۲۳ تير ۱۳۹۲ - ۱۲:۱۸

مرگ دختـر جوان در‌ هاله‌ای از ابهام

راز ناپديد شدن مرموز دختر جوان پس از 10 ماه با اعتراف پسر موردعلاقه‌اش به خودکشي وارد مرحله تازه‌اي شد.
کد خبر : ۱۲۲۸۶۳
صراط در شهريور سال گذشته زن و شوهري با مراجعه به کلانتري 150 تهرانسر به مأموران اعلام کردند که دخترشان به نام «مرجان . ت» (35 ساله) در روز هشتم شهريور 91 از خانه خارج و ديگر باز نگشته است . با تشکيل پرونده مقدماتي با موضوع «فقدان افراد» و به دستور شعبه پنجم دادياري دادسراي امور جنايي تهران، پرونده جهت رسيدگي تخصصي در اختيار اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت .

با ارجاع پرونده به اداره يازدهم پليس آگاهي، کارآگاهان در تحقيقاتشان اطلاع پيدا کردند که فقداني از چند سال پيش با جواني به نام «ياسر . ش» (32 ساله) آشنا شده و بنا بر اظهارات دوستانش وي به آنها عنوان داشته که قصد ازدواج با ياسر را دارد .

با شناسايي ياسر به عنوان نزديک ترين فرد به فقداني، ياسر در چندين نوبت به اداره يازدهم دعوت اما در تحقيقات اوليه منکر هرگونه اطلاع از سرنوشت فقداني شد. ياسر در پاسخ به سؤال کارآگاهان در خصوص نحوه آشنايي خود با فقداني نيز به کارآگاهان گفت: «در حدود چهار سال پيش، در اتوبان شهيد ستاري در حال تردد بودم که متوجه شدم يک دستگاه خودرو 206 و به رانندگي يک خانم جوان دچار نقص فني شده است؛ با توجه به آشنايي به مکانيکي ماشين، به قصد کمک توقف کرده و پس از گذشت حدودا يک ساعت موفق به برطرف کردن نقص فني خودرو 206 شدم؛ از آن زمان بود که آشنايي من و مرجان آغاز و بتدريج بيشتر شد بگونه اي که پس از گذشت مدتي، پدر و مادر مرجان نيز در جريان آشنايي من با دخترشان قرار گرفتند ».

تحقيقات پليسي جهت بررسي صحت اظهارات ياسر در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت؛ با توجه به اقدامات پليسي گسترده صورت گرفته و نهايتا استخراج برخي تناقضات از اظهارات ياسر در طي چندين نوبت تحقيقات، هماهنگي‌هاي قضايي انجام و سرانجام وي در روز هجدهم ارديبهشت 92 دستگير شد . ياسر پس از دستگيري و در تحقيقات اوليه، همچنان منکرِ اطلاع از سرنوشت مرجان شد اما زمانيکه با دلايل غير قابل انکار از سوي کارآگاهان روبرو شد، لب به بيان حقيقت گشود و در اظهارات اوليه مدعي شد که مرجان در چندين نوبت پيشنهاد ازدواج آن دو را مطرح کرده اما او ( ياسر ) مخالف اين ازدواج بوده است.

ياسر در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: «در روز هشتم شهريور91 به همراه مرجان به سمت جاده چالوس رفتيم؛ در حدود 20 کيلومتر پس از شهر کرج، مرجان مجددا پيشنهادش درباره ازدواج را مطرح و من نيز همچون دفعات گذشته دلايل خود مبني بر سن بيشتر وي و ... را به عنوان دلايل مخالفت خود با پيبشنهاد ازدواج مطرح کردم؛ زمانيکه با اصرار مرجان روبرو شدم، اين بار مخالفت خود را بگونه اي نشان دادم تا مرجان همه چيز را درباره ازدواجمان تمام شده بداند » .

ياسر در خصوص نحوه مرگ مرجان، به کارآگاهان گفت: « پس‌از طي مسافتي کوتاه، مرجان از من درخواست توقف ماشين را کرد و من نيز در کنار جاده توقف کردم اما ناگهان وي خود را از بالاي دره به پايين پرتاب کرد!؛ بسيار ترسيده بودم و هوا نيز تاريک شده بود؛ کاري از دستم بر نمي‌آمد؛ تصميم گرفتم تا به تهران برگشته و در اينباره با کسي صحبت نکنم اما سرانجام دستگير شدم » .

با توجه به اعترافات ياسر، کارآگاهان به اوايل جاده چالوس ـ در نزديکي سد اميرکبير ـ مراجعه و در بررسي‌هاي ميداني اطلاع پيدا کردند که جسد فقداني در حاشيه رودخانه و توسط اهالي روستاي «خوزنکلا» کشف و به کلانتري روستا اطلاع داده شده است .

سرهنگ کارآگاه آريا حاجي‌زاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ، در ادامه اعلام اين خبر با اشاره به شناسايي جسد از سوي خانواده فقداني، گفت: « با توجه به کشف جسدِ فقداني و همچنين اظهارات متهم پرونده مبني بر عدم ارتکاب جنايت، پرونده با موضوع فوت مشکوک تشکيل و متهم جهت انجام تحقيقات تکميلي در اختيار اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفته است »