۲۰ دی ۱۳۸۸ - ۱۱:۴۹

"همه‌چيز از بردن نام هاشمي شروع شد" !

کد خبر : ۱۰۷۳
حسين شريعتمداري در سرمقاله امروز كيهان با اشاره به برخي شبهات مطرح شده از سوي علي مطهري در برنامه پنج‌شنبه شب سيما كه مشابه اين شبهات از سوي افراد ديگر نيز به‌صورت مكرر بيان شده است، به اين موارد پاسخ داد.

کیهان نوشت: "سرآغاز همه حوادث پس از انتخابات، از مناظره احمدي‌نژاد و موسوي و نام بردن از هاشمي رفسنجاني در آن بود"، "هر دو طرف در جريان اين حوادث اقدام به افراطي‌گري كردند"، "هر دو طرف خشونت به خرج دادند"، و "چه اشكالي دارد كه كساني برخي از نظرات ولي فقيه را قبول نداشته باشند اما طرفدار نظام و امام و اسلام باشند"، مهم‌ترين شبهاتي است كه در اين يادداشت به آن‌ها پاسخ داده شده است.

آنچه در اين يادداشت نقد مي شود اگرچه بخش هايي از اظهارات آقاي دكترعلي مطهري در ميزگرد تلويزيوني پنج شنبه شب گذشته را نيز شامل مي شود ولي روي سخن با ايشان نيست- و يا بهتر است گفته شود فقط با ايشان نيست- بلكه نگاه اصلي اين يادداشت به كساني است كه از روي غفلت و ساده انديشي و يا به دليل برخي از آلودگي هاي مالي و سياسي و تعصب هاي كور حزبي و جناحي اصرار دارند ستون پنجم شكست خورده و رسوا شده دشمنان بيروني را بار ديگر و در پوشش فريبكارانه «آشتي ملي»! به صحنه باز گردانند و اين دمل چركين را براي فتنه انگيزي و انتشار عفونت در فرصتي ديگر باقي بگذارند و البته، كساني كه براي آگاه سازي برخي از فريب خوردگان تلاش مي كنند، حساب جداگانه اي دارند و سعي آنان انشاءالله كه مشكور است.

دراين وجيزه به چند نمونه از اصلي ترين ادعاهاي جماعت ياد شده كه اين روزها به «شاه» بيت و ترجيع بند گفتمان آنان تبديل شده است اشاره اي گذرا داريم.

1- مي گويند ماجرا از مناظره تلويزيوني آقايان احمدي نژاد و موسوي شروع شد و ادعا مي كنند اگر احمدي نژاد در آن مناظره نامي از آقاي هاشمي رفسنجاني به ميان نمي آورد، كار به اينجا نمي كشيد! خب! بر فرض كه بپذيريم آقاي احمدي نژاد در آن مناظره به خطا رفته است و نبايد نامي از آقاي رفسنجاني به ميان مي آورد. ولي ادعاي مضحك تقلب در انتخابات، دعوت از هواداران براي غائله آفريني و آشوب در خيابان ها، آتش زدن اموال عمومي، حمله به مقر بسيج و پاسگاه پليس، شعار به نفع اسرائيل، حمايت از آمريكا، پاره كردن عكس حضرت امام(ره) و نهايتاً اهانت به ساحت مقدس امام حسين عليه السلام چه ربطي به مناظره ياد شده دارد؟! اين درحالي است كه سران فتنه در تمامي موارد ياد شده از آشوبگران و غائله آفرينان آشكارا حمايت كرده و حتي اهانت كنندگان به حضرت امام حسين عليه السلام را با كمال وقاحت «مردم خداجوي»! ناميده اند! آيا چنانچه عليه آقاي هاشمي رفسنجاني حرفي زده شود، پاسخ آن، حمايت از اسرائيل و آمريكا و اهانت به امام(ره) و انقلاب و امام حسين(ع) است؟!

