چکیده
از روایات استفاده می شود که در عصر طلایی ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف ، پیشرفت همه جانبه ای در عرصه-های مختلف خصوصاً در عرصه اقتصاد صورت می پذیرد؛ به طوری که چنان پیشرفتِ سریع و عادلانه ای در هیچ زمانی نظیر نداشته است. از سوی دیگر مشکلات اقتصادی جامعه بشری در سطح کلان حل خواهد شد؛ رفاه و آسایش پدید خواهد آمد و عوامل سلطه بر فکر و فرهنگ و اقتصاد از بین خـواهند رفت، و با زدودن فقر و تهیدستی، زمینه رشد و تکامل مادی و معنوی انسان ها فراهم خواهد شد.
در عصرِ ظهورِ حضرتِ حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف ، از یک طرف با اجرای احکام و استقرار نظام عدالت و برابری، و نابودی ظلم و تبعیض و بیعدالتی، زمین برکات، منابع و ذخایر خود را بدون هیچ گونه امساکی عرضه خواهد کرد؛ و از طرف دیگر با پیشرفت علوم و فنون، کشاورزی و دامداری نیز رونق گرفته، محصولات مردم چندین برابر خواهد شد.با پیشرفت علم و دانش، تمام منابع و ذخایر روزمینی و زیرزمینی، شناسایی و کشف شده، همه دست به دست هم خواهند داد و در جهت تأمین رفاه و آسایش انسان، توأم با رشد معنویت و اجرای عدالت، در آن عصر طلایی و رؤیایی، بسیج و استخدام خواهند شد.
کلید واژه ها: پیشرفت، توسعه، پیشرفت اقتصادی، اقتصاد اسلامی، حکومت مهدوی.
مقدمه
آیا پیشرفت همه جانبه اقتصادی در دوران پربار حکومت مهدوی تحقق خواهد یافت؟ اگر چنین است، آیا آن پیشرفت ها به سبب امدادهای الهی صورت می پذیرد، یا توسط امام زمان علیه السلام و برنامه های اقتصادی دولت کریمه آن حضرت به ثمر می نشیند؟تردیدی نیست که مترقّی ترین جامعه بشری از آغاز خلقت تا پایان دنیا، جامعه مهدوی است؛ چرا که عصر ظهور امام زمان علیه السلام و حکومت مهدوی، از ابعاد برجسته ای برخوردار است که یکی از آنها بُعد اقتصادی آن است. این موضوع در موفقیت و گسترش سریع قیام و نیز اقبال عمومی به سوی حکومت عدل گستر آن حضرت، نقش بسزایی دارد.
نظام ارزشی اسلام، خوشبختی دنیا و آخرت انسان را به طور همزمان مورد توجه قرار داده و دنیا را مزرعه آخرت معرفی کرده است. بر این مبنا، هر رفتار اقتصادی مفید که در حوزه ارزشهای اسلامی مجاز باشد، مطلوب و شایسته است.قرآن کریم یکی از مهم ترین عوامل اطاعت از یک حکومت مشروع را تأمین معیشت و ساماندهی اقتصادی آنها معرفی می کند.
در سوره قریش، آیات 3 و 4 آمده است: (فَلیَعبُدوا رَبَّ هذَا البَیتِ، الَّذی اَطعَمَهُم مِن جُوعٍ وَ آمَنَهُم مِن خَوفٍ) پس باید پروردگار این خانه ]کعبه[ را بپرستند. آن [خدایی] که آنها را از گرسنگی نجات داد، و از ترس و نا امنی ایمن ساخت. پس همه نهضت ها، انقلاب ها و حکومت ها ـ خصوصاً یک حکومت الهی - هم برای گسترش یافتن، و هم برای باقی ماندن و تحکیم موقعیت خود، نیازمند تکثیر ثروت های، درآمدی مناسب و نیز هزینه بجا و توزیع عادلانه آنها هستند. نیز تردیدی نیست که حفظ دین و فرهنگ دینی و دیگر مظاهر و شؤون دین، همچنین گسترش و تبلیغ آن، نیازمند قدرت مالی و اقتصادی است.
