1- چقدر
کوچک شده بود این داستان عظیم و پرشکوه؛ رکوردی دیگر در دولت محمود احمدی
نژاد؛ مسابقه خیرخواهانه ای که نیمه اولش نیم ساعت بود، وقت استراحتش هم تا
یکساعت به درازا کشید و نیمه دوم هم اصلا برگزار نشد! آنهم تیمی که تیم
1998 نبود، و تیم ملی ای که چندان ربطی به 2014 نداشت و رییس دولتی که
برخلاف تبلیغات بسیار، حضور نیافت. این «نمایش» آینه ای تمام نما از وضعیت
این روزهای فوتبال ایران و مدیریت علی کفاشیان است. ای عجب از کسانی که
هنوز از این سیستم دفاع می کنند و صعود به جام جهانی را نشانه «موفقیت» می
دانند. شاید محمود احمدی نژاد و علی کفاشیان چندان تفاوتی با هم نداشته
باشند. هر دو به افتخاری می نازند، یکی به رتبه هفدهم اقتصاد دنیا و
دیگری به بهترین فدراسیون آسیا بودن. هر دو لبخند بر لب دارند. شاید
هیچکدام تبعات تصمیمات و مدیریتشان را نمی پذیرند...
2- محمود
احمدی نژاد و فوتبال؛ یکی عاشق فوتبال و دیگری هم بالتبع عاشق دولت و پول
هایش در این روزها. اولی رییس دولت و دومی فراگیرترین تبلیغات میدانی برای
مجموعه ای که رسانه را می پرستیدند. فوتبال در دوران احمدی نژاد حتی یک آب
خوش از گلویش پایین نرفت. جام جهانی 2006 آلمان و اختلافات دادکان و سازمان
تربیت بدنی، برکناری عجیب رییس فدراسیون فوتبال، تعلیق کامل فوتبال ایران،
کارشکنی در تشکیل کمیته انتقالی، دخالت های عجیب در نوشته شدن اساسنامه
جدید فوتبال، ثبت نام احمدی نژاد برای ریاست فدراسیون فوتبال، ثبت نام محمد
علی آبادی برای ریاست فوتبال، دخالت در انتخاب علی کفاشیان، دخالت در
انتخاب و برکناری علی دایی، استفاده تبلیغاتی از خصوصی سازی سرخابی در ایام
انتخابات، عدم همکاری در میزبانی جام جهانی فوتسال، حذف کرسی ایران در
هیات رییسه AFC به خاطر اصرار ریاست وقت سازمان، دخالت آشکار در انتخابات
فدراسیون فوتبال، اعلام رسمی عدم حمایت از فدراسیون فوتبال بعد از رای
نیاوردن گزینه موردنظر، نزدیکی شگفت انگیز به فدراسیون فوتبال بعد از صعود
به جام جهانی و ده ها موضوع دیگر تنها بخشی از ماجرای دخالت های دولتیان
است.
.دولت حتی یکبار هم از خود نپرسید برای
فوتبال چه کرد؟! یکی مدعی «ساخت و ساز» است اما بیش از 40 سال است که
مهمترین بازی های فوتبال «باید» در ورزشگاه آزادی برگزار شود و ورزشگاهی
بعد از 30سال در اصفهان هنوز به بهره برداری نرسیده است. دیگری مدعی
«تولید» است ولی هنوز هم علی کریمی و مجتبی جباری ستاره های فوتبال ایران
هستند. مدیری از «حمایت دولتی» در فوتبال می گوید اما جز «دخالت» و
«پول»های بی حساب و کتاب که آنهم به جیب فوتبال نمی رود خبری بود؟ دولت
برای فوتبال هیچ قدمی برنداشت و بدتر آنکه مدیری در راس آن قرار داشت که
«هنر» خاصی هم نداشت. رییسی که دم از «استقلال» فدراسیون می زد اما بیشترین
انتقاد را از دولت و ورزش ورزش می کرد که به آنها پول نمی دهد!
