صراط: قانع کردن
افکار عمومی جهانیان برای حمله به عراق در سال 1991 و نیز 2003, وظیفه ای
بود که بر دوش رسانه های غربی گذاشته شد و آنها به خوبی از عهده آن
برآمدند. آمریکاییها با دروغِ سلاحهای کشتار جمعی، جنگ عراق را آغاز
کردند. جنگی که سراسر منطقه را غرق در آشوب و نا امنی کرد. جان مسلر-تحلیل
گر پایگاه اینترنتی گلوبال ریسرچ-در مقاله ای به بیان برخی از واقعیتهای
تاریخی درباره حمله امریکا به عراق در سالهای 1991 و 2003 پرداخته است. در
ادامه میتوانید خواننده خلاصه ای از این مقاله باشید:
طرح قرن جدید آمریکایی
هنگام شروع جنگ آمریکا علیه عراق در سال 2003, مقامات آمریکایی بهتر از هر کس دیگری میدانستند که عراق سلاح کشتار جمعی ندارد. آنها آگاهانه به جهان دروغ میگفتند. اشغال عراق در چهارچوب طرحی بود که با مشارکت آمریکا، اسرائیل، انگلستان و عربستان سعودی تدوین شده بود. برنامه ای با عنوان: قرن جدید آمریکایی (PNAZ) ژنرال وزلی کلارک پرده از جلسه ای در سال 2002 در وزارت دفاع آمریکا بر میدارد که دونالد رامسفلد در آن، مفاد این برنامه را طرح کرد. برنامه PNAZ نخستین بار در سال 1997 طراحی شد. هدف این برنامه، کنترل و تسلط آمریکا بر هفت کشور من جمله لیبی، سوریه، عراق و ایران بود. پل ولفوتیز و دیک چنی از اصلیترین طراحان این برنامه بودند.
آنها مطمئن بودند که تبلیغات ضد اسلامی رسانه های آمریکا در 25 سال گذشته، افکار عمومی آمریکاییها را برای هر نوع اقدام علیه جهان اسلام آماده کرده است. 11 سپتامبر بهترین فرصت برای آمریکاییها بود تا به آرزوهای دیرینه خود جامه عمل بپوشانند. من اعتقاد دارم که جورج بوش نمیدانست که سخنان آمریکاییها، دروغ است. او نه اطلاعات و نه هوش کافی داشت تا متوجه برنامه های چنی و همکارانش شود. دیگر اوضاع مانند دهه 1950 نیست تا آمریکاییها بتوانند به راحتی از طریق سیا به صورت مستقیم عمل کرده و مصدق را با کودتا کنار زده و شاه را به ایران برگردانند. اکنون آمریکا به برنامهها و طراحیهای پیچیده تری نیاز دارد. مناسبات جهانی در طول سالهای گذشته متفاوت شده است.
هدف حمله آمریکا به عراق دقیقاً همان چیزی است که اکنون شاهدش هستیم: آشوب. در شرایط آشوب امکان دخالت مستقیم آمریکا در منطقه مجدداً فراهم میشود و آمریکا میتواند با دخالت مستقیم، رژیمهای که دلخواهش نیستند را از سر کار بردارد. ما سالانه میلیاردها دلار سلاح به نوری المالکی میفروشیم تا او از منطقه سبز دفاع کند. بزرگترین منطقه در نوع خود در جهان که آمریکاییها خارج از خاک عراق در آن ساکن هستند. ما از طریق مالکی جریان امن انتقال نفت به آمریکا را پیگیری میکنیم. آشوب پیوسته در کشورهای خاور میانه، آنان را ضعیف کرده است و این امر به خوبی در راستای تأمین منافع ملی و امنیت اسرائیل عمل میکند.
جنگ اول خلیج فارس
برای دیدن نمونه ای از شبکه پروپاگاندای رسانه ای آمریکا، کافی است به جنگ عراق نگاه کنیم. رسانههایی که وظیفه تسهیل شرایط برای سیاست گذاریها آمریکا در جهان را دارند. برای مثال بوش پدر ادعا میکرد حدود 120 هزار سرباز عراقی و 1500 تانک در مرز کویت آماده حمله به عربستان هستند. اما معلوم شد که همه این حرفها دروغ بوده است. عراق به هیچ عنوان قصد لشکرکشی به عربستان را نداشت. اما آمریکا از این دروغ برای متحد کردن عربستان با خود استفاده کرد. اتحادی که در نتیجه آن حدود 500 هزار سرباز آمریکایی وارد خاک عربستان شدند.
