صراط: نيمي از بازه زماني 10 روزه فرآيند سي و دومين دوره جشنواره بينالمللي فيلم فجر در حالي سپري شده است كه تا به امروز حرف و حديثهاي متفاوتي از روند برگزاري، محتواي فيلمهاي اكران شده، مسائل و اتفاقات پيراموني و حاشيهاي و. . . مطرح شده است. اما مهمترين موارد قابل اشاره را ميتوان در چند بخش دستهبندي كرد.
يك بام و چند هوا
اولين موضوع كه قدري هم به تم جوك و لطيفهسازي در بين افراد مختلف حاضر در جشنواره بدل شده است، اظهارات كاملاً متناقض و متباين مسئولان جشنواره درباره دو موضوع است. يكي از اين موضوعات مربوط به تلخي و فضاي دلسرد و نااميدكننده برخي از فيلمهاي اكرانشده در جشنواره است كه تقريباً آمار قابل توجهي را به خودشان اختصاص دادهاند. با هر كدام از دستاندركاران و مرتبطان با برپايي جشنواره سي و دوم فيلم فجر(كساني كه به نوعي در مقام طرفداري يا پاسخگويي به انتقادات ظاهر ميشوند) كه درباره چرايي اين تعداد فيلم گزنده و نااميدكننده در مهمترين جشنواره فيلم كشور و حتي منطقه طرح بحث ميشود، با درهم كشيدن چهره و با حالتي سرشار از تبختر و غرور، شروع به تخطئه مسئولان قبلي وزارت ارشاد و سازمان سينمايي كرده و اين فيلمها را ماحصل و ثمره كار آنها اعلام ميكنند.
استدلال اكثر كساني كه با آنها طرح موضوع شده اين است كه اين فيلمها در دولت قبل مجوز ساخت گرفته و توليد شدهاند و در اين دوره از جشنواره نبايد انتظار زيادي از مسئولان برگزاركننده به خصوص دبير جشنواره داشت.
ضمن اينكه كمبودها و كاستيهاي آن را بايد به خاطر مجري صرف سياست مسئولان قبلي وزارت ارشاد و سازمان سينمايي بودن مسئولان و دبير اين دوره از جشنواره، احصا و محسوب كرد. البته اين استدلال تا حدودي درست است اما وقتي افرادي از دست اندركاران سينما به رونق بهتر اين دوره از جشنواره اشاره ميكنند، در كمال ناباوري همين افراد با يك تغيير موضع 180 درجهاي كامل، همه خوبيها و امتيازات مثبت جشنواره را به حساب دوستان خودشان و مسئولان برگزاركننده در دولت جديد ترجمه ميكنند.
به عنوان مثال هاتف عليمرداني، نويسنده و كارگردان فيلم «مردن به وقت شهريور»كه فيلمش در بخش سوداي سيمرغ جشنواره بينالمللي فيلم فجر حضور دارد، رونق جشنواره امسال را به دليل تغيير دولت دانسته وگفته است 85 درصد فيلمها بعد از تغيير دولت ساخته شدهاند و ميتوان گفت اكثر اين فيلمها به دوره مسئولان قبلي سازمان سينمايي و وزارت ارشاد تعلق ندارد! وي در حالي كه مدعي بسته بودن درها براي فيلمسازان در ادوار قبلي بوده، اظهار داشته است: «من چهار سال است كه پشت سر هم در جشنواره فيلم فجر حضور دارم و هر سال آموختههايي از اين جشنواره به دست ميآورم. جشنواره فجر مثل هيچ جشنواره خارجي ديگري نيست و همين هم براي سينماي ايران نعمت است و شايد البته اشتباهاتي هم داشته باشد اما حالا بعد از 32 سال به نظرم به تدريج به زبان و ساختار خوبي دست پيدا كرده است.
مديريت رضاداد در اين دوره از جشنواره فيلم فجر يكي از اتفاقات خوب است. رضاداد يك ويژگي دارد كه دبيران قبلي اين جشنواره نداشتهاند و آن اين است كه ميتوان با او ديالوگ برقرار كرد و او ميشنود. همچنين امسال براي اولين بار سينماي دولتي به حاشيه ميرود يعني به جز چند فيلم، باقي آنها مستقل ساخته شدهاند؛ برعكس سال گذشته كه سينما و فيلمها دولتي در رأس بودند. امسال تركيبي از جوانان و با تجربهها در جشنواره حضور دارند. سينماي ايران در حال پوستاندازي است و جواناني بر سر كار آمدهاند كه تجربهها و انديشههاي نويي در سر دارند. اينها انديشهاي را كه در سينماي ايران وجود دارد، شناختهاند. امسال تركيبي از فيلم اوليها و چهرهها در جشنواره حضور دارند كه تركيبي از تجربه و جواني است.