3- حالا
علی کفاشیان از محمود احمدی نژاد تقدیر می کند و لوح سپاس به او هدیه می
دهد. هدیه ای از جنس پاداش حسین رضازاده، رییس فدراسیون وزنه برداری به
خودش و دبیرش! سفره ای باز است و همه دورش نشسته اند. کفاشیان از «حمایت
هشت ساله»ای می نویسد که صحت ندارد. این چه حمایتی است که رییسش را برکنار
می کنند؟ این چه حمایتی بود که فوتبال ایران را تعلیق کرد؟ این چه حمایتی
بود که از فدراسیون حمایت نکرد؟ این چه حمایتی بود که بوی دخالت می داد؟
دولت و محمود احمدی نژاد «شایسته» تقدیر در فوتبال نیستند، برعکس آنها باید
از فوتبال و مردم ایران طلب حلالیت کنند چون این رفتارها و دخالت ها و
تعلیق ها و حذف ها و برکناری ها شایسته مردم ایران نبود. کفاشیان می نویسد «
فوتبال کشور بدون حمایت های مادی و معنوی» به جایی نمی رسید، خودش هم می
داند این نوشته صحت ندارد، خودش هم می داند همه چیز «تظاهر» است و دولت کمک
تاثیرگذاری برای رشد، توسعه و پیشرفت «هدفمند» و «پایدار» فوتبال نکرد.
فوتبالی
که در بسیاری از شاخص ها همانند فساد، سرگردانی مدیریتی، بی نظمی ، فقر
فرهنگی و عدم ساختار باشگاهی رتبه نگران کننده ای دارد، پول هایش را در
بانکی خصوصی تلمبار می کند! این مدل مدیریتی بسیار دراماتیک است. کسی که
اختلاس می کند و یا اینکه نقدینگی در کشور 7برابر می شود و تورم قابل توجهی
به جامعه تحمیل می شود با رییسی که زیرمجموعه اش به خاطر بی توجهی، تیم
امید کشوری را حذف می کند یا به خاطر خوش خدمتی، کرسی هیات رییسه فوتبال
ایران را در AFC از دست می دهد تفاوتی با هم ندارند. علت این است که
پیامدهای این تصمیم برای تصمیم گیرنده اهمیتی ندارد و نمی داند تا چه میزان
به منافع عمومی و داشته های اجتماعی ضربه می زند.
4- حالا
فوتبالی برگزار شده و اتفاقا «دولتی»ها برگزار کننده آن بوده اند و مردم
استقبال نکرده اند. همین عدم استقبال باعث شد تا شاید احمدی نژاد پیغام
بدهد دچار افت فشار و درد زانو و خستگی سفر شده و پیشنهاد دهنده حتی فرصت
حضور نداشته باشد. حتی همان جشنی که در آزادی برگزار شد و سکوها خالی بود و
تنها یادگاری «جشن دولتی»، چمن های از بین رفته ورزشگاه آزادی بود. جشن
«برنامه ریزی شده» نشان داد چقدر برنامه ریزی در فوتبال ایران اهمیت دارد و
به چه جهت ایران به عنوان بهترین فدراسیون آسیا انتخاب شد. برنامه ای تاسف
برانگیز برای فوتبال ایران که تنها «لبخند»های محمود احمدی نژاد را کم
داشت. جشنی که اعضای تیم ملی بانوانش را از شهرهای دور و نزدیک فراخواندند و
حتی از آنها نامی برده نشد و به سکو دعوت نشدند. مراسمی که حتی نام آوران و
بزرگان فوتبال هم آنرا جدی نگرفتند. مرز بین عملکرد «غیراخلاقی» و
«غیرعقلانی» بسیار ظریف است. پرتاب زباله از اتومبیل و انتصاب یک مدیر که
در طول عمرش دو کتاب همان حوزه را هم نخوانده و «مدیر حرفه ای» هم نیست، هر
دو کاری غیرمسئولانه و خلاف اخلاق است چراکه به جامعه، حقوق انسان ها و
مصلحت عمومی لطمه می زند.
علی کفاشیان درباره
خودش واقعا چه فکری می کند؟ شاید این نمایش، نشان دهنده خداحافظی آرام علی
کفاشیان از فوتبال باشد، پیغامی به دکتر روحانی و پیامی برای اعضای مجمع؛
انتخاب 19مهر به عنوان تاریخ برگزاری مجمع هم می تواند نشان دهنده حرکت
آرام علی کفاشیان باشد که هم دولت مستقر شده و هم وزیر ورزش کاملا به شرایط
مسلط شده است. دولتی که از رییس جمهور تا مشاورانش به خوبی به مباحث
اجتماعی و امنیتی واقفند و جام جهانی فوتبال در سال اول ریاست جمهوری می
تواند چهره دولت را در جامعه بیشتر از قبل «محبوب» کند.