۱۲ تير ۱۳۹۲ - ۱۶:۴۹

موج سواری بر آراء روحانی

اصولگرایان از یک سو «حزب کارگزاران» و «بقایای مشارکت و مجاهدین انقلاب» را به عنوان بازوان اصلی و گروه‌های تصمیم‌ساز حسن روحانی تعریف می‌کنند و از سوی دیگر اصلاح‌طلبان، «جامعه روحانیت مبارز» و راست‌های معتدل را بیش از اندازه جدی می‌گیرند.
کد خبر : ۱۲۰۶۹۹
صراط: خاستگاه سیاسی حسن روحانی این روزها دست‌مایه جدی‌ترین کشمکش‌های سیاسی است. هر یک از گروه‌های سیاسی می‌کوشند به گونه‌ای خاستگاه حسن روحانی را تعریف کنند که منافع‌شان تامین شود. برخی‌ها می‌خواهند با فرار به جلو از رنج شکست بکاهند، شماری دیگر اما به دنبال افزایش وزن سیاسی خود و عرض اندام هستند. گروه اول را اصولگرا می‌نامند. کسانی که این روزها می‌کوشند با استفاده از پیشینه «راست گرایی» حسن روحانی از او یک اصول گرای تمام عیار بسازند.

در همین راستا ظاهرا رسانه‌های اصولگرا ماموریت یافته‌اند تا در یک اقدام هماهنگ به بازخوانی مواضع روحانی درباره ولایت فقیه، بسیج، حوادث تیر ماه سال 78 و ... پردازند، الحق و الانصاف هم مواضع جالبی در اظهارات حسن روحانی یافت می‌شود. همین موارد باعث می‌شود که حسین شریعتمداری جرئت پیدا کند و پیروزی روحانی را پیروزی اصولگرایان و شکست اصلاح‌طلبان بنامد.

در مقابل، اصلاح‌طلبان نیز علاقه بسیاری به موج سواری دارند؛ موج سواری با آراء روحانی و عرض اندام اصلاح‌طلبانه. در این روزها که به مدد مهندسی جدید فضای سیاسی، دو قطبی کاذب «اصولگرا-اصلاح‌طلب» مجددا احیا شده است، اصلاح‌طلبان، کنار کشیدن عارف به نفع روحانی را به رخ می‌کشند تا وزن اجتماعی‌شان را به اصولگرایان و شاید حسن روحانی یادآوری کرده باشند. به نظر می‌رسد این چنین کشمکشی بیش از آنکه برآمده از محاسبات سیاسی دقیق و حساب شده دو جریان مذکور باشد، به عوارض کوتاه‌مدت بازسازی مجدد یک دو قطبی منسوخ، یا کنش‌های روانی سیاستمداران ناموفق شبیه است.

راست و چپ، غرق در سردرگمی، بی‌حواسی و اشتباهات محاسباتی، حسن روحانی را از یک "بازیگر سیاسی" و سیاست‌ورز قهاری که انتخابات 92 را بدون ارتکاب حتی یک اشتباه جدی برده است، تا سر حد یک مهره بی‌اختیار و نیازمند به تعیین تکلیف احزاب سیاسی فروکاسته‌اند.

واقعیت اما چیز دیگری است. نه حسن روحانی یک مجسمه سیاسی بی‌حرکت و بی‌هویت است که دیگرانی آن هم در حد و اندازه‌های حسین شریعتمداری برایش تعیین تکلیف کنند و نه قرار است "کارگزاران"، "مشارکت" و "جامعه روحانیت" چندان به زحمت بیفتند.

تنها "اعتدال و توسعه" را باید جدی گرفت؛ حزبی که رویش سیاسی خود را از اواخر دهه 70 آغاز کرد، در این چند ساله با همه افراط و تفریط‌ها بر رای و نظر خود پای فشرد، به آرامی و به دور از هیاهو رشد کرد و بی‌شک مهمترین بازوی حسن روحانی در سال‌های پیش رو خواهد بود.

اعتدال و توسعه حزبی است برای روحانی، همچنان که کارگزاران برای هاشمی و مشارکت برای خاتمی. با این تفاوت که اعتدال و توسعه، دولت ساخته نیست و این مهمترین نقطه قوت آن است. اعتدال و توسعه برخلاف احزاب اصلاح‌طلب، قواعد دمکراسی را محترم می‌شناسد و همچون روحانی، اهل سیاست‌ورزی است، به همین دلیل به رای مردم در سال 88 احترام گذاشت و شکست میرحسین موسوی را پذیرفت.

نه "مشارکت"، نه "کارگزاران"، نه "جامعه روحانیت"؛ حزب اعتدال و توسعه را باید جدی گرفت؛ حزبی که روحانی و یارانِ حقیقی‌اش، با مشقت‌های فراوان، سال‌ها چراغ آن را به سختی روشن نگه داشتند تا امروز در دولت تدبیر و امیدشان، کمترین نیاز را به این و آن داشته باشند.