يکشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۴ - ساعت :
۲۵ شهريور ۱۳۹۲ - ۰۲:۳۰

حال تلویزیون خوش نیست...

دست تلویزیون به دو دلیل خالی است.اول این‌که پول ندارد که برنامه‌سازی کند و دوم این‌که کارگردانان،نویسندگان، تهیه‌کنندگان و مجریان خوب و کاربلد را از خود رانده است و ...
کد خبر : ۱۳۳۳۶۸
صراط: حال و روز تلویزیون خوش نیست. برنامه‌هایش آنقدر تکراری شده‌اند که هیچ بیننده‌ای را برای لحظه‌ای پای صفحه‌ شیشه‌ای که روزی جعبه جادو نام داشت، نگه نمی‌دارد.

حالا دیگر مردم به تلویزیون‌های بزرگ، ال سی دی و ال ای دی و... که بابتشان کلی پول داده‌اند، نگاه می‌کنند اما نمی‌توانند برنامه‌ای دیدنی در آنها پیدا کنند.

مردم به ماهواره دل‌خوش‌اند اما پارازیت‌ها نمی‌گذارند که تصاویر ماهواره هم به این تلویزیون‌ها برسد.این در حالی است که مدیران صدا و سیما مدعی هستند که برنامه‌های تماشایی و جذاب تلویزیون باعث شده تا مردم برنامه‌های ماهواره را نادیده بگیرند و به تماشای برنامه‌های تلویزیون خودمان گرایش پیدا کنند.اما واقعیت چیز دیگری است.این روزها تلویزیون حال و روز خوشی ندارد چون برنامه جدیدی ندارد که به روی آنتن بفرستد، دستش خالی است و با دست خالی نه می‌توان مردم را راضی کرد و نه می‌توان به جنگ ماهواره رفت.

دست تلویزیون به دو دلیل خالی است.اول این‌که پول ندارد که برنامه‌سازی کند و دوم این‌که کارگردانان،نویسندگان، تهیه‌کنندگان و مجریان خوب و کاربلد را از خود رانده است و حالا سکان این سازمان دراز و طویل در دست چند جوان تازه‌کار است که باید آزمون و خطاها را طی کنند تا کار رسانه‌ای یاد بگیرند و یا در دست تهیه‌کنندگانی است که تلویزیون را نمی‌شناسند با اصول حرفه‌ای کار آشنا نیستند اما چون  واسطه (دلال) خوبی هستند و می‌توانند سازمان‌های مختلف را مُجاب کنند تا اسپانسر کارهای تلویزیون شوند به این رسانه راه پیدا کرده‌اند.

 این گروه دغدغه ندارند که رضایتمندی مخاطب تلویزیون را جلب کنند،‌ آنها فقط می‌‌خواهند آنتن گرسنه تلویزیون را پرکنند. این در حالی است که تلویزیون سال‌ها سرمایه‌گذاری کرد و آدم‌هایی را تربیت کرد که هم در تلویزیون کار یاد گرفتند، هم اعتبار کسب کردند و هم چَم و خَم جذب اسپانسر را بلد شدند و آموختند که چگونه هم می‌شود سریال‌ها و برنامه‌های دیدنی تولید و پخش کرد و هم می‌توان اسپانسرها را راضی و حامی نگه داشت.

یکی از این آدم‌ها مهران مدیری بود که با تلویزیون شروع کرد با این رسانه به شهرت رسید، اعتبار کسب کرد و به نوعی تبدیل به بازرگان رسانه‌ای شد و البته در کنار همه این‌ها سریال‌هایی ساخت که  پربیننده‌ترین‌ برنامه‌های تلویزیون بودند اما تلویزیون وقتی مدیری را به یک غول رسانه‌ای تبدیل کرد خیلی راحت روی او خط کشید و اصلا به سرمایه‌گذاری که برای او کرده بود، فکر نکرد.

در واقع همه سرمایه‌اش را دور ریخت تا مثلا روی مدیری را کم کند و بگوید که به او نیازی ندارد.حالا این غول به شبکه نمایش خانگی رفته و دارد روز به روز سرمایه‌اش را بیشتر و بیشتر می‌کند.
رضا عطاران، یکی دیگر از ستون‌هایی بود که تلویزیون را با کمدی‌های خودش سرپا نگه داشته بود.اما تلویزیون او را هم نگه داشت و با تکبر او را از خود دور کرد تا خیمه‌اش بیشتر ویران شود.عطاران به سینما رفت و تبدیل به ستاره کمدی سینمای ایران شد.او هم این روزها در کنار شهرت و محبوبیت درآمد‌های آنچنانی هم دارد.