2- تمامي شواهد و قرائن و اسناد غيرقابل انكار موجود كه كيهان به مناسبت هاي مختلف بارها به آن پرداخته است، كمترين ترديدي باقي نمي گذارد كه سران فتنه در تمامي مراحل از فرمول ديكته شده آمريكا و اسرائيل براي فتنه انگيزي پيروي كرده اند و با جرأت بايد گفت هيچ مرحله اي از مراحل چندگانه حركت سران فتنه را نمي توان آدرس داد كه قبل از انجام آن از سوي مقامات و يا رسانه هاي رسمي آمريكايي و اسرائيلي و انگليسي به سران فتنه ديكته نشده باشد. بهترين گواه براي اثبات اين ادعا پيش بيني مرحله به مرحله حركت فتنه انگيزان از سوي كيهان است. مراحلي مانند ادعاي تقلب در انتخابات، گزينش يك نماد رنگين، دعوت به آشوب خياباني، خودداري سران فتنه از تن دادن به روش هاي قانوني، نفي مباني نظام و... تمامي اين مراحل قبل از انجام آن از سوي كيهان پيش بيني شده بود. چرا و چگونه؟! پاسخ بسيار ساده و روشن است. براي اين كه مراحل ياد شده پيشاپيش و بي كم وكاست در فرمول «كودتاي مخملي» جرج سوروس- كسي كه آقاي خاتمي دوبار مخفيانه با وي ملاقات داشته است- جين شارپ، مايكل لدين و ساير نظريه پردازان و استراتژيست هاي كودتاي مخملي آمده است. آيا مي توانيد انكار كنيد؟! معلوم است كه نمي توانيد، چرا كه تمامي اسناد آن موجود است بنابراين درباره اين ادعا كه ماجرا از مناظره تلويزيوني آقايان احمدي نژاد و موسوي آغاز شده است فقط مي توان گفت؛ ادعاي مضحك و خنده داري است.

گفتني است وقتي در گرماگرم فتنه، آقاي خاتمي پيشنهاد رفراندوم را مطرح كرد، كيهان طي يادداشتي با عنوان «آقاي خاتمي! پيشنهاد شما يا سفارش مايكل لدين» به سندي اشاره كرد كه نشان مي داد پيشنهاد آقاي خاتمي از سوي مايكل لدين به ايشان ديكته شده است. البته آقاي خاتمي به روي خود نياورد- دقيقاً مانند ملاقات هاي خود با جرج سوروس صهيونيست كه آن را تكذيب كرد!- اما چند روز بعد مايكل لدين در مصاحبه با واشنگتن تايمز كوشيد نظر كيهان را نفي كند، ضمن آن كه اشتراك نظر خود با خاتمي و اين كه پيشنهاد وي قبل از خاتمي مطرح شده است را انكار نكرد!! و باز هم به عنوان مثال، شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران» دو روز قبل از روز قدس از سوي سايت وزارت خارجه اسرائيل براي روز قدس پيشنهاد شده بود و...

اسناد و شواهد موجود درباره پيروي مو به مو و بي كم و كاست سران فتنه از فرمول ديكته شده استراتژيست هاي آمريكايي و مخصوصا اسرائيلي، به اندازه اي فراوان است كه پرداختن به تك تك آنها مصداق «مثنوي هفتاد من كاغذ» است.

3- مي گويند در ماجراي اخير هر دو سو مقصر بوده اند و افراط گرايي از هر دو طرف صورت گرفته است! و توضيح نمي دهند كه اين دو طرف موردنظر آقايان كدام «دوطرف» هستند؟

