۱۶ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۱

دلیل اختلاف فقها در تعیین عید فطر چیست؟

وظیفه هر مقلدی، عمل به تکلیف خود است که این تکلیف را مرجع تقلید او تعیین می کند. بنا بر این اگر مرجع تقلید او حکم به عید فطر کرد و وی روزه خود را خورد، وی کاملا به وظیفه خود عمل کرده است.
کد خبر : ۱۲۷۳۵۴
 صراط:   شرع اسلام در بعضی از احکام، همان گونه که حکم را معیّن و بیان می‌کند، موضوعات احکام و برخی از شرایط دیگر آن را نیز مشخص می کند، مثلاً همان گونه که روزه را واجب دانسته، زمان آن را نیز معین کرده که از اذان صبح تا اذان مغرب است. علاوه بر این در برخی از مسایل، راه دستیابی به آن موضوع را نیز مشخص کرده، مثلا در همین مسئله (تعیین اوّل ماه) راه دستیابی و شناخت اول ماه را هم مشخص کرده و فرموده است که با رؤیت هلال ماه، روزه رمضان آغاز می شود و با رویت ماه شوال، روزه تمام می شود و راه فهمیدن آن دیدن ماه است: "صُمْ للرؤیة وافطرْ للرؤیة"(1).
در همین مورد اگر دو نفر عادل به دیدن ماه شهادت دهند، در حکم رؤیت است.(2) هم چنین راه‌های دیگری که در توضیح المسائل همه مراجع آمده است. بنابراین در شرع اسلام در تکلیف روزه ماه رمضان هم حکم و هم موضوع تعیین شده، هم راه رسیدن به آن مشخص است.
حال اگر برای شخصی (خواه مجتهد یا مقلد) از راه‌هایی که شرع مشخص کرده، اوّل ماه ثابت شد، روزه و افطار بر او واجب می‌شود و اگر ثابت نشد، تکلیفی ندارد و از این جهت مشکلی پیش نمی‌آید.
بنابراین، بر اساس مبنایی که بین مجتهدان پذیرفته شده، اعلام روز عید فطر باید بعد از رویت ماه شوال در غروب آخرین روز ماه رمضان صورت گیرد تا اعلام کنند، فردا اول ماه شوال و عید فطر است؛ زیرا بر اساس روایت مذکور (که مورد پذیرش همه است) باید ماه دیده شود، تا اعلام اول ماه شود.
در مسئله عید فطر هر چند عنوان عید فطر و افطار عنوانی است که از دین اسلام ناشی شده است، ولی در اصل عید فطر چیزی نیست به جز حلول ماه شوال، و پیدا شدن هلال جدید.
در روایات به ما دستور داده شده است که با رؤیت هلال رمضان روزه بگیرید و با رؤیت هلال شوال افطار کنید و دیگر توضیح داده نشده که هلال کی طلوع می‎کند. چرا که این مسئله امری است طبیعی و تابع قوانین فلکی و نجومی می‎باشد در این مسئله روزه، روز اول ماه شوال، موضوع است و حرمت حکم آن است و چون ماه شوال و روزهای آن موضوع معین عینی خارجی هستند، ملاک شناخت آن عرف مردم است. بنابراین اگر کسی هلال ماه شوال را ببیند باید فردایش را افطار کند، حتی اگر مراجع تقلید و یا رهبری نظام اسلامی آن روز را عید ندانند و اگر چنین فردی که خود ماه را دیده است باز هم به خاطر عدم اعلام عید، روزه بگیرد مرتکب فعل حرام شده است.
راه‎های ثابت شدن حلول اول ماه نیز راه هایی عقلایی و عرفی هستند. مثل این که کسی خود ماه را ببیند یا از گفته جمعی یقین حاصل کند.... با این توضیحات مشخص می‎شود که علما اختلاف در حکم و اصل مسئله ندارند. بلکه بحث این بوده که آیا ماه دیده شده یا نه؟ و علمایی که عید اعلام کردند بر اساس گزارش اطرافیان عادل خود اطمینان حاصل کرده‎اند که ماه رویت شده است. ولی علمایی که برایشان اثبات نشده، در واقع خود یا اطرافیان و افراد مورد اطمینان ایشان ماه را ندیده‎اند. و لذا در این مسئله هر کسی به وظیفة خود عمل کرده است.
