عباس تقویان، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره مختصری به زندگی امام جعفر صادق(ع) گفت: برای شناخت شخصیت امام صادق(ع) باید به شرایطی که حضرت(ع) در آن امامت را عهدهدار شدهاند، نگاهی کرد و آنگاه دوران پر فراز و نشیب سیاسی و اجتماعی را بررسی کرد. آن دوران اواخر حکومت بنیامیه و ایام حساسی بود. به خاطر تنفری که بعد از جریان عاشورا در مردم ایجاد شده بود قیامهای متعددی برای مواجهه با بنیامیه اتفاق افتاد؛ اما در دوران خلافت عمر عبدالعزیز مسلمانها و اتباع اهل بیت(ع) توانستند فضای بازی را احساس کنند.
تقویان در توضیح شرایط خلافت عمر عبدالعزیز ادامه داد: این دوره زمان اقبال مردم به مسائل علمی و فرهنگی بود. پیش از این کسی اجازه کتابت و نوشتن حدیث را نداشت که این ایام به منع تدوین حدیث معروف شده بود اما در دوره عبدالعزیز دستور تدوین علم حدیث داده شد و تا حدی دوره شکوفایی علم به حساب میآید. بعد از عمر دوباره حکام جور روی کار آمدند و دوره امامت امام صادق آغاز شد.
وی شروع امامت حضرت صادق(ع) را با حرکتها و قیامهای محلی در مقابل بنی امیه همراه دانست و افزود: با وجود اینکه قیام هایی محلی اتفاق می افتاد اما چون شرایط موفقیت مبارزه مهیا نبود، امام ترجیح داد با حرکت فرهنگی، علمی و جهاد نرم با بنیامیه رو به رو شود. زمانی که حضرت امامت را بر عهده گرفتند حدود 16 سال قبل از روی کار آمدن بنیعباس بود و دوران خفقان شدید خلفای بنیامیه محسوب میشد؛ این خلفا برای حفظ و تثبیت قدرت خود دست به هر جنایتی میزدند و کنترلهای شدیدی نسبت به ایشان اعمال میشد. عملا امکان قیام مسلحانهای وجود نداشت.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به سالهای بین 129 تا 132 هجریکه شورشهای اجتماعی علیه بنیامیه تشدید شد، به فراهم آمدن زمینه سقوط بنیامیه اشاره کرد و اظهار داشت: بعد از سقوط بنیامیه، بنیعباس روی کار آمد که با ادعای دفاع از بن هاشم قیام خود را شروع کرد. شاید بتوان قیام بنیعباس را در راستای سایر قیامها و نهضتهایی تحلیل کرد که در مقابله حکام جور بنیامیه اتفاق افتاد و چون مسلمانها از آل امیه نفرت داشتند دنبال فضایی بودند که حکومت را به خاندان پیامبر برگردانند؛ سادات بنی عباس با این داعیه جنبش را شروع کردند.
تقویان با بیان اینکه بنی عباس با شعار «الرضا من آل محمد» قیام خود را شروع کردند، تصریح کرد: این شعار به این معنا بود که یعنی مردم از فضای موجود ناراضی هستند و قرار است از آل محمد(ع) که همگان نسبت به او رضایت دارند خلیفهای را روی کار بیاورند. در مراکز اسلامی مهم آن زمان تلاش هایی آغاز شد از جمله ابومسلم در خراسان و ابوسلمه در عراق ابوسلمه که اقداماتی را صورت دادند تا بنیامیه را از بین ببرند. در این میان امام جعفر صادق به واسطه اینکه یاران مطمئنی نداشت عملا نتواتنست به قیام دست بزند و از طرفی قیام بنی عباس را سالم و اصیل نمیدانست.