الف: آيا دو جناح سياسي درون نظام در مقابل هم قرار گرفته بودند؟! بديهي است كه اين گزينه قابل قبول نيست چرا كه جناح سياسي درون نظام به آموزه ها و مباني نظام حمله نمي كند و عليه اصول و شاخصه هاي ساختاري نظام شعار نمي دهد و... آيا شعار «جمهوري ايراني» به جاي جمهوري اسلامي، نفي اسلاميت نظام نيست؟ آيا ادعاي مضحك تقلب در انتخابات و پذيرش تلويحي سلامت انتخابات - بيانيه شماره 17 موسوي- نفي جمهوريت نظام و حضور بي نظير 85 درصدي و راي 40 ميليوني مردم نيست؟! آيا شعار «مرگ بر اصل ولايت فقيه»! اعلام مقابله با جمهوري اسلامي ايران نيست؟ مگر شعار در حمايت از اسرائيل و آمريكا، پاره كردن تصوير مبارك حضرت امام(ره) و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام حسين عليه السلام، اعلام جنگ با اسلام و خدا و پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) نيست؟! از اين روي دو طرف مورد اشاره آقايان را فقط مي توان اينگونه توضيح داد كه در يك طرف، دشمنان اسلام و انقلاب و نظام اسلامي - البته با تعدادي اندك و كم شمار- ايستاده اند و در سوي ديگر توده هاي عظيم مردم وفادار به اسلام و امام و انقلاب و رهبري، آيا غير از اين است؟! معلوم است كه نيست. بنابراين آقاياني كه در جايگاه معلم اخلاق مي نشينند و زبان به نصيحت مي گشايند كه هر دو طرف مقصر بوده اند و نسخه آشتي مي پيچند، اولا؛ بايد مشخص كنند كه خودشان در كدام طرف ايستاده اند؟ در جبهه اسلام و انقلاب؟ در اردوگاه دشمنان اسلام و انقلاب؟ و يا اين كه «بي طرف»! هستند؟ در حالت سوم به يقين مي دانند كه «بي طرفي» در اسلام معني ندارد و بي طرف ها چه بخواهند و چه نخواهند در مقابل اسلام و انقلاب ايستاده اند و ثانيا؛ بايد توضيح بدهند كه چگونه مي خواهند ميان اسلام و انقلاب با دشمنان آن وحدت ايجاد كنند؟!... و اين قصه سر دراز دارد.

ب: در حماسه بي نظير- تاكيد مي شود بي نظير طي 30 سال گذشته- روز نهم ديماه كه دشمنان تابلودار و دروغپرداز نظام نيز سرانجام چاره اي جز اعتراف به آن نداشتند، توده هاي چند ده ميليوني مردم را در كدام طرف ارزيابي مي كنند؟ حاميان دولت؟ يا شيفتگان نظام اسلامي؟ مردم اگرچه آقاي احمدي نژاد را با رأي 25 ميليوني خود به ساير نامزدها ترجيح داده بودند ولي آن روز به حمايت از امام حسين(ع)، امام، رهبري و نظام اسلامي به صحنه آمده بودند. چرا كه مي دانستند ماجراي اين روزها، اختلاف دو جناح يا دو سليقه سياسي درون نظام نيست، بلكه گروهي اندك با حمايت بي پرده مالي، تداركاتي و سياسي و اطلاعاتي دشمنان بيروني به مقابله با اسلام، امام حسين(ع)، امام و نظام اسلامي برخاسته اند و مردم براي ابراز وفاداري خود به اين آموزه ها و مباني الهي به صحنه آمده بودند. در تمامي طول تظاهرات چند ده ميليوني آن روز هيچ سخني و شعاري به حمايت از دولت بر زبان ها و پلاكاردها نبود، مردم حتي يك عكس احمدي نژاد را هم با خود حمل نمي كردند. بنابراين بايد از آقايان پرسيد آيا غير از اين است كه دو طرف مورد ادعاي شما دو جناح سياسي نيستند، بلكه در يك سو توده هاي ميليوني وفادار به اسلام و انقلاب و در سوي ديگر گروهي اندك و كم شمار قرار دارند كه عليه اين آموزه ها خروج كرده اند؟!

