صراط: اين حادثه 11 شهريور سال 89 در يكي از محلات
شهرستان شهرضاي استان اصفهان رخ داد.
صداي فرياد «سوختم، سوختم» زن 28 ساله اهالي محل را به كوچه كشاند. آنها در كمال ناباوري معصومه را در حالي كه از درد خود مي‌پيچيد در كوچه ديده و روي او آب پاشيدند. زن جوان سپس به بيمارستان منتقل شد و پزشكان پس از معاينه او اعلام كردند زن جوان دچار سوختگي شديد با اسيد شده است.
در ادامه تيمي از ماموران نيز با اطلاع از ماجراي اسيدپاشي با حضور در بيمارستان تحقيقات در اين زمينه را آغاز كردند. معصومه پس از بهبود نسبي حالش در تشريح ماجرا گفت: دو سال قبل به دليل اختلافاتي كه با شوهرم داشتم از او جدا شدم. دادگاه حضانت تنها پسرمان را به من داده بود و با آرايشگري مخارج خود و آرين را تهيه مي‌كردم.
پدرشوهر سابقم گاهي به ديدن آرين مي‌آمد و او را همراه خود به گردش مي‌برد. او چند بار هم از من خواست دوباره با همسر سابقم آشتي كرده و به زندگي مشترك با او ادامه دهم. اما من ديگر تحمل بدرفتاري‌هاي شوهر سابقم را نداشتم. روز حادثه پدرشوهر سابقم سوار بر خودرويش و به بهانه گردش ما را بيرون برد.
پس از شام حدود ساعت 11 شب وقتي مقابل خانه رسيديم پدرشوهرم گفت: آرين را به خانه ببر و برگرد. برايت يك هديه جالب دارم. وقتي برگشتم صندوق عقب را باز كرد كه چشمم به دو بسته كادويي افتاد. لحظاتي بعد گفت: چشمانت را ببند. همين كه چشمانم را بستم ناگهان ظرف اسيد را به صورتم پاشيد. .
عبدالصمد خرمشاهي – وكيل معصومه- نيز در تشريح روند رسيدگي به اين پرونده گفت: پس از رسيدگي به شكايت معصومه در دادسراي شهررضا، پرونده با صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري استان اصفهان فرستاده شد و قرار است شهريور ماه دومين جلسه رسيدگي به اين پرونده برگزار شود.
صداي فرياد «سوختم، سوختم» زن 28 ساله اهالي محل را به كوچه كشاند. آنها در كمال ناباوري معصومه را در حالي كه از درد خود مي‌پيچيد در كوچه ديده و روي او آب پاشيدند. زن جوان سپس به بيمارستان منتقل شد و پزشكان پس از معاينه او اعلام كردند زن جوان دچار سوختگي شديد با اسيد شده است.
در ادامه تيمي از ماموران نيز با اطلاع از ماجراي اسيدپاشي با حضور در بيمارستان تحقيقات در اين زمينه را آغاز كردند. معصومه پس از بهبود نسبي حالش در تشريح ماجرا گفت: دو سال قبل به دليل اختلافاتي كه با شوهرم داشتم از او جدا شدم. دادگاه حضانت تنها پسرمان را به من داده بود و با آرايشگري مخارج خود و آرين را تهيه مي‌كردم.
پدرشوهر سابقم گاهي به ديدن آرين مي‌آمد و او را همراه خود به گردش مي‌برد. او چند بار هم از من خواست دوباره با همسر سابقم آشتي كرده و به زندگي مشترك با او ادامه دهم. اما من ديگر تحمل بدرفتاري‌هاي شوهر سابقم را نداشتم. روز حادثه پدرشوهر سابقم سوار بر خودرويش و به بهانه گردش ما را بيرون برد.
پس از شام حدود ساعت 11 شب وقتي مقابل خانه رسيديم پدرشوهرم گفت: آرين را به خانه ببر و برگرد. برايت يك هديه جالب دارم. وقتي برگشتم صندوق عقب را باز كرد كه چشمم به دو بسته كادويي افتاد. لحظاتي بعد گفت: چشمانت را ببند. همين كه چشمانم را بستم ناگهان ظرف اسيد را به صورتم پاشيد. .
عبدالصمد خرمشاهي – وكيل معصومه- نيز در تشريح روند رسيدگي به اين پرونده گفت: پس از رسيدگي به شكايت معصومه در دادسراي شهررضا، پرونده با صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري استان اصفهان فرستاده شد و قرار است شهريور ماه دومين جلسه رسيدگي به اين پرونده برگزار شود.