من اين تركيب را بسيار دوست دارم. از طرف ديگر ما بدسليقگي و كجسليقگي در جشنوارهها را پشت سر گذاشته ايم و فكر ميكنم سينماگران پيش از اين به سينما بدبين شده بودند و در اين چند ماه موجي به راه افتاد كه بسياري از فيلمسازاني كه قرار نبود فيلم بسازند تصميم به ساخت فيلم گرفتند. بيشتر اين فيلمسازان در سه يا چهار ماهه اخير فيلم ساختهاند و 85 درصد فيلمها بعد از تغيير دولت بود كه به يكباره پتانسيلهايي آزاد شد.
فكر ميكنيد چرا رضاداد تا آخرين لحظه فيلمها را قبول كرد؟ چون فيلمسازان تا مهرماه نميدانستند چه اتفاقي خواهد افتاد و تكليفشان چيست و مهرماه شروع به ساخت فيلم كردند. خوشبختانه ميتوان گفت اكثر اين فيلمها به دوره آقاي شمقدري تعلقي ندارد!» هر چند مطالعه و خواندن مواضع و اظهارات اين دست افراد تناقضات و تباينات زيادي را نشان ميدهد اما لازم است كه اين آقايان براي رسانهها و مخاطبانشان هوش تحليلي و منطق استدلالي قويتر از خودشان قائل باشند! چه اينكه اينگونه اظهارات در حافظه مخاطبان ثبت و ضبط شده و همين ادله و علت است كه در بزنگاههاي انتخاب و تماشاي آثار سينمايي اين فيلمسازان منتج به تمايل يا عدم تمايل مخاطب براي تماشاي آثار سينمايي اين افراد خواهد بود.
خنثي به سبك «هفت»
موضوع اصلي ديگري كه در اين دوره از جشنواره خودنمايي ميكند. نحوه اجراي برنامه «هفت» به عنوان تخصصيترين برنامه صداوسيما در حوزه فيلم و جشنواره است كه تا حدود زيادي در گرداب محافظهكاري گرفتار شده است. در طول برگزاري اين رويداد، برنامه هفت به جاي آنكه برنامهاي جذاب و چالشي باشد، به اثري خنثي و ملالآور تبديل شده كه پخش آن در ساعتهاي پاياني شب نيز بر اين ملال ميافزايد.
تماشاي قسمتهاي مختلف اين برنامه نشان ميدهد از كاركردهاي رسانهاي مانند تلويزيون بياطلاع است و نميداند در اين رسانه، در هر ثانيه ميتوان اطلاعاتي ارزشمند به مخاطب عرضه كرد و به همين دليل نياز نيست تا در ابتداي هر گفت و گو، دوبار يك جمله بيان شود يا تأكيد شود كه از كارگردان فيلم فلان دعوت شده تا در اين جلسه حضور يابد و علت اينكه در اين جلسه حضور دارد، اين است كه فيلمش در جشنواره نمايش داده شده است! در اغلب قسمتهاي برنامه هفت، همان توضيحات و مطالبي مطرح ميشود كه در نشستهاي پس از نمايش فيلمها مطرح شدهاند و كمتر پيش آمده سؤالي خارج از چارچوب تعيين شده از ميهمان پرسيده شود. اين سير خنثي و روتين در حالي جريان دارد كه در بخش جديد اين برنامه سه نفر از اصحاب رسانه به عنوان نماينده اين گروه تأثيرگذار حضور دارند.
هر چند اصل حركت خيلي مثبت و خوب است اما وقتي هيچ كدام از اين عزيزان حاضر نيستند برخي انتقادات جدي را كه در ميان اصحاب رسانه و خبر حاضر در محل برگزاري جشنواره مطرح است، در آن برنامه و از طريق آنتن زنده منتقل و تكرار كنند! خندهآور جايي است كه اين اركستراسيون «همه چي آرومه» آنقدر تابلو و بد ميشود كه مجري برنامه سعي ميكند اصطلاحاً با دادن سرنخها و اشاره به برخي كاستيها و اشكالات آنها را به حرف زدن و ادامه بحث وادار كند كه اين استراتژي و پلتيك جناب مجري تاكنون كارساز نبوده است!
