دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ساعت :
۰۴ شهريور ۱۳۹۲ - ۰۸:۱۱
نوبل که هیچی، آیا انجمن جامعه‌شناسان حواسش به ما نیست؟

طنز/ شباهت‌های 2 شهردار

کد خبر : ۱۳۰۱۲۰
صراط: محمدباقر قالیباف، شهردار فعلی، کارهای قشنگی کرد. توی همه‌جای تهران لامپ آبی وصل کرد، طوری که در یخچال را باز می‌کردی لامپ آبی روشن می‌شد. بعد سر چهارراه‌ها تخم‌مرغ گذاشت و اشاره ظریفی به زندگی شهری و زندگی تخم‌مرغی شهروندان کرد. تخم‌مرغ‌هایی هم که گذاشت، خیلی بزرگ بودند و می‌شد باهاش آدرس داد.

دیالوگ

- پس قرارمان کجا باشد؟
- ساعت دو بیا، زیر تخم‌مرغ پارک وی.
هنرهای خانگی
شهرداری البته کارهای خوبی هم کرد. مجسمه‌هایی شبیه همه‌چی جز آدم توی همه‌جا گذاشت. یک میهمان ما از خارج آمده بود، گفت: واقعا هنر نزد ایرانیان است و بس؟
ما گفتیم: نه والا. گفت: پس اینا چیه؟
ما گفتیم: اینا کاردستی‌های بچه‌های مدیران شهرداری است. برای اینکه تشویق شوند، از روی نقاشی بچه‌ها توی مهدکودک بزرگش را می‌سازند می‌گذارند سر خیابان.

خرده‌برده نداریم

ما الان پنبه شهرداری را زدیم که هیات‌دولت سابق که رییسش شهردار سابق بود، فکر نکند ما با آنها خرده‌برده‌ای داریم. حالا که پنبه شهرداری را زدیم، شباهت‌های قالیباف شهردار و احمدی‌نژاد شهردار را با هم بررسی می‌کنیم،
هر چند هیچ شباهتی به هم ندارند.

شباهت پلی

هر دو به فعالیت‌های هوایی علاقه دارند.
همان‌قدر که آقای احمدی‌نژاد عشق منوریل بود، آقای قالیباف عشق پل هوایی است.
تنها فرقش این است که احمدی‌نژاد به وصال منوریل نرسید (حتی نگذاشتند یک‌دونه الکی‌اش را سمت صادقیه بزند) اما قالیباف هر جا دستش رسید یک پل هوا کرد. حالا ما این پل هوا کردن را بررسی کنیم؟
یک پل زدند پیچ شمیران و با یک حرکت تمام خاطره شهری، خاطره جمعی، خاطره تاریخی و حتی آبمیوه‌ای سر پیچ شمیران را به باد صبا دادند.
یک پل زدند روی صدر. صدر مصدر و مطبق شد. نتیجه؟ 90درصد ماشین‌هایی که قرار بود از صدر بروند حالا فکر می‌کنند اگر از صدر بروند دارند از ذیل می‌روند و این ناقض مفهوم صدر است.
بعد هم اینا پل را می‌زنند، فکر می‌کنند شلنگ است دارند باغچه را آب می‌دهند، یعنی آب را خاک باغچه می‌کشد به خودش. نه باباجان. وقتی این همه ماشین مثل شلنگ فواره می‌کند، آن طرف که باغچه نیست، چاه هم نیست، پس ماشین‌ها تپانده می‌شوند تنگ هم. و ترافیکی می‌شود که اگر این پل‌ها نبود، به عقل جن هم نمی‌رسید ترافیک می‌شود اینقدر درهم تنیده باشد.

آیا می‌توان نتیجه گرفت هر دو سر به هوا هستند؟
آیا می‌توان نتیجه گرفت هر دو تونل دوست ندارند؟

ما که به شخصه تونل دوست داریم. هر دفعه می‌رویم شمال می‌رسیم به تونل، شروع می‌کنیم به جیغ‌کشیدن و تخلیه می‌شویم. اگر شهرداری ترتیبی می‌داد هر خیابان یک تونل داشت، مردم توی تونل جیغ می‌زدند، سبک می‌شدند، می‌آمدند بیرون تخلیه شده بودند و به هم لبخند می‌زدند. (به این می‌گویند نظریه اجتماعی. بعد خنده‌دار است که با این نبوغ به ما نوبل که نمی‌دهند هیچ، انجمن جامعه‌شناسان مقیم مرکز هم، از ما تقدیر و تشکر نمی‌کند.)

شباهت بلندی

یک شباهت این دوتا شهرداری هم این بود که هر دو اصرار داشتند به افتتاح بزرگ‌ترین چیزها. اینقدر از این چیزها افتتاح کردند که ما گاهی می‌مانیم تهران چطوری گنجایش این همه چیز بزرگ را دارد. برای ثبت در تاریخ بگوییم تنها جایی که آقای احمدی‌نژاد و آقای قالیباف توی یک عکس دیده شدند، مربوط است به افتتاح «بزرگ‌ترین» پرچم خاورمیانه. که خوشبختانه پروژه با موفقیت روبه‌رو شده. ما هر وقت چیز بزرگی افتتاح می‌کنند، یاد این ساندویچ نیم‌متری‌ها می‌افتیم. نیم‌متر ساندویچ را می‌دهند دستت، پنج‌هزارتومان. نه به درد خوردن می‌خورند، نه به درد صادرات، نه به درد سفره‌آرایی. اما طرف دلش هم خوش است که بزرگ‌ترین ساندویچ ایران را ارزان‌تر از هر چیز نیم‌متری دیگری می‌دهد. خب پدر من، رضالقمه یک لقمه کباب را نصف کف دست نان، لقمه می‌کند می‌دهد دست آدم، هم شکم آدم سیر می‌شود، هم فرهنگ چندهزارساله ایران به صورت لقمه‌ای در جهان گسترش می‌یابد، هم مردم از بیلان کاری رضالقمه بیشتر از کارنامه هشت ساله دو شهردار راضی هستند.

نتیجه‌گیری

ما واقعا با آقای قالیباف یا آقای احمدی‌نژاد دشمنی نداریم. منتها آنها هم با ما دوستی نداشتند. اگر داشتند این کار را با خاطرات شهری نمی‌کردند و ما خیال کنیم تهران بته است و ما زیر بته به عمل آمدیم. یا کاری کنند ما خیال کنیم ما بی‌بته‌ایم چون زیر بته به عمل نیامدیم. (باز هم نظریه اجتماعی. می‌بینید؟ آیا وقتش نرسیده طی مراسم باشکوهی به ما دکترای افتخاری بدهند؟)


منبع: شرق
نظرات بینندگان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۱۴ - ۰۴ شهريور ۱۳۹۲
۱
۰
مسخره