۲۰ خرداد ۱۳۹۲ - ۰۸:۲۰

روايت جرس اززوال 8ساله سازمان فتنه

ارگان حلقه لندن از زوال و مرگ اصلاح‌طلبان و فتنه‌سبز در انتخابات پيش‌رو خبر داد.
کد خبر : ۱۱۵۶۷۳
صراط:پايگاه اينترنتي جرس (جنبش راه سبز) که توسط تيمي از اعضاي جبهه مشارکت، نهضت آزادي و گروهک ملي مذهبي مديريت مي‌شود، در تحليلي به قلم يکي از اعضاي حزب منحله مشارکت (علي حسين‌قاضي‌زاده) تصريح کرد: اکنون ديگر بحث از شکست نيست، از زوال و مرگ گفتمان اصلاح‌طلبان و جنبش سبز سخن مي‌گويم.
وي با مرور مواضع تند و سپس عقب‌نشيني‌هاي طيف متبوع خود از سال 84 مي‌نويسد: 8 سال از زماني که گفتيم حکم حکومتي را قبول نداريم اما براي مصطفي معين حکم حکومتي گرفتيم مي‌گذرد ضايعه 84 تنها فتح احمدي‌نژاد نبود. ضايعه بزرگتر آن انتخابات، شکست 4 ميليوني معين بود. اصلاح‌طلبان پيشرو که پرده‌پوشي را به کناري نهاده بودند و ريشه تمام نابساماني‌ها را در نهادهاي تحت امر رهبري مي‌ديدند، عريان و بي‌پرده تمام مطالباتشان را به تصوير کشيدند. از ايجاد معاونت حقوق بشر و لايحه عفو عمومي و جبهه دموکراسي‌خواهي و برنتابيدن حکم حکومتي و مقيد کردن رهبري به مرزهاي قانون و ... سخن گفتند. و اين همه مطالبات حداکثري را پشت سر کسي قرار دادند که نه مرامش نسبتي با اين مطالبات داشت و نه پيشينه‌اش. و اين چنين شد که اصلاح‌طلبان پيشرو، آن مطالبات تابوشکن را با چنين مصداقي بر روي ترازي نهادند. رتبه پنجم و راي 4 ميليوني معين، نقطه انتهاي اين ماجرا بود. ديگر کسي حتي نامي از اصلاح‌طلبان پيشرو به ميان نياورد. ديگر کسي نپرسيد که چه بر سر جبهه دموکراسي‌خواهي آمد. اينها بخشي از ثمرات صندوق 84 بود.
جرس در ادامه خاطر نشان مي‌کند: انتخابات مجلس هفتم با آن همه حرف و حديث برگزار شده بود. اصلاح‌طلبان پيشرو پيش از برگزاري گفته بودند که در آن انتخابات نه راي‌دهنده هستند و نه راي گيرنده اما حال و هواي انتخابات مجلس هشتم، متفاوت از روزهاي اصلاحات بود. اصلاح‌طلبان شکست‌خوردگاني بودند که براي گرفتن حداقلها به ميدان آمده بودند. ديگر خبري هم از پيشروان اصلاح‌طلب نبود. همگان شکست يک گفتمان را پذيرفته بودند. رد صلاحيتهاي مجلس هشتم مهيب‌تر از مجلس هفتم بود. اما ديگر نه تواني براي اعتراض بود و نه انگيزه‌اي براي قهر. آنچه که بر جاي مانده بود نيروهاي درجه سومي بودند که هيچ اميدي براي راي آوردنشان نبود. براي غلبه بر اين کاستي، بنا شد که خاتمي تمام قد به حمايت برخيزد تا بزرگي نام خاتمي، اعتباردهنده آن ليست کم‌توان باشد. و نشد. آمدن خاتمي حتي از ابعاد شکست هم نکاست. حتي يک نفر هم از ليست [30نفره] حاميان خاتمي به مجلس راه نيافت.
