۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۲۱:۲۷

نماز با طعم ترانه در نمایشگاه کتاب!

باجه‌های اطلاع‌رسانی به دو بخش خواهران و برادران تقسیم شده بود ولی مسئولان این باجه‌ها همه زن بودند...
کد خبر : ۱۷۷۲۷۳
صراط: برپایی نمایشگاه کتاب در مصلای تهران امسال هم مثل سال‌های پیش بهانه‌ای بود برای پر کردن کتابخانه‌های شخصی از کتاب‌هایی که نو بودن و برگه‌های تا نخورده‌شان گواهی است بر این مدعا. البته برپایی این نمایشگاه و برگزیدن این مکان برای این کار شاید دلیلی شود برای پایان دادن به پروژه نیمه تمام ساختمان مصلا.
 
با وجود ازدحام و شلوغی داخل واگن‌های قطار مترو زمانی که از ایستگاه مترو شهید بهشتی خارج می‌شوید، گرمای خورشید و طی کردن مسیری هرچند کوتاه در زیر اشعه‌های سوزان خورشید، ممکن است شما را پشیمان کند از پر کردن کتابخانه‌تان از کتاب‌هایی که به هر بهانه‌ای شاید دست نخورده باقی بماند و یا کتاب‌هایی که روزی مجبور شوید چند ورقی از آن را بخوانید.
 
از ساختمان نیمه‌کاره مصلا تا نماز با طعم ترانه و شراب
 
از ایستگاه مترو که خارج می‌شویم باید مسیری کوتاه را طی کنیم تا به غرفه‌های خارج از شبستان یا داخل شبستان برسیم. البته ازدحام جمعیت بر روی چمن‌ها و در زیر سایه درختان، پاکت‌های سنگین پر از کتاب که در دستان خسته بازدیدکنندگان تلوتلو می‌خورد، رفت و آمد مردم و البته هیجان زیاد آن‌ها برای خرید کتاب و در این بین ساختمان نیمه کاره مصلا صحنه مغشوشی را در ذهن‌مان بوجود می‌آورد.
 
در راه یکی از دوستانم گفت: فکر کنم باید آرزوی تمام شدن ساختمان مصلا را با خود به گور ببریم. در همین حین ازدحام جمعیت باعث برخورد خانومی با دوستم شد و این مسئله دوستم را از نگاه کردن به ساختمان مصلا و فکر اتمام این پروژه منصرف کرد.
 
بعد از وضو گرفتن و پیدا کردن نمازخانه برای خواندن نماز وارد نمازخانه شدیم.  قبل از اینکه تکبیر نماز را ببندیم ترانه «چرا رفتی؟» همایون شجریان با صدای بلند در محیط به گوش رسید. یکی از بازدید کنندگان گفت باید با جمله «بیا امشب شرابی دیگرم ده» نمازمان را بخوانیم؟
 
با خودم گفتم نماز با طعم ترانه و شراب عجب حالی دارد. انشاا... خدا قبول کند. بعد از خواندن نماز با طعم ترانه با دونفر از بازدیدکنندگان که کیسه‌های پر از کتاب در دست‌شان نشان از کتابخوان بودنشان می‌داد، وارد بحث در مورد وضعیت نمایشگاه شدیم.
 
دانشجوی جوانی که از استان هرمزگان به نمایشگاه آمده بود از وضعیت کلی نمایشگاه زیاد راضی نبود. البته این دانشجو از بن کتاب نگرفتن و اطلاع رسانی ناقص در این مورد و همچنین اطلاع رسانی نامناسب در نمایشگاه شکایت کرد و در ادامه گفت: این بار سوم است که می‌آیم و امسال نسبت به سال قبل کمی بهتر شده است ولی بازهم جای بهتر شدن و پیشرفت هم دارد.
 
وی با خنده‌ای که بر لب داشت گفت: دوران ریاست جمهوری جدید باعث شده خیلی از کتاب‌هایی که سال‌های گذشته اجازه چاپ نداشتند، اجازه چاپ گرفته و ما امروز خیلی از این نوع کتاب‌ها را خریداری کردیم.
 
