معناشناسي «بصيرت» در قرآن و احاديث
کد خبر : ۱۸۳۹۹
در حال حاضر دوراني را سپري ميكنيم كه جنگ تحميلي به پايان رسيده است و دشمن با نااميدي تمام از جنگ سخت، تداركات جنگي نرم و تهاجمهاي فرهنگي و هجمههاي رسانهاي موذيانهاي را در كمال خاموشي و تزوير آغاز كرده است، بنابراين مقام معظم رهبري با نهايت هوشياري، ژرفنگري و مالانديشي خاص خويش، راهكار مقابله مؤثر با اين تهاجمهاي نرم و همه جانبه دشمن را، «بصيرت» دانسته و توجه خواص و عوام، علماء و طلاب، دانشگاهيان، محققان و ديگر نخبگان جامعه را نسبت به موضوع «بصيرت» جلب نمودهاند.
«بصيرت» روح زندگي و اكسيري است كه سعادت ابدي و لذت جاودانه حقشناسي را به انسان ميبخشد؛ كيميايي است كه مس وجود آدمي را در همنشيني و همراهي هميشگي حق به طلاي درخشان كمال مبدل ميسازد؛ همانطور كه مقام معظم رهبري اشاره كردند كه «بصيرت» قطبنمايي است كه در بيابان غبارآلود فتنه و گمراهيها، راه و مقصد را روشن مينمايد.
بدون شك، تثبيت نظام جمهوري اسلامي در ايران، محصول بصيرت جامعه ايراني اسلامي است و تداوم اين نظام نيز در گرو «بصيرت» اكثريت قاطع اين مردم مؤمن و متعهد به آرمانهاي نظام مقدس جمهوري اسلامي است و هدف مقام معظم رهبري از تأكيد بر ضروت برنامهريزي براي افزايش بصيرت همگان به ويژه نسل جوان، چيزي جز ادامه يافتن اين راه نيست تا زماني كه پرچم مقدس جمهوري اسلامي به دست صاحب اصلي آن حضرت بقيةاللهالاعظم ارواحنا له الفداء عجّلالله فرجه داده بشود و البته عنصر اصلي در آن روز، جهاني شدن اسلام و ارزشهاي اسلامي «بصيرت» خواهد بود.
بنابراين پژوهش در زمينه بصيرت و عصر جنگ نرم، گامي كوتاه در راه فرهنگسازي «بصيرت» و زمينهسازي براي جامعه مهدوي است و به اميد آنكه همگان به ويژه نخبگان براي زمينهسازي آن روز به مسئوليت الهي خود عمل كنند تا هر چه زودتر روز موعود فرا رسد.
* معناي لغوي «بصيرت»
واژه «بصيرت» از ريشه بصر است و «احمدبن فارس» اين لغت را در كتاب معجم «المقاييساللغة» ج1 ص253 به دو شاخه معنايي اصلي تقسيم كرده است: 1- علم، برهان، سپر، روشن بودن 2- درشتي و زمختي؛ و نيز «ابنمنظور» در كتاب «لسانالعرب» ج4 ص64 در زير مدخل «بصر» تعدادي معني براي بصرت آورده است: حجت و برهان، عقيده قلبي، هوش، عبرت، شناخت، يقين، زيركي.
«راغب اصفهاني» در كتاب مفردات الفاظ قرآن ص127 در تشريح معاني «بصر» و «بصيرت» اين گونه نوشته است: نيروي ادراك قلب، ديدن همراه با رؤيت قلبي.
در لغتنامه دهخدا نيز واژه «بصيرت» اين طور معنا شده است: بينايي، دانايي، هوشياري و....
* تعاريف و كاربردهاي اصطلاحي واژه «بصيرت» در آيات و روايات
مشتقات «بصر» 148 بار و واژه «بصيرت» 2 بار در قرآن كريم تكرار شده است و در نوزده آيه قرآن نيز، خداوند با صفت «بصيرت» توصيف شده است و حتي در تفسير طبرسي ح3 ص534 «بصيرت» نيز به صورت «شاهد، حجت و برهان» معني شده است و برخي نيز آن را «يقين و حكمت» معنا كردهاند.
اغلب مفسران در تفسير آيه 104 سوره انعام «قَدْ جَاءكُم بَصَآئِرُ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ» به معناي «به راستى رهنمودهايى از جانب پروردگارتان براى شما آمده است پس هر كه به ديده بصيرت بنگرد و حق را ببيند به سود خودش و هر كس از سر بصيرت ننگرد به زيان خود اوست و من بر شما نگهبان نيستم» و آيه 203 سوره اعراف «وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِم بِآيَةٍ قَالُواْ لَوْلاَ اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يِوحَى إِلَيَّ مِن رَّبِّي هَذَا بَصَآئِرُ مِن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» به معناي «و هر گاه براى آنان آياتى نياورى مىگويند چرا آن را خود برنگزيدى بگو من فقط آنچه را كه از پروردگارم به من وحى مىشود پيروى مىكنم اين [قرآن] رهنمودى است از جانب پروردگار شما و براى گروهى كه ايمان مىآورند هدايت و رحمتى است»، «بصائر» را حجج و بيّنات دانستهاند.
