**تنش زدایی
خاتمی با سیاست تنش زدائی و اعتماد سازی خود را باشعار «عزت، حکمت و مصلحت» مطرح کرد. این راهبرد در ظاهر و شکل خود تعارضی با گفتمان انقلاب اسلامی نداشت؛ اما دولت اصلاحات با راهکارهایی که برای عملیاتی کردن آن برگزید، نشان داد که اتخاذ آن، ناشی از یک نگرش آرمانگرایانه و عاطفی به روابط بینالملل بوده، و نکوهش سلطه طلبی در ادبیات وی به هیچ وجه ریشه در آموزههای رهبران جمهوری اسلامی و نگاه آنان به ماهیت نظام بین الملل ندارد. نگرش خاتمی به روابط بینالملل کاملاً متفاوت است. وی بر این باور است که میتوان با گفتگو ، مبادله و تفاهم فرهنگی بین ملت ها یک جامعه عاری از خشونت درست کرد و "باید به تحقق دموکراسی و جامعه مدنی در عرصه بین المللی اندیشید." این نگرش خاتمی به عرصه روابط بین الملل در حقیقت ریشه در دیدگاه «انترناسیونالیسم لیبرال» دارد.
بر اساس این دیدگاه که «امانوئل کانت » و «جرمی بنتهام» دو چهره سر شناس آن هستند، جوامع مستقل و افراد مستقل، از طریق کنش متقابل و همکاری افزون تر، به سمت مقصدهای مشترک که از همه مهم تر صلح و سعادت همگانی است حرکت میکنند. بر همین اساس بود که « خاتمی» صلح گرایی، تنش زدائی، اعتماد سازی، گفت و گو و چند جانبه گرایی گفتمانی و تلاش برای برقراری دموکراسی جهانی را در دستور کار سیاست خارجی خود قرار میدهد.(جبرائیلی؛250-253)
**گفتگوی تمدنها
جریان اصلاح طلب در ارزیابی این راهبرد معتقد است که: «گفتگوی تمدنها بیش از آنکه یک نظریه علمی باشد، عمدتاً یک طرح و توصیه سیاسی- فرهنگی در سطح بین المللی است. به عبارت دیگر، هنوز نمیتوان از دیدگاه روش شناختی(متدولوژی)، آن را به مثابه یک نظریه علمی(مانند نظریههای قدرت و برخورد تمدنها و غیره) دانست. (بیژن اسدی:ص173)
آنچه در باره تئوری گفتگوی تمدنها میتوان گفت این است که این طرح بیشتر با هدف جلب جایزه صلح نوبل مطرح شد که در نهایت نیز مشخص نشد از چه کانالی و با چه ابزارهایی قرار است اجرایی شود .
**خلیج فارس وخاورمیانه
تشکیل اجلاس سران کنفرانس اسلامی در تهران، در فاصله کمی پس از به قدرت رسیدن رئیس جمهور جدید ایران، فرصت خوبی را برای بیان دیدگاههای وی فراهم نمود تا جهانیان را از نگرش جدیدی که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به وقوع پیوسته بود آگاه کند. بنابر این تنظیم متن سخنرانی رسمی وی بسیار حساس بود.
