۰۲ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۵

نظر رهبرانقلاب درباره شهیدلاجوردی

بنده از شهادت آقای لاجوردی خیلی متأثر شدم. از دست دادن و فقدان ایشان برای ما سنگین بود. یك عنصر مؤمن، كارآمد، صادق، ریشه‌دار در دین و زمینه‌ی انقلابی و مبارزات. امثال ایشان واقعاً عناصر بسیار كمیاب و مغتنمی هستند و از دست دادن‌شان سخت است ولیكن در عین حال به نظرم رسید كه حیف بود آقای لاجوردی جور دیگری از دنیا برود...
کد خبر : ۱۲۹۸۰۶
پصراط: ايگاه اطلاع‌‌رساني khamenei.ir گزارشي از نظر رهبرمعظم انقلاب درباره شهيد لاجوردي را منتشر کرده است.

عكس امام و رهبری را بالأخره بالای تخته‌سیاه كلاس نصب كردیم. همه دلهره داشتیم كه با توجه به حال و هوای ناهمراه بچه‌های كلاس بغلی و همراهی برخی مسئولان مدرسه با آنها، این كار ما چه واكنشی خواهد داشت. حاج‌آقا لاجوردی كه از تصمیم ما خبر شده بود، از كار ما استقبال كرده بود و گفته بود كه هزینه‌ی قاب‌ها را خواهد داد. تازه قاب‌ها را به دیوار زده بودیم كه مدیر مدرسه وارد كلاس شد و خبر آورد كه «سید اسدالله لاجوردی را چند دقیقه پیش شهید كردند.» نگاهمان روی آن دو قاب عكس ماند كه حالا یادگاری بودند از آن شهید بر دیوار كلاس.

بخشی از وصیت‌نامه‌ی شهید لاجوردی
 
* ذره‌ای منحرف نشد

خلوص او را از نزدیك دیده بودیم. برایمان عجیب نبود وقتی كه رهبر فرزانه‌ی انقلاب در جمع خانواده‌ی آن شهید فرمودند: «ایشان از اول انقلاب تا همین شهادت‌شان همیشه در صراط مستقیم حركت كرد و ذره‌ای از طریق مستقیم و خط صحیح انحراف پیدا نكرد. ایشان كار را برای خدا می‌كرد. اهل تظاهر و اهل نشان دادن نبود. كار را برای خدا قبول می‌كرد و برای خدا انجام می‌داد. برای همین بود كه هیچ ملاحظه‌ای نمی‌كرد. بعضی‌ها در كار ممكن است ملاحظه‌ی وجهه را بكنند، ملاحظه‌ی شأن و آبرو را بكنند. بعضی‌ها هستند كه این ملاحظه را نمی‌كنند و شهید عزیز ما شهید لاجوردی از این قبیل بود.»
 
اما هنگامی كه بیشتر درباره‌ی او تحقیق كردم، فهمیدم كه نام شهید سید اسدالله  لاجوردی برای كسانی كه او را از نزدیك می‌شناسند، ولایت‌پذیری حقیقی را تداعی‌ می‌كند. این دل‌دادگی او به ولایت از هنگام طلوع خورشید امام در آسمان سیاست و فقاهت ایران اسلامی آغاز شده بود. خود حاج‌سید اسدالله در خاطراتش می‌گوید: «وقتی كه مسئله‌ی امام مطرح شد، واقعاً مثل خورشیدی كه تمام زوایای تاریك را روشن می‌كند، برای من امام این‌گونه بود. به‌طوری كه اصلاً دید و بینش من نسبت به مسائل سیاسی به صورت دیگری در آمده بود.»
 
شهید لاجوردی اولین ‌بار نام امام را در جمع برادران مسجد «شیخ علی» شنید و درباره‌ی او از مرحوم شاهچراغی تحقیق كرد. او و برادران این مسجد دائماً به محضر امام می‌رسیدند و همین سبب شده بود كه شهید لاجوردی به معنی حقیقی كلمه عاشق امام شود. خلوص او و یارانش نیز اعتماد امام را به آنان جلب كرد. سرانجام به دستور حضرت امام‌ خمینی (ره) جمع او و یارانش در كنار دو گروه مبارز دیگر قرار گرفتند و «جمعیت مؤتلفه‌ی اسلامی» را تشكیل دادند. دوران فعالیت او در مؤتلفه‌ی اسلامی دوران اعتماد مكرر امام به او و یارانش و وفاداری مكرر ایشان به امام بود. شهید لاجوردی در خصوص آغاز به كار مؤتلفه و همراهی با افراد دیگر گروه‌ها می‌گوید: «خیلی سریع توانستیم با این‌ها جوش بخوریم و ائتلاف كنیم و این به خاطر توصیه‌های مكرر امام بود.»
 