وی در توضیح اینکه چرا امام صادق(ع) قیام ابوسلمه را قیام اصیلی نمیدانست، گفت: ابوسلمه نامهای به امام نوشت و خواست که امام صادق(ع) از او حمایت کند همچنین به امام هم قول داد که در تامین اهداف باایشان همکاری میکند اما در تاریخ آمده وقتی حضرت نامه را دریافت کرد مقابل دیگر یاران؛ نامه را روی شعله شمع قرار داد و آن را سوزاند. زیرا این روشن بود که ابوسلمه برای رسیدن به قدرت و تامین منافع خود از قصد سوء استفاده از امام را دارد؛ به همین جهت حضرت او را پیرو و شیعه واقعی نمیدانست و با عمل خود نشان داد کسی که به سرعت تغییر عقیده میدهد قابل اعتماد نبوده و نشان از مکر و حیله او است.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق در این بخش از سخنان خود بااشاره به فضای فرهنگی جامعه افزود: امام صادق(ع) فضای مناسبی را به تدریج برای کار علمی و فرهنگی به دست آورد دوران حیات ایشان با نهضت ترجمه، ورود اندیشه های فکری و فلسفی یونان به ایران و آغاز تبادل فکری میان تمدنهای اسلامی و دیگر تمدن ها در حیطه کلام و فلسفه بود. امام صادق(ع) دوران خود را با رویایی افکار مختلف، و از از چپترین تا راستترین مکاتب آغاز کرد. همچنین در این زمان با جریانهای فکری ناروا در درون جهان اسلامی مثل صوفیگری، دهریون، رهبانیت و انزواطلبی از دنیا مواجه بود. شبهات کلامی متعددی مطرح شده بود به همین جهت امام چون عرصه را برای کار نظامی و قیام تنگ دید؛ به کار علمی روی آورد و درمقابل فرقهها و اندیشههای باطل تمام قد ایستادند.
وی اظهار داشت: در ایام حیات و امامت امام صادق مقطعی از شور و نشاط علمی پدید آمد. تمدن یونانی اندیشههایش را وارد جهان اسلام کرد و بازار جنگ عقاید و فقه داغتر شد. این دوران ایامی است که امام احساس کرد با زنادقه، خشکیمقدس ها و خوارج باید رویایی کند و در سیره ایشان میبینیم که به تربیت شاگرد در همه زمینههای علم فقه، تفسیر، کلام و حتی علوم طبیعی مثل شیمی اقدام کرد. در این زمان برخی از ائمه اهل سنت مانند مالکبنانس و ابوحنیفه نزد امام تلمذ میکردند.
تقویان با تأکید بر اینکه جهاد فرهنگی امام با شهادتشان ادامه داشت تصریح کرد: امام صادق در مدینه چهار هزار شاگرد تربیت کرد که حدود شش هزار کتاب از آنها به جا ماند. اگر امروز میراث روایی و حدیثی عظیمی وجود دارد بیشتر این میراث علمی از وجود باقرین و صادقین به جامانده است و امروزه مذهب شیعه را به عنوان مذهب جعفری میشناسیم. گسترش تفکر شیعی مدیون جهاد علمی امام صادق(ع) بوده است. آنقدر که مذهب با حرکت فرهنگی رشد کرده به واسطه قیام رشد نکرده است اگرچه قیام امر مقدسی است اما در حد اضطرار ائمه ما به آن متوسل میشدند. میزان حرکتهای فرهنگی برای ترویج دین پرحجمتر بوده است. بنابراین مذهب شیعه اثناعشری با لقب «مذهب جعفری» در طول تاریخ شناخته میشود. امام صادق(ع) دوام و بقاء تفکر شیعه را تضمین کردند.
عضو هیئت علم یدانشگاه امام صادق(ع) در پایان این گفت وگو با توجه به فرقه های انحرافی آن زمان گفت: مبارزه با متصوفه و زاهدان ریاکار که با لباس صوفی گری مردم را به انزوا و رهبانیت دعوت میکردند از جمله اقدامات مهم امام صادق در آن ایام بود اینها خوارج زمان امام صادق محسوب می شدند خشکی مقدسهایی که در مقابل امام زمان خود دکانی ایجاد کرده بودند و گاهی حتی از امام ایراد میگرفتند. سیره امام باید نوعی بود که این افراد از افراط و تفریط بر حذر باشند و گمان نکنند همه امور دنیا نکوهیده است و به متصوفه زمان خود فهماندند دین باید در مسیر اعتدال قرار گیرد و تفکر افراط و تفریط گری هر دو محکوم است.