وی درباره عناصر اصلی سیاست خارجی با نگرش جدیدش که بر مدار صلح دموکراتیک شکل میگرفت، به طور مشروح صحبت کرد. وی با فاصله گرفتن از ارزشها و اندیشههای اسلامی، سخنرانی اش را با بیان اینکه در سدههای اخیر، امت اسلامی گرفتارضعف و عقب ماندگی شده است آغاز کرد. خاتمی همچنین چارهجوی را در تکرار تمدن اسلامی جستجو نمیکرد بلکه راه حل را در شناخت شایسته و عمیق شرایط روزگار حاضر جستجو کرد که دوران سلطه و فراگیری فرهنگ و تمدن غرب است. از نظر وی این شناخت باید در برگیرنده «مبادی و مبانی نظری و ارزشی آن(تمدن غرب)» باشد.(سخنرانی ی خاتمی، ریاست جمهوری اسلامی ایران و رئیس هشتمین اجلاس سران کنفرانس اسلامی اطلاعات،18 آذر 1376)
نگرش انفعالی نسبت به رژیم صهیونستی از دیگر دستاورد های کنفرانس تهران بود که در قطعنامه پایانی ایراد شد. این درحالی بود که موضع جمهوری اسلامی ایران از ابتدای روی کار آمدن نیروهای انقلاب تا این زمان، همواره بر عدم شناسایی این رژیم غاصب، از بین رفتن آن و خروج کامل این کشور از سرزمین فلسطین بوده است. دولت اصلاحات در مقطعی از زمان تصمیم میگیرد هر دو دولت اسرائیل و فلسطین را به رسمیت بشناسد تا نقش خود را در فرایند صلح مورد نظر غرب ایفا کند؛ که البته با هوشیاری رهبر انقلاب این حرکت متوقف میشود؛ .(جبرائیلی؛257)
با تمام همکاری های صورت گرفته، و حرکت به سمت تنش زدائی، سران شورای همکاری خلیج فارس در نشستی که در آذرماه همان سال (1376) برگزار شد، بار دیگر از ادعای مالکیت امارات عربی متحده بر جزایر سه گانه حمایت کردند. یکی دیگر از اقدامات انفعالی ایران در این دوران لغو مقرارت کنسولی اخذ روادید سفر به ایران برای بیشتر اتباع کشورهای شواری همکاری خلیج فارس بود. این در حالی بود که هیچ یک از کشورهای شورا، مشابه این حرکت را انجام ندادند. در خلال تهدیدهای روز افزون امریکا علیه عراق، یکی دیگر از رفتارهای منفعالانه خاتمی در دیدار با ناجی صبری وزیر امورخارجه این کشور رقم خورد. بنا به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، رئیس جمهور وقت ایران در دیدار با وزیر امور خارجه عراق گفت:«حال برادر صدام چطور است؟». نحوه تعامل وی به قدری تعجب آور بود که اینبار نه تنها اعتراض نیروهای ارزشی و انقلابی، بلکه صدای برخی از روزنامههای زنجیریهای اصلاح طلب را هم درآورد و یکی از همین روزنامه تیتر اصلی صفحه اول خود را به آن اختصاص داد و نوشت:«چرا خاتمی گفت برادر صدام».(روزنامه همشهری، 18/07/1381)
**اروپا
با دقت در فعالیتهای خاتمی به وضوح میتوان غرب زدگی و خودباختگی را در رفتار وی مشاهده کرد، گذر از فتوای انقلابی حضرت امام خمینی (ره)، سفر پر حاشیه به فرانسه، وادادگیها در مذاکرات هستهای و . . . از جمله شواهد این ادعا میباشد که در ادامه به تشریح این واقایع میپردازیم.
گذر از فتوای انقلابی حضرت امام خمینی (ره): در پی انتشار کتاب توهین آمیز "آیات شیطانی" نوشته "سِر احمد سلمان رشدی" امام خمینی(ره)، با یک تصمیم بی سابقه طی حکمی خطاب به مسلمانان سراسر جهان حکم اعدام مولف و ناشر کتاب کفرآمیز آیات شیطانی را صادر می نماید. حکم صادره از سوی رهبرکبیر انقلاب، بزرگترین ضربه بر پیکر استعمار قرن را وارد ساخت. انتشار این حکم در سراسر جهان این توطئه عظیم فرهنگی دشمنان اسلام را خنثی کرد.
جامعه اقتصادی اروپا ( کشورهای عضو بازار مشترک اروپا ) شش روز پس از صدور حکم حضرت امام خمیمی(ره) تصمیم به فراخوانی سفرا یا روئسای هیاتهای دیپلماسی 12 کشور از ایران نمود و هرگونه تماس و یا مسافرتی در سطح بالا با ایران را نیز لغو نمود و لذا مبارزه علنی تری علیه اسلام و قرآن آغاز نمود. ( آیات شیطانی. موسسه فرهنگی قدرولایت ص 47) اما پس از مدت کوتاهی (13/12/1368) جامعه اقتصادی اروپا خواستار از سر گیری روابط عادی با جمهوری اسلامی ایران میشود و در تاریخ ( 5/01/1368 ) کشورهای جامعه اقتصادی اروپا ضمن اعلام آمادگی برای بازگشت سفیران خود به تهران، تصمیم گرفتند به طور انفرادی سفیرانشان را به تهران بازگردانند.
