
البته
در نظر گرفتن واژه «يا» در اين نوشتار صرفا به اين دليل است که احتمال
وجود اثري با يکي از ويژگيهاي فوق را ناديده نگرفته باشيم ، زيرا حداقل
مرور ذهني نويسنده مويد اين واقعيت است که اساسا «تعاليم ديني ، مذهبي ،
شعائر اسلامي و ترويج هنرمندانه آن» يک شاخص ناياب در آثار هنري توليد شده
تحت نظارت وزارت ارشاد و سيماي جمهوري اسلامي ايران محسوب ميشوند.
احتمالا
به همين دليل هم كمتر ميخوانيد که از يک اثر
تمجيد شده باشد. اما به هر حال پس از مدتها آفتاب از مغرب طلوع کرد و يکي
از توليدات سيما هرچند که با اشکالات فاحش همراه بود اما با محوريت تعاليم
ديني ، مذهبي و شعائر اسلامي و ترويج هنرمندانه آن با نام پايتخت۲
درتعطيلات نوروز روي آنتن رفت.
اپوزيسيون در جماعت قورباغههاي هفت تير كش!
هر
چند انحراف از برخي معيارها دراين سريال موجبات ناخرسندي يک حزب اللهي را
فراهم ميآورد اما وقتي در اين شهر شلوغ و قورباغههاي هفت تير کش!(۱) شاهد
هجمه به يک اثر با اين مشخصات ميشويم بريک منتقد حجت تمام
ميشود که بايد ضمن فرو خوردن خشم خود تيغ تيز قلمش را کمي کند و کفه تمجيد
را سنگينتر کند، چون به هر حال در جامعه هنري روشنفكر زده و روشنفكر نماي
کنوني ايران كساني هم پيدا شده اند که جرئت و قصد ساختار شكني دارند! و در
واقع در نمونه آماري، اپوزيسيون محسوب ميشوند. خب چه ميشود کرد؟! پس از
۳۴ سالگي انقلاب اسلامي وضع هنر مقاوم در برابر نفوذ پذيري ، آنقدر خراب
است که در اين جماعت حداقلي بيگانه با ارزشهاي اسلامي و انقلابي ، سازندگان
آثاري با انديشه و طرز فکر نويسنده و کارگردان پايتخت ۲ گوهرهاي کمياب
محسوب ميشوند و آثارشان لنگه کفشهايي در بيابان.
سريال پايتخت ۲
مجموعه اي بود که علي رغم سيطره برخي از اشکالات بديهي شرعي برآن، داراي
ويژگيهاي نمايان مذهبي بود که تقريبا سالهاست اثري از آن در يک سريال
تلويزيوني ديده نميشود. به هرحال در اين شلم شوربا که برخي صاحب
تريبونهاي کج فهم با فتاواي شخصي خود دانسته يا ندانسته مشغول ايجاد
اغتشاش در اعتقادات ديني مخاطب ميشوند، تمجيد از سريال پايتخت۲ ضمن ذکر
معايبش واجب به نظر ميرسد.
سريال اعصاب خردكن براي روشنفكرها
تصميم
به تشكر از اين سريال زماني تقويت ميشود كه طي مطالعه نقدهاي موجود از
پايتخت۲ حتي يک سطر پيدا نميکني که از ويژگيهاي مورد تاکيد در اين نوشتار
گفته باشد و با محوريت اين معيارها به نقد مجموعه مذکور پرداخته باشد.
حالا
براي اينکه بفهميد چقدر وضع خراب است به اين بند که برگرفته از نوشتار
دريك پايگاه نقد هنري به نام«مرجع نقد و بررسي سريال» است توجه
كنيد:«پايتخت دوم تکه پازلي سياسي -ديني - و طنز مسخره واري است که همش رو
اعصاب آدم راه ميرود و ميخواهي هرچه زود تر تمام شود. به نظر ميآد
داستان پايتخت بيش از اندازه مذهبي شده است که به همين دليل نميتوانيم
شوخيهاي طنز زيادي همراه آن داشته باشيم و همينم پايتخت را از يک اثر طنز
اجتماعي به يک اثر مذهبي تبديل ميکند. البته اين موضوع زماني بيشتر اوج
ميگيرد که گنبدها سوار کاميون ميشوند و در راه به تهران ميروند و قشم
و...»