تقویان در توضیح شرایط خلافت عمر عبدالعزیز ادامه داد: این دوره زمان اقبال مردم به مسائل علمی و فرهنگی بود. پیش از این کسی اجازه کتابت و نوشتن حدیث را نداشت که این ایام به منع تدوین حدیث معروف شده بود اما در دوره عبدالعزیز دستور تدوین علم حدیث داده شد و تا حدی دوره شکوفایی علم به حساب میآید. بعد از عمر دوباره حکام جور روی کار آمدند و دوره امامت امام صادق آغاز شد.
وی شروع امامت حضرت صادق(ع) را با حرکتها و قیامهای محلی در مقابل بنی امیه همراه دانست و افزود: با وجود اینکه قیام هایی محلی اتفاق می افتاد اما چون شرایط موفقیت مبارزه مهیا نبود، امام ترجیح داد با حرکت فرهنگی، علمی و جهاد نرم با بنیامیه رو به رو شود. زمانی که حضرت امامت را بر عهده گرفتند حدود 16 سال قبل از روی کار آمدن بنیعباس بود و دوران خفقان شدید خلفای بنیامیه محسوب میشد؛ این خلفا برای حفظ و تثبیت قدرت خود دست به هر جنایتی میزدند و کنترلهای شدیدی نسبت به ایشان اعمال میشد. عملا امکان قیام مسلحانهای وجود نداشت.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به سالهای بین 129 تا 132 هجریکه شورشهای اجتماعی علیه بنیامیه تشدید شد، به فراهم آمدن زمینه سقوط بنیامیه اشاره کرد و اظهار داشت: بعد از سقوط بنیامیه، بنیعباس روی کار آمد که با ادعای دفاع از بن هاشم قیام خود را شروع کرد. شاید بتوان قیام بنیعباس را در راستای سایر قیامها و نهضتهایی تحلیل کرد که در مقابله حکام جور بنیامیه اتفاق افتاد و چون مسلمانها از آل امیه نفرت داشتند دنبال فضایی بودند که حکومت را به خاندان پیامبر برگردانند؛ سادات بنی عباس با این داعیه جنبش را شروع کردند.
تقویان با بیان اینکه بنی عباس با شعار «الرضا من آل محمد» قیام خود را شروع کردند، تصریح کرد: این شعار به این معنا بود که یعنی مردم از فضای موجود ناراضی هستند و قرار است از آل محمد(ع) که همگان نسبت به او رضایت دارند خلیفهای را روی کار بیاورند. در مراکز اسلامی مهم آن زمان تلاش هایی آغاز شد از جمله ابومسلم در خراسان و ابوسلمه در عراق ابوسلمه که اقداماتی را صورت دادند تا بنیامیه را از بین ببرند. در این میان امام جعفر صادق به واسطه اینکه یاران مطمئنی نداشت عملا نتواتنست به قیام دست بزند و از طرفی قیام بنی عباس را سالم و اصیل نمیدانست.