باروی کار آمدن دولت اصلاحات که در پی آن بسیاری از ارزشهای اسلامی و انقلابی به اسم تنش زدایی کنار گذاشته شد، در راستای گسترش روابط دیپلماتیک با کشورهای اروپائی و به خصوص کشور انگلیس، واکنش تعجب برانگیزی از سوی رئیس دولت صورت گرفت. سیدمحمد خاتمی در کنفرانس خبری در حاشیه پنجاه و سومین مجمع عمومی سازمان ملل در 31 شهریور ماه 1377 در نیویورک ، فتوای صادره از سوی امام خمینی(ره) را کاملاً پایان یافته اعلام کرد.
گویی امام خمینی (ره) این روز خاتمی را به چشم مشاهده فرموده بودند، وقتی خاتمی سخاوتمندانه از حکم امام امت در باره سلمان رشدی صرف نظر کرد، دقیقاً 10 سال میگذشت، یعنی زمانی که امام (ره) پیش بینی کرده بودند: «ترس من این است که تحلیلگران امروز، ده سال دیگر بر کرسى قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتواى اسلامى و حکم اعدام سلمان رشدى مطابق اصول و قوانین دیپلماسى بوده است یا خیر؟. و نتیجهگیرى کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتى داشته است و بازار مشترک و کشورهاى غربى علیه ما موضع گرفتهاند، پس باید خامى نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم! خلاصه کلام اینکه ما باید بدون توجه به غرب حیلهگر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسى حاکم بر جهان در صدد تحقق فقه عملى اسلام برآییم.»( صحیفه امام جلد 21، صفحه 292)
سفر به فرانسه: شیوه دیدار خاتمی با ژاک شیراک، رئیس جمهور وقت فرانسه آنقدر برای منتقدین آزار دهنده بود، که محمود احمدینژاد از آن به عنوان یکی از تلخ ترین روزهای زندگی خود نام برد. اصلاح طلبان در پاسخ گفتند که آقای شیراک در پایین پلهها خاتمی را در آغوش کشیده نه در بالای پله ها. اما گویا از این نکته که در تصاویر منتشر شده این دیدار گویاست، غافل ماندند که طبق اصول دیپلماتیک «رئیس جمهور میهمان به همراه رئیس جمهور میزبان» از گارد ویژه سان می بیند در حالی که در هر دو سفر خاتمی به فرانسه، ژاک شیراک مغرورانه در آستانه کاخ الیزه ایستاده تا وی مسیر منتهی به کاخ را به تنهایی پیموده و شتابزده از گارد سان ببیند و بعلاوه، برخلاف اصول دیپلماتیک ، هیچ فرش قرمزی به افتخار رئیس جمهور ایران پهن نشد.
*رابطه با امریکا
پس از روی کار آمدن خاتمی به عنوان رئیس جمهور جدید ایران، بیل کلینتون،
رئیس جمهور وقت امریکا انتخاب وی را یک «نشانه امیدوار کننده» در روند
سیاستهای ایران خواند.(اسدی؛231) اما شاید صریح ترین موضع در مورد روابط
دوجانبه، مربوط به «ریچارد کلمن» باشد که روی کار آمدن اصلاح طلبان را
پایان روزهای سردگمی امریکا دانست و اضافه کرد: «من به همه مردم دنیا می
گویم، ما (به ایران) باز خواهیم گشت.»(روزنامه کیهان، 18/4/1379)
از این رو، خاتمی نخست طی سخنرانی در 23 آذر 1376 در پیامی برای مردم
امریکا از طریق شبکه تلویزیونی CNN، از ملت امریکا تمجید کرد و مبانی مذهبی
و آزادی آن را ستود.
