۲۹ تير ۱۳۹۲ - ۰۸:۲۶

پذیرش قعطنامه 598 ازنگاه رهبری

رهبر انقلاب درباره پذیرش قطعنامه فرموده بودند: قطعنامه را هم كه امام قبول كرد، به‌خاطر اين فشارها نبود. قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشكلاتى بود كه مسؤولين آن روزِ امورِ اقتصادى كشورْ مقابلِ روىِ او گذاشتند و نشان دادند كه كشور نمى‌كِشد و نمى‌تواند جنگ را با اين همه هزينه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذيرفت. پذيرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهديد امريكا نبود؛ به‌خاطر اين نبود كه امريكا ممكن است در امر جنگ دخالت كند. چون امريكا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت مى‌كرد. وانگهى؛ اگر همه‌ى دنيا در امر جنگ دخالت مى‌كردند، امام رضوان‌اللَّه عليه، كسى نبود كه رو برگرداند. بر نمى‌گشت! آن، يك مسأله‌ى داخلى بود؛ مسأله‌ى ديگرى بود.
کد خبر : ۱۲۴۰۷۴
صراط: دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در سالگرد پذیرش قطعنامه‌ 598 گزیده‌ای از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را منتشر کرده است.

* كاسه‌ شهد و شیرینی به جای كاسه‌ زهر...

هر كسى در اين ايام، اظهارات مخالفان ما را در دنيا گوش كرده يا خوانده باشد، مى‌فهمد كه دشمنان نظام ما، چه‌طور از عزت امروز جمهورى اسلامى، از ته دل ناراحتند. پيروزى ملت ايران، به كام اينها تلخ آمد. خداى متعال، همه‌ى كارها را با حساب انجام مى‌دهد. يك روز بنده‌ى صالح خدا، آن انسان بزرگ و مخلص كه هيچ‌چيز را براى خودش نمى‌خواست و همه‌ى كارها را براى خدا مى‌كرد و همه چيز را براى او مى‌خواست، در قضيه‌ى قطعنامه گفت: كاسه‌ى زهر را نوشيدم. اين تلخى را او تحمل كرد؛ ولى خداى متعال به آن بنده‌ى صالح عوض داد و هنوز دو سال و اندى نگذشته كاسه‌ى شهد و شيرينى پيروزى را به ملتش چشاند و كامشان را شيرين كرد. آن فداكارى، اين ثمره را داشت. «اللهم ما بنا من نعمة فمنك لا اله الا انت». همه چيز متعلق به او و به اراده‌ى اوست.
سخنرانى در ديدار با گروه كثيرى از آزادگان و اقشار مختلف مردم، در اولين روز از هفته‌ى وحدت ۱۱/۰۷/۱۳۶۹

* خصوصيت ملى مردم ایران
ما در جنگ فهميديم كه ملت ما يك فرصت فوق‌العاده دارد؛ يك فرصت ملى و آن اين است كه مردم احساس مسؤوليت دارند. مردم ايران اين‌گونه‌اند. شايد همه‌ى مردم دنيا اين‌طور نباشند. بعد از قضيه‌ى قبول قطعنامه، كه دشمن فرصت طلبى مى‌كرد و مى‌خواست از موقعيت سوء استفاده كند، ناگهان شما ديديد آن‌چنان جبهه‌ها پر شد كه در طول جنگ، كمتر سابقه داشت، يا هيچ سابقه نداشت. بعد از قطعنامه، اين‌گونه شد. قطعنامه را كه قبول كرديم، عراق حمله كرد. مردم ديدند دشمن نارو مى‌زند و فرصت طلبى مى‌كند. ناگهان، همه احساس مسؤوليت كردند. نگفتند: «ديگر كار از كار گذشته است. مى‌خواستند قبول نكنند! چرا امام قبول كرد؟!» مى‌توانستند اين‌گونه بگويند؛ اما نگفتند. اين، يك خصوصيت ملى است و ما اين را در جنگ مى‌فهميم؛ كمااين‌كه در انقلاب مى‌فهميم و در ديگر قضاياى بزرگ مى‌فهميم. هيچ صحنه‌اى مثل صحنه‌ى جنگ، براى گزارش خصوصيات يك ملت و همه‌ى چيزهايى كه در گزاره‌ى تاريخى مورد نظر است، مناسب نيست.
بيانات در ديدار مسؤولان برگزاركننده «هفته‌ى دفاع مقدس» ۲۹/۰۶/۱۳۷۲
 
http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1388/13880424204777b9a.jpg

* پذيرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود

قطعنامه را هم كه امام قبول كرد، به‌خاطر اين فشارها نبود. قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشكلاتى بود كه مسؤولين آن روزِ امورِ اقتصادى كشورْ مقابلِ روىِ او گذاشتند و نشان دادند كه كشور نمى‌كِشد و نمى‌تواند جنگ را با اين همه هزينه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذيرفت. پذيرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهديد امريكا نبود؛ به‌خاطر اين نبود كه امريكا ممكن است در امر جنگ دخالت كند. چون امريكا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت مى‌كرد. وانگهى؛ اگر همه‌ى دنيا در امر جنگ دخالت مى‌كردند، امام رضوان‌اللَّه عليه، كسى نبود كه رو برگرداند. بر نمى‌گشت! آن، يك مسأله‌ى داخلى بود؛ مسأله‌ى ديگرى بود.

در تمام عمر ده ساله‌ى حيات مبارك امام رضوان اللَّه تعالى عليه، پس از پيروزى انقلاب، يك لحظه اتّفاق نيفتاد كه او به خاطر سنگينىِ بارِ تهديدِ دشمن، در هر بُعدى از ابعاد، دچار ترديد شود. اين، يعنى همان برخوردارى از روحيه‌ى حسينى.

جنگ، تلفات دارد. جان يك انسان، براى امام خيلى عزيز بود. امام بزرگوار، گاهى براى انسانى كه رنج مى‌بُرد، اشك مى‌ريخت و يا در چشمانش اشك جمع مى‌شد! ما بارها اين حالت را در امام مشاهده كرده بوديم. انسانى رحيم و عطوف، داراى دلى سرشار از محبّت و انسانيت بود. اما همين دل سرشار از محبّت، در مقابل تهديد شهرها به بمباران هوايى، پايش نلرزيد و نلغزيد. از راهْ برنگشت و عقب‌نشينى نكرد. همه‌ى دشمنان انقلاب در طول اين ده سال، فهميدند و تجربه كردند كه امام را نمى‌شود ترساند. اين، نعمت بسيار بزرگى است كه دشمن احساس كند عنصرى چون امام، با ترس و تهديد از ميدان خارج نمى‌شود. امام، با منش و شخصيت درخشان خود، كارى كرد كه همه در دنيا، اين نكته را فهميدند. فهميدند كه اين مرد را از ميدان نمى‌شود خارج كرد؛ تهديد نمى‌شود كرد؛ با فشار و با تهديدهاى عملى هم نمى‌شود او را از راه خود منصرف كرد. لذا مجبور شدند خودشان را با انقلاب تطبيق دهند.
بيانات در اجتماع پرشكوه زائران مرقد امام خمينى(ره) ۱۴/۰۳/۱۳۷۵

* خانواده‌های شهدا، از مهمترين ابزارهاى الهى برای استمرار جهاد ملت ایران بودند

حتما خوانده‌ايد كه اميرالمؤمنين يا خود پيغمبر در مراحل اعزام نيرو به جبهه‌ها، چه كشيدند! قرآن مى‌گويد: «يقولون ان بيوتنا عورة و ماهى بعورة ان يريدون الا فرارا»؛ به آنان مى‌گويى عازم جبهه‌ى نبرد شويد، اما هر كدامشان بهانه‌اى مى‌آورند. مى‌گويند: «خانه‌مان خراب است. گرفتارى داريم. فصل تابستان است و هنگام چيدن خرما و برداشت محصول. كار و كسبمان كساد مى‌شود.» نفس پيغمبر بود، اما نمى‌توانست آنان را به جبهه بكشاند! بعد از جريان قطعنامه كه مجددا عراق حمله كرد و حضرت امام پيام دادند و بنده هم چيزى نوشتم، به منطقه رفتم. در آن فصل از سال ديدم سراسر كوه و دشت و بيابان، پوشيده از مردم است. آيا اينها كار نداشتند؟ كشاورزى نداشتند؟ بيوتشان «عوره» نبود؟ عجيب است! اين چه حركت و چه قدرتى بود؟ البته جز قدرت خدا هيچ چيز ديگر نبود و عاملش هم امثال شما بوديد. مى‌خواهم اين را عرض كنم كه پدران و مادران شهدا، از مهمترين ابزارهاى الهى بودند براى اين‌كه جهاد استمرار پيدا كند؛ براى اين‌كه ملت شكست نخورد؛ براى اين‌كه انقلاب در قمار جهانى نبازد و در اين مقابله‌ى جهانى نتوانند آن را از ميدان خارج كنند. شما بزرگترين ابزار بوديد. نفس امام در شما، در ملت و در جوانان اثر كرد.
بيانات در ديدار با خانواده‌هاى شهداى مشهد  ۲۵/۰۱/۱۳۷۱