تعجب آوراست كه چطور دراين مسابقه حذف دين وارزشها از هنر در
آثار سينما يي وتلويزيوني ، منتقدين تحمل ديدن حتي يك اثر نيمچه متمايل به
مذهب را نيز ندارند.
تكريم مسجد
بنابراين
بايد نويسنده و كارگردان سريال پايتخت ۲ را براي در نظر گرفتن يك ماهيت
مذهبي كه در كل ۱۵ قسمت آن جريان داشت ستود. ماهيتي كه از شمالي ترين نقطه
كشور آغاز شد و به جنوبي ترين منطقه آن ختم گرديد. بنابراين گنبد و گلدسته ،
نمادي از مسجد ، با تقديس از مازندران راهي قشم شد و سوار بر امواج تكريم و
شادي مردم اين جزيره بر سقف يك مسجد آرام گرفت تا نشان دهد جايگاه دين و
مذهب در ايران كجاست و اينكه مساجد سنگرهايي هستند كه مردم مسلمان ما هنوز
از عمق جان به آنها عشق ميورزند و بالاخره پايتخت ۲ با نمايش شوراستقبال
عمومي مردم قشم از گنبد وگلدسته مسجد شهرشان ، برخلاف آثار تهوع آور
روشنفكري سينما و بي بخار و خنثي در سيما اين حقيقت را يادآوري كرد كه نسبت
ملت مومن ايران با مساجد نسبت ماهي و آب است.
برجستهسازي نماز و تكريم والدين
نمايش
نماز و برپاداشتن آن تلاش ديگري از سوي نويسنده و كارگردان پايتخت۲ بود كه
براي برجستهسازي نقش ستون دين، در چند قسمت اين سريال به شكل مشخص و بارز
و قابل تحسيني به سرانجام رسيد.در يكي از قسمتها «نقي» نماز را به پدر
آلزايمرياش تلقين ميكرد، درقسمت ديگري او نماز صبح را در اول وقت به پا
داشت و «ارسطو» را به احياي اين مهم تشويق كرد و برادر دزد «بهبود» نيز در
همان بخش از سريال ، هنگام اقامه نماز در كنار سجاده «نقي» از گناه دزدي
توبه كرد و در قسمت ديگري مسافران كاميون حامل گنبد و گلدسته براي اقامه
نماز اول وقت خود را به رنج افكنده و دچار درد سر شدند.
وقتي حتي
در سريالهاي توليدي مناسبتي ماه رمضان ، نه روزه به خوبي به تصوير كشيده
ميشود و نه اثري از نماز بازدارنده از گناه هست بايد گفت پايتخت ۲ دراين
مورد يك اثر ساختار شكن محسوب ميشود كه بحق ستودني است؛ زيرا مشاهده چنين
صحنههايي حكايت از اهتمام نويسنده و كارگردان براي نمايش آن به عنوان بخشي
از فرهنگ عمومي اكثريت جامعه ايران دارد و در نوع خود يك حركت بديع و نوبر
است.
تكريم و احترام والدين ، ديگر شاخص بارز درسريال پايتخت ۲
بود که با نمايش همراه ساختن يك پدر پير و فراموشكار با پسرش نقي در يك سفر
سخت و طولاني و تحمل مشكلات فراوان اين همراهي به عنوان يك ارزش موكد در
كل سريال مشاهده ميشد که پيام لزوم اجراي اين دستور ديني را نيز به
مخاطبان خود مخابره ميكرد.