یک ماجرای حیرت انگیز که پس از حوادث 11 سپتامبر 2001م رخ داد و البته بعدها افشا شد، نامه محرمانه و مرعوبانه ای بود که وزارت خارجه دولت اصلاحات خطاب به رئیس جمهوری آمریکا نوشت و البته با بی توجهی و تحقیر مخاطب رو به رو شد تا نتایج اتخاذ سیاست تنش زدایی با دشمنان قسم خورده ایران بیش از پیش برای مجریان این خط مشی روشن شود. 25 سپتامر سال 2006م (5 مهر 1385) شبکه چهار رادیو بی.بی.سی از ارسال نامهای در سال2003م توسط دولت« خاتمی» خطاب به مقامات کاخ سفید خبر داد. آنگونه که این شبکه رادیویی اعلام کرد، دولت وقت ایران در نامه ای برای حل اختلافات فی مابین اعلام آمادگی کرد.(جبرائیلی؛272)
تصمیم گیری در شرایط ترس بدترین آفت برای سیاست خارجه یک کشور است، در ایران هم که دولت، از تهدیدات امریکا به وحشت افتاده بود، تعهدنامهای را به امریکا دادند. طرح ارائه شده از طرف خاتمی به امریکا، برای ایران به اندازهای ناباورانه و تحقیر آمیز بود که مقامات امریکایی را به تردید انداخت و آنها از قبول این طرح خودداری کردند. طرف ایرانی میپذیرفت که تمام ابزارهای قدرت خود را کنار بگذارد و در مقابل امریکا قول بدهد از یک گروه تروریستی نیمه جان حمایت نکند.
برخی با برجسته کردن مطالب بیان شده، فعالیتهای دولت اصلاحات در این دوران را یکی از بزرگ ترین دستآوردهای آن برای تنشزدایی بین دو کشور میخوانند. اما واقعیت این است که تنها این یک روی سکه است. هرچند مقامات امریکایی در سخنان خود، موضعای متفاوت از گذشته به خود گرفتند اما در عمل همان سیاست چماق و هویج را به کار گرفتند.
وزارت خارجه امریکا در مقابل تغییر سیاست ایران در فروردین ماه 1378 با انتشار فهرستی، جمهوری اسلامی ایران را در زمره کشوهای حامی تروریسم قرار می دهد.
مادلین آلبرت در 26 اسفند 1378 تصریح میکند که تحریمهای اقتصادی تا زمانی که رفتار ایران تغییر نکند پابرجا خواهد ماند.
پس از همکاری بیسابقه مسئولان ایرانی با امریکا در مسائل افغانستان و عراق، جرج بوش، در ژانویه 2002 ایران را، همراه با دو کشور دیگر ،ا محور شرارت در منطقه میخواند که به گفته خاتمی : «مسئله محور شرارت معین کردن ایران روابط ما را به موقعیتی رساند که شاید بدتر از موقعیتی بود که در آغاز انقلاب و اوج دشمنی های ایران و امریکا وجود داشت »
باید به این نکته توجه داشت که، رفتار منفعلانه دولت اصلاح طلب رهبر انقلاب را نیز وادار به واکنش میکنند. شاید بتوان ادعا کرد که موضع ایشان پیرامون نحوه تعامل دولت اصلاح طلب و استفاده از تعابیری چون، بی غیرتی،اهانت به عزت ملی، خیانت و حماقت و ... تنها نسبت به استراتژی انفعالی دولت اصلاح طلب اتخاذ شد. ایشان در دوم خرداد ماه 1381 در جمع مردم خرمشهر و آبادان رهنمودهای خود را در مقابل غربزدگان بیان کرده و میفرمایند:« کسانى که دم از مذاکرهى با امریکا مىزنند، یا از الفباى سیاست چیزى نمىدانند، یا الفباى غیرت را بلد نیستند...عدّهاى در اینجا ذلیلانه و زبونانه مىگویند: چه کار کنیم؛ برویم، نرویم، نزدیک شویم، با آنها صحبت کنیم، در خواست کنیم، خواهش کنیم؟! این اهانت به غیرت و عزّت مردم ایران است؛ این نشانهى بىغیرتى است؛ این سیاستمدارى نیست. سعى مىکنند رنگ و لعابى از فهم سیاسى به کار خود بدهند؛ نه، این درست ضدِّ فهم سیاسى است....حکومتى که اینطور صریحاً مىگوید مىخواهم علیه نظام اسلامى و خواستِ ملت ایران عمل کنم و براى براندازى این نظام بودجه مىگذارد، ارتباط و مذاکره با آن، هم خیانت و هم حماقت است!»