رسانه های غربی وانمود میکردند علت اصلی جنگ خلیج فارس توسعه طلبیهای عراق است. اما شرایطی که منجر به جنگ شد اصلاً چنین نبود. جنگ 8 ساله ایران و عراق هر دو کشور را ضعیف کرد. در طول این جنگ کویت حمایتهای مالی زیادی از عراق کرد. هنگامی که جنگ تمام شد، کویت خواستار تسویهی حسابهای خود با عراق شد. عراق از کویت مهلت خواست تا عادی شدن شرایط، بازپرداخت وامها به تعویق بیفتد. اما کویت مخالفت کرده و شروع به استخراج نفت از چاه های نفت عراق کرد. دولت عراق به کویت هشدار داد اما آنها توجهی نکردند. عراق به شورای امنیت سازمان ملل از کویت شکایت کرد. حتی مقامات عراقی با سفیر آمریکا نیز ملاقات کردند. سفیر آمریکا در جواب مسئولان عراقی گفت که آمریکا اصلاً نمیخواهد در اوضاع جهان عرب دخالت کند. صدام و اطرافیانش این سخنان را به مثابه چراغ سبز آمریکا برای حمله عراق به کویت دانستند. اینها علل اصلی جنگ اول خلیج فارس بودند و نه آنچه رسانه های غربی وانمود میکنند.
واقعیت عراق امروز
دروغهای آمریکاییها درباره عراق پایانی ندارد و به همین دلیل رنجهای مردم عراق نیز پایانی ندارد. دروغها شرایط را برای بمباران مردم فراهم میکنند. مردم عراق در سال 2004 خواهان آزادی کشورشان از شر اشغالگران آمریکایی بودند. همین. رسانه های آمریکایی به رهبری دونالد رامسفلد-اما-اعلام کردند که شورشیان خارجی در حال فتح عراق هستند. در سایه همین دروغها بود که ارتش آمریکا در سال 2004 از بمبهای فسفری و بمبهای حاوی اورانیوم ضعیف شده در فلوجه و الرمادی استفاده کرد. نتیجه استفاده از چنین بمبهایی امروزه خود را در رنج کودکان معلول و مرده عراقی نشان میدهد. قبل از سال 2004 در ماه، حدود 4 یا 5 کودک عراقی معلول به دنیا میآمد. اما اکنون، هر روز 2 یا 3 کودک معلول و فلج به دنیا میآید.
امروزه مردم عراق خواهان بازگشتِ عراق به قبل از سال 2003 هستند. جنگ در عراق، بدون هیچ پایان متصوری روز به روز گسترده تر میشود. مردم این کشور سالهاست که اسیر سیاستهای آمریکا هستند. حدود 3 میلیون عراقی در نتیجه تحریمهای عراق توسط آمریکا (از سال 1991) کشته شدند. آری! درست خواندید. 3 میلیون نفر.
هیچ کس نمیداند پایان بازی آمریکا در عراق، سوریه و لبنان چه خواهد شد. دولتهای قدرتمند منطقه، یکی پس از دیگری در ورطه آشوب و نا امنی میافتند تا اسرائیل در خاور میانه یکه تازی کند. من امیدوارم که مردم آمریکا روزی واقعیتها را درباره سیاست خارجی کشورشان بدانند. امیدوارم آنها روزی متوجه شوند که بر سر مردم عراق در طی این سالها چه رفته است. اگر آمریکا پای خود را از عراق بیرون بکشد شاید این کشور بار دیگر روی آرامش را ببیند. فروختن سلاح به عراق، راه حل بحران این کشور نیست.
طرح قرن جدید آمریکایی
هنگام شروع جنگ آمریکا علیه عراق در سال 2003, مقامات آمریکایی بهتر از هر کس دیگری میدانستند که عراق سلاح کشتار جمعی ندارد. آنها آگاهانه به جهان دروغ میگفتند. اشغال عراق در چهارچوب طرحی بود که با مشارکت آمریکا، اسرائیل، انگلستان و عربستان سعودی تدوین شده بود. برنامه ای با عنوان: قرن جدید آمریکایی (PNAZ) ژنرال وزلی کلارک پرده از جلسه ای در سال 2002 در وزارت دفاع آمریکا بر میدارد که دونالد رامسفلد در آن، مفاد این برنامه را طرح کرد. برنامه PNAZ نخستین بار در سال 1997 طراحی شد. هدف این برنامه، کنترل و تسلط آمریکا بر هفت کشور من جمله لیبی، سوریه، عراق و ایران بود. پل ولفوتیز و دیک چنی از اصلیترین طراحان این برنامه بودند.
آنها مطمئن بودند که تبلیغات ضد اسلامی رسانه های آمریکا در 25 سال گذشته، افکار عمومی آمریکاییها را برای هر نوع اقدام علیه جهان اسلام آماده کرده است. 11 سپتامبر بهترین فرصت برای آمریکاییها بود تا به آرزوهای دیرینه خود جامه عمل بپوشانند. من اعتقاد دارم که جورج بوش نمیدانست که سخنان آمریکاییها، دروغ است. او نه اطلاعات و نه هوش کافی داشت تا متوجه برنامه های چنی و همکارانش شود. دیگر اوضاع مانند دهه 1950 نیست تا آمریکاییها بتوانند به راحتی از طریق سیا به صورت مستقیم عمل کرده و مصدق را با کودتا کنار زده و شاه را به ایران برگردانند. اکنون آمریکا به برنامهها و طراحیهای پیچیده تری نیاز دارد. مناسبات جهانی در طول سالهای گذشته متفاوت شده است.
