۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۲:۵۳

ناممکن هایی که احمدی نژادممکن کرد

امید است دولت آینده تبدیل «ناممکن به ممکن» را نه از جنبه منفی آن بلکه از جنبه مثبت، مردم محور و نظام مند آن مورد توجه خویش قرار دهد.
کد خبر : ۱۱۱۷۳۷
صراط:ز , دکتر احمد علیرضا بیگی، یا همان سردار بیگی سالهای نه چندان دور، از آن دست مدیران و استاندارانی است که آذربایجان شرقی حتما خاطرات خدمت او دراین استان و شرح خدمات، موضع گیریها و سخنان او را هرگز فراموش نخواهد کرد.

تلاش  و ایثار او در قضیه ساماندهی وضعیت امداد رسانی و کمک به زلزله دیدگان اهر و ورزقان در حالی که اکثر مدیران ستاد بحران کمتر خود را در معرض صحنه های دلخراش و گلایه ی اصحاب رسانه و مردم زلزله زده قرار می دادند نمونه ای از رفتار های خاص و کم نظیر قابل ستایش اوست.

صحبت های وی نیز که تراویده ی افکار و افعال اوست گاه مورد توجه خاص افراد و شخصیتها و رسانه های گروهی قرار می گیرد.

دفاع شش دانگ و تمام عیار او از عملکرد دولت نهم و دهم از جمله ی مهمترین نقاط متمایز شخصیتی اوست.

کما اینکه در صحبتهای اخیر ایشان در خصوص عملکرد دولت احمدی نژاد رگه هایی از این  واکنش ها و ذهنیات را می توان به وضوح مشاهده کرد.

در تازه ترین موضع گیری، ایشان با تجلیل از خدمات دولت نهم و دهم  اعلام کرده اند که : «دولت احمدی نژاد ناممکن ها را ممکن کرده است!» و در ادامه، سفرهای استانی و مصوبات چند هزار تایی، توسعه شبکه راههای روستایی و انشعابات آب و برق و برخی دیگر از خدمات دولت را یادآور شده و همه ی آنها را منتسب به آقای احمدی نژاد کرده اند.

اما فارغ از همه این این گزارش عملکردها و دفاع جانانه از دولت، چند موضوع مورد غفلت قرار گرفته است.

چرا که اگر بنا است عملکرد فرد یا گروهی را مورد کنکاش و بررسی و قضاوت منصفانه قرار دهیم بر اساس مبانی حرفه ای و اخلاقی لازم است وجوه نیک و بد و ابعاد مثبت و منفی او را در کنار هم مورد قضاوت قرار دهیم.

هر چند انتظاری هم از آقای استاندار نیست که نقد دولت و مسئولان بالادست را در کانون توجه خود قرار دهد! بالاخره او نماینده  ارشد دولت در استان است و از اینبابت بر ایشان هرجی نیست. اما  روحیه ی انتقاد پذیری بالای او و رفتارهای ایشان برای توسعه ی فضای نقد در استان چیزی نیست که از چشم رسانه های گروهی پنهان بماند.

بنابراین این جرات و جسارت نقد موضع گیری های ایشان هدیه پنهان عملکرد و رویکرد خودشان است که نقدهای تند از خودشان را هم عیاری گیرند!محوری ترین بحث این  عملکرد جایی است که در خصوص خدمات دولت در روستاها و توسعه ی خدمات زیربنایی در روستاها و توجه به مسائل بیمه تامین اجتماعی و توسعه ی بهداشت و درمان است.

هم خود آقای بیگی وهم تمام کارشناسان اقتصادی و سیاسی و بهداشتی بر این نکته تاکید دارند که انتساب عملکرد های روتین و دارای برنامه به خود چندان منطقی به نظر نمی رسد.