 
ایشان در مورد تاثیر نمایشگاه کتاب بر فرهنگ کتابخوانی اظهار داشت: رسانه‌ها تاثیر زیادی بر فرهنگ کتابخوانی دارند، البته وجود این نمایشگاه می‌تواند در اشاعه فرهنگ کتابخوانی موثر باشد ولی باید قبل از این فرهنگ‌سازی کرد و مردم را با کتاب‌ها و محتوا و تاثیر آن بر زندگی آشنا کرد.
 
یکی دیگر از بازدیدکنندگان که در رشته الهیات دانشگاه هرمزگان مشغول تحصیل بود در مورد کتاب و کتابخوانی گفت: من بیشتر به کتاب‌های روانشناسی علاقه دارم ولی خیلی از کتاب‌ها را در استان خودمان نمی‌توانم پیدا کنم و تمرکز انتشارات و کتاب‌ها در تهران باعث شده است که من به اینجا بیایم.
 
این دانشجوی رشته الهیات در مورد قیمت کتاب‌ها گفت: کتاب‌های چاپ خارج بسیار گران بودند و با وجود قیمت کم بن کتاب نمی‌شد آن‌ها را تهیه کرد.
 
بعد از صحبت در مورد نمایشگاه با دو دانشجوی دانشگاه هرمزگان وارد شبستان شدیم.
 
کم‌کاری نویسندگان ایرانی و فروش بالای کتاب‌های خارجی
 
ازدحام و شلوغی جمعیت یکی از دوستانم را از ادامه مسیر و بازدید از نمایشگاه منصرف کرد. صف طولانی مردم پشت باجه‌های خدمات‌رسانی کارت‌های اعتباری و اطلاع‌رسانی‌های داخل شبستان ما را از گرفتن اطلاع از غرفه‌ها و راهروها منصرف کرد.
 
راهروها به ترتیب حروف الفبای ناشران مشخص شده بود. جمعیت زیادی که خیلی از آن‌ها دانشجو بودند مشغول بازدید از کتاب‌ها بودند و در میان این بازدیدها گاهی بیرون آوردن بن‌های خرید کتاب گواهی‌ای می‌شد برای خرید کتاب‌هایی که شاید قیمت‌شان بیشتر از قیمت داخل بن‌های خرید کتاب بود.
 
در میان ازدحام جمعیت چشم‌مان به (مردان نقره ای) سیلورمن‌هایی افتاد که حرکات و رفتارشان بهانه‌ای شده بود برای عکس و فیلمبرداری بازدیدکنندگان از نمایشگاه و البته خود سیلورمن‌ها. سیلورمن‌هایی که سرتاپای‌شان را رنگ طوسی کرده بودند و مانند آدم آهنی راه می‌رفتند.
 
 
در این میان ناگهان صدایی بلند در نمایشگاه به گوش رسید. کمی که دقیق‌تر شدیم صفی طولانی از مردمی را دیدیم که لباس‌های یک رنگ و خواندن متنی از کتاب توسط پیشرو آن‌ها با صدای بلند و تکرار آهسته متن توسط کسانی که پشت سرش حرکت می‌کردند، مردم را از بازدید و خرید کتاب منصرف کرده بود.
 
پس از بازدید از غرفه‌ها و کتاب‌های داخل نمایشگاه برای اطلاع از غرفه کتاب‌ها و راهنمایی به قسمت اطلاع‌رسانی در خارج از شبستان سر زدیم.
 
باجه‌های اطلاع‌رسانی رایانه‌ای کتاب و ناشر به دو بخش خواهران و برادران تقسیم شده بود ولی مسئولین این باجه‌ها همه زن بودند و فلسفه جدایی بخش خواهران و برادران سوالی شده بود که ذهن هر بازدیدکننده‌ای در پی پاسخ آن بود.
 
بعد از اطلاعی ناقص از چگونگی بدست آوردن کتاب مورد علاقه‌مان وارد شبستان شدیم و ما هم همراه مردم شروع کردیم به بازدید از غرفه‌ها و کتاب‌ها.
 
کتاب‌های رمان عاشقانه ایرانی با قیمت مناسب که مردم کمتر به سمت‌شان می‌رفتند و فروش بالای کتاب‌های رمان خارجی هر چند با قیمت بالا حاکی از کم‌کاری نویسندگانی بود که در داخل این مرز و بوم مشغول نوشتن این رمان‌های به قول دوستم «زرد» هستند.
 