* روزهای زندان و شكنجه

ولایت‌مداری حاج‌سید اسدالله در روزهای مبارزه كاملاً آشكار بود. تا آنجا كه لاجوردی پس از تبعید امام به تركیه و به جهت منكوب كردن عاملان این توهین به ولایت و با اجازه‌ی نمایندگان امام در مؤتلفه‌ی اسلامی، شهیدان آیت‌الله مطهری و آیت‌الله دكتر بهشتی، پای در راهی ‌نهاد كه مترادف با زندان و حتی شهادت بود. او در شرایطی كه فرزندی دوساله در خانه داشت، به تیم مسلحانه‌ی مؤتلفه‌ی اسلامی پیوست و در ترور حسنعلی منصور شركت كرد.
 
پس از اجرای حكم الهی درباره‌ی حسنعلی منصور، روزهای مكرر بازجویی و شكنجه و زندان او آغاز شد؛ روزهایی كه بارها تا پیروزی انقلاب به دلایل ثابت‌قدمی او تكرار شد. تا آنجا كه رهبر معظم انقلاب سال‌ها بعد، در 14 اردیبهشت 1377 و كمتر از چهار ماه پیش از شهادت وی در این‌باره گفتند: «من قصد داشتم از زحمات آقای لاجوردی صمیمانه تشكر كنم. ایشان ده سال است كه این بار سنگین را بر دوش گرفته‌اند و با همان روحیه‌ی خود آقای لاجوردی كه ما از درون مبارزات سراغ داشتیم. واقعاً من ایشان را در دوره‌ی مبارزات به عنوان مرد پولادین می‌شناختم. در بین دوستان آن كسی كه از كتك خوردن و اقدام كردن و زندان رفتن و بیرون آمدن و دوباره رفتن خسته نمی‌شد، آقای لاجوردی بود. در دوره‌ی كار و تلاش برای حكومت اسلامی هم الحمدالله ایشان همین‌طور عمل كردند.» 
 
* شناخت جریان نفاق

این در حالی بود كه او به سبب كارهایی مورد انتقاد بود كه اغلب آنها را به دستور مستقیم امام انجام داده بود، ولی به‌رغم آن‌كه رهبر فقید انقلاب خود فرموده بودند كه به شورای عالی قضایی بگوید این دستور از جانب ایشان است، لاجوردی معتقد بود كه او باید سپر بلای رهبر باشد و نه بالعكس؛ موضوعی كه بعدها یادگار امام به ‌آن شهادت داد.
 
جان كلام لاجوردی در این مراسم تودیع چنین بود: «شما هم می‌دانید كه من آدمی نیستم كه كوتاه بیایم. فقط یك جا كوتاه می‌آیم كه این را هم بارها گفته‌ام؛ امام اگر به من بگویند برو در آتش. من دلم می‌خواهد یك دفعه امام این را امتحان كنند. اگر آتش روشن بكنند این وسط هم به من بگویند برو در آتش، بدون پروا می‌روم در آتش.»

شهید لاجوردی در دوران پس از پیروزی شكوهمند انقلاب اسلامی با پیشنهاد شهید آیت‌الله دكتر بهشتی و اعتماد بنیان‌گذار كبیر انقلاب، به یكی از پرخطرترین سنگرها برای حفظ نظام اسلامی رفت و دادستانی انقلاب اسلامی مركز را بر عهده گرفت.
 