محاورات و اختلاط حرام
البته
پس از اين تعريف بحق از سازندگان اين سريال با اين اميد که راه خود را با
قوت بيشتري ادامه دهند، عقل و عدالت حكم ميكند تا به ذكر نقايص اين سريال
نيز با همان معيار نقد ذكر شده بپردازيم.كسي چه ميداند؟! شايد تاثيري در
توليد قسمتهاي آينده اين سريال و يا ديگر توليدات سيماي جمهوري اسلامي
ايران داشته باشد.
براين اساس بايد گفت هرچند كه اين سريال سعي كرده بود به شكل ويژهاي به نمايش كيان مستحكم خانواده بپردازد، اما به نظر ميرسد ناخواسته در اين مسير مغالطهاي شكل گرفته كه اساسا از نظر شرع مقدس مطرود است. محاوره بين زن و مرد نامحرم در طول سريال هرچند كه نسبت قوم و خويشي با يكديگر داشتند صرفا يك پديده زشت محسوب ميشود كه متاسفانه در برخي خانوادههاي ناآگاه از احكام شرع رواج يافته و شايد به همين سبب هم در ساخت اين سريال همچون يك پديده طبيعي به نمايش در آمده که متاسفانه تعداد زيادي از صحنههاي طنز خلق شده درخلال اين مجموعه نيز حاصل همين محاورات (شوخي زن و مرد نامحرم) حرام بود.
اگر سري به دادگاههاي طلاق زده باشيد ، يا نگاهي به پروندههاي مرتبط با مسائل ناموسي انداخته باشيد يا پاي صحبتهاي يک مشاور مذهبي خانواده نشسته باشيد، نمونههاي بسياري از معضلات در سطوح مختلف اعم از فروپاشي خانوادهها، بچههاي طلاق و ديگر آسيبها را سراغ داريد که ريشه آنها در همين بيتوجهي به احکام شرع و روابط بي ضابطه بين زن و مرد نامحرم است.
پاسخ به اين سوال که با رعايت اين مسئله مهم يعني حذف چنين بخشهايي چه بلايي برسر سوژه طنز اين سريال ميآمد يا اينکه مثلا مسير آن چگونه بايد ادامه مييافت و چه جايگزينهايي بايد براي آن در نظر گرفته ميشد، بحث مفصلي است که نه در اين نوشتار جاي ذکر آن است و نه اصلا پاسخ به آن به نگارنده مربوط است.بحث اينجاست که اين آثار هنري اساسا بايد با لحاظ کردن چنين مسائلي ساخته ميشد و مسير خود را طي ميکرد که حفظ کيفيت و مخاطب سريال در چارچوب ذکر شده نيز حکايت از ميزان نويسنده و کارگردان آن داشت تا بتواند بدون نمايش گپ و گفت حرام هم مردم را بخنداند و هم در اين قالب مضامين آموزنده را الگو سازي کند.
اشکالات وارده
در ادامه اشکال ذکر شده قبلي به تصوير كشيدن سفر يك زن تنها در يك كاميون با حضور دو مرد نامحرم يكي ديگر از نكات منفي به نمايش در آمده درپايتخت۲ بود كه متاسفانه در كل سريال جريان داشت و مسائل پيش آمده در حاشيه اين حضور نيز تقريبا موضوع اصلي كل سريال را تشكيل ميداد.
در واقع بايد گفت هر اندازه كه عموميت بخشيدن به شعائر مذهبي درپايتخت۲ واقعي بود خلق چنين روندي غير طبيعي به نظر ميرسيد. اهتمام و وسواس هنر پيشهها به گوش دادن به موسيقي و نمايش رقاصي مردان (شلنگ تخته انداختن نقي و ارسطو) درآسايشگاه سالمندان از ديگر نكات منفي به نمايش درآمده در پايتخت۲ بود. بنابراين پايتخت ۲ علاوه بر نمايش و ترويج ارزشها با ايرادات اساسي نيز همراه بود که كسب بالاترين رتبه در نظر سنجيهاي سيما حکايت از توفيق سازندگان اين مجموعه در نشر مخلوط ارزشها وغير ارزشها داشت.