* «بصيرت» بخشش پروردگار است
از نظر ابوالفتح رازي كه تفسير «روضالجنان و روحالجنان» را تأليف كرده است، «بصيرت» در قرآن دلالتي است كه موجب علم و آگاهي ميشود به نحوي كه گويي عالم، معلوم خود را مشاهده ميكند. او در ادامه تفسير آيه 104 سوره انعام ميگويد: هر كس كه بداند و انديشه كند، براي خود كرده است؛ و به فرموده امام علي (ع) «بصيرت»، بخشش پروردگار است به گونهاي كه اگر انسان بخواهد ببيند، خداوند چشم «بصيرت» او را ميگشايد و در نتيجه حق را تصديق قلبي ميكند.
علامه طباطبايي (ره) در تفسيرالميزان آورده است: كلمه بصائر جمع «بصيرت» است كه به معناي وسيله ديدن است، گويا مراد از بصائر، حجتها و ادله روشني است كه به وسيله آنها حق ديده ميشود و ميان حق و باطل تميز داده ميشود و علامه در همين كتاب شريف «بصيرت» را اين گونه تعريف كرده است: «بصيرت» عبارت است از درك اشخاصي كه به واقع اصابت ميكنند و مراد از «بصيرت» وسيله بصيرت است و اگر «بصيرت» به معناي بصيرتها خوانده ميشود به اين خاطر است كه شريعت متضمن احكام و قوانيني است كه تكتك آنها راهنماي سعادت آدمي است، بنابراين شريعت عبارت است از بصيرتهاي متعدد، نه يك بصيرت.
در تفسير نمونه ج21 ص255 نيز در ذيل آيه بيستم سوره جاثيه بيان شده است كه: «قرآن عين بصيرت و هدايت و رحمت است و تعبير زيبايي است كه از عظمت تأثير و عمق اين كتاب آسماني حكايت ميكند، براي كساني كه رهرو راه و جستجوگر حقند».
* معناي «بصيرت» نزد متقدمين و متأخرين
«بصيرت» واژه پر كاربرد در منابع اسلامي است كه در معاني اصطلاحي گوناگون اما غالبا مرتبط و متناسب به كار رفته است كه در ذيل به برخي از آنها اشاره ميكنيم؛
در كتاب «موسوعه كشاف اصطلاحاتالفنون» آمده است كه «بصيرت» عبارت است از قوهاي كه در قلب شخص، به نور قدسي منوّر است و به وسيله آن حقايق امور و اشياء را درك ميكند، همان گونه كه شخص به وسيله چشم، صورتها و ظواهر چيزها را ميبيند.
البته اين تعريف تعريف جامعي نيست زيرا محدود به عرفان و تصوف شده است و در واقع مقصود از شخص در تعريف فوق، شخص سالكي است كه مدارج و مراحل خاص و لازمهاي را طي كرده است، بنابراين در تعريف فوق، اصطلاح خاصي از «بصيرت» كه نزديك به شهود و رؤيت در عرفان و تصوف است، تحت پوشش قرار گرفته است.
در كتاب «ترتيبالعين» ج1 ص166 نيز آمده است كه «بصيرت»، شناخت و معرفت و اعتقاد حاصل شده در قلب نسبت به امور ديني و حقايق امور است؛ بنابراين «بصيرت» به عنوان يك قوه و قابليت و استعداد، هم با نوع نگاه قرآن و احاديث، سازگارتر است و نيز اين نويد را به فرد ميدهد كه با فراهم آوردن شرايط و اقتضائات، ميتواند اين قوه را باالفعل كند، اما در تعريف فوق، «بصيرت» يك نوع معرفت و شناخت دانسته شده است و نه وسيله و قوهاي براي كسب.
صوفيان به غير از چشم ظاهر به ديده ديگري كه «بصيرت» نام دارد، قائلند كه پس از مجاهدتها و رياضات بسيار با عنايت الهي، در باطن سالك پديد ميآيد تا به وسيله آن بتواند عالم غيب و ظاهر آن را مشاهده و حقايق ازلي را درك كند.
و نيز برخي از علماي بزرگ علم لغت، «بصيرت» را اين گونه تعريف كردهاند: «حقايق دين يا غير دين كه به باور قلبي تبديل شده باشد».