فراهم آوردن رفاه و آسایش و ایجاد شرایطی که در آن، آحاد جامعه جهانی ـ به ویژه مسلمانان ـ از نظر معیشتی در وضعیت خوبی باشند و اضطراب و نگرانی از این ناحیه احساس نکنند، در سرلوحه برنامه های کاری حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار دارد؛ لذا پرداختن به این مطلب که از جمله برنامه های قطعی و نتیجه بخش آن حضرت، ایجاد پیشرفت همه جانبه و گسترده اقتصادی است و این که وضعیت زندگی و اقتصاد مردم از رونق بی نظیری برخوردار خواهد شد، اهمیت بسیاری دارد.
حضرت با توزیع عادلانه بیت المال و درآمدها و نظارت دقیق به دستگاه های اجرایی و اقتصادی حکومت، زمینه لازم برای رفاه و آسایش همگانی را فراهم خواهند کرد؛ به گونه ای که ساکنان آسمان ها و زمین، از شرایط به وجود آمده، راضی و خشنود خواهند شد. موضوع پیشرفت و رونق علم، اقتصاد و کشاورزی در عصر ظهور حضرت مهدی علیه السلام از موضوعاتی است که از دوران رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به مسلمانان وعده داده شده است. در این باره نیز تاکنون مقالات و تحقیقاتی صورت گرفته است که هر یک از آنها به نوبه خود در تبیین این موضوع موفق بوده اند. ما در این مقاله با رویکردی خاص و دقیق تر سعی کردیم به موضوع پیشرفت اقتصادی در عصر ظهور بپردازیم.
پیشرفت اقتصادی یا توسعه؟
مفهوم پیشرفت، مدتهاست که در سایه مفاهیم توسعه قرار دارد و در کشورهای صنعتی و در حال توسعه مورد تکریم است؛ در حالی که این واژه-، مفهومی هنجاری - دستوری است که باید بین این واژه و اصطلاحات توصیفی دیگر نظیر «تغییر» و «توسعه» تمایز قایل شد؛ از این رو، سخن از پیشرفت بدون تلاش جدّی برای یافتن ارزشهای عمیق و قابل تحقق انسانی، گفتهای فریبنده و بیمحتوا است.
لذا به جای واژه توسعه، از واژه پیشرفت استفاده شده است، تا به این بهانه به فرق این دو نیز پرداخته شود؛ چنان که حضرت آیت الله خامنه ای ـ مدّ ظلّه العالی ـ در این خصوص، طیّ چند نکته بیان فرمود:
نکته ی اول، این است که ما وقتى می گوییم پیشرفت، نباید توسعه به مفهوم رایج غربى تداعى بشود.... آنچه ما دنبالش هستیم، لزوماً توسعه غربى - با همان مختصات و با همان شاخص ها - نیست. غربىها یک تاکتیک زیرکانه تبلیغاتى را در طول سال هاى متمادى اجرا کردند و آن، این است که کشورهاى جهان را تقسیم کردند به توسعهیافته، در حال توسعه و توسعهنیافته.
در وهله اول، انسان خیال می کند توسعهیافته یعنى آن کشورى که از فناورى و دانش پیشرفتهاى برخوردار است. توسعهنیافته و در حال توسعه هم به همین نسبت؛ در حالى که قضیه این نیست. عنوان توسعهیافته - و آن دو عنوان دیگرى که پشت سرش مىآید؛ یعنى در حال توسعه و توسعهنیافته - یک بارِ ارزشى و یک جنبه ارزشگذارى همراه خودش دارد.
در حقیقت، وقتى می گویند کشور توسعه یافته، یعنى کشور غربى، با همه خصوصیاتش؛ فرهنگش، آدابش، رفتارش و جهتگیرى سیاسىاش؛ این توسعهیافته است. در حال توسعه یعنى کشورى که در حال غربى شدن است. توسعهنیافته یعنى کشورى که غربى نشده و در حال غربى شدن هم نیست... ؛ لذا ما مجموعه غربى شدن، یا توسعه یافته به اصطلاحِ غربى را مطلقاً قبول نمی کنیم. پیشرفتى که ما می-خواهیم، چیز دیگرى است.
مطلب دوم، این است که پیشرفت براى همه کشورها و همه جوامع عالم، یک الگوى واحد ندارد. پیشرفت یک معناى مطلق ندارد؛ شرایط گوناگون - شرایط تاریخى، شرایط جغرافیایى، شرایط جغرافیاى سیاسى، شرایط طبیعى، شرایط انسانى و شرایط زمانى و مکانى - در ایجاد مدل هاى پیشرفت، اثر می گذارد... .نکته بعدى هم نکته مهمى است؛ مبانى معرفتى در نوع پیشرفت مطلوب یا نامطلوب تأثیر دارد. هر جامعه و هر ملتى، مبانى معرفتى، مبانى فلسفى و مبانى اخلاقىاى دارد که آن مبانى، تعیین کننده است... مبانى معرفتى ما به ما می گوید این پیشرفت مشروع است یا نامشروع؛ مطلوب است یا نامطلوب؛ عادلانه است یا غیرعادلانه.