هدف حمله آمریکا به عراق دقیقاً همان چیزی است که اکنون شاهدش هستیم: آشوب. در شرایط آشوب امکان دخالت مستقیم آمریکا در منطقه مجدداً فراهم میشود و آمریکا میتواند با دخالت مستقیم، رژیمهای که دلخواهش نیستند را از سر کار بردارد. ما سالانه میلیاردها دلار سلاح به نوری المالکی میفروشیم تا او از منطقه سبز دفاع کند. بزرگترین منطقه در نوع خود در جهان که آمریکاییها خارج از خاک عراق در آن ساکن هستند. ما از طریق مالکی جریان امن انتقال نفت به آمریکا را پیگیری میکنیم. آشوب پیوسته در کشورهای خاور میانه، آنان را ضعیف کرده است و این امر به خوبی در راستای تأمین منافع ملی و امنیت اسرائیل عمل میکند.
جنگ اول خلیج فارس
برای دیدن نمونه ای از شبکه پروپاگاندای رسانه ای آمریکا، کافی است به جنگ عراق نگاه کنیم. رسانههایی که وظیفه تسهیل شرایط برای سیاست گذاریها آمریکا در جهان را دارند. برای مثال بوش پدر ادعا میکرد حدود 120 هزار سرباز عراقی و 1500 تانک در مرز کویت آماده حمله به عربستان هستند. اما معلوم شد که همه این حرفها دروغ بوده است. عراق به هیچ عنوان قصد لشکرکشی به عربستان را نداشت. اما آمریکا از این دروغ برای متحد کردن عربستان با خود استفاده کرد. اتحادی که در نتیجه آن حدود 500 هزار سرباز آمریکایی وارد خاک عربستان شدند.
رسانه های غربی وانمود میکردند علت اصلی جنگ خلیج فارس توسعه طلبیهای عراق است. اما شرایطی که منجر به جنگ شد اصلاً چنین نبود. جنگ 8 ساله ایران و عراق هر دو کشور را ضعیف کرد. در طول این جنگ کویت حمایتهای مالی زیادی از عراق کرد. هنگامی که جنگ تمام شد، کویت خواستار تسویهی حسابهای خود با عراق شد. عراق از کویت مهلت خواست تا عادی شدن شرایط، بازپرداخت وامها به تعویق بیفتد. اما کویت مخالفت کرده و شروع به استخراج نفت از چاه های نفت عراق کرد. دولت عراق به کویت هشدار داد اما آنها توجهی نکردند. عراق به شورای امنیت سازمان ملل از کویت شکایت کرد. حتی مقامات عراقی با سفیر آمریکا نیز ملاقات کردند. سفیر آمریکا در جواب مسئولان عراقی گفت که آمریکا اصلاً نمیخواهد در اوضاع جهان عرب دخالت کند. صدام و اطرافیانش این سخنان را به مثابه چراغ سبز آمریکا برای حمله عراق به کویت دانستند. اینها علل اصلی جنگ اول خلیج فارس بودند و نه آنچه رسانه های غربی وانمود میکنند.
واقعیت عراق امروز
دروغهای آمریکاییها درباره عراق پایانی ندارد و به همین دلیل رنجهای مردم عراق نیز پایانی ندارد. دروغها شرایط را برای بمباران مردم فراهم میکنند. مردم عراق در سال 2004 خواهان آزادی کشورشان از شر اشغالگران آمریکایی بودند. همین. رسانه های آمریکایی به رهبری دونالد رامسفلد-اما-اعلام کردند که شورشیان خارجی در حال فتح عراق هستند. در سایه همین دروغها بود که ارتش آمریکا در سال 2004 از بمبهای فسفری و بمبهای حاوی اورانیوم ضعیف شده در فلوجه و الرمادی استفاده کرد. نتیجه استفاده از چنین بمبهایی امروزه خود را در رنج کودکان معلول و مرده عراقی نشان میدهد. قبل از سال 2004 در ماه، حدود 4 یا 5 کودک عراقی معلول به دنیا میآمد. اما اکنون، هر روز 2 یا 3 کودک معلول و فلج به دنیا میآید.
امروزه مردم عراق خواهان بازگشتِ عراق به قبل از سال 2003 هستند. جنگ در عراق، بدون هیچ پایان متصوری روز به روز گسترده تر میشود. مردم این کشور سالهاست که اسیر سیاستهای آمریکا هستند. حدود 3 میلیون عراقی در نتیجه تحریمهای عراق توسط آمریکا (از سال 1991) کشته شدند. آری! درست خواندید. 3 میلیون نفر.
هیچ کس نمیداند پایان بازی آمریکا در عراق، سوریه و لبنان چه خواهد شد. دولتهای قدرتمند منطقه، یکی پس از دیگری در ورطه آشوب و نا امنی میافتند تا اسرائیل در خاور میانه یکه تازی کند. من امیدوارم که مردم آمریکا روزی واقعیتها را درباره سیاست خارجی کشورشان بدانند. امیدوارم آنها روزی متوجه شوند که بر سر مردم عراق در طی این سالها چه رفته است. اگر آمریکا پای خود را از عراق بیرون بکشد شاید این کشور بار دیگر روی آرامش را ببیند. فروختن سلاح به عراق، راه حل بحران این کشور نیست.