راستا در ادامه همين تاکيد و اهميت بود که کشورهاي منطقه اعم از ايران و با همراهي ‌جمهوري آذربايجان، افغانستان، تاجيکستان، ترکيه، ترکمنستان، قزاقستان و قرقيزستان جايگاه و نقش اين جشن باستاني و منطقه اي را گرامي داشتند و کشور ها و رهبراني از چند کشور نيز در نوروز گذشته در تهران گرد آمدند.

در اين حال اين اهميت و نقش بنيادين نوروز است که امروزه به کلام بسياري از کارشناسان مي توان سخن از ديپلماسي نوروز در ميان اين کشور هاي منطقه به ميان آورد. در اين ميان با گردهم امدن رهبران چند کشور منطقه در نوروز گذشته در تهران به مناسبت ثبت جهاني نوروز اينک مي رود تا اين جشن مشترک و نهادينه شده در فرهنگ کشور هاي حوزه آسياي ميانه ،قفقازو در گستره ي حوزه تمدن ايراني تبديل به عاملي درراه همگرايي نوين در منطقه شود.در اين حال اين اهميت نوروز و استفاده از ان به عنوان اهرمي در سياست خارجي و روابط کشور هاي منطقه عملا مي تواند پيامدها و ثمرات گسترده اي داشته باشد .

در اين راستا از يک سو با توجه و بهره گيري بيشتر به استفاده از پتانسيل هاي ديپلماسي فرهنگي و ديپلماسي نوروز به عنوان بخشي مهم از ديپلماسي و سياست خارجي کشور و توجه به اشتراکات فرهنگي مسلما دايره نفوذ فرهنگي تاثير گذاري ايران در کشورهاي حوزه نوروز آسياي ميانه، قفقاز و... گسترش خواهد يافت و همچنين بايد منتظر ماند که اين استفاده از پتانسيل هاي ديپلماسي فرهنگي و ديپلماسي نوروز اثرات خود را در ساير حوزه ها بر جا گذارد و به ارتقا و افزايش روابط اقتصادي و سياسي ايران با کشور هاي ديگر منطقه کمک کند امري که در خدمت منافع ملي کشور است.

گذشته از اين نيز بايد توجه داشت با بهره گيري از اين ديپلماسي در سياست خارجي در منطقه به نوبه خود مي تواند جدا از افزايش همگرايي هاي فرهنگي و در وهله بعد سياسي و اقتصادي ايران با کشور هاي همسايه به نوعي بر ميزان همگرايي بين ساير کشور هاي منطقه و کاستن از اختلاف نظر ها و موانع همکاري تاثير گذار باشد و مانع از سياستهاي واگرايانه در منطقه گردد.


آرمان

«راه‌‌هاي تحقق وحدت» عنوان سرمقاله روزنامه آرمان به قلم سيد عبدالواحد?موسوي?لاري است كه در آن مي خوانيد:
براي ايجاد وحدت بايد به ديدگاه‌‌هاي يكديگر احترام گذاشت و ديدگاه‌‌ها و سلايق مختلف را به رسميت شناخت و آن را تحمل كرد. بايد واقعيت‌‌هاي جامعه را پذيرفت. وحدت، زماني به وجود مي‌آيد كه برخورد‌هاي حذفي و غيرضروري نباشد و تنش در‌ جامعه براساس برخي برخورد‌ها به وجود نيايد. وفاق بدون همفكري و گفتمان محقق نخواهد شد. هيچ موقع از اختلاف سليقه نبايد نگران نشد،

چون اگر در عالم اختلاف سليقه نباشد رشد و تكامل پيدا نمي‌شود. بايد در ايجاد وفاق و وحدت به عوامل ضدوحدت توجه كرد و به عوامل متضاد با همدلي و همسويي انديشيد، يعني وقتي ما به عوامل جدايي و عوامل اختلاف و عوامل تفرق و عوامل تشتت توجه كنيم آن موقع است كه مي‌فهميم كه با كنار گذاشتن كدام يك از عوامل تشتت مي‌توانيم دقيقاً به همدلي و همسويي برسيم. اگر اشخاص بدانند و بفهمند چه جايگاهي دارند و تلقي مردم از مواضع سياسي آن‌ها چيست آن موقع خوب مي‌فهمند كه آيا وقت اظهار اختلاف و اعمال سليقه‌‌هاي مختلف ‌به صورت متضاد هست يا نه. به هر حال همزباني مسئولان و مردم موجب وفاق ملي مي‌شود، اگر مسئولان در مسير عدالت ، آزادي ، دانش ، صلح و همزيستي حركت كند، ايجاد وحدت قطعي است.

اگر در جامعه براي فرهيختگان ارزش قائل شوند و آنان را گرامي بدارند و به شخصيت‌‌هاي منتقد، انگ زده نشود، وفاق ملي به وجود مي‌آيد.بايد اصل تكثر و تنوع در جامعه به رسميت شناخته شود. رعايت اصول انساني در هر جامعه‌اي وفاق را به همراه خواهد داشت.

در هر جامعه‌اي كه حاكميت آن با مردمش همدل و همزبان باشد، قطعاً مي‌تواند در جامعه بين‌الملل نيز با ديگر ملت‌‌ها همزبان شده و همبستگي ايجاد كند و سطح تاثيرگذاري خود را افزايش دهد. نکته آخر اينکه وحدت نياز فعلي کشور است و در اين مسير همه بايد مشارکت کنند.