سخن فقهاء در مسئله عید در دو صورت می‎تواند برای مقلد عید را ثابت کند. یکی آن که از سخن ایشان یقین حاصل کند. که این اختصاص به فقهاء ندارد و از سخن افراد دیگر هم اگر یقین حاصل شود. باید افطار کند دیگر این که یکی از فقهاء حکم به حلول ماه شوال کند که در این صورت بر همة مردم و حتی سایر فقهاء لازم است که افطار کنند.
باید توجه داشت که اختلافی که بعضا در مورد تعیین روز عید فطر پدید می آید، بدون دلیل نیست. این اختلاف دو منشا می تواند داشته باشد:
الف- اختلاف در مبنا و فتوا: به این معنی که ممکن است مرجعی در تعیین ثبوت هلال اختلاف افق را قبول نداشته باشد و مرجع دیگری آن را قبول داشته باشد. یا مرجعی تنها رویت ماه از طریق چشم غیرمسلح را ملاک بداند اما مرجع دیگر یقین به حلول ماه از هر طریقی ولو با چشم مسلح را کافی بداند.
بنا بر این ثبوت رویت هلال برای یک مرجع، دلیل آن نیست که برای مرجع دیگری نیز ثابت شده باشد چرا که چه بسا فتاوای آن دو در مورد ثبوت هلال، متفاوت باشد.
ب- درست است که به اتفاق همه مراجع، شهادت دو بینه عادل برای ثبوت هلال کافی است اما باید توجه داشت که اولا: با توجه به اختلاف مبنا، فتوایی که بیان شد، معتبر بودن شهادت دو بینه عادل نزد یک مرجع، به آن معنا نیست که لزوما شهادت آن دو نزد مرجع دیگر نیز معتبر باشد زیرا ممکن است مثلا آن دو فرد ماه را با چشم مسلح دیده باشند در حالی که مرجع دوم، دیدن با چشم مسلح را برای ثبوت ماه کافی نداند.
ثانیا: عدالت بینه برای پذیرش قولشان شرط است لذا عدالت هر یک از دو بینه، باید برای هر مرجعی که می خواهد به حرف آنها اتکاء کند، ثابت شده باشد. ضمنا در بسیاری از موارد، معتمدان یک منطقه، رویت خود را تنها به اطلاع یکی از مراجع می رسانند که آن مرجع به استناد حرف آنها، حکم به عید فطر می کند اما مراجع دیگر که از این بینه اطلاع نیافته اند، چنین حکمی صادر نخواهند کرد.
بنا بر این حاصل نکته اول این است که در مواردی که در یقین روز عید فطر اختلاف پیش می آید، این اختلاف کاملا ریشه در مبانی و فتاوای مراجع دارد لذا بدون دلیل و مدرک نیست.
متأسفانه در جامعه فعلی ما، مسأله اختلاف در تعیین روز عید فطر بسیار بزرگ جلوه داده شده است و خیلی ها آن را موجب اختلاف و بروز مشکل قلمداد می کنند در حالی که با این مسأله باید بسیار ساده و همانند اختلافات فتاوا در سایر مسائل جزئی عبادات قلمداد کرد. آیا این که مرجعی مثلا قرائت به نحوه ای خاص را در نماز واجب می داند و مرجع دیگری آن را واجب نمی داند، موجب اختلاف می شود؟ بی تردید پاسخ منفی است. در مسأله عید فطر نیز مسأله به همین سادگی و سهولت است. نکته ای که باید بدان توجه لازم معطوف داشت این است که وظیفه هر مقلدی، عمل به تکلیف خود است که این تکلیف را مرجع تقلید او تعیین می کند. بنا بر این اگر مرجع تقلید او حکم به عید فطر کرد و وی روزه خود را خورد، وی کاملا به وظیفه خود عمل کرده است ولو در واقع آن روز روز عید فطر نباشد اگر هم مرجع وی حکم کرد که امروز، روز آخر ماه رمضان است و مقلد وی روزه گرفت، وی به وظیفه شرعی خود عمل کرده است گرچه در واقع آن روز روز عید فطر باشد.
بنا بر این با توجه به نکته مذکور روشن می شود که فرضا اگر اختلافی در تعیین روز عید فطر از ناحیه مراجع باشد، صرف این که عده ای امروز را عید بدانند و عده ای دیگر امروز را روزه بگیرند و فردای آن روز را عید خود بدانند به هیچ وجه موجب اختلاف نخواهد شد و تنها هر گروه به وظیفه شرعی خود عمل کرده است.

منابع:

1. وسائل الشیعه، باب 2، از ابواب احکام ماه رمضان.
2 . توضیح المسائل مراجع.
3.پایگاه اطلاع رسانی حوزه
4.مرکز پاسخگویی به سوالات و شبهات
منبع: قدس