ادله و راهکارها
سازندگان سريال پايتخت ۲روابط زن ومرد نامحرم در اين مجموعه را در فضايي کنترل شده به نمايش گذاشتند که درشرايط واقعي از آن خبري نيست وحدود و انتهاي روابط نامحرم بهوسيله قلم نويسنده تعيين نميشود. ومعلوم نيست امتداد يک محاوره حرام کجاست. بنابراين نمايش اين موضوع درسريال پايتخت ۲ هرچند ممکن است اشاعه دهنده آن نباشد، اما با عاديسازي آن به عنوان يک پديده رايج ، منکري آشکار را به شکل يک پديده عرف رايج و متداول نمايش ميدهد که جلوگيري از آن را با مشکل مواجه خواهد ساخت. البته اين مسئله در مورد منکرات ديگري نظير رقص و شادي دسته جمعي و اعتياد به استماع موسيقي نيز که در اين سريال به نمايش درآمد صدق ميکند.
در پايان و پس از نوازش! سازندگان پايتخت ۲ بايد متذکر شد که با نمايش منکرات ذکر شده در اين سريال سبک زندگي مخاطبين اين مجموعه طنز عوض نشده ، همانطور که عدم نمايش و در حالت آرماني نکوهش اين موارد نيز احتمالا تاثير چنداني برسبک زندگي مبتلايان به اين معضلات نداشت. نکته اساسي اينجاست که شعاع تاثير يک سريال آنقدر هست که تکرار چنين مواردي و تسري بخشي آن به ساير آثار هنري بصري، به تغيير و تخريب فرهنگ عمومي يک جامعه در حد خود کمک کند و در نهايت سبک زندگي مردم را تغيير دهد.
پس نبايد فراموش کرد که توان يک نهر آب به تنهايي محدود است اما تجميع نهرها ميتواند تشکيل دهنده يک سيل مخرب باشد ويادر صورت هدايت صحيح در جهت عمران و آبادي از آن استفاده شود.
در مجموع، پايتخت۲ نشان داد که ميتوان بهواسطه ساخت يك مجموعه طنز با درون مايه مذهبي و خانوادگي به اشاعه و تقويت هنرمندانه ارزشها پرداخت. ضمن اينكه ميتوان با گرفتن مشاوره مذهبي و حذف ايراداتي كه ذكر شد چنين توليداتي را با حداكثر بهرهوري ممکن در زمينه نشر فرهنگ اسلامي مورد بهرهبرداري قرار داد كه اساسا اصلي ترين رسالت هنر البته از نوع فاخر و اسلامي آن محسوب ميشود.
.................................................................................
۱- اشاره به يک ضرب المثل به روز شده که نسخه قديمي آن ميگويد: «آب که سربالا ميرود قورباغه ابوعطا ميخواند» و نسخه جديد و مطابق شرايط روز آن ميگويد: «شهر که شلوغ شد قورباغه هم هفت تير کش ميشود!»
زنده باد صراط!!
زنده باد صراط!!!
این فیلم سرشار از نکات مثبت بود وجز معدود سریال های بی نقص صدا وسیما بود.احترام به پدر.رابطه خوب زن وشوهر.زندگی ساده وصمیمی.نمایش چندباره نماز واموزه های دینی.رابطه سالم دوستانه
مشکل شما مربوط می شود به حمایت سریال از رئیس جمهور،البته ما نمیگیم رئیس جمهور مشکل نداره اما برکسی پوشیده نیست که شما دشمن درجه اول رئیس جمهور هستید واز هر طرقی سعی در تخریب ایشان داریدومشکل ما از صدر اسلام همین تند روی های بی منطق وجلوتر از ولی بوده است.