يك بام و چند هوا
اولين موضوع كه قدري هم به تم جوك و لطيفهسازي در بين افراد مختلف حاضر در جشنواره بدل شده است، اظهارات كاملاً متناقض و متباين مسئولان جشنواره درباره دو موضوع است. يكي از اين موضوعات مربوط به تلخي و فضاي دلسرد و نااميدكننده برخي از فيلمهاي اكرانشده در جشنواره است كه تقريباً آمار قابل توجهي را به خودشان اختصاص دادهاند. با هر كدام از دستاندركاران و مرتبطان با برپايي جشنواره سي و دوم فيلم فجر(كساني كه به نوعي در مقام طرفداري يا پاسخگويي به انتقادات ظاهر ميشوند) كه درباره چرايي اين تعداد فيلم گزنده و نااميدكننده در مهمترين جشنواره فيلم كشور و حتي منطقه طرح بحث ميشود، با درهم كشيدن چهره و با حالتي سرشار از تبختر و غرور، شروع به تخطئه مسئولان قبلي وزارت ارشاد و سازمان سينمايي كرده و اين فيلمها را ماحصل و ثمره كار آنها اعلام ميكنند.
استدلال اكثر كساني كه با آنها طرح موضوع شده اين است كه اين فيلمها در دولت قبل مجوز ساخت گرفته و توليد شدهاند و در اين دوره از جشنواره نبايد انتظار زيادي از مسئولان برگزاركننده به خصوص دبير جشنواره داشت.
ضمن اينكه كمبودها و كاستيهاي آن را بايد به خاطر مجري صرف سياست مسئولان قبلي وزارت ارشاد و سازمان سينمايي بودن مسئولان و دبير اين دوره از جشنواره، احصا و محسوب كرد. البته اين استدلال تا حدودي درست است اما وقتي افرادي از دست اندركاران سينما به رونق بهتر اين دوره از جشنواره اشاره ميكنند، در كمال ناباوري همين افراد با يك تغيير موضع 180 درجهاي كامل، همه خوبيها و امتيازات مثبت جشنواره را به حساب دوستان خودشان و مسئولان برگزاركننده در دولت جديد ترجمه ميكنند.
به عنوان مثال هاتف عليمرداني، نويسنده و كارگردان فيلم «مردن به وقت شهريور»كه فيلمش در بخش سوداي سيمرغ جشنواره بينالمللي فيلم فجر حضور دارد، رونق جشنواره امسال را به دليل تغيير دولت دانسته وگفته است 85 درصد فيلمها بعد از تغيير دولت ساخته شدهاند و ميتوان گفت اكثر اين فيلمها به دوره مسئولان قبلي سازمان سينمايي و وزارت ارشاد تعلق ندارد! وي در حالي كه مدعي بسته بودن درها براي فيلمسازان در ادوار قبلي بوده، اظهار داشته است: «من چهار سال است كه پشت سر هم در جشنواره فيلم فجر حضور دارم و هر سال آموختههايي از اين جشنواره به دست ميآورم. جشنواره فجر مثل هيچ جشنواره خارجي ديگري نيست و همين هم براي سينماي ايران نعمت است و شايد البته اشتباهاتي هم داشته باشد اما حالا بعد از 32 سال به نظرم به تدريج به زبان و ساختار خوبي دست پيدا كرده است.
مديريت رضاداد در اين دوره از جشنواره فيلم فجر يكي از اتفاقات خوب است. رضاداد يك ويژگي دارد كه دبيران قبلي اين جشنواره نداشتهاند و آن اين است كه ميتوان با او ديالوگ برقرار كرد و او ميشنود. همچنين امسال براي اولين بار سينماي دولتي به حاشيه ميرود يعني به جز چند فيلم، باقي آنها مستقل ساخته شدهاند؛ برعكس سال گذشته كه سينما و فيلمها دولتي در رأس بودند. امسال تركيبي از جوانان و با تجربهها در جشنواره حضور دارند. سينماي ايران در حال پوستاندازي است و جواناني بر سر كار آمدهاند كه تجربهها و انديشههاي نويي در سر دارند. اينها انديشهاي را كه در سينماي ايران وجود دارد، شناختهاند. امسال تركيبي از فيلم اوليها و چهرهها در جشنواره حضور دارند كه تركيبي از تجربه و جواني است.