*معاهدات هسته ای
"جوان" در ادامه این مطلب میآورد، منتقدان، پرونده هستهای دولت خاتمی را جزو یکی از سرفصلهای مهم وادادگی این دولت در مقابل غرب میدانند. در این دوران مجبور شدیم به اسم اعتماد سازی کلیه فعالیت های غنی سازی را متوقف کنیم و منتظر توافق با غرب بمانیم. علل آغاز پرونده سازی از سوی کشور های غربی این بود که نمیخواستند ایران بدون غرب به فناوری هستهای دست پیدا کند، بنابراین از این زمان ناقوس دکترین برچیدن به صدا در میآید. هاشمی رفسنجانی ضمن یادآوری فعالیتهای هستهای ایران به دور از تبلیغات و فضا سازی در دوران ریاست جمهوری خود گفت: «شروع این رویه تبلیغاتی در زمان دولت خاتمی بود که براساس یک اشتباه سیاسی که افراطیهای همان جریان باعث شده بودند، میخواستند تبلیغ کنند که سروصداها از همان زمان بلند شد؛ در صورتی که ما در دولت این کارها را با آرامش خبری انجام میدادیم».
در دوران وی چند توافقنامه مهم به امضا رسید یکی از آنها توافق نامه سعدآباد بود، این توافقنامه در سال 1382 به امضا رسید و به موجب آن از تأسیسات اتمی ایران بازرسیهای گستردهای به عمل آمد و فعالیتهای مرتبط با غنیسازی اورانیوم نیز متوقف شد. تونی بلر نخست وزیر وقت انگلستان پس از تعلیق فعالیت های غنی سازی اورانیوم در ایران و در سال 2004 در یک جلسه خصوصی و در یک مهمانی که به افتخار او برگزار شده بود اعلام کرد «میوه عراق را از دستان "حسن روحانی" - دبیر وقت شورای امنیت ملی ایران - بدست آورده است». چهار ماه پس از توافق نامه سعادت آباد، شاهد توافق دیگری در بروکسل بین ایران و 3 کشور اروپایی بودیم. براساس این موافقتنامه ایران باید بر اساس پروتکل الحاقی اظهار نامههایی به آژانس در باره فعالیتهای خود ارائه می کرد تا مورد راستی آزمایی آژانس قرار گیرد که این اقدام به معنای حلقه تکمیلی نظارت کامل بر فعالیت ها و اقدامات گذشته و حال و برنامه های آینده ایران بود که فراتر از الزامات حقوقی موجود ایرا ن صورت میگرفت.
علاوه بر ارائه این اظهار نامه، در این مقطع تعلیق، مونتاژ و آزمایش سانتریفیوژها، ساخت داخلی قطعات سانتریفیوژ و اعمال تعلیق فعالیتهای غنی سازی نسبت به همه تاسیسات موجود در ایران به تعلیق غنی سازی و بازفرآوری اورانیوم افزوده شد.(جبرائیلی؛282) نتیجه سیاست اعتماد سازی چیزی جز تصویب قطعنامه شورای حکام در اجلاس خرداد 83 علیه ایران نبود. کشورهای غربی و آمریکا، حتی در دواجلاس بعدی شورای حکام در سپتامبر و نوامبر سال 2004م نیز علیه ایران قطعنامه صادر کرند.(جبرائیلی؛282) . سرانجام در سومین دور مذاکرات، ایران و اروپا در15 آبان 1383 در پاریس به توافق جدیدی دست یافتند که به توافق نامه پاریس معروف شد.(دهقانی فیروزآبادی؛502). بلا فاصله پس از امضاء «توافقنامه پاریس» حسن روحانی در جمع خبرنگاران حضوریافت و چنین اعلام کرد:«ایران تعلیق کامل غنی سازی اورانیوم را پذیرفت». در موافقتنامه پاریس، ایران علاوه بر پذیرش ادامه تعلیق دواطلبانه، متعهد به گسترش آن تا تعلیق همه فعالیت های مرتبط با غنی سازی و بازفرآوری نظیر ساخت و واردات سانتریفیوژها ی گازی وقطعات آنها، مونتاژ ونصب، آزمایش یا اداره سانتریفیوژهای گازی شد.