چه اگر دولتی غیر از دولت آقای احمدی نژاد هم زمام امور اجرایی کشور را در این دوران 8 ساله عهده دار می شد ناچار بود بر اساس منشور نظام جمهوری اسلامی و مصوبات مجلس و منویات رهبری، اهداف و برنامه های چشم انداز بیست ساله  نظام را در راستای محرومیت زدایی از روستاهای عقب مانده و توسعه زیربنایی مد نظر قرار می داد.

بنابراین انتساب  همه ی این موفقیت ها به خود یا یاران خود یک « فرار به جلو » محسوب می شود! در مورد اینکه دولتهای نهم و دهم ناممکن ها را ممکن کرده هرگز نمی توان تردید کرد. 

چه دوست و دشمن بر این موضوع اتفاق نظر دارند.

اگر نماینده  رسمی دولت در استان به مواردی از دریچه ی مثبت گرایی به آن نگریسته اند لازم است کارشناسان سیاسی و تحلیل گران هم از زاویه ای دیگر این موضوع را مورد پردازش و قضاوت قرار دهند.ا

ما من باب یادآوری به برخی از این «ناممکن های ممکن شده» که برای مدتها اوضاع کشور و آرامش آن را به چالش کشید از نگاه رسانه ای اشاره می کنیم: ناممکن بود که رییس دولت برای مدت 11 روز از دستگاه نظام و اداره ی کشور قهر کرده و بهانه به دست بلندگوهای شایعه پراکنی دشمن بدهد که علیه نظام و رهبری و کشور جوسازی تبلیغاتی نمایند و بر تنور تفرقه و اختلاف سران نظام بدمند!

ناممکن بود که رییس دولت، وزیر خارجه و نماینده ی رسمی نظام و رییس دیپلماسی کشور را در جریان یک ماموریت اداری و بدون توجه به جایگاه و آبروی نظام و حرمت اشخاص ( متکی در سفر سنگال ) از کار برکنار نماید! ناممکن بود که رییس دولت به رغم تاکید و هشدار علما، و انزار فقها، دوستان، نمایندگان، کارشناسان و حتی رهبری بر حمایت همه جانبه از یک شخص و جریان ( رحیم مشائی) اصرار ورزیده و از قبل این دفاع تمام عیار از وی هزینه های سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی سنگینی را بر نظام تحمیل  کند.

هم شخص آقای استاندار و هم تمام افراد منصف و اعتدال گرا بر این نکته واقف و ملتزم هستند که سیاست، علم اصرار بر افکار و ذهنیت ها و باورها نیست! فن و هنر سازگار سازی حرکت سیاسی بر صفحه شطرنج سیاست و علم تدبیر و انتخاب راهکارهای مناسب برای کاستن از هزینه هاست!

کما اینکه در دولت آقای خاتمی نیز ما شاهد بودیم که به رغم دوستی و باورهای دیرین میان رییس دولت و وزیران حساس و پر چالشی نظیر عبداله نوری ( وزیر کشور) و عطا ء اله مهاجرانی ( وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ) خاتمی برای کاستن از حساسیت های جامعه و جلوگیری از موانع حرکت با برنامه خویش، آنها را کنار گذاشت!ناممکن بود که مدیر ارشد اجرایی کشور قوانینی را بدون مطالعه و تحقیق و بررسی عواقب آن یک جانبه وضع و ابلاغ نماید که بعدها یا مجبور به لغو آنها شود ویا به رغم مشاهده ی تبعات تلخ و ناگوار آن همچنان بر اجرای آنها اصرار ورزد.

نمونه های بسیاری از این تصمیمات یک شبه را همگان به فراخور ارتباط و تاثیر گذاری این تصمیمات به خاطر دارند: لغو قانون تغییر ساعت رسمی کشور، آزاد بودن رفتن بانوان به ورزشگاه ها، انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، طرح اعطای یک میلیون تومان به هر نوزاد ایرانی، کاهش نرخ بهره ی بانکی ، صدور دستور العمل های بی پشتوانه  و آمرانه در قبال بازار ارز و سکه و دهها اظهار نظر دیگر موضوعاتی بود که پیش از این در دستگاه دیپلماسی کشور سابقه نداشته است.ناممکن بود که رییس جمهوری با استناد به برخی مدارک نامتقن و ثابت نشده،

سایر مسئولان نظام را متهم کرده و با روسای قوای دیگر وارد بازی خطرناک «دوئل» شود که هر دو سر آن باخت و کسر شان برای مجموعه ی مدیریت ایرانی بود! درگیریهای مجلس در جریان استیضاح وزیر تعاون، کار ورفاه اجتماعی( شیخ الاسلامی) و وزیر کشور سابق ( مرحوم کردان ) را که فرموش نکرده اید؟!