4- آقايان «ميانجي»! مي گويند هر دو طرف دست به خشونت زده اند!! و توضيح نمي دهند كه اگر عده اي به تحريك سران فتنه و محافل بيگانه به خشونت گرايي، آشوب آفريني، ضرب و شتم مردم، قمه كشي، حمله به پايگاه بسيج و نيروي انتظامي، آتش زدن اماكن عمومي و اموال ملت، تعرض به نواميس مردم، قتل عابران و ... دست زدند وظيفه نيروهاي انتظامي چيست؟ آيا بايد دست روي دست بگذارند و در مقابل اين آشوب آفريني ها فقط ناظر بي طرف باشند؟! اگر چنين انتظاري داريد چه بخواهيد و بدانيد و چه نخواهيد و ندانيد، از آشوبگري و خشونت عليه مردم حمايت كرده ايد. چرا در اين ميان، به آسايش و آرامش مردم و حفظ جان و مال و نواميس آنها فكر نمي كنيد؟! در كجاي دنيا و با كدام عقل سليم و نگاه دموكراتيك و مردم سالارانه به آشوبگران و برهم زنندگان آرامش و آسايش مردم اجازه غائله آفريني مي دهند؟! پيرزني به كريم خان زند شكايت برد كه حراميان نيمه شب به خانه ام تاخته و اموالم را به غارت برده اند، كريم خان پرسيد؛ چرا خفته بودي كه حراميان فرصت تاخت و تاز پيدا كنند و پيرزن پاسخ داد؛ پنداشتم كه تو بيداري!

5- كداميك از آشوب هاي خياباني را سراغ داريد كه اولا؛ قانوني بوده باشد و ثانياً؛ فتنه انگيزان، آشوبگري و تعرض به جان و مال و نواميس مردم را آغاز نكرده باشند؟! اگر نمونه اي داريد بفرمائيد و اگر نداريد - كه نداريد- شما نيز مانند توده هاي چند ده ميليوني مردم عليه آشوبگران خروش برداريد و چنانچه ميانجي بي طرف! هستيد، جانب بي طرفي حفظ كرده و سكوت كنيد! اگرچه در اين ماجرا، «سكوت هر مسلمان، خيانت است به قرآن».

6- ممكن است گفته شود كه در مواردي نيز برخي از نيروهاي حافظ نظم و آرامش در برخورد با آشوبگران زياده روي كرده اند. كه دراين باره بايد گفت؛ اولا؛ از كجا معلوم اين عده نفوذي نبوده و از جانب سران فتنه و مديريت بيروني فتنه گران ماموريت نداشته اند؟! وقتي كساني كه روزي نخست وزير، رئيس جمهور و رئيس مجلس بوده اند در چنبره دشمنان بيروني به انواع دروغپردازي، صحنه سازي، فتنه انگيزي، قتل، غارت و آشوب آلوده مي شوند، احتمال وجود چند نفوذي دور از انتظار نيست و سابقه نيز داشته است. ثانياً؛ در حالي كه سران فتنه و عوامل اصلي آن علي رغم اثبات جرم و جنايت آزادانه پرسه مي زنند، دستگاه قضايي، سخت ترين برخوردها را با تعدادي از متخلفان چه در نيروي انتظامي و چه در قوه قضائيه داشته است و دستور پي گيري نيز از سوي بالاترين مقام كشور صادر شده است. بنابراين بديهي است كه يك نمونه از اين دست آنهم در مقياسي بسيار كوچك و اندك كه به شدت نيز پي گيري شده است نمي تواند توجيه كننده جنايت آشوبگران باشد. ثالثاً؛ و از همه مهم تر اين كه تخلف مورد اشاره بعد از آشوب و حمله آشوبگران به مال و جان و ناموس مردم صورت گرفته است بنابراين نمي توان از اين تخلفات به عنوان يك سوي ماجرا ياد كرد. ظاهراً بايد اين نكته بديهي نيز براي آقايان توضيح داده شود كه هم رد شدن از چراغ قرمز جرم است و هم بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي، اما، آيا مي توان راننده عبوركننده از چراغ قرمز را با صادركننده فرمان بمباران هيروشيما و ناكازاكي مقايسه كرد و هر دو را در يك سطح و مقياس مجرم تلقي نمود؟! آقايان به كجا مي رويد؟!