وی در توضیح اینکه چرا امام صادق(ع) قیام ابوسلمه را قیام اصیلی نمیدانست، گفت: ابوسلمه نامهای به امام نوشت و خواست که امام صادق(ع) از او حمایت کند همچنین به امام هم قول داد که در تامین اهداف باایشان همکاری میکند اما در تاریخ آمده وقتی حضرت نامه را دریافت کرد مقابل دیگر یاران؛ نامه را روی شعله شمع قرار داد و آن را سوزاند. زیرا این روشن بود که ابوسلمه برای رسیدن به قدرت و تامین منافع خود از قصد سوء استفاده از امام را دارد؛ به همین جهت حضرت او را پیرو و شیعه واقعی نمیدانست و با عمل خود نشان داد کسی که به سرعت تغییر عقیده میدهد قابل اعتماد نبوده و نشان از مکر و حیله او است.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق در این بخش از سخنان خود بااشاره به فضای فرهنگی جامعه افزود: امام صادق(ع) فضای مناسبی را به تدریج برای کار علمی و فرهنگی به دست آورد دوران حیات ایشان با نهضت ترجمه، ورود اندیشه های فکری و فلسفی یونان به ایران و آغاز تبادل فکری میان تمدنهای اسلامی و دیگر تمدن ها در حیطه کلام و فلسفه بود. امام صادق(ع) دوران خود را با رویایی افکار مختلف، و از از چپترین تا راستترین مکاتب آغاز کرد. همچنین در این زمان با جریانهای فکری ناروا در درون جهان اسلامی مثل صوفیگری، دهریون، رهبانیت و انزواطلبی از دنیا مواجه بود. شبهات کلامی متعددی مطرح شده بود به همین جهت امام چون عرصه را برای کار نظامی و قیام تنگ دید؛ به کار علمی روی آورد و درمقابل فرقهها و اندیشههای باطل تمام قد ایستادند.
وی اظهار داشت: در ایام حیات و امامت امام صادق مقطعی از شور و نشاط علمی پدید آمد. تمدن یونانی اندیشههایش را وارد جهان اسلام کرد و بازار جنگ عقاید و فقه داغتر شد. این دوران ایامی است که امام احساس کرد با زنادقه، خشکیمقدس ها و خوارج باید رویایی کند و در سیره ایشان میبینیم که به تربیت شاگرد در همه زمینههای علم فقه، تفسیر، کلام و حتی علوم طبیعی مثل شیمی اقدام کرد. در این زمان برخی از ائمه اهل سنت مانند مالکبنانس و ابوحنیفه نزد امام تلمذ میکردند.
تقویان با تأکید بر اینکه جهاد فرهنگی امام با شهادتشان ادامه داشت تصریح کرد: امام صادق در مدینه چهار هزار شاگرد تربیت کرد که حدود شش هزار کتاب از آنها به جا ماند. اگر امروز میراث روایی و حدیثی عظیمی وجود دارد بیشتر این میراث علمی از وجود باقرین و صادقین به جامانده است و امروزه مذهب شیعه را به عنوان مذهب جعفری میشناسیم. گسترش تفکر شیعی مدیون جهاد علمی امام صادق(ع) بوده است. آنقدر که مذهب با حرکت فرهنگی رشد کرده به واسطه قیام رشد نکرده است اگرچه قیام امر مقدسی است اما در حد اضطرار ائمه ما به آن متوسل میشدند. میزان حرکتهای فرهنگی برای ترویج دین پرحجمتر بوده است. بنابراین مذهب شیعه اثناعشری با لقب «مذهب جعفری» در طول تاریخ شناخته میشود. امام صادق(ع) دوام و بقاء تفکر شیعه را تضمین کردند.
عضو هیئت علم یدانشگاه امام صادق(ع) در پایان این گفت وگو با توجه به فرقه های انحرافی آن زمان گفت: مبارزه با متصوفه و زاهدان ریاکار که با لباس صوفی گری مردم را به انزوا و رهبانیت دعوت میکردند از جمله اقدامات مهم امام صادق در آن ایام بود اینها خوارج زمان امام صادق محسوب می شدند خشکی مقدسهایی که در مقابل امام زمان خود دکانی ایجاد کرده بودند و گاهی حتی از امام ایراد میگرفتند. سیره امام باید نوعی بود که این افراد از افراط و تفریط بر حذر باشند و گمان نکنند همه امور دنیا نکوهیده است و به متصوفه زمان خود فهماندند دین باید در مسیر اعتدال قرار گیرد و تفکر افراط و تفریط گری هر دو محکوم است.