صراط:ظاهرا این روزها موضع اسرائیلیها در قبال تروریستهای سوری تغییر کرده است. همین یک ماه قبل بود که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در گفتوگو با بیبیسی با اشاره به حضور نیروهای القاعده در سوریه، اظهار داشت، «ما نگرانیم تسلیحاتی که میتوانند به شدت موازنه قدرت در خاورمیانه را تغییر دهند، به دست این تروریستها بیافتد.»
وی حتی حق اسرائیل برای جلوگیری از دست یافتن تروریستهای سوری به تسلیحات را برای تلآویو محفوظ دانست و گفت: «ماه همواره برای دفاع از اسرائیل برنامه داریم».
پیش از نتانیاهو نیز بنی گانتز، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل از حضور رو به گسترش گروههای تروریستی مسلح در خاک سوریه ابراز نگرانی کرده و گفته بود، « هم اکنون اوضاع در سوریه بسیار خطرناک است و سازمانهای تروریستی هر روز موجودیت و حضور خود در این کشور را تقویت میکنند و اگرچه هم اکنون این سازمانها علیه نظام سوریه و شخص بشار اسد، رئیس جمهوری این کشور مبارزه میکنند، اما در آینده رو در روی ما قرار خواهند گرفت.»
وی در ادامه افزوده بود، «سلاحهای استراتژیک قدرتمندی که سوریه در اختیار دارد، ممکن است به دست این گروههای تروریستی بیافتد و در اختیار آنها قرار گیرد.»
این دو موضعگیری که طی دو سال گذشته بارها به شکلهای مختلف بیان شده بود، به وضوح نشان میدهد، سیاستمداران و نظامیان رژیم صهیونیستی هر چند مخالف نظام اسد هستند، اما از حضور گروههای مسلح سوری در مرزهای اراضی اشغالی بیشتر احساس خطر میکنند.
اما کمتر از یک هفته ناگهان ورق برگشت. اسرائیل ظرف سه روز، حملات هوایی متعددی علیه مراکز نظامی و تحقیقاتی سوریه انجام داد آنهم به بهانه ممانعت از اقدام حکومت دمشق در ارسال موشکهای فاتح 110 و اسکاد دی به حزبالله لبنان.
اما اینکه چرا اسرائیل تصمیم گرفته، بر خلاف گذشته، خود به تنهایی، برای ضربه زدن به نظام بشار اسد وارد عمل شود و به تحرکات خود برای تقویت مخالفان شدت ببخشد، ریشه در پیروزیهای اخیر ارتش سوریه به ویژه در حومه دمشق، حلب و حمص دارد؛ موضوعی که حتی پایگاه خبری «دبکا» وابسته به رژیم صهیونیستی نیز در مطلبی به آن اذعان کرد و نوشت: « پیشرفتهای پیروزمندانه ارتش سوریه در شمال این کشور ادامه دارد و این نیروها برای نخستین بار توانستهاند محاصره شورشیان بر شهر استراتژیک مرآت النعمان را از میان ببرند و به سمت بزرگراه اصلی حلب – دمشق حرکت کنند.»
بر اساس گزارش دبکا، چندی قبل ارتش سوریه توانست شورشیان را به خارج از منطقه شرق دمشق با نام «برزه» براند؛ منطقهای که آنها به مدت 2 سال کنترل آن را در دست داشتند. ارتش سوریه همچنین حملات شدیدی علیه شورشیان و گروههای تروریستی داشت که در نزدیکی فرودگاه بینالمللی مستقر شده بودند.
به نظر میرسد همین موضوع موجب نگرانی سران رژیم صهیونیستی شده بود. از این رو بود که اسرائیل ابتدا تلاش کرد تا با وارد کردن آمریکا به بحران سوریه، شرایط را تغییر دهد. آنها برای نیل به این منظور، نظام سوریه را به استفاده از تسلیحات شیمیایی متهم کردند تا بلکه دولتمردان آمریکایی را به دخالت در بحران سوریه ترغیب کنند. چراکه باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا پیشتر، بارها، اعلام کرده بود استفاده نظام اسد از تسلیحات شیمیایی خط قرمز واشنگتن به شمار میآید. اما ترفند آنها جواب نداد چراکه سیاستمداران کاخ سفید درباره صحت این موضوع ابراز تردید کردند و تایید و رد آن را به تحقیقات سازمان ملل منوط کردند. حتی چاک هیگل، وزیر دفاع آمریکا در دیدار وزرای خارجه ناتو از این تریبون بینالمللی استفاده کرد تا به افکار عمومی اعلام کند، نتانیاهو خود نیز از درستی این ارزیابی اطمینان ندارد. به این ترتیب، نقشه اسرائیلیها نقش بر آب شد.
اما سران رژیم صهیونیستی بیکار ننشستند و این بار خود دست به کار شدند. روز جمعه اولین تجاوز نظامی آنها علیه سوریه انجام شد و دو روز بعد یعنی یکشنبه مرحله دوم حملات صهیونیستها به دمشق صورت گرفت.
این اقدامات از دیدگاه ناظران بینالمللی صرفا یک معنا دارد و آن اینکه صهیونیستها از بحران سوریه بهرهبرداری کرده و با حملات هدفمند به مراکز قدرت ارتش سوریه کوشیده تا با تضعیف ارتش قدرتمند این کشور، به زعم خود باعث کاهش کارآیی نظامیان سوری شوند و در عین حال، فرصتی در اختیار تروریستهای سوریه قرار دهند تا به بازسازی تسلیحاتی خود بپردازند.
این موضوع به حدی عیان بود که ولید معلم، وزیر خارجه سوریه در واکنش به حملات اسرائیل به اهدافی در این کشور گفت، «این حملات حاکی از همکاری تروریست ها از جمله شورشیان مرتبط با القاعده است.»
از این رو، این گونه به نظر میرسد که صهیونیستها با توسل به گزینه نظامی در تلاشند جلوی پیروزیهای بیشتر ارتش سوریه را برای مدتی هر چند کوتاه بگیرند تا گروههای مسلح سوری بتوانند با سازماندهی مجدد نیروهای خود و احیای توان تسلیحاتی و نظامی، حداقل مانع پیشرویهای بیشتر ارتش سوریه شوند.