۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۸:۲۵

پشت پرده این افشاگری ها چیست؟

افشاگری و رو کردن دست رقبا در سال‌های اخیر به ابزار اصلی و محوری برخی بازیگران عرصه سیاسی برای رسیدن به اهدافشان تبدیل شده است. به‌نظر می‌رسد تعریف جناح رقیب از رقابت سیاسی، همچنان همان موضوعی است که پیروزی در آن تنها در گرو هجمه و از میدان به در کردن رقیب است. تعریفی که به‌صورت موازی موجبات تضعیف اخلاق و قانون در حوزه سیاست‌ورزی می‌شود، یعنی حقیقت در چارچوبی که نظم اجتماعی با برقراری آنها محفوظ می‌ماند.
کد خبر : ۱۰۸۰۶۰
صراط: اینکه چرا سیاست در کشور ما دچار آسیب افشاگری می‌شود را باید در افول روش‌های مردمسالارانه یافت. در یک سیاست دموکراتیک آنچه روش سیاست‌ورزی و موفقیت در برنامه‌ها را تضمین می‌کند، جلب نظر افکارعمومی است. چیزی که نهایتا صندوق‌های رای و انتخابات، تعیین‌کننده نتیجه آن است. کارنامه گروه‌های حاضر در عرصه سیاسی درخصوص ایجاد رفاه عمومی و بهبود سطح معیشت مردم کاملا روشن است و از همین رو می‌توان پیش‌بینی کرد که نظر مردم نیز درخصوص این کارنامه چه خواهد بود. جناح رقیب قطعا داوری عمومی را نسبت به عملکردش می‌داند و از سوی دیگر چندان میلی به ترک کرسی قدرت ندارد.

در این وضعیت باید درگیری‌های درونی این جناح را نیز محاسبه کنیم تا متوجه شویم چرا قسمتی از اصولگرایان چنین تاکیدی بر افشای یکدیگر دارند. در وهله اول قرار است این سخنان متفاوت بار مسئولیت وضعیت موجود را بر دوش آنها سبک کند و در وهله دوم عاملی باشد برای پر کردن خلأ کارنامه‌ای که آنها باید برای جذب آرای عمومی به جامعه ارائه دهند.

 به‌عبارتی گروه‌هایی که این روزها از این سبک بیان در راستای رسیدن به اهدافشان استفاده می‌کنند، نقاط ضعف رقبا را وجه‌المصالحه‌ای برای کسب رای عمومی قرار می‌دهند. در یک چارچوب مردمسالارانه بیش از آنکه ضعف و خطای رقیب عامل پیروزی تلقی شود، کارکرد و توانمندی خود آن گروه و تاکید بر آن است که باید بستر پیروزی سیاسی را مهیا کند. به‌عبارت بهتر این نارسایی کارنامه مشخص سیاسی و مدیریتی است که طیفی از سیاسیون فعال جامعه را مجبور به افشاگری رقیب کرده است.

 مسلم است اگر گروهی از کارنامه کاری خود و مقبولیت آن در عرصه عمومی آگاه باشد هیچ دلیلی برای دست زدن به این شیوه نخواهد داشت. از منظری دیگر این افشاگری‌ها گاه نقض صریح و آشکار قانون است، همان قانونی که گروه‌های حاضر برای صیانت از آن تعهد داده‌اند که در چارچوب آن کار کنند. به‌طور مثال ماده 606 قانون مجازات اسلامی تاکید دارد که هر مقام دولتی اگر در جریان وقوع جرمی باشد و آن را به مقامات ذی‌صلاح قضایی اطلاع ندهد، خود به عنوان یک مجرم می‌تواند توسط دستگاه قضایی به 6 ماه تا 2 سال حبس محکوم شود.

اینکه اکنون برخی افراد و نهادها دست به افشای همدیگر می‌زنند این سوال را به ذهن متبادر می‌سازد که چرا آنها که در جریان چنین مسائلی بودند، پیش‌تر از طریق قضایی این موضوعات را پیگیری نکردند که حاشیه کمتری ایجاد کند و همچنین چرا اکنون و در آستانه یک رقابت سرنوشت‌ساز سیاسی مسائلی‌ را که به آن واقف بودند، بازگو کنند؟ آیا این شیوه افشاگری می‌تواند با ادعای آنها مبنی بر تلاش برای ایجاد عدالت همخوان باشد یا اهداف سیاسی پشت آن است؟
منبع: آرمان