ناممکن بود موضع گیری ها و سخنرانی های داخلی و خارجی رییس دولتی چنین تبعات و واکنش های داخلی و خارجی را برانگیخته و جایگاه کشور و نظام را این گونه مورد حمله قرار دهد: موضوع هاله نور، طرح بی محابای موضوع هولو کاست و برانگیختن افکار جهانی علیه ایران و اجماع بدخواهان در حمایت از رژیم صهیونیستی، کاغذ پاره خواندن مصوبات شورای امنیت، مصافحه با مادر چاوز از جمله این موضع گیری ها و نطق های مسئله دار بود که برای مدت ها محافل سیاسی، فقهی و اجرایی کشور را به خود مشغول کرد و توانها را از محور حرکت بر مدار خدمت به کشور به سمت پاسخ گویی به شبهات ایجاد شده سوق داد.

ناممکن بود به دلیل عدم تحمل مخالف ولو یاران نزدیک وهمفکر تحت عنوان وزیر، کابینه دولت جمهوری اسلامی ایران در آستانه انحلال قرار گیرد.

در پایان عمر دولت نهم در سال 1388 با اندکی اغماض و ایثار و چشم پوشی، آقای احمدی نژاد از این گردنه ی خطرناک و بی سابقه عبور کرد.

چرا که به دلیل کثرت استیضاح ها، اخراج ها و استعفاهای وزیران، مجموعه اعضای کابینه از نظر تعداد اعتبار خود را از دست داد و بحث ضرورت اخذ رای اعتماد مجدد از مجلس مطرح گردید. ناممکن بود که در پایان عمر یک دولت، همه رقبا، احزاب دوست و دشمن، سیاستمداران، مقتصدان و مفسران و... این گونه نسبت به پایان دوره ی فعلی از خود عجله و اشتیاق نشان دهند! در تمام دوره های گذشته به رغم وجود برخی موضع گیری های مخالف علیه دولت حاکم با این حال موافقان ودوستان و هواداران بسیاری در صحنه ی سیاست بودند که از اتمام دوران حاکم اظهار تاسف و «حیف» می کردند.

تا آنجا که حتی از تغییر قانون اساسی برای استمرار و ادامه ی ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی در محافل حقوقی وکشوری مطرح شد. ا

اما اکنون کمتر کسی، از اطرافیان رییس جمهوری گرفته تا دوست ودشمن وحتی برادرش ! مایل به ادامه  این روند باشد!و در نهایت و در کنار بسیاری دیگر از ناممکن هایی که در این دوره ممکن شد باید از تقلیل جایگاه اقتصادی کشور در سطح جهان و اوضاع اجتماعی و معیشتی مردم ایران سخن به میان آید که اظهر من الشمس بوده و بیان دوباره آنها زیره به کرمان بردن است.

به هرحال لازم بود در کنار بیان محاسن و نقاط قوت تیم مدیریتی آقای احمدی نژاد و حذف «ژنرال» ها از مجموعه دستگاه ها و اصرار به تداوم ریاست آنها بر سر پست های حساس اشاره می شد که از نقطه ضعف ها و خلاء های عمده سامانه  مدیریتی دولت بود که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است.

امید است دولت آینده تبدیل «ناممکن به ممکن» را نه از جنبه منفی آن بلکه از جنبه  مثبت، مردم محور و نظام مند آن مورد توجه خویش قرار دهد.

 

منبع: تسنیم