* دلیل رد قطعنامه‌ی اول

جنگ را چه كسى به وجود آورد؟ نمى‌شود گفت جنگ را فقط عراق به وجود آورد. همه‌ى قراين از اول كار نشان مى‌داد كه استكبار پشت سر عراق است؛ او را كمك نظامى كردند؛ از لحاظ تبليغاتى به او كمك كردند و شوراى امنيت را در خدمت متجاوز قرار دادند. با اين‌كه جنگ به اين اهميت در اين نقطه‌ى حساس واقع شده بود، اما روزهايى گذشت كه سازمان ملل در آن روزها، هيچ عكس‌العملى نشان نداد؛ اين عادى نيست. در حمله‌ى عراق به كويت، بعد از چند ساعت شوراى امنيت موضعگيرى كرد؛ اما در حمله‌ى عراق به ايران، تا وقتى كه تانكهاى عراقى پيشروى مى‌كردند، شوراى امنيت ساكت و تماشاچى نشست؛ بعد از آن‌كه هزاران كيلومتر را تصرف كرده بودند، شوراى امنيت يك كلمه حرف زد، كه آن هم تقبيح تجاوز نبود؛ عراق را ملامت نكرد كه چرا تجاوز كرده و جنگ را شروع كرده است؛ به دو طرف گفت كه حالا بياييد دست از جنگ بكشيد و آتش‌بس كنيد! يعنى درحقيقت، تثبيت عراق در اراضى اشغالى ما. البته ما قبول نكرديم و آن قطعنامه را رد كرديم.
خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران  ۰۵/۰۷/۱۳۷۰
 

* تكليف و مصلحت اسلام اين است
مى‌بينيد آنچه كه امام مى‌كند در دلهاى جا باز مى‌كند اين مردمى كه هشت سال گفته بودند جنگ جنگ، امام عزيزمان آن وقتى كه مصلحت دانست قطعنامه را قبول كرد گفت نه آتش‌بس، ملاحظه نكرد كه حالا من هفته‌ى قبل يا ده روز قبل يا يك ماه قبل، خود من چى گفتم نه تكليف اين است مصلحت اسلام اين است، كى چه خواهد گفت براى امام مطرح نيست و چون براى خدا كار مى‌كند خدا هم براى او همه‌ى مقدمات را فراهم مى‌آورد، «من كان لله كان الله له» دلهاى مردم مجذوب سخن امام مى‌شود همان مردمى كه تا ديروز شعار مى‌دادند به جنگ جنگ آنچنان صداقت و صراحت و خلوص امام در دلهاى آنها كارگر مى‌شود كه آنها بر مى‌گردند راهپيمايى مى‌كنند شعار مى‌دهند كه نخير امروز بايد آتش‌بس باشد؛ اين نشانه‌ى خلوص است.
بيانات در خطبه‌هاى نماز جمعه تهران ۱۱/۰۱/۱۳۶۸
 
*قبول قطعنامه‌ى ۵۹۸، توطئه‌ى دشمن را برگرداند

اين قطعنامه كه زير فشار سهمگين رزمندگان اسلام بر پيكر دشمن صادر شد، سندى است كه شعار دفاع مقدس ما در آن تأمين گرديده بود و اجراى كامل آن، دشمن را به شكست قطعى مى‌رسانيد و لذا هرگز جمهورى اسلامى آن را رد نكرد. آنچه براى ايران اسلامى مطرح و موجب عدم شتاب در قبول آن مى‌شد، اصرار بر تنبيه متجاوز به قدر كافى در ميدانهاى نبرد و نيز بى‌اعتمادى در اجراى ميثاقهاى بين‌المللى توسط قدرتهاى بزرگ بود.