البته یک نقاط اشتراکى هم وجود دارد که اینها در توسعه کشورهاى توسعه یافته غربى کاملاً وجود داشته. روح خطرپذیرى - که انصافاً جزو خلقیات و خصال خوب اروپایىهاست - روح ابتکار، اقدام و انضباط، چیزهاى بسیار لازمى است. در هر جامعهاى که اینها نباشد، پیشرفت حاصل نخواهد شد. اینها هم لازم است. ما اگر باید اینها را یاد بگیریم، یاد هم می گیریم؛ اگر هم در منابع خودمان باشد، باید آنها را فرا بگیریم و عمل کنیم (آیت الله خامنه ای، 1388).
پیشرفت به معنای علم بیشتر یا تکنیک بهتر نیست، مگر آنکه بهوسیله هدفهای با ارزش انسانی هدایت و نظارت شوند، و ضروری است که از لحاظ کمّی و کیفی دارای ویژگیهایی باشد. پیشرفت نمیتواند تنها در افزایش کمّی شاخصها محدود شود (جمعیت بیشتر یا رفاه بیشتر)؛ بلکه لازم است مطالبی مؤثر و نافذ درباره هدفهای زندگی بشر مطرح کند.پیشرفت، بهبود در همه ابعاد است. گسترش و بهبود در یک بعد و پسرفت یا توقف در یک بعد دیگر، با تعریف پیشرفت، سازگاری ندارد. اصولاً مقوله پیشرفت برای انسان، در زندگی بهتر و حرکت در مسیر کمال مطرح میشود.
اگر هم گاهی از اصطلاح توسعه استفاده کنیم، باید به این نکته اساسی توجه داشته باشیم که تفاوت ویژه توسعه از دیدگاه اسلام با توسعه غربی، هدف نبودن خود توسعه است. توسعه از نظر اسلام، خود، وسیله و ابزاری برای رسیدن افراد به کمال و قرب الهی و مقدمه زندگی آخرتی است که از درون افراد و بر اساس دستورهای شرع، ریشه میگیرد.
خلاصه، پیشرفت مورد نظر و تایید اسلام، وجوه مشترکی با مفهوم توسعه در مکاتب یادشده دارد؛ ولی این دو از نظر انگیزه و هدف نهایی بر یکدیگر منطبق نیستند؛ زیرا از نظر اسلام، پیشرفت، فرایند جهتدار است و هدف غایی آن، رساندن انسان به کمال نهایی و شایسته اوست که در جهانبینی اسلامی، کمال نهایی انسان، قُرب اِلیالله میباشد. تامین رفاه مادی انسان در حدّ معقول، در مقایسه با هدف نهایی ـ یعنی تقرّب به خدا ـ به عنوان هدفی متوسط و به منزله ابزاری برای رسیدن به هدف نهایی است. بنابراین مفهوم پیشرفت از دیدگاه اسلام، وسیعتر از آن است که فقط در ابعاد مادی هستی بگنجد.
بیانات در دیدار نخبگان علمى و اساتید دانشگاهها
مفهوم توسعه
این پیشرفت علمى، اگرچه که با فراگیرى علم از کشورها و مراکز پیشرفتهتر علمى حاصل خواهد شد - بخشى از آن بلاشک این است - اما فراگیرى علم یک مسئله است، تولید علم یک مسئلهى دیگر است. نباید ما در مسئلهى علم، واگن خودمان را به لوکوموتیو غرب ببندیم. البته اگر این وابستگى ایجاد بشود، یک پیشرفتهایى پیدا خواهد شد؛ در این شکى نیست؛ لیکن دنبالهروى، نداشتن ابتکار، زیر دست بودن معنوى، لازمهى قطعى این چنین پیشروىاى است؛ و این جایز نیست.
بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههاى شیراز
بیانات در دانشجویان دانشگاههاى استان یزد
بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسى مشهد
از دهه چهل میلادی به این سو، «توسعه» به صورت اصطلاحی در اقتصاد رواج یافته است. در آغاز، توسعه را مترادف «رشد تولید ناخالص داخلی» میدانستند (زاکس، 1377: ص22)؛ امّا با گذشت یک دهه، تجربه کشورهایی که برای تحقّق توسعه، راه افزایش تولید ناخالص داخلی را پیموده بودند، نشان داد که توسعه تنها پدیدهای اقتصادی نیست؛ بلکه حالتی است که ابعاد دیگر نیز دارد؛ ابعادی همچون توسعه سیاسی، توسعه اجتماعی، و مانند آنها.با گذشت زمان، مفهوم توسعه دارای ابعاد گوناگون و گسترده دیگری نیز شد؛ به گونهای که امروزه شامل توسعه محیط و توسعه ی انسانی نیز میشود.
«توسعه» به فراگردی گفته می شود که در آن، جامعه از وضعی نامطلوب به وضعی مطلوب متحوّل می شود. در فرایند توسعه، استعدادهای سازماندهی جامعه از هر جهت ـ چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ـ بارور و شکوفا می شود (احمدی، 1387: ص19).و اما افزایش ثروت اقتصادی برای خوب زیستن ساکنان سرزمین را «توسعه اقتصادی» می نامند. خوب زیستن ایجاب می کند شخص بتواند خوب کار کند، خوب مصرف کند، از تحصیلات کافی برخوردار شود، بداند که در زندگی چه انتخاب هایی دارد، با سلامتی زندگی کند و در زمینه های مختلف از امنیت برخوردار باشد (خلعتبری، 1385: ص636). از این تعریف نیز فرق دیدگاه اسلام در تعریف توسعه و نیز جایگزینی واژه پیشرفت معلوم میشود.
امروزه، اقتصاد در نظام های مختلف جهانی، گرفتار نوعی رکود و کاستیِ جدّی در چهار عاملِ تولید، درآمد، اشتغال و تجارت شده که حاصل نقص در سیستم مدیریتی و سیاست های استعماری، ظالمانه یا انحصاری حاکمان و حکومت ها است. بی تردید، کاستی های بهره وری از منابع و ابزار را نیز باید بدان افزود.
معنای اقتصاد و اقتصاد اسلامی
در تعریف اقتصاد گفته اند: «اقتصاد» از کلمه قصد به معنای میانه روی است. و «علم اقتصاد» یکی از رشته های علوم اجتماعی است که در باب کیفیتِ فعالیت های مربوط به دخل و خرج و چگونگی روابط مالی افراد جامعه با یکدیگر و اصول و قوانینی مطالعه می کند که بر امور مذکور حاکم است. چون میان اقتصاد اسلامی و اعتدال، ارتباط وجود دارد، موجب این شده است تا عنوان اقتصاد برای آن به کار گرفته شود (جبران مسعود، 1376: ج1، ص227).
در عصر ائمّه علیهم السلام به جای اقتصاد، تقدیر در معیشت برای مسایل مالی به کار می رفت؛ چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید:اصلاح امور مردم جز به وسیله سه چیز تحقّق نمی یابد؛ تفقّه در دین، صبر و تحمّل مشکلات، و حسن تقدیر در معیشت (حرّ عاملی، 1403ق: ج12، ص41).همانگونه که در حوزه سیاست و فرهنگ، دو مبنای دین و سکولاریسم معنا دارد، در حوزه اقتصاد هم این تقسیمبندی جاری است، و اقتصاد هم به دینی و غیردینی تقسیم می شود. الگوهای سوسیالیستی و سرمایه داری، دو گرایش اقتصاد مادی به شمار می آیند.اگر اقتصاد بتواند معطوف به تعالی انسان باشد، بین فعالیتهای اقتصادی و تعالیِ معنوی و تقرب انسان، ارتباط حقیقی برقرار شده، تلاشهای اقتصادی در جهت قرب قرار می گیرد.
جهاد اقتصادی
نظر به این که رهبر معظم انقلاب سال 1390 را «سال جهاد اقتصادی» نامگذاری فرمود، لازم است توضیح مختصری نیز در این باره بیان شود.جهاد، یعنی قدرت خود را به کار انداختن، متحمّل مشقّت شدن، تلاش توأم با رنج. جنگ را از آن جهت جهاد می گویند که تلاش و کوشش توأم با رنج است (قرشی، 1352: ج2، ص77).وقتی جهاد با کلمه «فی سبیل الله» همراه باشد، مفهوم ویژه ای دارد و هرگونه فعالیت و مبارزه سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی، با جان و مال و زبان و قلم و فکر با محوریّت خدا را شامل میشود.