دنياي اقتصاد

«آرزوي نو شدن» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم محمد صادق جنان صفت است كه در آن مي‌خوانيد:
نياز به زاده شدن دوباره، پاك شدن از آلودگي‌ها و ناپاكي‌ها، فراموش كردن و اصلاح روش‌هاي اشتباه در زندگي در سال‌هاي سپري شده و شروع يك زندگي تازه در ژرفاي وجود نوع بشر نهفته است.

ايرانيان باستان بر پايه آييني هوشمندانه، برطرف كردن اين نياز بزرگ را با دگرگشت زمين و طبيعت همساز و همزمان كردند. اين آيين كهن و دير پا، هر سال در اول فروردين‌ماه كه نقطه عطف طبيعت است، جشن گرفته مي‌شود. چند روز ديگر، اين لحظه شگفت‌انگيز از راه مي‌رسد و در آن واحد، همه ايرانيان در هر جاي كره خاكي به‌ويژه در ميهن عزيز، نوروز را به گرمي پذيرايي مي‌كنند. در اين دقايق، ايرانيان، آرزوهاي نزديك و دور و كوچك و بزرگ خود را در ذهن و جان خويش مرور مي‌كنند. بدون چون و چرا، در ميان همه آرزوها، يكي هم آرزوي كسب‌و‌كار است. ايرانيان – مثل مردم همه جاي جهان – مي‌دانند كه بدون كسب‌و‌كار پررونق، رسيدن به آرزوهاي ديگر شدني نيست يا به سختي ممكن مي‌شود. اين آرزوي بزرگي است؛ اما از سوي ديگر اين واقعيت نيز بايد ديده شود كه اين سرزمين باستاني نيز توانايي و استعدادهاي فوق‌العاده‌اي دارد. نيك مي‌دانيم و بارها و بارها از زبان همه مديران ارشد سال‌هاي دور و نزديك ايران شنيده‌ايم كه اگر اين توانايي‌هاي پنهان و پيدا به درستي مديريت شود، رونق كسب‌و‌كار در ايران يك پديده عادي، و ركود و كسادي پديده‌اي غيرعادي خواهد شد؛ اما چگونه؟

روزگار ايرانيان، اين گونه شده است كه رونق كسب‌و‌كارشان تنها و تنها به همت، اراده، توانايي و خواست خودشان گره نخورده و بخش مهمي از رونق يا كسادي به تصميم‌هاي دولت‌هاي مستقر در ايران بستگي دارد. دولت مستقر در ايران، براساس قانون اساسي اختيارات گسترده‌اي براي سامان دادن به اقتصاد ملي، اقتصاد خانواده‌ها و اقتصاد بنگاه‌ها دارد و چگونگي استفاده از درآمد افسانه‌اي نفت نيز مزيد بر علت شده و شرايط را پيچيده كرده است.


جهان صنعت

«دو سيستم متضاد» عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم نرگس حسين‌زاده‌ است كه در آن مي‌خوانيد:
شوراي پول و اعتبار در آخرين روزهاي سال جاري در شرايطي از کاهش نرخ سود بانکي خبر مي‌دهد که هنوز تکليف افزايش سرمايه بانک‌ها براي سال آينده مشخص نيست. بانک‌ها طي سال‌هاي اخير بيشترين سهم را در ارايه تسهيلات تکليفي بر عهده داشته‌و در تمامي سفرهاي استاني بار اصلي طرح‌هاي زودبازده و پروژه‌هاي ملي و استاني را بر دوش کشيده‌اند. اين روزها هم خبر از مشارکت برخي از بانک‌ها در پروژه‌هاي پارس جنوبي به گوش مي‌رسد.

اگرچه برخي از بانک‌ها به مرز ذخاير قانوني خود نزد بانک مرکزي رسيده‌اند و برداشت پياپي آنها موجب شده تا علاوه بر کاهش ذخاير قانوني، حجم نقدينگي را افزايش دهند اما با اين وجود همچنان زير فشار دستورهاي دولت طاقت آورده‌اند. اين اواخر که طرح افزايش سرمايه بانک‌ها مطرح شده، دولت مدافع آن شده است تا شايد باري از دوش بانک‌ها بردارد از همين رو بعد از آنکه لايحه ارسالي به مجلس راي نياورد، با همراه ساختن برخي از نمايندگان اين موضوع را در قالب طرح دنبال کرد.

اما اين طرح هم نتوانست منويات دولت را تامين کند. امروز اين تصميم در قالب لايحه بودجه 90 به مجلس رفته که هنوز تکليف آن روشن نيست.اگر اصرار دولت بر اين است که اين بخش از لايحه مصوب شود به نظر مي‌رسد کاهش نرخ سود بانکي درست عکس اين خواسته است.

کاهش نرخ سود برابر است با هجوم درخواست براي دريافت تسهيلات ارزان در حالي که دولت در لايحه بودجه 90 به دنبال کمک به بانک‌هاست. اين دو تصميم در تناقض با هم هستند.آيا بهتر نبود دولت پيش از هرگونه تصميم به کاهش نرخ سود بانکي به عواقب آن مي‌انديشيد؟ بي‌ترديد بخش بزرگي از آراي شوراي پول و اعتبار در اختيار دولت است و اگر دولت نبود اين شورا تمايلي به کاهش نرخ سود نداشت.