۰۴ دی ۱۳۹۲ - ۱۲:۵۱
علیرضا صدرا:

علم انسانی مدرن ناسازوار است

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: انسان امروز به دستارودهای مناسبی در زمینه علوم انسانی جدید رسیده‌ است. از جمله آنکه همه این رسیده‌اند که علم انسانی مدرن ناسازوار است و مشکلات عدیده‌ای دارد و این خود دستاورد کمی نیست.
کد خبر : ۱۵۲۱۴۷
صراط: یکی از محورهای بیانات رهبر انقلاب در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی مربوط به علوم انسانی بود. ایشان تأکید کردند که «به نظر بنده اساسى‌ترین کار (در این حوزه) این است که مبناى علمى و فلسفىِ تحوّل علوم انسانى باید تدوین بشود؛ این کار اساسى و کار اوّلى است که بایستى انجام بگیرد». خبرنگار تسنیم این موضوع را با علیرضا صدرا، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به گفت‌وگو نشسته است:

تدوین مبنای علمی و فلسفی علوم انسانی که رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی آن را به عنوان اساسی‌ترین کار در عرصه تحول علوم انسانی برشمردند، چگونه محقق می‌شود؟

مبنای علمی دو مطلب است؛ یکی بینش علمی و دیگری روش علمی. دانش دنیای معاصر به ویژه در عرصه علوم انسانی، انسان را مادی و ظاهری می‌بیند و نگاهی طبیعی به او دارد، در واقع این علم انسان طبیعی است که در قرآن از آن به بشر یاد می شود. این بشر جنبه مادی و فیزیولوژیک انسان است، اما در واقع انسان یک جنبه عالی نیز علاوه بر غرایز سه‌گانه و جسم، به نام فطرت متعالی دارد که باید آن را نیز در بحث انسان لحاظ کرد. امروز خلأ معنویت، یک بحث جهانی است و دنیای غرب علی‌رغم پیشرفت‌ها و توسعه‌های  مادی که داشته اما خود دچار نابسامانی‌هایی است و ناهنجاری‌هایی را نیز به دنیا تحمیل می‌کند که امنیت و آرامش و صلابت او را سلب کرده است.

امروز نه‌تنها آرامش انسان تأمین نشده بلکه، تهدید هم شده است و این به سبب آن است که انسان را مادی تصور کرده و دانش مادی طبعا نگاه مادی را به دنبال دارد. انسان بعد متعالی دارد و از نظر بینشی باید به جای نگاه صرفاً مادی، نگاه متعالی را نیز وارد کنیم و در محاسبات علمی به حساب آوریم. این تعریف بینش صحیح است که بینش متعالی، دانش متعالی تولید می‌کند و بینش مادی، دانش مادی به دست می‌دهد و بالعکس. امروز غرب از معنویت فاصله گرفته و اکثریت مسلمانان نیز از اسلام جدا افتاده‌اند و همین امر  موجب نوعی آشفتگی و بحران سراسری در دنیا شده است و باید برای حل بحران‌های امروز، بینش صحیح ایجاد کرد.

نیاز به روشی داریم که ضمیر و ظاهر را باهم ببیند

اندیشه‌های درست، بینش‌های متعالی، روش‌های درست و کنش‌های صحیح ایجاد می‌کنند و بالعکس. در واقع این تهدیدها، نارسایی‌ها، خلأهای هویتی و معنویتی و جنگ‌ها همگی محصول بنیش مادی صرف، غلط و نادرست است. تاکید رهبر انقلاب نیز بر این است که بینش متعالی را وارد دانش جدید کنیم و دانش اجتماعی، انسانی و سیاسی را بر اساس بینش متعالی که اصطلاحا توحیدی و دوساحته (مادی و معنوی) است و آسایش و آرامش و تعالی بشر را توأمان به همراه دارد، تعریف کنیم. موضوع بعدی بحث روش است؛ محدود کردن روش به شیوه‌های مادی موجب مبتلا شدن به همین گرفتاری‌هایی است که بشر امروز درگیر آن است. ما نیاز به روشی داریم که توحیدی باشد؛ هم ضمیر را ببیند و هم ظاهر را و تنها نگاه کمّی یا کیفی به مسائل نداشته باشد، بلکه به جوهره انسان توجه کرده و بر اساس آن تحلیل داشته باشد.

روش توحیدی را وارد محاسبات علمی خود کنیم

در واقع روش توحیدی را وارد محاسبات علمی خود کنیم که جوهره انسان، جوامع، قدرت‌ها و حاکمیت‌ها را هم در نظر بگیرد و تحلیل کند. این موضوع نیاز به تنوع روش‌ها و منابع علمی دارد. قطعا باید حس و عقل و وحی به هم کمک کنند. در کنار روش‌های تجربی و حسی باید روش‌های قرآنی و برهانی و قلبی و شهودی و نگرش‌ها و گرایش‌های انسانی، علوم اجتماعی و سیاسی را هم کنار هم بیاوریم که متاسفانه چون امروز تنها به ظاهر بشر توجه می شود، به منابع روش‌های کمی و تجربی و حسی بسنده می‌کنند، در حالی که ما نیاز به وحی و عقل و فطرت داریم تا نیازهای مادی و معنوی بشر تامین شود و به آرامش و تعالی دست یابیم.