البته باید توجه داشت که جهاد علاوه بر نبردهای دفاعی و گاه تهاجمی، مبارزات علمی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را نیز در بر میگیرد؛ لذا هر ملتی که در این عرصه ها جهاد و تلاشِ پی گیر داشته باشد، به مجد و عظمت دست خواهد یافت، وگرنه به خواری و ذلّت دچار می شود؛ چنان که در روایات می خوانیم که جهاد در راه خدا که بر پایه حق و جلوگیری از تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی و ارزشهای انسانی استوار است، پشتوانه ای قوی برای عزت و سربلندی و نیل به امنیّت و آرامش و استقلال یک کشور به شمار می رود.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:جهاد کنید، تا مجد و عظمت را برای فرزندانتان بر جای گذارید (حرّ عاملی، 1403: ج11، ص9).نیز آن حضرت در بیان اهمیت جهاد می فرماید:آن کس که جهاد را ترک گوید، خداوند بر اندام او لباس ذلت می پوشاند و فقر و احتیاج بر زندگی و تاریکی بر دین او سایه خواهد انداخت (حرّ عاملی، 1403: ج11، ص5 ).کلمه جهاد، همیشه برخورد با مانع و رفع مانع را مورد توجه دارد. این در معنای جهاد، حالت تأکید و تصریح دارد. در همین راستا یکی از استراتژیهای جهاد اقتصادی، این است که باید جهاد عظیمی در شناسایی موانع اقتصادی صورت گیرد؛ موارد و موانعی که دست و پا گیر است.
نکته دیگر این است که گره زدن «جهاد» به مفهوم «اقتصاد» و ترکیب این مفهوم مقدس با فعالیت اقتصادی، به معنای نوعی تلاش سختکوشانه در مسیر بهسازیِ اقتصادی مبتنی بر انگیزههای الهی است.اگر اقتصاد بتواند معطوف به تعالی انسان باشد، بین فعالیتهای اقتصادی و تعالیِ معنوی و تقرب انسان، ارتباط حقیقی برقرار شده و تلاشهای اقتصادی در جهت قُرب قرار می گیرد.
این جهاد به این معنا نیست که تلاش ها برای توسعه لذت ها و بهجتهای مادی در ذیل همان مدیریت اقتصادی متعارف (اقتصاد سرمایهداری یا اقتصاد سوسیالیستی) را تغییر نام دهیم و با تأکید بر نیّت صحیح، همان رفتارها را امضا کنیم؛ بلکه برای تأمین تعالی انسان باید ماهیت و سازوکار رفتار اقتصادی هم، شکل و شمایل دیگری بیابد که بتوان آن را در زمره جهاد فی سبیلِ الله قرار داد.
اول. امدادهای الهی و شکوفایی اقتصادی در عصر ظهور
بیتردید، یکی از عوامل مهم و کارساز در شکوفایی و پیشرفت اقتصاد در عصر ظهور، امدادهای الهی است که در حقیقت نتیجه و ثمره پرهیزگاری، عدالت محوری، رعایت احکام و اجرای اوامر خدای متعال به وسیلة رهبر و امام آن عصر و نیز بیشتر پیروان آن حضرت می باشد.این، وعده الهی است که رعایت این امور، نزولات و برکات آسمانی را در پی خواهد داشت، و موجب رونق چشمگیر کشاورزی و رشد محصولات زراعتی خواهد شد.
در آیه 96 از سوره اعراف میخوانیم:(وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى ءَامَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِّنَ السَّماءِ وَ الأَرْضِ وَ لکِن کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُم بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).و اگر مردمى که در شهرها و آبادی ها زندگى دارند، ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشاییم؛ ولى ]آنها حقایق را[ تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
امیرالمؤمنین علیه السلام نیز در این رابطه فرموده است: بِالْعَدْلِ تَتَضاعَفُ الْبَرَکاتُ (آمدی تمیمی، 1407ق: ج1، ص291).با عدالت برکت ها فزونی می یابد.