این میان بازهم تلویزیون ضرر کرد.ضرر کرد چون آدم‌هایی که خودش تربیت کرده بود را از دست داد.در چند سال اخیر و با حضور علی دارابی در معاونت سیما سرمایه انسانی برای تلویزیون بی معنا شده است.برای تلویزیون مهم نیست که آنتن‌اش از سریال‌های کمدی که پرمخاطب‌ترین برنامه‌های تلویزیون است،‌خالی است.

برایش مهم نیست که کارگردانان و بازیگران معروف کمدی برایش کار نمی‌سازند و این رسانه عظیم مجبور است تولید این آثار را که ساخت آنها تجربه زیادی می‌خواهد هر روز به گروهی بسپارد.روزی از مهدی صباغ زاده بخواهد سریال طنز بسازد و روزی از محمد حسین لطیفی بخواهد که این کار را برایش انجام دهد.

 او هم سریال دودکش را با حضور هومن برق‌نورد و بهنما تشکر مقابل دوربین می‌برد تا این زوج که بین مردم مشهور شده‌اند و برای خودشان اعتباری کسب کرده‌اند برای 30 روز ماه رمضان با هر ترفندی که شده مردم را بخندانند.اما بعد از ماه رمضان دوباره آنتن تلویزیون خالی شده است.

اگر زمانی سریال‌های نود شبی کمدی مردم زیادی را پای تلویزیون می‌نشاندند حالا سریال‌هایی به صورت شبانه پخش می‌شوند که هیچکدام حتی نمی‌توانند یک شب مردم را بیننده خود کنند.سریال‌هایی که نه داستان قوام یافته و جذابی دارند و نه کارگردان صاحب نامی آن را ساخته و نه بازیگران آن می‌توانند نظر مردم را جلب کنند.

حالا همه چشم امید تلویزیون به سروش صحت و برادران قاسمخانی است که در سال چند سریال کمدی برای تلویزیون بسازند که آنها هم دارند تقریبا شبیه هم می‌شوند. البته سیروس مقدم هم دیگر عمود ، تلویزیون است که اگر نباشد تلویزیون و بخصوص شبکه یک‌اش فلج می‌شود.این در حالی است که کارگردانان توانمندی که سال‌ها برای تلویزیون سریال و فیلم ساخته‌اند اکنون مورد بی‌مهری مدیران قرار گرفته‌اند و به نوعی خانه‌نشین شده‌اند.

تلویزیون همان‌گونه که کارگردانان و بازیگران خوب و کاربلد را از خود راند، مجریان محبوب و کاربلد زیادی را هم از تلویزیون فراری داد.حالا تلویزیون را چند مجری جوان و کم‌تجربه می‌چرخانند که به طور حتم به جز بله! چشم! قربان کار دیگری بلد نیستند و با همین روش می‌توانند دوام خود را تامین کنند.

مجریان نواندیش که می‌توانستند مهمانان متفاوت به تلویزیون بیاورند، اسپانسرهای هوشمند و فرهنگی را برای حضور در این رسانه ترغیب کنند، برنامه‌های گفتگومحور چالشی را روانه آنتن کنند، بعد از کسب شهرت در تلویزیون و البته طرد شدن از این رسانه به کارهای دیگر جذب شدند و اکنون هم نان‌شان به راه است و هم کارشان اما باز هم تلویزیون ضرر کرده است و اکنون مجبور است برای پر کردن آنتن برنامه‌های زنده‌ای را به پخش برساند که نه مخاطب دارند و نه حتی بیلان خوبی برای تلویزیونی هستند که باید مخاطبان میلیونی خود را با سلیقه‌های مختلف راضی نگه دارد.
تلویزیون ایران بعد از پیروزی انقلاب، برای تربیت نیروی انسانی سرمایه‌گذاری زیادی کرد اما واقعیت این است که اکنون دست این رسانه از نیروی انسانی کاملا خالی است چون مانند پدرخوانده‌ای متکبر  همه آنهایی را که خود پرورانده بود از خود راند.
منبع: پارسینه