۲۱ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۹

طنز/ سلطان غم کفاشیان!

کد خبر : ۱۲۸۰۵۵

  صراطجمعیت زیادی مقابل‌ساختمان فدراسیون جمع شده اند و به بالا سر خود نگاه می کنند، کفاشیان با دمپایی لا انگشتی و زیرپوش و شلوار کردی لبه بالکن ایستاده و می خواهد خودش را پایین پرت کند، آتش نشانی و 110هم آمده اند.

کفاشیان: خسته شدم، دیگه به اینجام رسیده (بالا سرش را با دست نشان می دهد یعنی به آنجایش رسیده!)

روانشناس: سعی کن به چیزهای مثبت فکر کنی. بوی گل ، سوسن ،سرو و سنبل

کفاشیان: خواهشا شان خودکشی منو پایین نیار! زبونم مو در آورد از بس گفتم AFC گیر داده باید فرم ضمانت رو وزارت خونه ها امضاء کنند تا میزبانی جام ملت‌ها رو به ما بدن ولی اصلا کسی گوشش بدهکار نیست، اگه امضا نکنید خودمو می ندازم پایین، با کسی هم شوخی ندارم حتی خودم!

معتاد: داداش این بالکن که ارتفاع نداره ، فوقش یه خرده دماغت رگ به رگ بشه ، زخم و زیلی بشی ، می رفتی برج میلاد.

کفاشیان: از پایین ارتفاع نداره، از این بالا خیلی گوده! بیا ببین.

معتاد: نه قربونت ما همین پایین داره سرمون گیج می ره ، وای به اینکه بیایم اون بالا!

تماشاچی: آقای کفاشیان کسی امضا نمی کنه ، خواهشا بنداز ، دو ساعته ما رو علاف خودت کردی.

کفاشیان: مگه جونم علف خرسه که همین جوری خودمو بندازم (برگه نشان می دهد) تا کی باید غم این فدراسیون رو بخورم!همه کشورها برگه هاشون رو دادن، فقط ما موندیم

روانشناس: سعی کن خودتو با شعر آروم کنی (بشکن می‌زند) آفتاب نشی باز بری زیر ابرا ، مروارید نشی بری ته دریا...

کفاشیان: می خوای جامونو عوض کنیم ، تو بیشتر به خودکشی لازم داری تا من!

در این لحظه منشی دفتر کفاشیان از دفترش وارد بالکن می شود

منشی: آقا از AFC زنگ زدن کارتون دارن

کفاشیان: مگه نمی بینی دارم خودکشی می کنم، بگو بعدا زنگ می زنم

منشی: میگن فوری فوتیه

کفاشیان: فوتیه زنگ بزنن نعش کش ، من که نمی تونم این همه جمعیت رو ول کنم ، جنازه این ور اون ور کنم

منشی سرش را به علامت "عجب گیری کردیما" تکان می‌دهد و می رود!

تماشاچی: کیا باید امضاء کنن؟

کفاشیان: چندتا وزارت خونه و خودم

تماشاچی: برگه رو خودت امضاء کن، بده بقیه امضاء ها رو من می گیرم

کفاشیان: چرا باید امضاء کنم وقتی ما هنوز آمادگی میزبانی نداریم! من امضاء نمی کنم.

تماشاچی: پس واسه چی ....

کفاشیان: من دلیلم موجه که امضاء نمی کنم ، دیگران دلیل نداره ، باید امضاء کنن

تماشاچی: خوب اگه امضاء بکنن بازم امضاء شما نباشه که میزبانی نمی دن

کفاشیان: من از دست خودمم شاکی ام ، چرا نباید امضاء کنم ، در صورتی که راحت می تونیم میزبان بشیم

جمعیت که می‌بینن کفاشیان خودش از دست خودش ناراحت است ، او را راحت می گذارند و می روند

کفاشیان: نه نرید ، تا دقایقی دیگه خودمو پرت می کنم، وایسید

در این لحظه کفاشیان نگاهی به بالا می کند و خودش را به پایین پرت می کند

 

داخلی/ خانه فردوسی پور/ شب

فردوسی پور یک مرتبه از خواب می پرد و از خوابی که از کفاشیان دیده ترسیده، به اطراف نگاه می کند که موبایلش زنگ می خورد

فردوسی پور: بله

کفاشیان: سلام عرض می‌کنم خدمت بینندگان عزیز برنامه نود و...

فردوسی پور: چی داری میگی؟

کفاشیان: مگه رو آنتن نیستم!

فردوسی پور: مرد حسابی ساعت پنج صبح چه آنتنی ، چه کشکی

کفاشیان: خیالم راحت شد! ببین این هفته تو برنامه ت میزبانی جام ملت‌ها رو بررسی کن اگه خواستی منم دعوت کن! باید امضاء جمع کنیم AFC ضمانت دولتی می خواد، از همه عقب افتادیم

فردوسی پور: آنتن که جای این کارا نیست

کفاشیان: پس آنتن جای چه کاریه؟! الان رو آنتنم

فردوسی پور: آره اصلا رو آنتنی

کفاشیان: پنج صبح منو فرستادی رو آنتن، خودت گرفتی خوابیدی!

فردوسی پور با ناراحتی موبایل را قطع می کند و می خواهد بخوابد که از طرف کفاشیان برایش اس ام اس می آید....

کفاشیان: آفتاب نشی باز بری زیر ابرا ، مروارید نشی بری ته دریا...
منبع: قانون