از صدور قطعنامه تا قبول رسمى آن از سوى جمهورى اسلامى، دنيا شاهد سنگينترين ضربات نيروهاى اسلام بر دشمن و فتوحات بزرگ رزمندگان ما بر دشمن در جبهه‌هاى جنگ از سويى و فشارهاى همه جانبه از سوى حاميان رژيم عراق عليه ايران اسلامى از سوى ديگر بود. حصر اقتصادى، حمله به تأسيسات ما در خليج فارس و تمركز بى‌سابقه‌ى نيروهاى نظامى امريكا و ناتو در اطراف مرزهاى آبى و هوايى و حتّى تجاوز به آنها، بخشى از اين فشارها بود؛ به طورى كه تقريباً هيچ فشار ممكن باقى نماند، مگر آن‌كه بر ملت ايران وارد شد و رژيم امريكا تقريباً به‌طور مستقيم وارد صحنه شد. تهديدها، بمبارانهاى وسيع شيميايى و جنايت حمله به شهرها و هواپيماى مسافربرى و كشتى غيرنظامى و اثبات اين‌كه استكبار در حمايت از عراق آمادگى براى دست يازيدن به هر جنايتى دارد، بخشى از حوادث اين دوران است و جا دارد در موقع مقتضى، اين حقايق هشداردهنده براى ملت ايران شكافته و بر ملا گردد.

قبول قطعنامه‌ى ۵۹۸ از سوى جمهورى اسلامى و رهبر عظيم‌الشّأن فقيد آن، توطئه‌ى وسيع دشمن را بار ديگر با هدايت الهى به خود او برگرداند و دشمن را كه تحت شعار صلح‌طلبى، به هر جنايتى دست مى‌زد، خلع شعار كرد. شايد مشيت الهى بر اين بود كه با قبول قطعنامه، حقانيت جمهورى اسلامى بيش از پيش در جهان آشكار شود و ملت ايران به هدفهاى اساسى خود در سطح بين‌المللى نزديكتر گردد.

با اين ابتكار جمهورى اسلامى، دشمن در دو راهى شكست قرار گرفت: اگر اجرا شود، ايران اسلامى به خواسته‌هاى خود رسيده است و اگر اجرا نشود، داعيه‌ى هميشگى جمهورى اسلامى مبنى بر لزوم قطع ريشه‌ى تجاوز و رابطه‌ى ميان تجاوزِ عراق و حاكميت سلطه در جهان و اين‌كه رژيم عراق در ادعاى صلح‌طلبى صداقت نداشته است، به اثبات مى‌رسد و بى‌اعتمادى به قرارهاى ساخته‌ى قدرتها كه جمهورى اسلامى همواره مدعى آن بوده است، در ميان ملتها رايج خواهد شد و آنها را بر تكيه‌ى فقط به نيروى خويش، تشويق خواهد كرد.

حكام سبكسر عراق كه در طول جنگ عملاً نشان داده‌اند از تشخيص مصالح عاجزند، اين بار نيز زيانبارترين راه را گزيدند؛ يعنى ابتدا با حمله به ايران و نديده گرفتن شعارهاى خود در قبول قطعنامه، بى‌اعتبارى سخن و عمل خود را به ديرباورترين اشخاص هم ثابت كردند و البته وقتى با حضور بى‌نظير رزمندگان در جبهه، مجبور به عقب‌نشينى در بخش عظيمى از مرزها شدند، يك بار ديگر آزموده را آزمودند. با تعلل در اجراى قطعنامه، باز هم اقدامى ديگر در جهت عكس منافع سياسى و اقتصادى و نظامى و حيثيتى خود انجام دادند و جهالت و آزمندى خود را به اثبات رساندند.

نگهداشتن بخشى از اراضى ايران اسلامى كه عمدتاً دزدانه و پس از آتش‌بس تصرف شده، به قيمت تعطيل قطعنامه‌يى كه مدتها دم از اجراى آن مى‌زده‌اند، جز نكبت و پشيمانى، چيزى براى آنها به ارمغان نخواهد آورد و اين حيله‌ى شيطانى نيز به خود آنان بر خواهد گشت: «ولايحيق المكر السّيئى الّا باهله». آنان دير يا زود، مجبور به تخليه‌ى اين اراضى خواهند شد و همه مى‌دانند كه ايران انقلابى، حضور متجاوز غاصب پليد را در مرزهاى خود، زمان درازى تحمل نخواهد كرد و به طور حتم خسارتى كه در اين مرحله نصيب متجاوز و منطقه خواهد شد، مانند گذشته خسارتى سنگين خواهد بود. اگر يك سال پيش، صدام به اجراى قطعنامه تن داده بود، اينك اسرا برگشته، اروند لايروبى شده و صلح مستقر گرديده و پيشرفت بازسازيها چشمگير بود. آنچه از تعلل رژيم عراق در عمل به قطعنامه، تا كنون بر دو كشور وارد شده، و آنچه از اين پس وارد شود، مسؤوليتش بر دوش رژيم عراق و شخص صدام است.
پيام به مناسبت نهمين سالگرد جنگ تحميلى ۳۰/۰۶/۱۳۶۸