در این بند همچنین عنوان شده بود که تعلیق مادامی که مذاکرات درباره یک موافقتنامه درازمدت که مورد قبول طرفین باشد پیگیری می شود، حفظ خواهد شد و برای ادامه کل فرآیند ضروری خواهد بود.(جبرائیلی؛284). عقب نشینیهای محض خاتمی در زمینه حقوق هستهای ، واکنش رهبر انقلاب را نیز به دنبال داشت تا جایی که ایشان در جمع دانشگاهیان استان یزد به این موضوع اشاره کرده و از تذکرات پنهانی خویش خطاب به مسئولین وقت در این باره پرده برداشتند:
« من همان وقت هم در جلسهى مسئولین - که از تلویزیون پخش شد - گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبهى پىدرپى ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان میشوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستى این روند عقبنشینى متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروى، و اولین قدمش هم باید در همان دولتى انجام بگیرد که این عقبنشینى در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همین کار هم شد»
*نتیجه گیری
پیرامون نقد اتخاذ استراتژی تنش زدایی بایدگفت، طبق نظر خاتمی، تنش زدایی شامل تمام کشورها می شد، در حالی که این راهبرد در جائی مطرح می شود که بین دو کشور نقاط مشترکی وجود داشته باشد. بنابراین اتخاذ این راهبرد برای رفع خصومت، بین دو کشوری که کاملاً رو در روی یکدگر قرار گرفته اند، تصمیم آگاهانه ای نیست. از سوی دیگر همانگونه که مشاهد شد، به کارگیری این استراتژی نه تنها پیشرفتی برای اهداف جمهوری اسلامی نداشت، بلکه در بیشتر موارد کشورهای طرف را به پیشروی بیشتر ترغیب نمود. به عنوان نمونه پس از سخنرانی خاتمی در کنفرانس سران اسلامی و مواضعی که از سوی وی اتخاذ شد، در نشت های بعدی کشورهای حوزه خلیج فارس همانند گذشته برحق امارات نسبت به جزائر سه گانه تاکید شد.
در موارد دیگر نیز شاهد آن بودیم که بلافاصله پس از همکاری بی سابقهدر جنگ افغانستان با امریکایی ها، ایران در لیست کشورهای حامی تروریسم قرار گرفت. هنگامی که سیاست اعتماد سازی و آشکار سازی در پرونده هسته ای اتخاذ شد، شورای حکام در اجلاس خرداد ماه 1383 و همچنین در اجلاس های بعدی، قطعنامه های علیه ایران صادر کرد.
با توجه به حساسیت سیاست خارجی و مد نظر قرار دادن اینکه آسیب ناشی از رفتار نادرست در سیاست خارجی کمتر از آسیب جنگ نیست، در انتها نگارنده پیشنهاد می کند که، مدیران پیش از اینکه ، برای پیش برد اهداف خود، استراتژیی را در نظر بگیرند، باید نگاه دقیق به داشته های خود و آگاهی کامل از ابعاد و ظرفیت های راهبرد مورد نظر، داشته باشند.
همچنین تصمیم گیری در شرایط ترس یکی از بزرگترین آفات در سیاست خارجی است. بنابراین بازی در شرایط احساسی و ترس، بی شک بازی در زمین حریف است که پبامد خوشایندی برای ما ندارد.
از سوی دیگر همانگونه که ارائه چهره خشن از مردم یک سرزمین نا بجاست، نمایش تصویر انفعالی از آن نیز غرور ملی را زیر پا می نهد و در درازمدت پیامدهای منفی درپی خواهد داشت. بنابراین میانه روی یکی از شاخص های موفقیت در سیاست خارجی است که باید در کانون توجه دولتمداران قرار بگیرد.