در این بین چشم‌مان به فروشندگان غرفه‌ای افتاد که مشغول بازی فوتبال در لپ‌تاپ خود بودند و این مسئله بازدیدکنندگان زیادی را جذب این غرفه کرده بود تا دیدن بازی فوتبال استراحتی باشد برای پاهای خسته‌شان.
 
نمایشگاه کتاب؛ یک فضای هیجانی صرف
 
پس از بازدید از غرفه‌های داخل شبستان، از آنجا خارج شدیم.  بر روی نیمکتی نشستیم تا کمی استراحت کنیم. در این بین از بازدیدکننده‌ای که در مقطع سوم متوسطه مشغول به تحصیل بود در مورد نمایشگاه صحبت کوتاهی کردیم.
 
این دانش‌آموز رشته ادبیات و علوم انسانی گفت: من اولین باری است که به این نمایشگاه می‌آیم و از قیمت‌ها راضی هستم ولی از نحوه اطلاع رسانی داخل نمایشگاه و بخصوص وضعیت رفاهی زیاد راضی نیستم.
 
این دانش‌آموز که ریش و سبیل بلند چهره‌اش را مانند دانشجوی کارشناسی ارشد نشان می‌داد گفت: این که بیاییم و نمایشگاه را پر کنیم از کتاب مهم نیست؛ مهم این است که به محتوای کتاب‌ها توجه کنیم. امروزه رمان‌های عاشقانه و کتاب‌های غربی بهانه‌ای شده برای پر کردن غرفه‌ها از کتاب.
 
 
او همچنین در مورد فرهنگ کتابخوانی در ایران گفت: ما باید در ابتدای کار الگوسازی کنیم و بزرگان ما باید الگویی شوند در فرهنگ کتابخوانی برای مردم کشومان.
 
یکی دیگر از بازدیدکنندگان گفت: من چهارمین باری است که به نمایشگاه بین اللملی کتاب می‌آیم و امسال هم مانند سال گذشته است و هیچ فرقی نکرده است.
 
این دانشجوی رشته مددکاری گفت: نمایشگاه یک فضای هیجانی را بوجود آورده است و این فضای هیجانی نمی‌تواند یک هنجار را بوجود بیاورد یا از بین ببرد. کتاب غذای روح است و این فضای هیجانی تاثیری در این مسئله نمی‌گذارد.
 
او در مورد وضعیت کلی نمایشگاه گفت: محیط نمایشگاه به لحاظ دینی یک محیط مفسده‌انگیز است و هر طرف و هر غرفه‌ای را که نگاه می‌کنید چندین خانوم را در آن می‌توان دید.
 
پس از بازدید از نمایشگاه بین اللملی کتاب در مصلای تهران وارد قطار مترو شدیم. جایی که با وجود شلوغی و چسبیدن مردم به یکدیگر، جایگاه ویژه بانوان معنای خود را از دست داده بود.
 
دانشجوی رشته مددکاری درست می‌گفت. بوجود آوردن یک فضای هیجانی صرف تاثیری در فرهنگ کتابخوانی نخواهد داشت. بوجود آوردن هنجار و شاید یک ارزش با پر کردن غرفه‌ها از کتاب‌های بدون محتوا و شاید محتوای غلط دردی را دوا نخواهد کرد.
 
نمایشگاه بین اللملی کتاب هر سال برپا می‌شود و کتاب‌های زیادی به فروش می‌رسد اما وقتی به ساعات مطالعه مردم کشورمان و به فرهنگ کتابخوانی آن‌ها نگاهی می‌اندازیم، می‌بینیم برپایی اینگونه نمایشگاه‌ها و فروش اینگونه کتاب‌ها تاثیر زیادی بر مسئله فرهنگ کتابخوانی نداشته است.

نظرات بینندگان
ياري
|
-
|
۰۹:۵۲ - ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۳
۱
۰
چرا در مورد. کتابهاي تقلبي هيچ اطلاع رساني نمي شود؟
مهدی
|
Germany
|
۱۳:۳۴ - ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۳
۰
۲
عجب هیز بودن ایشون!!!