در اینکه منظور از برکات زمین و آسمان چیست، در میان مفسران، گفت وگو است؛ بعضى آن را به نزول باران و روییدن گیاهان تفسیر کردهاند، و بعضى به اجابت دعا و حل مشکلات زندگى؛ ولى این احتمال نیز وجود دارد که منظور از برکات آسمانى، برکات معنوى، و منظور از برکات زمینى برکات مادى باشد.با توجّه به آیات گذشته، تفسیر اول، از همه مناسب تر است؛ زیرا در آن آیات که مجازات هاى شدید مجرمان و طغیانگران را شرح مىداد، گاهى اشاره به فرود آمدن سیلاب از آسمان، و طغیان چشمهها از زمین ( همانند طوفان نوح ) و گاهى اشاره به صاعقهها و صیحههاى آسمانى، و گاهى زلزلههاى وحشتناک زمینى شده بود.
در آیه مورد بحث، این حقیقت مطرح است که این مجازات ها واکنش اعمال خود آنها بود؛ وگرنه اگر انسان پاک و با ایمان باشد، به جاى اینکه عذاب از آسمان و زمین فرا رسد، برکات خدا از آسمان و زمین بر او مىبارد. این انسان است که برکات را تبدیل به بلاها مىکند.قابل توجه، اینکه ایمان و تقوا نه تنها سبب نزول برکات الهى مىشود، بلکه باعث مىگردد که آنچه در اختیار انسان قرار گرفته، در مصارف مورد نیاز به کار گرفته شود؛ برای مثال، امروز ملاحظه مىکنیم که بخش بسیار مهمى از نیروهاى انسانى و منابع اقتصادى در مسیر مسابقه تسلیحاتى و ساختن سلاح هاى نابود کننده صرف مىشود.
اینها مواهبى فاقد هر گونه برکت هستند و به زودى از میان مىروند و نه تنها نتیجهاى نخواهند داشت، ویرانى هم به بار مىآورند؛ ولى اگر جوامع انسانى ایمان و تقوا داشته باشند، این مواهب الهى به شکل دیگرى در میان آنها در مىآید، و طبعاً آثار آن، باقى و برقرار خواهد ماند و مصداق کلمه برکات خواهند بود (مکارم شیرازی، 1373: ج6، ص266).در عصر رهایى، مردم از گمراهى دست برداشته، و هدایت مىیابند و این، دلیل بر جهانىشدن اسلامِ راستین و گرایش و ایمان مردم به حکومت جهانى حضرت بقیّة اللَّه الأعظم علیه السلام مىباشد.
در آن عصر فرخنده برخلاف این عصر تلخی و ناکامى، همه مردم جهان به دستورات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و آیین اسلام ایمان مىآورند و بر اساس اعتقاد به خدا تقوا را پیشه مىکنند.بدیهى است دستورات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جز پیروى از مکتب اهل بیت علیهم السلام و قرآن کریم چیز دیگرى نیست و اجر رسالت آن بزرگوار، جز مودّتِ ذوى القربى نمىباشد.
خداوند در قرآن کریم مىفرماید:(قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى) (شورى: 23)بگو بر رسالت خود پاداشى از شما نمىخواهم، مگر مودّت ذوى القربى را.در عصر رهایى بر اثر تکامل عقلى مردمان جهان، گفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را مىپذیرند و مودّتِ خاندان وحى علیهم السلام را دارا مىشوند. مقصود از مودّت اهل بیت علیهم السلام ، محبّتى است که باعث تقرّب انسان به آنان شود.
بنابر این، ایمان و تقواى عمومى جامعه که با گرایش به خاندان وحى علیهم السلام و دارا شدن مودّت آنان جلوهگر مىشود، راز گشودهشدن درهاى آسمانى و نزول برکات الهى است. پس اگر از اوّل بعثت مردمان گفتار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را مىپذیرفتند و دست از مقام ولایت خاندان وحى برنمىداشتند، تیرگىها و تاریکىهایى که جهان را به ظلمت و تباهى کشیده است، پیش نمىآمد و خداوند کریم از عطاى نعمتها و برکات آسمانى دریغ نمىورزید.
در خصوص امدادهای الهی در عصر ظهور، به دو موضوع در روایات تصریح شده است:
نخست. نزول باران و برکات الهی
از جمله امدادهای الهی که در عصر طلایی ظهور حضرت حجّت علیه السلام و دوران حکومت مهدوی صورت می پذیرد، نزول باران های مفید و ثمربخش است. نظر به اینکه یکی از مهم ترین منابع طبیعی و اصلیِ حیات و زندگی، آب است که عامل مهمّی برای پیشرفت اقتصادی ـ به ویژه کشاورزی ـ میباشد. این ویژگی عصر امام زمان علیه السلام از اهمیت بسیاری برخوردار است.