عضو حزب منحله مشارکت مي‌افزايد: پروژه منهدم‌سازي اصلاح‌طلبان مرحله به مرحله در حال حرکت بود. شکست و عقب‌نشيني و شکستي سنگين‌تر و عقب‌ نشستني بيشتر. و حتي يک بار هم نيانديشيدند که شايد اين همه شکست محصول عقب نشستنهاي مکرر باشد.
همکار جرس با اشاره به انتخابات رياست‌جمهوري يازدهم نوشت: هر چند که گمان مي‌رفت وقايع جنبش سبز و رويارويي مستقيم بخش بزرگي از اصلاح‌طلبان با حاکميت خط بطلاني بر آن همه عقب‌نشيني باشد، اما باز در به همان پاشنه چرخيد. اصلاح‌طلبان به دو دسته تقسيم شده‌اند. عده‌اي که عمدتا همان اصلاح‌طلبان پيشرو سال 84 هستند به خروج از اين نمايش انتخاباتي رأي دادند. اما گروهي ديگر معتقد به حضورند، در همين عرصه حاکميت ساخته معتقد به بهره‌گيري از هر فرصت اندکي هستند که مهياست. از خاتمي و هاشمي رسيده‌اند به عارف و روحاني. آن هم نشد به کسان ديگر هم مي‌رسند. دسته نخست غالبا در حبسند و حصر و غربت و دومي‌ها ميداندار اين روزهاي اصلاحات. دسته نخست به اين صحنه‌آرايي جواب رد دادند و دسته دوم، آن‌قدر از منزلت اصلاحات کاسته‌اند تا براندازنده قامت اين دو تن گردد.
در ادامه اين نوشته اعتراض‌آميز آمده است: پروژه‌اي که با حضور در انتخابات با ارائه مطالبات حداکثري و معرفي کانديد حداکثري آغاز شد، در حال بدل شدن به مطالبات حداقلي و کانديد حداقلي است. همه اميدها به اينجا رسيده که ساعتها پاي صحبت اينان بنشينند تا شايد از لابلاي صحبت اين حداقلي‌ها، دو بار نام خاتمي بر زبان بيايد و جماعتي هلهله سر دهند از اين همه بهره‌گيري از فضاي انتخابات نه کسي معترض به اين همه زنداني است نه کسي از غيرقانوني بودن حصر مي‌گويد نه کسي منتقد شيوه شوراي نگهبان است و نه کسي يادش مي‌آيد که هاشمي را رد صلاحيت کرده‌اند و خاتمي را از حضور منع. بله، اصلاح‌طلبي مي‌رود تا به همت چنين کساني بر روي باسکول 92 قرار گيرد. پرده واپسين نمايش انتخاباتي 92 با وزن‌کشي اصلاح‌طلبان به انتها مي‌رسد. صحنه نمايش مهياي فرياد زدن پايان يک گفتمان است.
جرس خاطر نشان مي‌کند: امروز و در شرايطي که کمتر سياستمدار اصلاح‌طلبي آبرو و سرمايه خويش را در اين نمايشنامه هزينه مي‌کند، در منزل خاتمي را از پاشنه درآورده‌اند که بيايد و از آبروي اصلاحات براي اينان هزينه کند. خاتمي بيايد تا آنان که خود شهامت هزينه کردن از سرمايه خويش را ندارند، اعلام حمايت خويش را وابسته کنند به راي خاتمي. خاتمي بيايد تا اگر در آينده‌اي نه چندان دور فعل و نظر اين حداقلي‌ها موجبات شرمندگي شد، همه‌چيز را به خاتمي نسبت دهند و از پذيرش مسئوليت سر باز زنند. نه اراده خروج از بازي را دارند و نه شهامت حضوري تمام قد. ديگر بحث از شکست نيست، از زوال سخن مي‌گوييم. روزهاي رفتن است. روز مرگ گفتماني است که نه قدرت حضور و حمايت تمام عيار دارد و نه جسارتي بر خروج از اين بازي.
منبع: کیهان