7-مي گويند چه اشكالي دارد كه كساني برخي از نظرات ولي فقيه را قبول نداشته باشند اما طرفدار نظام و امام و اسلام باشند!! كه بايد گفت؛ ولايت فقيه ركن اصيل و تيرك خيمه نظام اسلامي است، بنابراين كساني كه اين ركن اصيل تصريح شده در اسلام و قانون اساسي را ناديده مي گيرند اولا؛ نمي توانند طرفدار نظام باشند، چرا كه نفي قانون اساسي با اعتقاد به نظام در تضاد است. ثانياً؛ نمي توانند پيرو اسلام ناب محمدي(ص) باشند، زيرا، اسلام ناب از فقه آل محمد(ص) ريشه مي گيرد، بنابراين چگونه مي توان حكومتي را تصور كرد كه نام اسلامي داشته باشد، اما، رهبري آن با ولي فقيه، يعني فقيه عادل و آگاه به قوانين اسلامي نباشد؟ ثالثاً؛ ادعاي پيروي اين افراد از حضرت امام(ره) نيز دروغ محض است. آيا اصل ولايت فقيه كه آقايان شعار مرگ بر آن را سر داده اند، از اصول بنيادين خط امام(ره) نيست؟ و آيا مي توانند ادعا كنند كه منظور حضرت امام(ره) از ولايت فقيه، تنها ولايت خود ايشان بوده است؟! بديهي است كه پاسخ منفي است، زيرا در اين صورت بايد بپذيرند حضرت امام(ره) به ادامه نظام جمهوري اسلامي اعتقاد نداشته اند؟! چرا كه آن بزرگوار با تكيه بر مباني عقلي و بديهي اسلام نشان مي دادند، جمهوري اسلامي بدون حضور ولي فقيه در آن، جمهوري اسلامي نيست بنابراين در صورتي كه ادعا شود ايشان ولايت فقيه را منحصر به وجود مبارك خود مي دانستند بايد پذيرفت كه آن امام به حق پيوسته، اعتقادي به ادامه نظام جمهوري اسلامي بعد از رحلت خويش نداشته اند!!

8- از سران فتنه كه ماموريت بيروني دارند و نيز از برخي آلودگان به چرب و شيرين دنيا و گرفتارشدگان در تعصب هاي كور گروهي و جناحي انتظار حق گويي و واقع بيني نمي رود، اما، از كساني كه مي دانيم نيت خير دارند و از آلودگي به دورند، انتظار مي رود ساده انديشي را كنار بگذارند و چشم ها از غبار بشويند تا اهداف اصلي فتنه گران را همانگونه كه هست ببينند. آيا حمله آشكار سران فتنه به اسلام و انقلاب و امام و رهبري و از همه بي شرمانه تر، حمله به امام حسين(ع) را نمي بينند؟! آيا آمريكا و اسرائيل و سلطنت طلب ها و بهائيان و منافقين و همه دشمنان تابلودار اسلام را مشاهده نمي كنند كه به حمايت از فتنه و سران فتنه برخاسته اند؟! جنگ احزاب است با سناريوي صفين، آن روز برخي اين هشدار را درك نمي كردند كه؛

«امروز پاره پاره قرآن به نيزه هاست
فردا سر حسين(ع) كه قرآن پرپر است»

ولي مردم اين روزها به بصيرت دريافته اند اگر فريب پاره هاي قرآن -بخوانيد شال سبز و ادعاي خط امام- بر نيزه ها را بخورند، فردا بايد شاهد سر حسين(ع) بر همان نيزه ها باشند. اما؛ امروز توده هاي عظيم مردم چشم به رهبر دارند و ديديد و مي بينند، همه جا از او به يك اشاره است و از مردم به سر دويدن. اين بار، خيمه معاويه است كه ويران مي شود. خدا كند هيچ مسلماني از اين قافله غافل نماند.
نظرات بینندگان
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۵۴ - ۲۰ دی ۱۳۸۸
۰
۰
کم کم نام این آقا داشت شبیه نام اعلیحضرت شاهنشاه (!) می شد که بردن نامش بدون احترام، مجازات سختی در پی داشت. این بت بزرگ ساختگی ، که در تعارض با تمامی تعالیمی دینی ما بود، باید شکسته می شد.