حاکم نیشابوری در مستدرک، حدیث مشروحی از ابوسعید خدری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل میکند که فرمود:یَنْزِلُ بِاُمَّتی فی آخِرِ الزّمانِ بَلاءٌ شَدید مِن سُلطانِهِم، لَمْ یُسمَعُ بَلاءٌ اَشَدُّ مِنهُ، حَتّی تَضیقَ عَنهُمُ الاَرضُ الرَّحبَهُ، وَ حَتّی یُملاَ الاَرضَ جَوراً وَ ظُلماً، لایَجِدُ الْمُؤمِنُ مَلجَاً یَلتَجِاُ اِلَیه مِن الظُّلمِ فَیَبعَثُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ رَجُلاً مِن عِترَتی، فَیَملَأ الاَرضَ قِسطاً وَعَدلاً کَما مُلِئَتْ ظُلماً وَ جَوراً، یَرضی عَنهُ ساکِنُ السَّماءِ و ساکِنُ الاَرضِ، لاتدخَّر الارضُ مِن بَذرِها شیئاً اِلّا اَخْرجَتهُ، وَ لا السَّماءُ مِن قَطْرِها شَیْئاً اِلاّ صَبَّهُ اللهُ عَلَیْهِم مِدراراً (حاکم نیشابوری، 1418ق: ج4، ص465).
در آخر زمان، بلای شدیدی بر امّت من از سوی سلطان آنها وارد میشود؛ بلایی که شدیدتر از آن شنیده نشده است؛ تا آنجا که زمینِ وسیع و گسترده بر آنها تنگ میشود، و تا آنجا که زمین پر از جور و ظلم میگردد، و مؤمن پناهنگاهی برای پناه جستن به آن از ظلم نمییابد. در این هنگام، خداوند متعال مردی از عترتم را مبعوث میکند که زمین را پر از عدل و داد کند، آن گونه که از ظلم و ستم پر شده بود. ساکنان آسمان ]فرشتگان[ از او خشنود میشوند، و همچنین ساکنان زمین. زمین تمام بذرهای خود را بیرون میفرستد و بارور میشود، و آسمان تمام دانههای باران را بر آنها فرو میبارد ]و همه جا را سیراب و پر برکت میکند[.
حاکم بعد از ذکر حدیث میگوید: این حدیث، صحیح است هر چند «بخاری» و «مسلم» آن را در کتاب خود نیاوردهاند.امام صادق علیه السلام میفرماید:اِنّ قُدّامَ القائِمِ لَسَنَةً غَیْداقَةً یَفْسُدُ فِیها الثَّمَرُ فِی النَّخْلِ فَلا تَشُکُّوا فِی ذلکَ (اِربلی، 1381ق: ج2، ص462 ؛ طوسی،1386: ص762).در آستانه قیام قائم سالی پرباران خواهد بود که در اثر آن، خرما بر روی نخل میپوسد. پس در این تردیدی به خود راه ندهید.
نیز آن حضرت فرموده است:وَ إِذَا آنَ قِیَامُهُ مُطِرَ النَّاسُ جُمَادَى الْآخِرَةَ وَ عَشَرَةَ أَیَّامٍ مِنْ رَجَبٍ مَطَراً لَمْ یَرَ الْخَلائِقُ مِثْلَهُ... (اِربلی، 1381ق: ج2، ص463).وقتی که زمان قیام قائم نزدیک شود، بر مردم باران فرو خواهد ریخت، در ماه جمادیالثانی و ده روز رجب؛ بارانی که مانندش دیده نشده است.نزول باران و برکات الهی در آن عصر، آن چنان پی در پی و به اندازه بر زمینِ نیازمند می بارد که بیشترین سر سبزی را در روی زمین ایجاد می کند؛ لذا روایت است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:خداوند، باران را از آسمان همواره بر آنها بفرستد، و از زمین چیزی از گیاه نماند، مگر این که سبز شود (اِربلی، 1381ق: ج2، ص382).
دوم. برکات استثنایی زمین
در عصر ظهور بر اثر ایمان و تقوا، برکات الهى از زمین و آسمان بر آنان وارد مىشود؛ به گونهاى که از هر درخت، هر نوع میوهاى که خدا اراده کند چیده مىشود. همچنین میوهها - بر اثر یکسان شدن هوا در همه فصلها - مخصوص یک فصل نیست؛ میوه تابستان در زمستان هم بر درختان وجود دارد و میوه زمستان در تابستان نیز بر درختان هست.