من اين تركيب را بسيار دوست دارم. از طرف ديگر ما بدسليقگي و كجسليقگي در جشنوارهها را پشت سر گذاشته ايم و فكر ميكنم سينماگران پيش از اين به سينما بدبين شده بودند و در اين چند ماه موجي به راه افتاد كه بسياري از فيلمسازاني كه قرار نبود فيلم بسازند تصميم به ساخت فيلم گرفتند. بيشتر اين فيلمسازان در سه يا چهار ماهه اخير فيلم ساختهاند و 85 درصد فيلمها بعد از تغيير دولت بود كه به يكباره پتانسيلهايي آزاد شد.
فكر ميكنيد چرا رضاداد تا آخرين لحظه فيلمها را قبول كرد؟ چون فيلمسازان تا مهرماه نميدانستند چه اتفاقي خواهد افتاد و تكليفشان چيست و مهرماه شروع به ساخت فيلم كردند. خوشبختانه ميتوان گفت اكثر اين فيلمها به دوره آقاي شمقدري تعلقي ندارد!» هر چند مطالعه و خواندن مواضع و اظهارات اين دست افراد تناقضات و تباينات زيادي را نشان ميدهد اما لازم است كه اين آقايان براي رسانهها و مخاطبانشان هوش تحليلي و منطق استدلالي قويتر از خودشان قائل باشند! چه اينكه اينگونه اظهارات در حافظه مخاطبان ثبت و ضبط شده و همين ادله و علت است كه در بزنگاههاي انتخاب و تماشاي آثار سينمايي اين فيلمسازان منتج به تمايل يا عدم تمايل مخاطب براي تماشاي آثار سينمايي اين افراد خواهد بود.
خنثي به سبك «هفت»
موضوع اصلي ديگري كه در اين دوره از جشنواره خودنمايي ميكند. نحوه اجراي برنامه «هفت» به عنوان تخصصيترين برنامه صداوسيما در حوزه فيلم و جشنواره است كه تا حدود زيادي در گرداب محافظهكاري گرفتار شده است. در طول برگزاري اين رويداد، برنامه هفت به جاي آنكه برنامهاي جذاب و چالشي باشد، به اثري خنثي و ملالآور تبديل شده كه پخش آن در ساعتهاي پاياني شب نيز بر اين ملال ميافزايد.
تماشاي قسمتهاي مختلف اين برنامه نشان ميدهد از كاركردهاي رسانهاي مانند تلويزيون بياطلاع است و نميداند در اين رسانه، در هر ثانيه ميتوان اطلاعاتي ارزشمند به مخاطب عرضه كرد و به همين دليل نياز نيست تا در ابتداي هر گفت و گو، دوبار يك جمله بيان شود يا تأكيد شود كه از كارگردان فيلم فلان دعوت شده تا در اين جلسه حضور يابد و علت اينكه در اين جلسه حضور دارد، اين است كه فيلمش در جشنواره نمايش داده شده است! در اغلب قسمتهاي برنامه هفت، همان توضيحات و مطالبي مطرح ميشود كه در نشستهاي پس از نمايش فيلمها مطرح شدهاند و كمتر پيش آمده سؤالي خارج از چارچوب تعيين شده از ميهمان پرسيده شود. اين سير خنثي و روتين در حالي جريان دارد كه در بخش جديد اين برنامه سه نفر از اصحاب رسانه به عنوان نماينده اين گروه تأثيرگذار حضور دارند.
هر چند اصل حركت خيلي مثبت و خوب است اما وقتي هيچ كدام از اين عزيزان حاضر نيستند برخي انتقادات جدي را كه در ميان اصحاب رسانه و خبر حاضر در محل برگزاري جشنواره مطرح است، در آن برنامه و از طريق آنتن زنده منتقل و تكرار كنند! خندهآور جايي است كه اين اركستراسيون «همه چي آرومه» آنقدر تابلو و بد ميشود كه مجري برنامه سعي ميكند اصطلاحاً با دادن سرنخها و اشاره به برخي كاستيها و اشكالات آنها را به حرف زدن و ادامه بحث وادار كند كه اين استراتژي و پلتيك جناب مجري تاكنون كارساز نبوده است!