امام در آن مقطع برای مصالح نظام سكوت فرمودند، اما وقتی زمان مناسبش رسید، به بهانه‌ی دفاع از مرحوم حاج احمدآقا در برابر اتهام هم‌فكری او با منافقین، لاجوردی را به عنوان سنگ محك مقابله با منافقین مطرح فرمودند: «و در امور سیاسى مدتى تهمت‌ها زده شد كه احمد طرفدار منافقین است و من در طول مدت انقلاب مخالفت‌هایى [نسبت به منافقین] از او [حاج احمدآقا] مى‌دیدم كه دیگران بر آن شدت و قاطعیت نبودند و در این آخر كه قضیه‌ی زندان اوین پیش آمد و شكایاتى از آقاى لاجوردى مى‌شد و مخالفت‌هایى مى‌شد، [غیر] از احمد كسى را ندیدم كه بیشتر از آقاى لاجوردى طرفدارى‌ كند و دفاع نماید و وجود او را براى زندان اوین لازم و بركنارى او را تقریباً فاجعه مى‌دانست.»
 
* سابقه‌ی آشنایی

رهبر معظم انقلاب از سابقه‌ی دوستی‌شان با شهید لاجوردی ‌چنین یاد می‌كنند: «من خودم از وقتی كه آشنایی با مرحوم شهید لاجوردی را به یاد می‌آورم كه خیال می‌كنم از نزدیك و به صورت مشخص از اواسط دهه‌ی چهل بود، ایشان را در حال مبارزه‌ی صادقانه به یاد می‌آورم. من یادم هست كه آن وقت‌ها جریانی اتفاق افتاده بود و مرحوم لاجوردی و این‌ها به جایی حمله كرده بودند. قبل از آن هم ایشان زندان بود و بعدش هم بعد از مدت كوتاهی دستگیر شدند. در جمع دوستان ما گفته می‌شد كه این مرد، مرد پولادین است. آدم خسته‌نشو است. تصویری كه از آقای لاجوردی در ذهن ما بود، تصویر یك انسان خسته‌نشو، صادق و بااستقامت بود. البته دوستان ما در آن زمان خیلی بودند و آدم‌های صادق، مؤمن و ثابت‌قدم در این میانه كم نبودند، [اما] مرحوم لاجوردی چهره‌ی برجسته‌ای بود. بعد از انقلاب هم همین‌طور بود.»


 
شهید لاجوردی پس از پیروزی انقلاب و پیش از رهبری معظم‌له نیز ارتباط نزدیكی با ایشان داشت كه یكی از مظاهر آن حضور در شورای مركزی حزب جمهوری اسلامی بود. او تا آخرین لحظه‌ی عمر پربركتش نیز به توصیه درباره‌ی رهبر معظم انقلاب پرداخت. كسی كه هنگام لحظه‌های عروج حاج‌اسدالله با او بود، نقل می‌كند كه او در پاسخ به شهید رئیس اسماعیلی كه از برخی برخوردها در جهت تضعیف رهبری در آستانه‌ی انتخابات خبرگان گلایه می‌كرد، ‌گفت: «همه‌ی این گروه‌هایی كه به‌ظاهر هم‌صدا شده‌اند، هیچ‌كدام یكدیگر را قبول ندارند و به‌قدری تضاد در بین این‌ها هست كه اگر این استوانه‌ای كه علیه آن شوریده‌اند، نباشد، این‌جا بدتر از افغانستان خواهد شد. (اشاره به جنگ داخلی گروه‌های افغان در سال 1377) آقا خیلی با این‌ها مدارا كرده‌اند و تلاش كرده‌اند تا به‌نحوی همه را جذب كنند و به‌نوعی از همه‌ی گروه‌ها استفاده شود. وجود ایشان است كه همه را حفظ كرده است.»
 
عملكرد لاجوردی در طول حیات پربركتش آن‌چنان بود كه رهبر معظم انقلاب درباره‌اش فرمودند: «حقیقتاً اخلاصی كه ایشان داشت، اخلاص خیلی بالایی بود.»

حدود یك‌ماه‌ونیم پس از شهادت او نیز رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از بانوان و به مناسبت میلاد حضرت زهرا علیها‌السلام فرمودند: «شهید عزیزمان آقاى لاجوردى [...] حقّاً و انصافاً شخص خیلى برگزیده و انسان والا و پاكیزه‌اى بودند. اخلاصى را كه قبلاً یكى از خانم‌ها صحبت مى‌كردند، مظهرش مرحوم شهید لاجوردى بود.»
 