مسأله برکت، حقیقت بزرگى است که جهان در عصر ظهور بر اثر وجود آن، چهرهاى دیگر به خود خواهد گرفت، و بر اثر وجود برکت و نازل شدن آن بر مردمان عصر ظهور، گرفتارىهاى دوران تاریک غیبت برطرف مىشود، و گشایش و فراوانى، سراسر گیتى را فرا می گیرد. به این گونه، جهان چهرهاى دیگر از خود نشان می دهد، و در آن عصرِ گشایش و شکوفایى، شکوفههاى قدرت و توانگرى سراسر زمین را پر مىکند و نشانى از فقر و تنگدستى باقى نخواهد ماند.
در آن عصرِ همایون، ضعف، ناتوانى و شکستگى، شکست خواهند خورد و قدرت، توانایى و خجستگى، جایگزین آنها خواهند شد. برکت توسّط فرشتگانِ الهی به وجود مىآید. از نظر دید مادّى، مثلاً گندم فقط به وسیله بذر و آب و خاک به وجود مىآید؛ ولى از دیدگاه کسى که با امور غیر محسوس آشنایى دارد، ایجاد اشیا منحصر به وسایل عادّى و طبیعى نیست؛ بلکه از راههاى غیر طبیعى نیز محصول طبیعى ایجاد مىشود.
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که فرمود:تَزیدُ المِیاهُ فی دَولتِهِ، وَ تمدّ الانهار و تضاعِف الارض اُکُلَها (مقدّسی شافعی، 1386: ص200).آب ها در دولت او ]حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف [ فراوان می شود، و زمین، برکات خویش را چند برابر می کند.
کتابنامه
1. قرآن کریم
2. آمدی تمیمی، عبدالواحد، غُرَر الحِکم، اول، بیروت: مؤسسة الاعلمی، 1407ق.
3. احمدی، محمدرضا، تبیین شاخص های توسعه انسانی از دیدگاه اسلام (با تأکید بر قرآن کریم)، پایاننامه دکتری، بی جا، 1387.
4. اِربلی، علی بن عیسی بن ابی الفتح، کشف الغُمّة، تبریز: مکتب بنی هاشمی، 1381ق.
5. جمعی از نویسندگان، به اشراف علی کورانی، معجم احادیث الامام المهدی علیه السلام ، اول، قم: بنیاد معارف اسلامی، 1411ق.
6. جهانیان، ناصر، جهانی سازی، عدالت اقتصادی و مهدویت، فصلنامه انتظار موعود، ش14، زمستان 1383ش.
7. حاکم نیشابوری، ابو عبدالله، المستدرک علی الصّحیحین، بیروت: دار المعرفة، 1418ق.
8. حرّ عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، سوم، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1366ش.
9. حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ششم، تهران: مکتبة الاسلامیّه، 1403ق.
10. حمیَری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، اول، بیروت: مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، 1413ق.
11. خامنه ای، سیدعلی، بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، 27/2/1388.
12. خلعتبری، فیروزه، توسعه اقتصادی ایران، بی جا، بی نا، 1385ش.
13. دوانی، علی، مهدی موعود، بیستم، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1361ش.
14. زاکس، ولفگانگ، نگاهی نو به مفاهیم توسعه، اول، تهران: مرکز نشر، 1377ش.
15. سلیمان، کامل، روزگار رهایى، تهران: آفاق، 1405ق.
16. صدوق، محمد بن علی بن الحسین بن بابوِیه، کمال الدّین، قم: انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1363ش.
17. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، بیروت: دار الاضواء، 1405ق.
18. طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبة، اول، قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1386ش.
19. عسکری، نجم الدّین جعفر بن محمد، المهدی الموعود المنتظر، تهران: مؤسسة الامام المهدی، 1360ش.
20. فیض کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء، قم: انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بی تا.
21. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، اول، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1352ش.
22. کلینی، ابی جعفر محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، بیروت: دار الاضواء، 1405ق.
23. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت: مؤسسة الوفاء، 1404ق.
24. مسعود، جبران، الرائد (فرهنگ الفبایی)، دوم، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، 1376ش.
25. مقدّسی شافعی، یوسف بن یحیی، عقد الدُّرَر، سوم، قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1386ش.
26. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چهاردهم، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1373ش.
علیرضا رجالی تهرانی،دانش آموخته سطح3 حوزه علمیه قم.
منبع:مرکز تخصصی مهدویت