برخی از مخالفان پروژه تحول در علوم انسانی، مجموعه تلاش‌های صورت گرفته در حوزه علوم انسانی را به ایدئولوژیک و سیاسی بودن متهم کرده‌‌اند؛ نظر حضرتعالی در این زمینه چیست؟

تحول علوم انسانی نمی‌تواند جریانی سیاسی و ایدئولوژیک باشد. البته باید دید ایدئولوژیک را چطور معنا می‌کنیم. اگر منظور از ایدئولوژیک، بینش فرض شود؛ باید گفت هیچ دانشی بدون بینش نیست، اما بحث ما بینش غلط و صحیح است. بینش به تولید نظریه کمک می‌کند، اما به شرطی که غیر علمی، تعصبی، غیر برهانی و غیرمستند نباشد. اگر منظور از ایدئولوژیک این باشد، مناسب است و ما بر سر این کلمه دعوایی نداریم. انسان مکتب، ایدئولوژی، اعتقاد و بینش دارد و نقطه ممیزه او با حیوان همین است. در سیاست هم همین‌گونه است. اگر به معنای سیاست‌بازی و شیطنت باشد که دیگر سیاست نیست. انسان به رای و اندیشه عمل می‌کند و همه کار او بر اساس آن بینش و اندیشه است.

سیاست و دین دو موضوعی هستند که هیچ انسانی نمی‌تواند از آنها فرار کند، چرا که خلقت بشر بر همین پایه استوار است. اما اگر سیاستی علم را ابزار مادی برای شیطنت خود و دیگران و حاکمان کرد، این علم نمی‌تواند متعالی باشد. اما سیاست متعالی که پشت آن دین و بینش متعالی باشد، لازم است و هیچ فردی نمی‌تواند از آن فاصله بگیرد. اصل این است که هم سیاست و هم دیانت متعالی داشته باشیم تا بتوانیم دانش توحید تولید کنیم. اندیشه‌ای که متعالی باشد، می‌تواند نتیجه مثبت داده و به کاربری منجر شود.

ما معتقدیم اسلام دین کاملی است که هم به نیازهای مادی و هم نیازهای غیر مادی انسان توجه کرده و برای آن دستورالعمل و برنامه دارد؛ از سوی دیگر بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب می‌گذرد و ما ادعا می‌کنیم حداقل خواسته‌ایم حکومت اسلامی را در کشور پیاده کنیم. با توجه به اینکه حکومت ما اسلامی است و اسلام نیز منابع غنی برای علم مربوط به امور مادی و معنوی انسان در دسترس ما قرار داده، چرا با وجود این منابع و برپایی حکومت اسلامی هنوز نتوانسته‌ایم به تولیدات و دانش مطلوب در حوزه علوم انسانی دست یابیم و آیا نهادهای ذیربط از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی توانسته در این زمینه به توفیقاتی دست یابد؟

علم انسانی مدرن ناسازوار است

ما بینش را داریم، اما دانش را باید تولید کنیم. به نظر من تاکنون نیز به دستارودهای مناسبی در این زمینه رسیده‌ایم؛ اولا ما و جهان به این رسیده‌ایم که علم انسانی مدرن ناسازوار است و مشکلات عدیده ای دارد و این خود دستاورد مهمی است. ثانیا این دغدغه شکل گرفته که نیاز به به بینش و دانش اسلامی، متعالی، متعادل و توحیدی نیاز داریم و این خوب است و ما این منابع را داریم، اما کشورهای مانند هند و ژاپن و چین این ادعا را ندارند، چرا که منابعی ندارند و دانش را اخذ کرده و مصرف می‌کنند.

نگاه نرم‌افزارانه به علم

از سوی دیگر ما تولیدات هم کم نداریم، اما اینها تجمیع نشده است. شورای عالی انقلاب فرهنگی باید با نگاهی راهبردی، به قرارگاه علمی کشور تبدیل شده و میان دانشگاه‌ها و صنعت و دولت قرار گیرد و با تفکری بنیادی و جامع، علم را عملیاتی کنند و عمل ما را علمی و نرم‌افزارانه برخورد کنند. ما هنوز به دنبال افزایش دانشگاه و دانشجو هستیم. این نگاه سخت‌افزارانه است که البته باید باشد، اما نه به صورت غالب. نباید به دنبال افزایش مقالات بود، بلکه باید دید چه حرف جدیدی برای گفتن داریم. شورای عالی انقلاب فرهنگی باید به این سمت برود. مقالات موثر و مفید کم نداریم، اما به صورت پراکنده است و تجمیع نشده. از طرف دیگر تولید نظریه زمان‌بر است و سال‌ها به طول می‌انجامد و نباید در این خصوص شتابزده عمل کرد.


منبع: تسنیم