كار لاجوردی در مراحل اخلاص و كمال به حدی رسید كه مقتدایش به او ابراز غبطه كرد و فرمود: «حاصل مطلب این است كه سرنوشت افتخارآمیزی كه آقای لاجوردی پیدا كردند، سرنوشتی است كه مورد حسرت و غبطه‌ی همه‌ی كسانی است كه در این راه بودند. بنده از شهادت آقای لاجوردی خیلی متأثر شدم. از دست دادن و فقدان ایشان برای ما سنگین بود. یك عنصر مؤمن، كارآمد، صادق، ریشه‌دار در دین و زمینه‌ی انقلابی و مبارزات. امثال ایشان واقعاً عناصر بسیار كمیاب و مغتنمی هستند و از دست دادن‌شان سخت است ولیكن در عین حال به نظرم رسید كه حیف بود آقای لاجوردی جور دیگری از دنیا برود [...] آقای لاجوردی شایسته‌ی این مقام والای شهادت بود.»


 
* مرد میدان‌های سخت

رهبر انقلاب در پیام تسلیت رسمی خود نیز بسیار فشرده شاخصه‌های این شهید والامقام را برشمردند؛ ویژگی‌هایی همچون «سرباز دیرین اسلام»، «مبارز سختكوش راه آزادی»،«اخلاص»، «روشن‌بینی»، «حضور در میدان‌های سخت»، «خدمتگزاری برای مردم»، «با قدرت و ایثار و به‌دور از مطامع مادی ادای وظیفه كردن»، «خستگی‌ناپذیر»، «مؤمن» و ... این مراد برای مریدش دعا نمود كه خداوند روح مطهر او را با اجداد طاهرینش محشور فرماید. [متن كامل پیام تسلیت رهبر انقلاب] این داغ اما فروكش ننمود و در اردیبهشت سال 1378، هنگامی كه سردار دیگری به دست نفاق به آرزوی شهادتش رسید، در رثای او و در پیام تسلیتشان بار دیگر یادی از لاجوردی نیز فرمودند: «كوردلان منافق بدانند كه با این جنایت‌ها روزبه‌روز نفرت ملت ایران از آنان بیشتر خواهد شد و خون مردان پاكدامن و پارسا همچون صیاد شیرازى و شهید لاجوردى بدنامى و سیاه‌رویى آنان را در تاریخ و در دل این ملت همیشگى خواهد كرد.»
 
از نكات مهم زندگی شهید لاجوردی، مظلومیت او بود. رهبر انقلاب اسلامی در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تاسوعای 1379 این‌گونه ‌فرمودند كه: «من این درد درونى خودم را فراموش نمى‌كنم كه در یك‌سال‌ونیم پیش، وقتى كه شهید عالى‌مقام و سید عزیز و بزرگوار، شهید لاجوردى به شهادت رسید -كسى كه چهره‌ى بسیار درخشانى بود و بسیار كسان از مجاهدات او در دوران مبارزات و در دوران اختناق خبر ندارند كه این مرد چه كرد و كجاها بود و چگونه زندگى كرد، چه زندان‌هایى كشید و چه زحمت‌هایى متحمل شد. بعد از انقلاب نیز بى‌تظاهرترین كارها را كه سخت‌ترین هم بود، بر دوش گرفت و آخر هم شهید شد- یكى از روزنامه‌هاى آلمان نوشت ترور لاجوردى، ترور نیست! یعنى آنها عنوان ترور را هم عوض كردند. چرا؟ چون به‌وسیله‌ى ناراضیان داخلى انجام گرفته است! تبلیغات رسانه‌هاى دنیا این است.»
 
مظلومیت لاجوردی در رسانه‌های داخلی نیز كمتر نبود، اما گویا رهبری همان‌گونه كه لاجوردی در آخرین لحظات گفته بود، چشمشان را بر رسانه‌های داخلی هم‌داستان با رسانه‌های خارجی بستند و باز هم با آنها مدارا كردند. مظلومیت لاجوردی همچنان ادامه دارد و منافقین انقلاب به سبب كینه‌ای كه از افشاگری‌های او در سینه دارند، همچنان این راه را در رسانه‌هاشان دنبال كرده‌اند و حتی پس از دوازده سال از شهادت او، كینه‌شان افزون‌تر هم شده است.